هم اکنون...
ورود خادمین حرم امام رضا ع به گلزار شهدای شیراز، قطعه شهدای گمنام
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️
🇮🇷دو شب بود که نخوابیده بود. فرصتی شد چند دقیقه بخوابد.چند دقيقه نگذشته بود که فرمانده لشکر پشت بيسيم هاشم را خواست.هر چه هاشم را صدا زدم فايده نداشت، خواب خواب بود. دستم را روي شانه اش گذاشتم و محکم تکان دادم. از خواب پرید.فرمانده به او دستور داد که يکي از گردان ها را راهنمايي کند و به جلو بکشد. فقط گفت: چشم. بيسيم چي اش را بيدار کرد و در دل شب راهي شد.
... به هاشم گفتم: نيرو ها خسته اند. اگر اجازه مي دهي براي بازسازي و استراحت به عقب برگرديم. گفت: «دلت مي خواهد بهشت را از دست بدهي.»
مکثي کرد و دوباره تکرار کرد «دلت مي خواهد بهشت را از دست بدهي، من اينجا چند قدمي بهشت را ديدم.»
آن چند قدم تا بهشت را هم پس از سال ها نبرد طی کرد، تا به مزدش برسد
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
از عرش #سلام سرمدے آوردند
آیینہ ے حُسن سرمدے آوردند
با آمدن #رضا از باغ بهشٺ
یڪ دستہ گلِ محمدے آوردند
#میلاد_امام_رضا(ع)✨🌺
#بر_شیعیان_جهان_مبارڪباد🌺
#هییت_شهداےگمنام_شیــراز
🎊🎊🎊🎊🎊
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مکتب_سردار_کریمان
📜ای صفای قلب زارم،هرچه دارم از تو دارم...
#حاجقاسم
#میلاد_امام_رضا (علیه السلام )
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
وَقَلبڪفےقَلبےیاشهید
قشنگہها نہ؟😇
قلبیہشهیدتوقلبتباشہ...
باهاشیکےشے
باهاشرفیقشے
اونقدررفیقواونقدرعاشق
واونقدرشبیہ...
کہتهشمثلخودششهیدشی :)❤️
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
7⃣ 3️⃣ روز تـا عیدالله الاکبـــر، #عیـد_بـــزرگ_غدیـــر باقــی مانده است...
✅ إِنَّهُ أَوَّلُ مَن آمَنَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الَّذِی فَدَی رَسُولَ اللّهِ بِنَفسِه .
✅ به راستی که اوست (یعنی علی) اولین کسی که به خدا و رسولش ایمان آورد و کسی است که جانش را فدای رسول الله کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ #غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
۶ سالــش بود....
ڪلیہ هــایش از ڪار افتاد😔.
#پزشک روسے گفـت:
فقط یک راه برای زنده ماندن پسرتان وجود دارد که آن هـم #عوارض بـدی دارد! 😱
او یـک متر بیشـتر قـد نمی کشد و 18 سال بیشـتر زنده نمے ماند.😱
منصـور را حرم #امام_رضا(ع) بـردم. و #شفایش را از آقا گرفتیــم🤲
🔰امــام جماعت مسجد صاحب الزمان شیـراز اعـلام ڪرد ۵۰۰کیلو سـیمان از یڪ سـال قبل در مسجد مانده و در اثر باران حسابی سفت شده است.
چند نفر #ڪارگر آمـدند و با پتک شروع کردند، #سیمان ها را بشکند، اما نتوانستند.
😢وقتےهمه، دسـت از تلاش برداشتند و رفتـند؛ منصور، کلنگی را بر داشت و در گرمای طاقت فرسای تیر ماه که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، به تنهایی تمام سیمان ها را شکست‼️
به او مے گفتم:« از عـوارض شفای امام رضا ع اسـت کہ این قـدر قـد بلند و پر زور شدی...💪✋
#شهیدمنصور_قربانےزاده
#شهداےفارس
--🍃─═ঊঈ🌹ঊঈ┅─🍃-
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا*
#نویسنده_بیژن_کیا*
#قسمت_بیستم
دوباره از شدت ضعف از هوش رفتم. نمیدانم چه مدت در این حالت بودم .مسئول دسته آمد و مرا پانسمان کرد. آتش دشمن سنگین بود.
_من خوبم به جعفر برس.
_اون بچه؟!
_آره اسمش جعفر به اون برس. خونریزی داره درد میکشه.
_دیگه دیگه هیچ دردی نداره...
_منظورت چیه یعنی چی؟!
چشمای خیس شده بود .خیره نگاهش کردم. اشک بر چهرهاش روان شد سر تکان داد و گفت: همینجا بمون.
گفتم: کمک کن بلند شم.
_میتونی؟!
_اگه یه ذره آب بخورم میتونم.
_قمقمه ات که خالیه. منم که قمقمه ندارم.
به اطراف نگاه کرد به سمت پیکر جعفر رفت .قمقمه اش را برداشت و گفت: خدا بیامرز چه قمقمه سنگینی هم دارد.
تکانش دادم صدایی نداد. سرش را باز کردم و قمقمه را برگرداندم .شن ها به پایین سرازیر شدند .قمقمه را گوشه ای پرت کردم و گفتم: زیر بغلم را بگیر.
دست مرا گرفت به زحمت ایستادم و لنگان لنگان به راه افتادم. با هر قدمی که برمیداشتم موجی از درد و سوزش به جانم می افتاد. نیم ساعت بعد خودم را به جمع رزمنده ها رساندم. حقیقی از من و بقیه جلوتر به افتاده بود. ده دقیقه بعد به بچههای گردان خودمان رسیدم.
_چی شده؟!
_زمین گیر شدیم
_دست بالا کجاست؟
_شهید شده خودم دیدم.
_لا اله الا الله
_ حالا چیکار کنیم؟!
_اگه غلامعلی بود مشکلی نداشتیم.
اذان و تاریکی درس و از جای دور صدای تانک های عراقی به گوش می رسید. بیسیم زدیم و گفتیم مهمات و اندازه کافی نداریم.
_یاسر ..یاسر..احمد..
_احمد احمد یاسر بله
گفتیم حلقه محاصره دارد کامل می شود عقبنشینی کنیم.؟!
_صبر کنید ان الله مع الصابرین!
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*