🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_چهل_نهم
🎙️به روایت هیبت الله ترابی
یک خاطره جالب هم این که وقتی انقلاب پیروز شد یک روز به نماز جمعه رفتیم و چون جمعیت زیاد بود و مهر کم تعدادی مهر از چوب درست کرده بودند و به ما هم از همین مهرهای چوبی رسید. درضمن جا نبود در مسجد و بیرون مسجد در خیابان به صف نماز ایستادیم .یکباره وسط نماز بادی وزید و یکی دو تا از مهرها را با خود برد .پسر عموی من که کمی بچه تر از ما بود و با ما به نماز آمده بود در اثنای نماز گفت: ای بووی!
این کلمه در آن وضعیت جدی و سکوت نماز و حالتِ جوانی ما سه چهار نفر فامیل را به خنده انداخت و نمازمان شکسته شد.
اما با ورودمان به سپاه که به اتفاق سید بود و حتی دوره ی چتربازی و ویژه ی تخریب را نیز زیر نظر مربیان ارتش گذراندیم به خاطر بنی صدر و همکاری نکردن او با سپاه و حتی مخالفت و عناد این رئیس جمهور با سپاه گواهی دوره به ما ندادند تا آن که بنی صدر برکنار شد و ما در دوران کوتاه ریاست جمهوری شهید محمد علی رجایی گواهی دوره گرفتیم و به فعالیت
مشغول شدیم که از مهمترین ماموریتهای ما تخلیه ی انبار دینامیت از محل دادگاه شیراز بود. حتماً دوستان دیگر نظیر سردار شیخ زاده در این باره صحبت کرده اند ،اما نکته ی باقی مانده از آن مراجعه و اجازه ی ما در این کار از استاد فن یعنی مربی عزیز ارتشی است که باید به آن اشاره کرد .وقتی ما از محل بازدید کردیم قبل از آن موضوع را به بچه های تخریب چی ارتش گفته بودند و آنها حکم داده بودند که ساختمان باید تخلیه شود و در همین جا منفجر شود و گرنه بیرون بردن این همه مواد که نشتی هم دارند کار خطرناکی است .البته سید هم به هزینه ی ساختمان به پای انقلاب فکر میکرد و هم این که معلوم نبود بعد از انفجار محل چه اتفاقاتی بیفتد و سرانجام با آب گرفتن به روی آنها سه تن دینامیت را از محل خارج کردیم. بعد از اتمام کار سراغ همان استاد تخریب رفتیم و سید در منزل را دق الباب کرد و استاد آمد تا موضوع را از ما شنید بدوبیراه گفت و فحش داد و در را محکم پشت سرش بست! هنوز غرولندش از حیاط می آمد که ما برگشتیم .خلاصه داشتم میگفتم که شب شهادت شمس الدین عزیز خوابم نبرد تا این که نماز صبح را خواندم و پای سجاده به دیوار تکیه دادم و نم نمک پلکم سنگین شد بیدرنگ و بلافاصله یعنی دقایق چندانی از خوابم نگذشته بود که در عالم رؤیا دیدمش با همان هیأت جذاب همیشگی و قد رشید و چهره ی خندان به طرف من آمد .دستم را گرفت و از جا بلندم کرد دقایقی را در فضای بیرون مثل حیاط خانه ی خودمان با هم قدیم زدیم لحظات دل انگیزی که هرگز از یاد نمیبرم و تا هنوز این مراوده ی من با شهید شمس الدین عزیز در عالم خواب ادامه دارد و گاه وبیگاه در خواب زیارتش
میکنم ...
#ادامه_دارد ..
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای مادر بزرگوارشهید علی بیضائی نژاد🌺
#روایتگری
#شهدای_فارس
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـدیادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید.
#شهیدعلی اصغرسرافرازفرمانده گردان کمیل:
راه شهدا را ادامه دهید. دست از امام برندارید، اگر اوضاع به شکلی پیش رفت که مشکل شد، آنقدر سخت شد که تحمل نداشتید، یادی از امام حسین(ع) و روز عاشورا کنید و بدانید که هر چه اوضاع سخت شود، به اندازه ذرهای از وضعیت آن حضرت نمیشود. چون ایشان فداکاری کردند و آنقدر کاری بزرگ انجام دادند که هیچ کس در طول تاریخ نخواهد آمد که بتواند ذرهای از آن مصیبتها را تحمل نماید، الاّ اینکه باید ذریهای از زهرا(س) باشد و الاّ غیرممکن است.
#شهدای_فارس
#وصیتنامه_شهید
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
درایتا:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـدیادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️
🌹هر دفعه که از جبهه می آمد می گفت مادر، برو نهضت سواد آموزی اسم بنویس و درس بخوان!
به همه اعضاء خانواده هم سفارش می کرد، تا من را برای سواد اموزی تشویق کنند. بلاخره راضی ام کرد. کلاس دوم نهضت که بودم برایش نامه ای نوشتم.
دوستانش می گفتند وقتی نامه را با دست خط من دید با خوشحالی نامه را به دوستانش نشان داده و گفته بود: بچه ها بیاید تا برای شما نامه ای را بخوانم که از وجود امام خمینی و برکت این انقلاب نشأت گرفته!
بعد هم برای همرزمانش به این مناسبت شیرینی خریده بود و گفته بود خیلی خوشحالم که مادرم برایم نامه می نویسد.
آنقدر تشویقم کرد تا من هم با سواد شدم.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃
این روزها 🌤که عطرِ کربلا
پیچیده در کوچه پس کوچههای شهر
دلم بیشتر هواییتان میشود...
پروانگی بر گِرد حسین فاطمه (س)
گوارای وجودتان ...
#فاتحین_کربلا
#دفاع_مقدس
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#شهیدخلیل اخوان :🌺
از پدر و مادر عزیزم می خواهم
که در پیروی از امام عزیزمان
کوتاهی نکنند
و سر نمازها دائما آن عزیز را دعا کنند،
زیرا او بود که ما را از گمراهی ها نجات داد
و به اسلام عزیز آشنا ساخت.
پیام من به برادران و خواهران عزیز:
که در خط امام حرکت کنند
و در مقابل هر کسی
که ضد ولایت فقیه است،
ایستادگی نمایند
و تنها از خدا بترسند
و سرآمد تمام کارهایشان خدا باشد.
شهید خلیل اخوان در جبهه جنوب
بر اثر ترکش خمپاره مزدوران بعثی
به دیدار معبود شتافتند...
🥀هدیه به شهید:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#شهدای_فارس
#وصیتنامه_شهید
#سالروزشهادت
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـدیادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_پنجاهم
🎙️به روایت محمود رجایی
افسوس که دست من نیست. اگر دست من بود به عنوان مبتکر و خلاق به عنوان پژوهشگر ، به عنوان مغز متفکر ابداعات ،ابتكارات و اختراعات در زمینه ی مواد انفجاری و تخریب به کشور معرفی اش میکردم و هیچ شکی در این باره ندارم.
باور کنید اگر شمس الدین امکانات داشت موشک می ساخت. اصلاً باید گفت خلاقیت جوهره ی وجودی او بود. او هر کاری که در زمینه ی تخریب ، امور انفجاری ترکیب و کار با مواد انجام داده است ابتکار بوده. این جور نبوده است که چیزی از قبل آماده شده باشد و او یاد گرفته باشد و بیاید همان را آموزش بدهد.
دوخت جلیقه ی نجات اگرچه ممکن است صورت ابتدایی داشته باشد ممکن است ظاهر زیبایی نداشته باشد حتی ممکن است کاربرد مناسبی نداشته باشد و جوابگو نباشد ولی ابتکار بوده است.
میز کارگاه اره مویی و برش عرضی و مثلث وار مینها ، اصلاً خود دایر کردن کارگاه کاری کاملاً ابتکاری و برخاسته از ذهن خلاق و حسب نیاز بوده است و اگر پس از آن در جایی از ایران در جبهه های دیگر در لشکرهای دیگر حتی در مراتب تدارکاتی و تحقیقاتی بالاتر سپاه استفاده کرده باشند جرقه ی ابتکار آن در اینجا در لشکر فارس، در واحد تخریب لشکر فارس تیپ امام سجاد و بعدها لشكر ۱۹ فجر فارس زده شده است و این کار با فکر سید و با کمک دوستانش در واحد تخریب اینجا بوده است.
این کار برش مینها به زبان آسان است .مینها و مواد تعبیه شده در آنها حساسیت فوق العاده ای دارند و با سایش و مالش آتش میگیرند و برش نامتوازن آنها کار سختتری است تا این که بر روی یکی از قسمتهای آنها کار شود؛ ولی سید و آقای کتویی این کار سخت حساس و خطرناک را به طرز ظریفی انجام دادند و روشن است که این خطر کردن به عوض آن که بسیجی یا نیروی آموزشی ، خیلی بهتر و دقیقتر میتوانست مین را بفهمد و کار با آن را خوب یاد بگیرد می ارزد .شاید مجرب ترین مربیان آموزش دیده ها پژوهشگران علوم و امور نظامی و اصحاب تخریب هرگز به این فکر هم نکرده بودند و اگر از ایشان در این باره سوال میشد ،جوابشان منفی بود و آن را کار خطرناکی می دانستند و از نظرشان غیرممکن بود .ولی با عشق ممکن است تمام محال ها.....
#ادامه_دارد ..
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🌱 نگوئید جا ماندهایم!
کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست.
جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت اربعین به ذهنش هم نمیرسد و علاقهای ندارد.
اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست ، خیری بوده و ثواب نیت را بردهاید. شاکر باشید و نگوئید جاماندهایم.
آیت الله جوادی آملی
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️
با عبدالرسول برای زیارت قبور شهدا رفته بودیم. دید در آنجا پایگاه انتقال خون است. رفت و خون اهدا کرد.
پرستاری که خون گیری کرده بود برایش آب میوه آورد، نگرفت، روزه بود.
وقتی برگشت دیدم زیر لب ذکری می گوید. وقتی به خانه آمدیم گفتم زیر لب چه می گفتی؟
گفت می خواهی بدانی؟
با سر تأئید کردم. گفت: داشتم نذر می کردم سه ماه و ده روز روزه بگیرم، بعد خداوند مرا بپذیرد و شهید شوم.
100 روز روزه گرفت، خداوند هم نذرش را قبول کرد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شهید اسکندری، انسان مسئولیت پذیری بود که در نهادهای مختلف و سمتهای گوناگونی خدمت کرد. در عین حال بسیار «صندلی گریز» بود؛ یعنی در طول دوران خدمت به هیچ عنوان به دنبال پست و شغل نبود. به همین دلیل به هر جایی که به او ماموریت خدمت میدادند، میرفت و زمانی که مدت زمان خدمت و ماموریت تمام میشد، بسیار راحت پست و محل خدمت خود را تحویل میداد.
#شهدای_فارس
#سردارشهیدعبدالله_اسکندری
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعینیها، بهترین نیّت را انتخاب کنند !
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم ...
🌷🕊🍃
گفته اند:
"اَلمُؤمنُ کالجبلِ الراسخ"
اما به گمانم
کوه با آن عظمتش،
سر، خَم می کند
به پای قدمهای استوارتان
#مردان_بی_ادعا
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#شهیدامنیت مهدی مولانیا
خواهر شهید:
نحوه رفتار و برخورد مهدی
با پدر و مادرمان خوب بود
و همیشه با احترام برخورد میکرد.
او با پدرم دوست بود؛
با هم به ماهیگیری و کوه میرفتند.
پدر و مادرم چون مهدی پسر بزرگ خانواده بود
بسیار به او احترام میگذاشتند.
من هم اگر در علم روز عقب میافتادم
و میخواستم از سیاست چیزهای بیشتری بدانم
به سراغ مهدی میرفتم.
شهید مهدی مولانیا
از پاسداران تیپ 33
هوابرد المهدی می باشند
که در درگیری های شهریورماه سال1390
سپاه با گروهک پژاک
شربت شهادت را نوشید...
هدیه به شهید:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_پنجاه_یکم
🎙️به روایت محمود رجایی
ساختن اژدر باز از ابتکارات سید بود کـه بـه دیواره ی بتونی دژها میخورد و آنها را منفجر میکرد و در آب کاربرد داشته ظاهراً .
همچنین تهیه وسایل کمک آموزشی با استفاده از امکانات موجود در اوج تحریم های سالهای جنگ از نکته های قابل یاد کرد از خلاقیت سید است که علاوه بر خلاقیت و نکته سنجی و فکر کردن به موضوع دنبال کردن و به ثمر رساندن آن هم خود بحث دیگری بود که دلسوزی، جدیت و ایثار بالای شمس الدین عزیز را میرساند.
باز این که در منطقه ی جفیر موقعیت شهید ابراهیم ایل، اوایل سال هزار و سیصد و شصت و سه بود فکر کنم ،سید یک میدان موانع درست کرد که برای تمرین و آموزش نیروها فوق العاده کارساز و مهم بود، آن هم بدون هیچ ابزاری و از همه ی اینها شاید جالب تر پل شناوری بود که سید در همین موقعیت شهید ایل درست کرده بود که خلاقیت او را به اوج رساند و مجموع اینها از او یک چهره ی خلاق و مبتکر ساخته بود .
باید گفت برخی از ابتکارات سید در آن روزگار که از هیچ چیزی میساخت پایه ی خیلی از ساخته ها و ابتکارات جمعی بچه های جبهه و جنگ و حتی بعد از جنگ بود.
اما آشنایی من با شمس الدین عزیز بر میگردد به سال شصت و دو بعد از عملیات محرم و والفجر مقدماتی و والفجر یک.
آن سال ما در جبهه ی عین خوش بودیم و در واحد تخریب لشکر نوزده فجر ، مسئول تخریب لشکر در آن موقع آقای قاسمی بود که بنا شد تحولی داده شود، این شد که سید شمس الدین و محمدرضا ایزدی که بعدها به اتفاق برادرش در یک عملیات شهید شد، مسئولیت واحد را به عهده گرفتند شهید ایزدی به عنوان مسئول بود و بقیه ی امور به دستِ سید آموزشهای زمان تخریب معمولاً ابتدایی بود و درنهایت ما ده نوع مین را یاد گرفتیم و نحوه ی خنثی سازی آنها را و تخریب چی می شدیم!
#ادامه_دارد ..
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
#شهیدامنیت خلیل عسکری
همرزم شهید:
آن روزها خلیل خیلی نورانی شده بود
مدام شور می زد بریم!
چرا ما اینجا هستیم
و بقیه توی منطقه؟
چرا ما را نمی برند؟
پس ما را برای کی نگه داشته اند؟
انگار همه چیز را می دانست...
اگر آن شب خلیل و مهدی(شهیدمولانیا)
نبودند نیروهای پژاک از همان نقطه
وارد می شدند
و تمام بچه ها را محاصره میکردند.
اما خلیل و مهدی با نثار جانشان
بچه ها را از یک پاتک سنگین نجات دادند
شهید خلیل عسکری
در سال 1390 در سردشت،
تپه ی جاسوسان،
بر اثر اصابت گلوله به چشم چپ
به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
هدیه به شهید:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️
🌹رسول نیروی رزمی نبود، با این حال در والفجر ده که به لشکر 33 المهدی رفتیم از مسئول واحد خواست تا به عنوان یک بسیجی وارد گردان فجر شود. فرمانده مخالفت کرد، اما رسول آنقدر پافشاری کرد که بالاخره فرمانده راضی شد، رسول سر از پا نمی شناخت.
روزی به واحد آمد و پس از احوالپرسی شروع به نوشتن وصیت نامه کرد، ساعات زیادی را درگیر نوشتن بود، به نحوی که یقین کردم رسول رفتنی است.بعد شروع کرد به سرودن و خواندن شعر.
یکی دو روز بعد از عملیات به منطقه آزاد شده خرمال رفتم. دنبال رسول گشتم، تنها چیزی که از او باقی مانده بود یک پا بود، همین!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#شهیدمجیدلردان
علاقه شدیدی به امام حسین( علیه السلام) داشت و همیشه می گفت:
" دلم می خواد روز محشر مثل اربابم بی سر باشم".
در آخر وصیتش هم نوشته بود این شعر را روی قبرم حک کنید.
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است
تن بی سر عجب نیست، رود گر در خاک
سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است
وقتی بعد از دو سه هفته، در عملیات کربلای ۵ پیکرش تفحص شد و برگشت، پیکرش همان طور که آرزو کرده بود، بی سر بود و این شعر زینت بخش سنگ قبر شد.
#شهدای_فارس
#وصیتنامه_شهید
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نام چنین سردار شجاعی، دلها را به خود جذب میکند!
سردار بزرگ مبارزه با استعمار
#شهید_رئیسعلی_دلواری
#سالروز_شهادت
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
دراینآشوبِشهر ؛
دلتنگےبرایشهدایكعنایتاست!
بایدخداراشاکرباشیم
کههنوزدلتنگمانمےکندبرایشما💔✨'!
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥میشه من زنگ بزنم به مامان زهرا...
آخه میخوام یه چیزی بهش بگم ..😭😭
☎️ مامان زهرا دلم خیلی برات تنگ شده 😭
#برای_آرتین
#فرزندان_شهدا
#شهداشرمنده_ایم
🌱🌷🌱🌷🌱
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
نشردهید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_پنجاه_دوم
🎙️به روایت محمود رجایی
معلوم نبود چه قدر از این یادگیری در شب عملیات و در حین جنگ کاربرد داشته باشد و دست ما را بگیرد اما شهید غازی مساله ی آموزش را جدی میگرفت و میگفت آموزش برای تخریب چی امری حیاتی است و به همین دلیل واقعی کار می کرد از وسایل کمک آموزشی کمک میگرفت.
تمرینهای متعدد و سخت میداد حتی مانور میگذاشت و در روزگاری که هیچکس به تحقیق و پژوهش شناخت مواد قابلیت آنها تحول ابزار و آلات کمترین توجهی نداشت ، او کاملاً به این امور فکر میکرد و خیلی افقهای فراتر را میدید هم این که در کار آموزش و تمرین چنان صلابت و هیمنه ای داشت که ما در اول کار حسابی ترسیدیم و حتی قدری ناامید شدیم؛ اما رفته رفته انس گرفتیم و خود را باور کردیم.
سید مرتب گوشزد میکرد که یک تخریبچی باید از نظر نظامی و نیروی جسمی قوی و آماده باشد که هروقت فراخوانده شد بتواند انجام وظیفه کند. بعد از اتمام آموزش در منطقه ی جفیر در سال شصت و سه به سومار رفتیم و مصاحبه ی سید شمس الدین که فیلم و نوارش موجود است در آنجا انجام شد.
سید فرمان که میداد خودش هم در آن کار مشارکت داشت و تا آخر می ایستاد و این نکته نیروها را بهتر و بیشتر به کار وامیداشت و اغلب در شناسایی ها به همراه بچه های اطلاعات عملیات شرکت میکرد و این کار مخاطره آمیز را هم خود انجام میداد و اگر میخواست کسی را بفرستد برادرش عبدالخالق را که با ما بود میفرستاد با آن که عبدالخالق در واحد بود ، سید هیچگاه به او نگاه خاصی نداشت ،بلکه به کارهای سخت که دیگران را نمی فرستاد او را روانه میکرد و همچنین سید ، هوای نیروهایش را خیلی خوب داشت.
وقتی بچه های تخریب شهید یا مجروح میشدند به شدت ملول و رنجور میشد. گویی پاره ای از بدنش را از دست داده است. در عین حال از دستور مافوق و از هیچ مخاطره ای سر باز نمیزد و به جان تلاش میکرد .
#ادامه_دارد ..
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا ولو اینکه با دادن خونمان باشد ...
🎙 #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️
🌹هر وقت بحث شهادت را پیش می کشید می گفت: خوش به حال آنان که وقتی شهید می شوند چیزی از آنها باقی نمی ماند . من هم دوست دارم ناشناخته باشم و اثری از من باقی نماند. قبل از عید نوروز به مرخصی آمده بود و مرا دلداری می داد. گفتم: ان شاءالله کی بر می گردی؟ گفت: هفت روز بعد از عید.
دقیقاً هفت روز بعد از عید تشیع جنازه اش بود. بالای تابوتش نشستم. گفتم می خواهم صورت پسرم را ببوسم. گفتند شهید شما سر ندارد
گفتم می خواهم دستش را بدنش را ببوسم.
گفتند: شهید شما دست هم ندارد، فقط کمی از پایش باقی مانده!
نشستم بالای تابوت و گفتم، پسرم شیرم حلالت. این پسر را که در راه خدا دادم با سر و گردن و دست و پا قربانی در راه خدا دادم. امیدوارم خداوند این قربانی را از من قبول کند. این شعار را بلند سر دادم، این گل پرپر من هدیه به رهبر من!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#امربه_معروف به سبک شھدا
محمّد به سمت اتاقک خلبان رفت.
صدایی پس از گفتن "بسم الله الرحمن الرحيم "، طلب صلوات کرد. صدای صلوات حدود چهارصد مسافر در هواپيما پيچيد. صدای محمد بود.
"با توجه به اينکه در مسير زيارت حضرت زينب(س) هستيم با اجازه شما کمی از مناقب و فضائل حضرت زينب(س) براي شما میگويم."
عده ای هم که به قصد تفريح و گردش يا هر چيز غير از زيارت، سوار اين هواپيما شده بودند، شروع کردند به غُر زدن...
-اينجا هم دست از سرمون بر نمی دارن...
-ما را بگو آمديم خارج کشور يه نفس راحت بکشيمــ...
محمد بی توجه به اعتراضات سخنانش را ادامه داد.
نفوذ کلامش کم کم اثر خود را در حضار نشان میداد . تعداد اندک بانوانی که با خارج شدن از مرز هوايی ايران حجاب را برداشته بودند، دوباره حجاب سر گذاشتند.
#شهید_محمد_اسلامے_نسب
#شهدای_فارس
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#اجتماع جاماندگان اربعین
همراه با قرائت زیارت اربعین
توسط مداح اهل بیت کربلایی حسین باقری
🚨چهارشنبه ۱۵ شهریور، روز اربعین
از #نمازظهروعصر
#گلزارشهدای_شیراز. قطعه شهدای گمنام
🔹 #هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz