eitaa logo
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
4.8هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
48 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،اگرباحــفظ‌ آیدی و لوگو باشه بهتر تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ماجرای عجیب دفن شیراز 💠 حجة الاسلام و المسلمین طوبائی از روحانیون شهر شیراز بود نقل میکند: برای بحث تلقین شهید خادم الحسینی رفتم. وقتی وارد قبر شدم تا تلقین شهید مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهید حالت تبسمی احساس کردم و فهمیدم با صحنه ای غیر طبیعی روبرو هستم. وقتی خم شدم و تلقین شهید را آغاز کردم، به محض اینکه به اسم مبارک امام زمان(عج) رسیدم مشاهده کردم جان به بدن این شهید مراجعت کرد، چون شهید به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوی که سر او تا روی سینه خم شد و دوباره به حالت اولیه برگشت. احمد خادم الحسینی 🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz 👆👆 با نشر مطالب با لینک کانال ،دیگران را به کانال شهدا دعوت کنید
♨️دل‌سوز بود... مهربان... احترام پدر و مادر را در جان و دل جای داده بود. هیچ‌گاه از سختی‌های جبهه برای خانواده نمی‌گفت. همیشه با لبخند، با آرامش، می‌گفت: «همه‌چیز خوبه، همه‌چیز هست...» اما یک بار، در خلوتی خواهرانه، پرده از واقعیت برداشت: «بعضی وقتا از گرسنگی، مجبور می‌شدیم علف بخوریم... ولی به مادر چیزی نگو، نکنه دلش بلرزه، نکنه ناراحت بشه...» او از همان بدو تولد فرق داشت... چنان پاک و آرام بود که مادرش، دلش نیامد فامیلی‌اش را به نام پدر بنویسند. از پدر خواست که نام خانوادگی نوزاد، به اسم خودش، نامِ مادر، ثبت شود... 🍃🌸🍃 شهید، از همان آغاز، با همه فرق داشت... با دنیا فرق داشت... با خاک فرق داشت... و رفت تا شبیه ما نماند... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ @shohadaye_shiraz نشردهید
🔸نابغه‌ای که آمریکایی‌ها خواهانش بودند... ♨️روز میلاد پیامبر(ص) متولد شد و اسمش رو گذاشتند رسول... بخاطر استعداد ویژه‌اش‌‌ همیشه ممتاز بود و توی رشته‌های مختلفی مثل شنا، کشتی، دومیدانی و وزنه‌برداری مدال گرفت. حتی توی مسابقات تیراندازی کشورهای عضو پیمان “سنتو” مقام اول رو کسب کرد... ارتش اعزامش کرد آمریکا برای گذروندن دوره‌های عالی نظامی. اما انقلاب شد و تصمیم گرفت برگرده ایران. بخاطر توانمندی زیادش آمریکایی‌ها بهش مدرک نمی‌دادند، تا نگهش دارند. وقتی هم برگشت؛ اشک شوق ریخت و به خانومش‌ گفت: فکر نمی‌کردم بتونم برگردم ایران و سرباز امام زمان(عج) بشم. آخرِ سر هم داوطلبانه رفت کردستان و همونجا شهید شد. ‌‌‌‌____ رسول عبادت :گلزارشیراز،قطعه ۳ بیت المقدس ردیف۷ 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz با نشر مطالب ، دیگران را به جمع شهدای شیراز دعوت کنید
♨️در ایام شیوع کرونا ، به این‌ بیماری مبتلا شدم، مجبور بودم از بچه‌هام فاصله بگیرم. دختر کوچکم که وقت شهادت پدرش فقط ۱۰ ماهه بود، خیلی به من وابسته‌ست. اون شب تا دیروقت بی‌قراری می‌کرد. ♨️ساعت ۳ نصف شب دختر بزرگم با گریه صدام زد: «مامان، هر کاری می‌کنم نازنین نمی‌خوابه، می‌گه باید مامانم پیشم باشه.» دلم شکست... با اشک گفتم: «میام، فقط ازم فاصله بگیرید. من اینجام، بخوابید.» نمی‌تونستم بچه‌م رو بغل کنم. از شدت تب و دل‌نگرونی خوابم نمی‌برد. ♨️نزدیکی‌های صبح خواب دیدم یکی از بستگان اومده، گفت: «شجاعت گفته به خانمم بگو نگران نباشه، کرونا نداره.» ♨️صبح که رفتم دکتر، گفت: «کی گفته تو کرونا داری؟ تو از من سالم‌تری!»😳🥺 برگشتم خونه، ماسک‌ها رو برداشتم و گفتم: «اگر هم کرونا بود، باباتون شفاعت کرده... خوب شدیم.» راوی: همسر شهید شجاعت علمداری 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz 👆👆 با مطلب ، دیگران را به کانال شهدا دعوت کنید
♨️شهید استان فارسی راه امر به معروف ... 💠برای گشت‌وگذار به اطراف منطقه سیدان استان فارس ،رفته بودیم. در مسیر بازگشت، دو مرد شرور در کوچه‌باغ‌های خلوت، با تهدید چاقو جلویمان را گرفتند... از شدت ترس و درماندگی فقط التماس می‌کردیم، اما آن‌ها تمسخر می‌کردند و ما را آزار می‌دادند. در اوج ناامیدی، با دل شکسته متوسل به حضرت ابوالفضل (ع) شدم… و ناگهان جوانی مؤمن و رشید با محاسنی زیبا، چون فرشته‌ای از راه رسید... با صلابت ایستاد و گفت: "با این‌ها چه کار دارید؟ این‌ها مهمان ما هستند..." او قاسم سجادیان بود. با کلامش نهیب زد، اما وقتی نتیجه نداد، رشادت به خرج داد و درگیر شد… دلاورانه دفاع کرد تا جایی که یکی از آن دو خبیث، ناجوانمردانه دشنه‌ای در سینه‌اش فرو کرد. با لبخندی آرام، در میان ناله‌های ما گفت: "ناراحت نباشید... به خدا اگر در این راه کشته هم شوم، وجدانم راحته..." و همان جمعه، ۱۸ تیر ۱۳۷۸، آسمانی شد… یادش همیشه زنده است؛ شهیدی که برای دفاع از ناموس و انسانیت، جان داد. 🍃🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz 👆👆 عضوکانال شوید
💠وقتی قرار شد به پاس کاردانی‌ها وجانفشانی های مکرر از پایگاه هوایی بوشهر به تهران انتقال یابد ودر ستاد عملیات نیروی هوایی خدمت کند. همسرش فوق العاده خوشحال شد واو را تشویق کرد تا هرچه زودتربرای انتقال اقدام کند. اما اودر دفتر یادداشتش نوشت : باید با زبان خودش قانعش کنم انتقال به تهران یعنی من، چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است. 💠عباس دوران در طول ۲۲ ماه حضور در جنگ ۱۲۰ پرواز عملیاتی داشتند. آنهایی که اهل پرواز هستند می دانند که غیرممکن است.  شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار برآید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب می شد. در بین نیروی های دشمن نیز دوران خیلی معروف بود و زهرچشمی از عراقی ها گرفته بود که عراقی ها آرزوداشتند او را اسیر کنند. 🌷 🍃🌷🍃 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✍ﻭﺻﻴﺖ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺷﻬﻴﺪ: اي حسين! تو كه در كربلا يكايك شهدا را در آغوش مي كشيدي و مي بوسيدي و وداع ميكردي، آيا ممكن است هنگامي كه من نيز به خاك و خون مي غلطم، تو دست مهربانت را بر قلب من بگذاري و عطش عشق مرا به خود، سيراب كني؟!😭 خدايا! تو را شكر ميكنم كه مرا در كوي غم گداختي و در درياي درد، آب ديده كردي و در برابر حوادث روزگار، رويين تنم كردي تا سخت ترين مشكلات حيات و خطرناك ترين ضربه هاي تاريخ را عارفانه و عاشقانه تحمل كنم.... امير سرتيپ جمشيد جاودانيان 🌹🌱🌷🌱🌹 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✍برشے از وصیــت نامــه💌 🌸در روزگارانے دوســت داشـــتم دکتــر شـــوم ، مهندــس شوم پولدار شـــوم و آرزوها داشـــتم ..... اما عاشقے چون (ع) را ديــدم و عــشق را فهميـــدم او سوزاند، مـــرا ســوزاندنے عجــيب و اکــنون فقـــط آرزو دارم شــوم ...❤️ 🌷🌿🌷🌿🌷 : 🌱@shohadaye_shiraz
را خیلی دوست داشت و احترام زیادی برایشان قائل بود. اگر فرصتی هم پیش می‌آمد به می‌رفت. در همان یگان صابرین دو نفر از همرزمان ایشان در شمالغرب کشور به شهادت رسیده بودند. خلیل عسکری از شهدای گردان خودشان بود و مولانیا هم از شهدای تیپ المهدی بود. همسرم به این دو شهید ارادت خاصی داشت. سال گذشته که از سوریه برگشت، صبح تقریبا ساعت 9 به خانه رسید. خسته و کوفته بود، اما تا شنید تشییع پیکر شهید ذوالفقارنسب از شهدای مدافع حرم ارتش است، هنوز خستگی‌اش درنرفته گفت خانم پا شو برویم تشییع جنازه این شهید. بعد گفت مشایعت پیکر یک شهید مدافع حرم سعادتی است که خدا نصیب مان کرد... علی نظری 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 @shohadaye_shiraz نشردهید
☘🌷☘ 🌹برشی از وصیت نامه 💌 اي کسانيکه مأمور دفن من هستيد! وقتي که مرا در قبر مي گذارند، مشت هايم را گره کنيد تا همه بدانند من با مشت گره کرده به سوي دشمن رفتم، دهانم را باز بگذاريد تا از خدا بي خبران آگاه شوند من با نداي الله اکبر بر دشمن تاختم و چشمانم را باز نگه داريد تا همه بدانند با چشم باز به اين راه رفتم و دشمن را به زبوني کشيدم تا نصيبم شد. ✅جنازه شهيد هنگام دفن، با چشمان باز و حالت لبخند و مشت گره کرده بود با وجود اینکه هنگام خاکسپاری کسي از متن وصيت نامه اطلاع نداشته است. 🍃🌷🍃🌷 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💢فرزند دومم در آستانه به دنیا آمدن بود اما حال همسرم اصلاً مساعد نبود. 4، 5 روز درد می کشید. روز پنجم بود. در بیمارستان نشسته بودم، قرار بود همسرم را به اتاق عمل ببرند. دیدم در بالای راهرو عکس کریم را نصب کرده اند. چشمم در چشمانش افتاد. گفتم: «کریم من سرتا پا تقصیرم، دعایم مستجاب نمی شود.از خدا بخواه همسرم نجات پیدا کند!» دو سه دقیقه بعد مادرم آمد و مژده به دنیا آمدن پسرم و سلامت همسرم را داد. نامش را کریم گذاشتم تا همیشه به یاد کریم باشم. چند سال بعد، همین پسرم از طبقه سوم پائین افتاد. وقتی در راه بیمارستان بودم گفتم: «کریم، این پسرم هم اسم توِ، از خدا بخواه که سالم بماند. وقتی به بیمارستان رسیدم دیدم پسرم سالم است و تنها کمی پایش درد دارد!» 🌱🌷🍃 عبدالکریم گلخنی 🌱🌷🍃🌷 @shohadaye_shiraz نشردهید