•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#خاطرات_دفاع_مقدس
به همراه سه نفر از رزمندگان از پست برگشتیم پادگان و چون پادگان شهید باکری دزفول تازه سازماندهی شده بود، چیزی برای سحری نبود، بعد از کمی جستجو یک پرس غذا لای سفره ای پیدا کردیم و چهار نفری مشغول خوردن شدیم😋 که ناگهان یکی وارد سنگر شد و دید غذای اوست که ما خوردیم🧐
با خوش رویی کنار ما نشست و به شوخی گفت😊 :
اگر ترکیدید مرا هم شفاعت کنید و خودش بدون سحری روزه گرفت که این نشان کوچکی از ایثار رزمندگان در آن زمان بود .
#راوی
#جانباز_معزز
یوسف محمودی
🍃🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75