eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.4هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 وقتی که از کنار گلزار شهدا رد می شدیم مهرداد سرعتش را کم می کرد و با یک حالت محزون رو به سمت شهدا فاتحه می خواند. به مزار شهدا با انگشت اشاره می کرد و صدای زیر لبش را آرام می شنیدم. همیشه می گفت خوشا به سعادت شهدا که خداوند شهادت را نصیب شان کرد. 💠موقعی که اسباب کشی کردیم به خانه خودمان، اولین عکسی که به دیوار خانه آویزان کرد، عکس شهید قاسمی بود. به شهدا ارادت خاصی داشت و می گفت که می خواهم زندگیمان به نور شهید نورانی شود. با این حرف مهرداد، دلم خالی می شد؛ ولی اصلا به روی خودم نمی آوردم. مهرداد قاجاری 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید
💠همیشه نمازش رو اول وقت میخوند. منظور از اول وقت این هست اگر کف خیابان هم بود باید نمازش رو میخوند.میگفتم دو دقیقه دیرتر بشه چه اشکال داره،میریم خونه میخونیم .میگفت نه باید اول وقت بخونم.برای ما هیچ اجباری نداشت،که ماهم اول وقت بخونیم.یا اصلا یادم نمیاد هیچوقت به بچه ها گفته بود که نمازبخونید. چون اعتقاد داشت با گفتن حرف بچه رفتار درست یاد نمیگیره،با عمل کردن و دیدن هست که بچه ها یاد میگیرند.و دقیقا هم همینطور بود الان هم بچه ها تا اذان میگه سریع نماز میخونند.. ... 💠از وقتی شهیدشدحضورش رو بیشتر حس میکنیم،هوامونو داره و تو زمان و کارای مختلف حواسش بهمون هست.. همون اوایل شهادت علی اکبر،ازطرف سازمان صلح جهانی توی تهران ما رو دعوت کردند از همه کشورها اومده بودند،اونجا پسرم(طاها) رو صداکردندو رفت بالا. من خودم خیلی حالم خوب نبود،دخترم هم گریه می کرد و بی طاقت بود که چرا طاها رفته بالا و من نرفتم.سعی کردم آرومش کنم و واقعا بردنش اون سمت سخت بود،من با برادرم و برادر شوهرم رفته بودم که کوثر رو عموش بغل کرد تا آروم بشه،اما فقط اصرار داشت بره بالا. همونجور که جو ساکت بود مجری یکدفعه بابغض گفت الان یه اتفاق افتاد..و نمیتونم درست صحبت کنم.🥺 بعد گفت آیا شهید دخترداره؟تنها خانواده شهید اونجا مابودیم که گفتند آره یک دختر و یک پسر داره. بابغض گفت به دخترش بگید بیاد بالا،الان یه نفر اینجا ردشد بمن گفت حواست به دخترم باشه... علی اکبر رنجبر 🌱🌹🌱🌹 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید
🔹محمد در بین اهل بیت علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) داشت و همیشه به دنبال نکاتی می‎گشت که خود را به این حضرت نزدیک‎تر کند. 🔹 یک روز قبل از عقد من در حیاط منزل زمین خوردم و دستم شکست. روز عقد با دست شکسته پای سفره عقد نشستم. 🔹پس از عقد یک شب که برای زیارت قبور شهدا رفته بودیم محمد گفت «زهرای 18 ساله با دست شکسته پای سفره عقد» نشانه‎ای برای ماست تا بیشتر به یاد حضرت باشیم. پس از آن مداحی حضرت زهرا را گذاشت و هر دو به یاد حضرت زهرا اشک ریختیم». ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷 🌷🌿🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
.. 🔰هـمان روز عقد یه رازے بهم گفت... گفت:شهـید حاج شیرعلی سلطانے را می شناسے؟ گفـتم: نه! گفت: حاج شـیرعلے, مـداح مشهور شـیراز که تو مسجد المهدی برای خودش قبر حفر کرده بود, اون هم به اندازه تن بی سرش... با آه ادامه داد, تن بےسرش را همـان جا دفن کردند. گفتم خوب... گفت: یه روز به من گفت فلانےتو ازدواج می کنے, دو تادختر گیـرت میاد بعـد هم میشے! و من تمام این سال ها با این راز سر می کردم دختر اول امد بعد هم دومی. عزت سر از پا نمی شناخت و من ...😔 عزت الله نعمت الهی 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید 🌹🌱🌷🍃🌹
💢به مناسبت یادواره سردار شهید مهدی فیروزی ، در 💢تقریبا 16ساله بود که کار فرهنگی می‌کرد. روی مقوا احادیث و جملاتی می‌نوشت که البته بیشتر سخنان امام‌حسین(ع) بود و اطراف آن را با کشیدن نقاشی تزئین می‌کرد، سپس به مغازه‌های محل می‌داد و از مغازه‌داران می‌خواست تا آن‌ها را در مغازه خود نصب کنند. 💢علاقه بسیار شدیدی بین مهدی و برقرار بود، به طوری که آیت‌الله مدنی مرتب احوالش را می‌‌پرسیدند و برای آمدنش روزشماری می‌کردند. مدتی را در جنوب لبنان به آموزش دوره چریکی با گذراند. یکی از برنامه‌هایش گزینش نیرو برای اعزام به لبنان بود. 💢مقید به خواندن نمازشب بود. به ما تاکید می‌کرد که در امور به اهل بیت(ع) متوسل شویم. در راس این توسلات، توسل به امام‌زمان(عج) بود. می‌گفت: «باید کارها را به ایشان ارائه دهیم و از ایشان راهکار بخواهیم؛ چون مسئول ما در زمان حال، امام‌زمان(عج) هستند.» 💢دو روز قبل از شهادتش خواب دید که دو نفر او را تعقیب می‌کنند و قصد دارند با اسلحه به او شلیک کنند. در نهایت به مهدی می‌رسند و به سمتش تیراندازی می‌کنند. سرانجام ،منافقین کوردل باشلیک۱۹تیر او را شهید کردند مهدی فیروزی 🌱🌷🍃🌷🌱🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
پرونده بهنام را در ستاد نیروی انتظامی بندرعباس بررسی کرده بودیم. پرونده کاری او خیلی خوب و پرسابقه بود. خواستیم توی همان ستاد بندرعباس نگهش داریم که بهنام خودش درخواست داد به بشاگرد اعزامش کنیم. بعد که پیگیری کردیم ماجرا را فهمیدیم. شخصی که قرار بود به بشاگرد اعزام شود متاهل بوده و از اینکه قرار است به منطقه خطرناک و محرومی اعزام شود خیلی ناراحت بود. بهنام خودش داوطلب شد و به آن شخص گفت: «نگران نباش. من مجردم. داوطلبانه به جای تو می‌رم!» همینطور هم شد. جایگاه بهتر در یک ستاد مرکزی و مجهز را رها کرد و به بشاگرد رفت. از خدمت در آنجا تنها شش ماه مانده بود که شد! بهنام امیری 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz شوداجرشهادت ببرید
🌹ماموريت ویژه ... 💢ماموريت انهدام پلی در عراق بود. شيرعلی با موفقيت هواپيما را روي پل در عمق خاک عراق برد و اما بدون انهدام پل برگشت! علت را پرسيديم؟ گفت: وقتی روی پل رسيدم, ديدم کنارپل يک مدرسه است و کودکان در حال بازی... ترسيدم بمبی که مياندازم, به کودکان مدرسه آسيب برساند.... شیرعلی آزادیان 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود
💢به مناسبت یادواره شهید شجاعی امروز در 💠۲۷ سالشون بود که جنگ شروع شد . ۳ فرزند داشت ... هنوز ۱۸ روز از جنگ نگذشته بود که به درجه شهادت نائل شد... جز اولین شهدای استان فارس و اولین شهید منطقه خفر شد تکنسین تانک در لشکر ۹۲ زرهی اهواز بود که در اثر اصابت گلوله دشمن بدن مطهرش متلاشی شده بود. متاسفانه مجبور به خاکسپاری این شهید در گلزار شهدای اهواز می شوند... خانواده این شهید سالها دور از قبر غریب پدر شهیدشان ، زندگی کرده اند ... نادر شجاعی 🌱🌷🍃🌱🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz عضو شوید⬆️⬆️
💢در جاده شمال، ماشینی همینطور به ما چراغ میزد. به بهزاد گفتم: یک ماشین دنبال ما هست ، بهزاد کنار گرفت و به سراغ راننده رفت. من هم به دنبالش رفتم . یک مرد بسیار متشخص بود و با کمال محبت و احترام درخواست مبلغ 20 هزار تومان کرد و گفت همه کارتهایش را در منزل جا گذاشته و برای بنزین کم دارد همش میگفتم به چه ماشینی تقاضا کنم که باور کند و بهم کمک کند و خجالت نکشم به دلم افتاد از ماشین شما تقاضا کنم بهزاد مبلغ را بهش داد و آن شخص هرچه اصرار کرد که شماره کارتی بهش بدهیم که پول را به ما پس بدهد بهزاد قبول نکرد و گفت به خاطر حضرت زهرا این مبلغ را دادم . مرد لبخندی زد و گفت دیدم پشت ماشین شما یا زهرا نوشته بود به شما رو زدم و تشکر کرد و رفت هیچ وقت ذوق و اشتیاق آن روز بهزاد را فراموش نمی کنم. بهزاد سیفی 🌱🌷🍃🌷🌱🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید
💠 وقتی که از کنار گلزار شهدا رد می شدیم مهرداد سرعتش را کم می کرد و با یک حالت محزون رو به سمت شهدا فاتحه می خواند. به مزار شهدا با انگشت اشاره می کرد و صدای زیر لبش را آرام می شنیدم. همیشه می گفت خوشا به سعادت شهدا که خداوند شهادت را نصیب شان کرد. 💠موقعی که اسباب کشی کردیم به خانه خودمان، اولین عکسی که به دیوار خانه آویزان کرد، عکس شهید قاسمی بود. به شهدا ارادت خاصی داشت و می گفت که می خواهم زندگیمان به نور شهید نورانی شود. با این حرف مهرداد، دلم خالی می شد؛ ولی اصلا به روی خودم نمی آوردم. مهرداد قاجاری 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید
🔻شهید صیاد شیرازی : «فقط یکبار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی‌اش را بوسید و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی ، یا همان اشلو معروف » از چپ : پشت به تصویر در مقابل مرتضی جاویدی 🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠همیشه نمازش رو اول وقت میخوند. منظور از اول وقت این هست اگر کف خیابان هم بود باید نمازش رو میخوند. میگفتم دو دقیقه دیرتر بشه چه اشکال داره،میریم خونه میخونیم میگفت :نه باید اول وقت بخونم.برای ما هیچ اجباری نداشت،که ماهم اول وقت بخونیم. یا اصلا یادم نمیاد هیچوقت به بچه ها گفته بود که نمازبخونید. چون اعتقاد داشت با گفتن حرف بچه رفتار درست یاد نمیگیره،با عمل کردن و دیدن هست که بچه ها یاد میگیرند. و دقیقا هم همینطور بود الان هم بچه ها تا اذان میگه سریع نماز میخونند... علی اکبر رنجبر 🌱🌹🌱🌹 @shohadaye_shiraz نشردهید