🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌾ما نمی دانستیم او فرمانده است🌾
حاج منصور در طول این هشت سال خیلی کم به مرخصی میآمدند و چندبار هم به دلیل مجروحیت به مرخصی آمدند و یک بار ترکش به سر ایشان اصابت کرده بود که منجر به از دست دادن دید چشم چپ ایشان شد و بار دیگر که به دلیل قطع شدن پایش زمان مرخصیاش بیشتر شد حتی صبر نکرد جراحتش ترمیم شود و دوباره به جبهه رفت، تا زمانی که در جبهه حضور داشت ما نمیدانستیم که ایشان فرمانده هستند و نه تنها فرمانده گردان حضرت ابوالفضل «علیه السلام» بودند بلکه سمتهای دیگری نیز داشتند.
برادرم منصور از زمانی که محصل بود در کنار تحصیل بدون اطلاع خانواده به کار نیز میپرداخت و به دلیل اینکه در زمینه درس بسیار موفق بود به دیگر دانشآموزان تدریس خصوصی میکرد و درآمد خود را صرف رسیدگی به ایتام میکرد.
روای: «خواهر شهید»
سردار عارف
شهید حاج منصور خادم صادق
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#شهیدمنصورخادم_صــادق
#شهدای_فارس
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
🌹🌹🌹🌹
عملیات کربلای 4 بود. به علت کمبود جا، 20 نفر از نیرو ها را به زور در یک سنگر 5 نفره جا داده بودیم. در این بین دیدم عبدالرضا خودش را گوشه ای جمع کرده و با چراغ قوه کوچکش در این محل کوچک زیارت عاشورا و دعای توسل می خواند. گفتم: «آقا رضا، در این جای تنگ و تاریک چه اجباری است خواندن زیارت عاشورا!»
خندید و گفت: «سال های سال است که زیارت عاشورای من ترک نشده، حتی زمان هایی که در سینما بودم زیارت عاشورا را می خواندم!»
#شهید_عبدالرضا_مصلی_نژاد
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاز
@shohadaye_shiraz
🌹🌹🌹🌹
عملیات کربلای 4 بود. به علت کمبود جا، 20 نفر از نیرو ها را به زور در یک سنگر 5 نفره جا داده بودیم. در این بین دیدم عبدالرضا خودش را گوشه ای جمع کرده و با چراغ قوه کوچکش در این محل کوچک زیارت عاشورا و دعای توسل می خواند. گفتم: «آقا رضا، در این جای تنگ و تاریک چه اجباری است خواندن زیارت عاشورا!»
خندید و گفت: «سال های سال است که زیارت عاشورای من ترک نشده، حتی زمان هایی که در سینما بودم زیارت عاشورا را می خواندم!»
#شهید_عبدالرضا_مصلی_نژاد
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاز
https://chat.whatsapp.com/BE71umQBe1UB84MK8aPoYv
ﺑﺎﻧﺸﺮﻣﻂﺎﻟﺐ ﺷﻬﺪاﻱ اﺳﺘﺎﻥ ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ
🌹🌹🌹🌹
عملیات کربلای 4 بود. به علت کمبود جا، 20 نفر از نیرو ها را به زور در یک سنگر 5 نفره جا داده بودیم. در این بین دیدم عبدالرضا خودش را گوشه ای جمع کرده و با چراغ قوه کوچکش در این محل کوچک زیارت عاشورا و دعای توسل می خواند. گفتم: «آقا رضا، در این جای تنگ و تاریک چه اجباری است خواندن زیارت عاشورا!»
خندید و گفت: «سال های سال است که زیارت عاشورای من ترک نشده، حتی زمان هایی که در سینما بودم زیارت عاشورا را می خواندم!»
#شهید_عبدالرضا_مصلی_نژاد
#شهدای_فارس
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺑﺎﻧﺸﺮﻣﻂﺎﻟﺐ ﺷﻬﺪاﻱ اﺳﺘﺎﻥ ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ