#روایتگری_شهدایی 🎥 روایتگری شهیدحاج قاسم؛ شهیدی که برای نماز شب از اتوبوس پیاده می شود... #سرداردلها 🍃🌱🍃🌱🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb نشردهید

⭐یادی از سردار شهید محمد رضا ایزدی⭐ 🌾21 بهمن سال 57 بود. جمعیت زیادی از جوانان انقلابی کنار ساختمان ساواک در ابتدای خیابان زند شیراز جمع شده بودند و با شعارهای انقلابی اصرار به ورود به ساختمان ساواک را داشتند. دیوارها بلند و حفاظت‌شده بود. اولین نفر، "حسن هنرپیشه "، شروع به بالا رفتن از دیوار ساواک کرد. رضا دومین نفر، شروع به بالا کشیدن خودش از دیوار کرد. تا حسن خود را به لبه دیوار رساند، ساواکی‌ها از داخل او را به رگبار بستند. همان بالای دیوار، بدنش سوراخ‌سوراخ شد و خون پاکش روی سروصورت رضا پاشید. پیکرش روی رضا افتاد و هر دو به پائین افتادند. این صحنه مردم را بیشتر تحریک کرد و ساواک را تسخیر کردند. صحنه تیر خوردن حسن و ریختن خونش روی رضا، خیلی روی او اثر گذاشت، اما روز بعد،22 بهمن هم در صف اول مردمی به شهربانی حمله کرد و این بار خودش از ناحیه پا گلوله خورد. همیشه پای کار انقلاب بود. 🌹🍃🌹🍃 #ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ: ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 #نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید

به مطالعه کتب اسلامي به خصوص کتاب هاي شهيد آيت الله دستغيب ، آيت الله مطهري و شهيد دکتر بهشتي و ..علاقه زيادي داشت و زندگي آن ها را سرمشق و الگوي خود قرار داده بود . ديگر اوقات خود را صرف خواندن قرآن و جمع آوري احاديث از کتاب هاي مختلف مي کرد و از طريق همين مطالعات بود که براي گروه هاي مقاومت و ... سخنراني مي کرد ، دوستان سخت شيفته ابراهيم بودند . در دل شب به عبادت مشغول مي شد و از نماز شب غافل نمي ماند ، با دوستان و هم رزمان خود به خانواده شهداء سر مي زد ، و بدين وسيله آن ها را تسلي مي داد هميشه از طريق حقايق معنوي و اصول اعتقادي افراد را به آرامي امر به معروف و نهي از منکر مي کرد ، دوستان او را برادري مؤمن ، فداکار و امين و صادق مي ناميدند ✅آخرين شب برخورد و حالت عجيبي داشت يکي از دوستاني که با شهيد بود نقل مي کند: موقعي که از دروازه شهر خارج شديم به خواندن دعاي توسل مشغول شد و به دوستان گفته بودند که اين آخرين ديدار از شهر شيراز است ما ديگر بر نمي گرديم #شهید ابراهیم اسکندری #شهدای_فارس #سالگرد_شهادت 🌹🍃🌷🍃🌷🍃🌹 #ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ: ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 #نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید

🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* و‌گرامیداشت هفته بسیج و غبارروبی قبور شهدا🌹 🔹بزرگداشت #طلبه_شهید سعید ابوالاحراری 🔹 🎙 #با_سخنرانی : حجت‌الاسلام گودرزی #بامداحی برادر سید حسین فتح اللهی 💢 #مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام* #زمان : ◀️ *پنجشنبه ۳ آذر ماه/ از ساعت ۱۶* 🔺🔺🔺🔺🔺 #هییت_شهدای_گمنام_شیراز 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*

🌷🕊🍃 #پنجشنبه_های_شهدایی🥀 هر ڪس سراغ خدا را گرفت و دلش تنگ بود آدرس شـهــ🌷ــدا را به او بدهید ...🕊 ✨ خـدایــا بال پـــرواز می‌خواهــم تا آسمــان شـهــدا✨ #صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 #شهدارایادکنیم_باذکرصلوات

🔰سعید یک تافته جدابافته از من و ماها بود. کتاب‌هایی را می‌خواند که در حد سن‌وسال ما نبود. به آنچه می‌شنید و می‌خواند و یاد می‌گرفت عمل می‌کرد. مثلاً اگر می‌فهمید دروغ بد است واقعاً دیگر دروغ نمی‌گفت و... یک برنامه خودسازی برای خودش شروع کرده بود. کم‌کم سکوت در او نمود بیشتری پیدا می‌کرد، برای خودش خلوت داشت و فکر می‌کرد. در همه چیز مراقبت می‌کرد. در خوابیدن، در خوردن، در بازی کردن. 🔰 یک روز قرار شد با دوچرخه سعید به منزل یکی از معلم‌هایمان در خیابان احدی برویم. سعید هم پشت سر من روی زین نشسته بود و رکاب می‌زد. تمام طول مسیر، صدای زمزمه سعید را در گوشم می‌شنیدم که در حال ذکر گفتن بود.از این ذکر مدام داشتم دیوانه میشدم. می¬گفتم سعید دیوانه شده، نکند یک روز من هم دیوانه شوم... #شهید سعید ابوالاحراری #شهدای_فارس 🍃🌷🍃🌷 #ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb #نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید

📗 کتاب صوتی #گلستان_یازدهم "خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان" قسمت3⃣1⃣ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75

🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* و‌گرامیداشت هفته بسیج و غبارروبی قبور شهدا🌹 🔹بزرگداشت #طلبه_شهید سعید ابوالاحراری 🔹 🎙 #با_سخنرانی : حجت‌الاسلام گودرزی #بامداحی برادر سید حسین فتح اللهی 💢 #مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام* #زمان : ◀️ *پنجشنبه ۳ آذر ماه/ از ساعت ۱۶* 🔺🔺🔺🔺🔺 #هییت_شهدای_گمنام_شیراز 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*

⭐یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی⭐ 🌾اولین گروه بسیجی های اعزامی شیراز به جبهه، در کانالی در نزدیک سوسنگرد مستقر شده بودند. همه شواهد نشان از حمله قریب‌الوقوع عراق به سوسنگرد داشت و مسیر عراق هم همین کانال بود. تنها سلاح بچه ها هم تفنگ ام یک بود. هوا تاریک نشده بود که تانک‌های دشمن به سمت روستای ابوحمیظه در 5 کیلومتری سوسنگرد حرکت کردند و این روستا را محاصره کردند. رضا گفت: کاکو کاظم بیا بریم کمک! - ما که اسلحه نداریم، کاری از دست ما بر نمی‌آید! - بریم، بالاخره با همین ام‌یک کمکی هستیم. به‌اتفاق رضا به سمت روستا رفتیم. نیروهای مستقر در روستا مقاومت می‌کردند. از پشت عراقی‌ها شروع به شلیک و ریختن آتش کردیم. همین سعی اندک ما باعث شد عراقی‌ها فکر کنند از پشت مورد حمله قرارگرفته‌اند، شروع به عقب‌نشینی از روستا کردند، بلافاصله برای کمک به مجروحین رفتیم، رضا آرام و قرار نداشت و هر کاری می توانست می کرد... 🌹🍃🌹🍃 #ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ: ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 #نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید

#حسین_جان♥️ تو تجلے خدایے و خراب تو منم پاے اسم تو میان آمد و لرزید تنم السلام اے پسر فاطمہ را تا گفتم عالمے مسٺ شد از عطر سلامِ دهنم #اللهم_ارزقنا_الکربلا🌺 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷 #شب_جمعه🌙کربلا می خواهد دلم.... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75

🌷🕊🍃 #السلام‌علیڪ‌یا‌بقیة‌الله🌱 سر‌شد‌به‌شوق‌وصل‌تـو‌فصل‌جوانیـَم هـرگز‌نمیشود‌ڪه‌ازاین‌در‌برانیـَم یاابن‌الحسن‌براۍ‌تو‌بیدار‌میشوم صبحټ‌بخـیـر‌اۍ‌همه‌زندگانیـَم...🌤 #صبحتون_مهدوی 💚 #عاقبتتون_شهدایی🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75