🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
1⃣ 3⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است...
✅ بِاَمْرِكَ یا رَبِّ اَقُولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَ الْعَنْ مَنْ اَنْكَرَهُ، وَ اغْضَبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
✅ به فرمان پروردگارم می گویم:" خدایا ! کسی که علی را دوست می دارد، دوست بدار و کسی که با علی دشمنی می کند دشمن بدار، آنکه او را نمی پذیرد، لعنت کن و بر کسی که حق او را انکار می نماید، غضب نما .
📚بخشی از فراز چهارم خطابه شریف غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
گاهی که از پرواز برمی گشت و هنوز نمازش را نخوانده بود در سجده، گریه و زاری می کرد و به خدای خود عرض می کرد: «خدایا من بنده ی گریز پایی نیستم... نتوانستم تا الان نمازم را بخوانم.»
#شهید محمد حسین_ روزیطلب
#شهدای فارس
🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_سی_نهم
در همین تب و تاب بودیم که با لباس سیاهش سر رسید حالا هوا کمی روشن شده بود لباسش تنگ به بدن چسبیده بود به طور مورب کشیده شده بود که این تن پوش غریب را زیپ می کرد. یک گروهان نیرو میخواست عجله داشت اسلحه تاشو در دستش بازی می کرد .اختلالاتی کرد با حاج منصور فتوت و بعد یک گروهان از گردان حاج منصور برداشت و رفت.
من همچنان به فکر نقشه بودم که او در ذهن داشت داشتم که هر چه هست کار ساز است .پیش از اینها خودش را نشان داده بود. طرح های عملیاتی اش، نظرهای کارشناسی اش و مدیریت جنگی اش.
خلاصه طوری بود که پیشنهاد شده بود برود پیش سرهنگ صیاد کار کند.
۲۰ دقیقه می شود که رفته بود. نگاهی به ردیف تانکها انداختم. آرایش نظامی داشتند .جنب و جوشی در شان پیدا بود.دلهره ام گرفت. گفتم حتماً قصد پاتک دارند. موقعیت خطرناکی بود .خصوصاً برای ما یعنی بچه های لشکر فجر که زودتر از همه زده بودند به خط و اگر لشکر های دیگر موفق نمی شدند قیچی شدن ما حتمی بود.
در حال آن همه وسط آب هم معلوم نبود حرکت کردند هم بیشتر شده و دستپاچه شدم.
گفتم نکند خواب میبینم.. دقیق شدم. رفته رفته هراسم تبدیل به حس دیگری شد .حتی فراتر از تعجب.
دهانم باز مانده بود .میخواستم فریاد بزنم.
اطرافم را نگاه کردم. شلوغ بود همه را روی لبه خاکی دیدم. ذوق زده و متعجب..نیازی به فریاد زدن نبود فریادم دیده میشد در چشم هایم.
خدای من !!تا آنکه ها رسیده اند تا پشت خاکریز. گروهانی که از گردان فتوت بریده شده بودند برگشتهاند سوار بر تانک ها.
لبخند بر لب از اولین تانک بیرون میآید حاج مجید یعنی کسی که به تنهایی تثبیت عملیات کربلای ۵ را سبب شده بود.لااقل در زاویه کوچ سواران. همچنان اسله تاشو را در دستش باز میکرد .عرق از سر و رویش چکه می کرد.
رخت های سیاه چسبان آزرده اش کرده بود اما به روی خودش نمی آورد. حالا که کار قرار گرفته است شاید فرصت کند تا لباس غواصی را از تنش در بیاورد..
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻بچه ها حرفا وشوخی ها هم حساب کتاب داره نمیدونی وقتی غم محرومی بخوری، دلی بدست بیاری اثر وضعی داره...
#حاج حسین یکتا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫
🌷حاجمحمـد خیلی مقید به بیتالمال و حقالناس بود. خیلی حساس بود که چیزی از بیتالمال را اسراف نکند یا بیهوده استفاده نکند. کمتر دیدم یک لباس نو یا یک کفش نو پایش باشد.
یکبار واحد پرسنلی به همه ما دو هزارتومان بهعنوان حق نیروی زمینی داد. حاجمحمـد آشفته این فیش را گرفته بود و میگفت: بچهها این واقعاً حق ما هست. اشتباه نشده؟ ما پشتیبانی رزمی هستیم، ما که نیروی رزمی نیستیم که این را به ما دادهاند!
خانههای ما نزدیک هم بود. مادرم میگفت این حاجمحمـد من را دیوانه کرده است، هر باری که برای ساخت خانهاش سیمان و ماسه خالی میکند میآید و عذر میخواهد. این بار هم که آمد، ده تا کیسه سیمان خرید و خالی کرد روی سیمانهایی که برای ساخت خانه گذاشته بودیم.
گفتم: حاجمحمـد این برای چیه؟
گفت: باد همیشه از سمت خانه شما به سمت خانه من میآید. هر بار بــاد میوزد، مقداری از سیمان شما را برمیدارد و روی مصالح ما میریزد. این باشد جبران آن.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #کلام_شهید
🔻شهید محمد ابراهیم همت: مبادا ضعف برخی مسئولان شمارا ضعیف کند مبادا دنیا زدگی بعضی مدیران شمارا از هواداری انقلاب دور کند. ما رزمندگان تا آخرین نفس پای انقلاب بودیم، شما چطور؟!
💠روشنفکران ما به اين انقلاب بسيار لطمه زدند، زيرا نه آن را می شناختند و نه برايش زحمت و رنجی متحمل شده اند، از هرطرف به اين نو نهال آزاده ضربه زدند، ولی خداوند، مقتدر است اگر هدايت نشدند مسلما مجازات خواهند شد.
🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✨خدایا
ابتدای 🌤️صبـح که
رزق بندگانت راتقسیم میکنی
میشود رزق من امروز
رفاقتی باشد
از جنس #شهـیدان🕊️
باعطـر #شهـادت🌷
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🔰شمع محفل ما آقا منصور بود. دورش حلقه زده بوديم و هر کس چيزي مي گفت. در گرما گرم صحبت ها، يکي از بچه ها حرفي زد که بوي غيبت می داد. هنوز کلام رفیق ما تمام نشده رنگ و روي هميشه خندان منصور برافروخته شد.
عصبانيت در چهره اش موج مي زد، با همان حال گفت: چرا محيط جبهه را با غيبت آلوده کردي، چرا محيط جبهه و قلب هاي خودتان را با ذکر گناه و معصيت کدر مي کنيد!
از کلام دوستمان، خيلي هم برداشت غيبت نمي شد، اما حساسيت منصور در اين موارد مثال زدني بود.
#شهید حاج منصور خادم صادق
#شهداےفارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
0⃣ 3️⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است...
✅ مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِىَ اللَّهُ - عَزَّوَجَلَّ - بِهذِهِ الْفَضیلَةِ، مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ، وَ اِحْساناً مِنْهُ اِلَىَّ، وَ لا اِلاهَ اِلّا هُوَ،اَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنّى اَبَدَ الْابِدینَ، وَ دَهْرَ الدّاهِرینَ، وَ عَلى كُلِّ حالٍ.
✅ هان مردمان! خداوند عزّوجل از روی منّت و احسان خویش، این برتری را به من پیش کش کرده و خدایی جز او نیست، هشدار که تمامی ستایش های من در تمامی روزگاران و هر حال و مقام، ویژه ی اوست .
📚فرازی از بخش سوم خطابه غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهلم
محمد سر نترسی داشت. اما خودش تعریف کرد که یک یار همراه مجید شدم و جون به لب برگشتم از بس که کارهای خطرناک می کرد. راست راست روی خاکریز را می رفت اون هم درست وسط روز. انگار که گلوله ها چشم دارن.
حالا اگه زود می رفت یا فقط رد می شد باز هم راهی بدهی بود. راست می ایستاد و نگاه می کرد بررسی میکرد تا بعداً این دید زدن ها به کارش بیاید.
وقتی آدم این حرفها را از محمد اسلامی نسب که خودش یک پا سر به تیغ سپرده بود شنیده باشد میفهمد که حاج مجید یعنی چه
فرمانده عملیات که باید در سنگر سفت و سختی های بیسیم نشسته باشه و گردان ها رو هدایت کنه خودش نفر اول خط بود
دلم میخواد چند تا از این کار حاجی را تعریف کنم و شما هم بنویسید تا همه تاریخ یادش بماند حاج مجید اگر سه تا گردان خطشکن داشتیم حتماً با اولین میرفت انگار این مرد آفریده شده بود برای خط مقدم اگر پاش میافتاد کماندو هم میشد و باز هم میشکند همینطور که شد روی کربلای ۵ اولین گردان که باید عمل میکرد غواص ها بودند لباس غواصی پوشید و زرد به آب که تا نصفه های روز هنوز این لباس تنگ چرمی تنش بود اسباب و آلات جنگ هم با خودش نمی برد.
معروف بود بین بچه ها که ها مجید نقشه را با انگشت تشریح میکنه.
لااقل یک میله آنتن نمی گرفت دستش. میگفتیم یک اسلحه بگیر دستت. میکفت نمیخواد از عراقی ها برمی دارم.
حتی یادم تو عملیات والفجر ۸ با مجتبی مینایی یا احمد عبدالله زاده و یا رفاهیت همراه میشن با موتور میرن جایی که عراق شیمیایی میزنه ماسک می زنند یه دونه هم میدن مجید. که اون نمیزنه میگه این جور چیزها به درد من نمیخوره.
چفیه را میگیره جلوی دهنش تا وضعیت عادی میشه.
جالب اینجاست که فقط حاج مجید این وسط شیمیایی نمیشه.
همیشه هم میگفت من کمربسته حضرت زهرا هستم مادرم خواب دیده. ما هم باور کرده بودیم. یعنی همین طور هم بود. این همه که توی تیر ترکش وول می خورد توی رگبار و آتیش. با اینهمه عملیات که توی هر کدوم چندین و چند روز قبل و بعدش اون حاضر میشد شاید به پنج بار نرسه اینم توی کلش بود یعنی خودش رو سپرده بود به قضا و قدر الهی می گفت گر نگهبان من آن است که من میدانم. شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد راست هم میگفت
عملیات قدس ۳. از پشت بیسیم میشنیدم که حاج نبی دنبال سپاسی است مرتب داد میزد به بچه های دیگه سفارش میکرد تا اینکه گفتم حاجی رفته جلو.
باز از جلو تماس گرفتم که بچه ها خط را شکستند و رسیدن به یک مخزن بنزین به حاج مجید بگید چه کار کنیم منفجر کنیم یا نه.
آخه حاج مجید مسئول عملیات باید کسب تکلیف میکردند هنوز توی جواب اینها مونده بودیم که صدای انفجار پیشرو جهنم.
بچه های خط شکن فکر میکردند عقب همونجا هم مخزن را دیده بود و خودش منفجرش کرده بود با آرپی جی.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻انسانها در مقابل تکلیفی که حضرت حق مشخص کرده سه دسته میشوند: تکلیف ستیز، تکلیف گریز، تکلیف پذیر...
#شهدا به تکلیف عمل کردند
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫
🌷ساعتی تا عملیات والفجر 8 مانده بود. کنار حاجمحمـد نشسته بودم که معاونش "رضا پورخسروانی" آمد و روبهروی حاجمحمـد نشست. رضا از جیبش مقداری کاغذ، که مدارک خودش و مقداری کدهای مخابراتی بود را درآورد، جلو حاجمحمـد گذاشت و گفت: حاجی اینها را بگیر ما دیگه رفتیم!
حاجمحمـد با تعجب نگاهی به کاغذها و نگاهی به چهره یکپارچه نور رضا انداخت و گفت: کجا میخواهی بروی؟
رضا خندید و گفت: همه کارها جفتوجور است، شما دیگه با ما کاری نداری!
حاجمحمـد که فهمید مشکل رضا شرکت در عملیات است، مخالفت کرد و گفت: شما به منطقه توجیه هستی، شما میدانی کجا به کجاست!
رضا زیر بار نرفت و گفت: ماشاءالله همه هستند، شما دیگه به من نیازی نداری.
رفت. روز بعد رضا در فاو شهید شده بود. حاج محمد و سه نفر دیگر از بچه های مخابرات او را روی برانکارد عقب می آوردند. در تمام مسیر حاج محمد گریه می کرد و به سر خودش می زد، گاهی پایش سست می شد و زیر پیکر خونین رضا به زمین می افتاد.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #خاطرات_شهدا |
📍سرگرمی و تفریح در روز عید فطر...
🌟روز عیدفطر بود و طبق رسوم ما، همه اقوام و فامیل در خانهٔ پدر مهمان بودند و من نیز از مصطفی خواستم که با هم به این مهمانی برویم. ولی مصطفی گفت شما بروید، من نمیتوانم بیایم. شب هنگام که مطابق عادت خودمان، مسائل و مشکلات را با مصطفی در میان میگذاشتم، از او پرسیدم که چرا امروز به مهمانی نیامدید؟ مصطفی پاسخ داد، امروز روز عید بود و بیشتر بچه های مدرسه نیز برای دیدن اقوام و خویشان خود از مدرسه بیرون میروند. ولی حدود ۳۰ نفر از بچه های یتیم هستند که هیچ فامیلی ندارند و به ناچار در مدرسه باقی میمانند. وقتی بچه هایی که برای تفریح و دیدار اقوام خود رفته بودند بر میگردند، برای بچه های باقی مانده در مدرسه از دیدار فامیل و بازی ها و سرگرمی های خود تعریف میکنند. برای اینکه این بچه های یتیم نزد آنها احساس خجالت و افسردگی نکنند.
💬راوی خانم غاده جابر همسر شهید چمران
📕 یادگاران
🌷شهید دکتر مصطفی چمران🌷
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
🔹اگر دو چیز را رعایت بکنی،
خدا #شهادت را نصیبت می کند.
یکی پر تلاش باش و دوم مخلص!
این دو تا را درست انجام بدی
خدا شهادت را هم نصیبت می کند.
#شهید_حسن_باقری🌷
#شبتان_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱لبخند بزن
تا ڪه دلم نور بگیرد.....
🌤️خورشید تویی
آیینه در دست زمین است.....
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
9⃣ 2⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است...
✅ مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ اِلّا وَ اللَّهُ مُهْلِكُها بِتَكْذیبِها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ مُمَلِّكُهَا الْاِمامَ الْمَهْدِىَّ وَ اللَّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.
✅ هان مردمان! هیچ سرزمینی نیست مگر اینکه خداوند بخاطر تکذیب اهل آن - حق را -آن را پیش از برپایی روز رستاخیز نابود خواهد کرد و آن سرزمین را به امام مهدی (عج) خواهد سپرد و حتما خداوند وعده ی خود را انجام خواهد داد .
📚فرازی از بخش ششم خطابه غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹همیشه می گفت، نکند جنگ تمام شود و ما جز خانواده شهدا نباشیم. اصلاً زشت است که خانواده ما یک شهید نداشته باشد. آنقدر چهره اش نور داشت که گاهی در نور چهره اش غرق می شدم. مدتی بود که می خواستم حرفی به خیرالله بزنم و چیزی از او بخواهم اما نمی توانستم.
🔹روزی با ماشین از یکی جاده های مرودشت عبور می کردیم، صحبت های ما از جنگ بود و شهدا. دل به دریا زدم و به خیرالله گفتم: «خیرالله می دانم که تو شهید می شوی، دوست دارم مرا نصیحتی کنی که همیشه از شما برایم یادگار بماند.»
خندید و گفت: «خدا از زبانت بشنود که من شهید شوم. اما نصیحت: اول نمازت راترک نکن، اگر نمازت را بخوانی خود به خود تمام اعمالت درست می شود دوم در انتخاب دوست خیلی دقت کن!»
آخرین روزهای جنگ بود، تیرماه سال 67 که در جزیره مجنون، پس از سال ها جهاد به آرزویش رسید…
#شهید خیرالله الطافی
#شهدای فارس
#شهدای جزیره مجنون
🍃🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهل_یکم
صدای موسیقی از درز خانه ای نیمه ویران بیرون میزد. صدای غریب شهر شاید همین آهنگ تند با طنین نامفهوم ترانهای بود که به نظر فارسی نمی آمد.
صدای صفیر گلوله، نفیر خمپارهها و درام هراس آور انفجار، معمول کوچههای آوار انباشته و رهگذران هر از گاهی اش بود که خاکی پوش و مسلح بودند.
شهر آبادان مجروح بود اما نمی نالید به هم نگاه کردیم معلوم بود همگی تعجب کرده ایم به سمت صدا پیچیدیم.چار چوبیه در،در محاصره گونی های شنی بود. در زدیم و صبر کردیم .صدای خش خش پایی به گوش رسید .باز هم به هم نگاه کردیم یعنی اینکه آمد در را باز کند.
_بفرمایید
سیه چرده با موهای وزوزی و ریش فری آنکاد شده ، دماغ پهنی داشت . میانسال بود .
_سلام علیکم
_و علیکم السلام .بفرمایید
_ببخشید حاج آقا ..انگار صدای موسیقی می آمد.فکر میکنم اینجا جبهه باشد..
مرد نگاهش را به داخل خانه برگرداند
_اینجا فرمانداری است .ماهم بچه های فرمانداری هستیم و می دانیم چکار کنیم
مجید نگاهی به من کرد و دوباره به سمت در چرخید
_به به حاکم شهری که اردک ...
گفتن اردک همان و تپق خنده ما همان .
کارمند فرمانداری اصلا ریسه رفت ..
خوب مصرع بعد هم جور در نمی اومد.خنده اش که تمام شد ، دست زد پشت مجید .
گفت:بفرمایید داخل ..
بابا من داشتم رادیو می گرفتم.یکلحظه کاری پیش اومد ،رادیو را روی همان موج رها کردم که از قضا این ترانه پخش می شود شما شنیدید
خداحافظی کردیم و عذرخواهی ،اصرار مرد جنوبی از رفتن بازمان داشت به چای دعوت مان کرد . مجید انتظار نوشابه داشت اما زمستان بود.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻بگردید رفیقایی مثل شهدا پیدا کنید که با خدا رفیق باشن! حواستون باشه با خدا روراست باشید...
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫
🌷یکبار "حاجعباس رفاهیت" مسئول ستاد لشکر من و حاجمحمـد را به دفترش خواست. گفت: شما دو نفر ما را گذاشتید سر کار!
گفتم: نه، چی شده حاجعباس؟
گفت: این یعنی چه، ما نباید بدانیم در مخابرات مسئول کیه؟ هر دو شما نامه که مینویسید، میزنید از طرف!
حاجمحمـد بعد از رفتن آقای حسین تاش، به عنوان مسئول مخابرات انتخاب شده بود. اما روی همان اخلاصی که داشت، همیشه نامهها را به اسم من میزد و از طرف امضاء میکرد. من هم طبیعتاً چون معاون ایشان بودم، نامهها را از طرف ایشان امضاء میکردم!
با خنده به حاجعباس گفتم: مشخص است که چه کسی باید رعایت کند، ایشان فرمانده هستند و من معاون، پس ایشان نباید از طرف امضاء کنند!
حاجمحمـد هم با خنده گفت: نه من مسئول نیستم، فائضی مسئول است!
بااینحال و این روحیه، هرجا که ضعفی در کار واحد مخابرات پیش میآمد و توبیخی در میان بود، حاجمحمـد خودش را جلو میانداخت و میگفت: مسئولیت با من است و فرمانده منم
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌹شهـــید حاج حسین خرازی
دور تا دور نشسته بوديم. نقشه آن وسط پهن بود. حسين گفت «تا يادم نرفته اينو بگم، اونجا كه رفته بوديم براى مانور; يه تيكه زمين بود. گندم كاشته بودن. يه مقدار از گندمها از بين رفته. بگيد بچّهها ببينن چقدر از بين رفته، پولشو به صاحبش بدين».
#حق_الناس
#سیره_عملےورفتارےشهدا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی*
⭕️و یادواره شهدای جزیره مجنون
🎙راوی : *برادرسید رضا متولی*
#بامداحی: برادران امیر حسین راستی و مهدی کبیری نژاد💢
با اجرای برادر حمیدرضا پیروی (مجری صدا وسیما) و اجرای گروه سرود حبیب الشهدا
🔺🔺🔺🔺
#مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام*
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۲ تیرماه / از ساعت ۱۸*
⬇️⬇️⬇️
لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
8⃣ 2⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است...
✅ بدانید که من با خدا بیعت کرده ام. و علی با من بیعت نموده است؛ و اکنون من از طرف خدای عزّوجل، برای علی از شما بیعت میگیرم. هرکه پیمان شکنی کند، تنها به زبان خود پیمان می شکند. و هرکه بر عهدی که با خدا بسته وفادار بماند، خدا پاداش بزرگی به او خواهد بخشید... ای مردم... اگر قومی براو (علی ابن ابیطالب) ظلم کند، خدا آن هارا هلاک می کند .
📚فرازی از بخش نهم خطابه غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱چہ مشتاقانہ ندا سر مےدادید:
سوےدیار عاشقان
سوےخدا مےرویم
بہ ڪربلا مےرویم✨
وچہ عاشقانہ درمسیرڪربلا،سردادید!
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات💚
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz