از دوستان ابراهیم بود. میگفت همراه با یکی از اساتید اخلاق از بازار مولوی عبور می کردیم.
✅ استاد ما متوجه یک باربر شد که از کنار ما عبور می کرد و صورتش را با چفیه بسته بود.
استاد بلافاصله با صدای بلند گفت اگر می خواهی نفست را بشکنی، صورتت را باز کن
من ابتدا متوجه نشدم منظورش چیست، اما نگاه کردم که این باربر چفیه را از صورتش باز کرد.
یکباره جا خوردم. آن باربر ابراهیم هادی بود.
📙خاطرات منتشر نشده از شهیدهادی
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
تــو،
خوب ترین اتفاق ممکنی
وقتی که ،
اول صبح 🌤در یادم می افتی....❣
#حاج_قاسم💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹به مناسبت سالروز شهادت اسوه عرفان و اخلاق 🌹
#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
🔰عملیات کربلای پنج بود .آن روز روز وحشتناکی بود.
کمتر زمانی را دیده بودم که اینقدر گوله توپ و خمپاره به زمین ببارد.زمین شلمچه آرام و قرار نداشت و هر لحظه تکه ای از آن مثل آتشفشان از جا کنده میشد و به زمین میریخت.یک کلاه فلزی عراقی پیدا کردم و روی سرم گذاشتم.
در ماشین کنار آقا منصور نشستم .از ترس صدای انفجار ها و ترکش های سرگردان خودم را به منصور نزدیک کردم و همچون طفلی که به مادر میچسبد به حاجی چسبیدم .
برخلاف من حاج منصور آرام آرام بود جویی جز صدای ذکری که برلب داست چیز دیگری نمیشنید..
گفت: چیه میترسی؟
گفتم : آره..
خیلی با اطمینان گفت: خب ذکر بگو آرام میشی..یاد خدا ،دل رو آروم میکنه
#سردارشهیدحاج_منصورخادم_صادق
#ﺷﻬﺪاﻱﻏﺮﻳﺐﻓﺎﺭﺱ
#سالروز_ﺷﻬﺎﺩﺕ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هدایت شده از گلزار شهدا
1_1336575941.mp3
11.19M
✅ کتاب صوتی #سلیمانی_عزیز
"خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی"
نویسندگان : #مهدی_قربانی
#عالمه_طهماسبی
#لیلا_موسوی
تولید ایران صدا
#قسمت_دوم
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم
#ایران
🏷 پیروزمندترین انسان در دنیا و آخرت
🔺سخنان شنیدنی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره آنچه «شهید» برای مردم و ملتش به ارمغان میآورد.
#مکتب_حاج_قاسم
#سرداردلها
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐یادی از سردار شهید امان الله عباسی⭐
🌷با امان در کوچه ای می رفتیم، من ده سالم نشده بود، امان هم که سه سالی از من بزرگتر بود. همین طور که می رفتیم، چشمم روی زمین بود، یک دو ریالی دیدم. خوشحال آن را برداشتم و به سمت امان دویدم. گفتم: داداش نگاه کن من پول دارم!
چهره در هم کشید. گفت: «این را از کجا آوردی!»
سکه را محکم در دستم فشردم و گفت: مال خودمه، خودم پیداش کردم.
اخم کرد و گفت: «نه این مال تو نیست. از کجا پیدا کردی؟»
با دست به جلو خانه ای اشاره کردم. گفت: «داداش برو بزار سرجاش، همان جا که پیدا کردی، این سکه حرام است!»
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
کفش هاشو داده به یه پیرمرد...
🔵قبل انقلاب تو خیابون زیبا سکونت داشتیم. جوانهای این خیابون همه ابراهیم را میشناختند.
🔴یک روز ظهر تابستان جلوی خانه نشسته بودم. ابراهیم از دور به سمت من می آمد. همینطور که نزدیک میشد دیدم کفش ندارد! پایش را همینطور بلند میکرد. روی آسفالت داغ میسوخت.
سریع بلند شدم و گفتم: کفشات چی شد؟ تو مسجد دزد برد؟
🔵گفت: نه بابا. یه پیرمرد جلو مسجد گدایی می کرد، کفش نداشت، من هم چیزی همراهم نبود کفش هام رو دادم بهش...
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | #کلام_شهید
🔻برای خوش آیند هیچ کس جهنم نرید،
کاری نکنید که ...!
🔹کلام #شهید_احمد_کاظمی
#شبتان_شهدایی
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
ادعــایے در شما نمے بینیم
و تمـــام هویتتان
خلاصــــہ شـدہ در
همیــن بے ادعــایے ...
مـــا را دریابــید
اے مــــــردان بے ادعـا 🥀
#سرداران:زین الدین،باڪری،ڪاظمی،سلیمانی و...
.....رفاقت باشهدا دو طرفه است......
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75