خدمت به خانواده شهدا به روش حاج قاسم
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وقتی نزدیک ایام عید می خواست به کرمان و به دیدار والدین خود برود به این خانواده جانباز زنگ می زد و می گفت من دو روز به خانه شما می آیم. به خانه او می رفت. جانباز را استحمام می داد، تخت او را آماده می کرد و در این دو روز به همسر جانباز می گفت کار آشپزخانه هم به عهده من است؛ دو روز خدمت گذاری این جانباز قطع نخاعی را داشت بعد به سمت کرمان میرفت.
این جانباز در دی ماه سال ۱۳۹۲ به دیار حق شتافت. (شادی روحشان صلوات)
@shohadayebakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهدایبخشاحمدآباد
#روستایامامتقی
قصه شهادت پنج نفر از خانواده شهید رمضانپور در دزفول
آقای احمد رمضانپور اهل روستای امام تقی (ع) می باشند.
شهدای بخش احمدآباد
https://eitaa.com/shohadayebakhsh
🌷🌷🌷🌷
دعا کنیم حب شهدا بیفته تو دلمون ...
دلمون تکون بخوره و جلا بگیره🕊🌷
شهدا یاران خاص امام زمانند
🌷به ما بپیوندید 👇
⚡️کانال معرفی شهدای نازنین بخش احمدآباد مشهد مقدس
https://eitaa.com/shohadayebakhsh
25.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهدایبخشاحمدآباد
#روستایرباططرق
#شهیدجوادعباسی
ماموریت : سنگر ساز بی سنگر
📝مصاحبه با مادر شهید
🔹مادر شهید: در سال ۱۳۶۶ اعزام شد،ذوق جبهه داشت، به سن سربازی نرسیده بود، به عنوان بسیجی اعزام شد. پسرم شانزده سال و هشت ماه داشت رفت جبهه بعد از یک هفته به شهادت رسید.
✍کاری از دخترخانم های دبیرستان نیره خیامی رباط طرق،
🥀 شهدای بخش احمدآباد
@shohadayebakhsh
#بسیجیدرمیدان
#شهرملکاباد
این شیرمرد کهنه کار قدیمی که اینطوری زمینگیر شده از رزمندگان و بسیجیان دفاع مقدس است.
کسی که معروف بوده به خط شکن و بسیجی نترس و شجاع ملک آباد
✍شفای همه ی مریضها خصوصا #بسیجیحاجمحمدزارعیصلوات
🌾شهدای بخش احمدآباد
@shohadayebakhsh
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهرملکآباد
#شهیدعلیاکبررمضانپور
#مصاحبهبامادرشهید
👈مادرشهید:
۱۶ سالش بود، سه بار به جبهه اعزام شده بود بار سوم که می خواست برود درها را به رویش قفل کردم و رفتم سر چشمه لباس بشویم...
یک دفعه یکی از همسایه ها گفت علی اکبر از روی دیوار پرید و فرار کرد رفت😊
🥀شهدای بخش احمدآباد
@shohadayebakhsh
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهرملکآباد
#شهیدعلیاکبررمضانپور
#مصاحبهباخواهرشهید
📝خواهر شهید: بابا داشتند می رفتند سر صحرا ، علی اکبر پشت سر بابا می رفت و التماس می کرد که رضایت پدر رو برای جبهه بگیرد.
از اینجا تا روستای کروج (بیش از یک کیلومتر) پشت سر پدر رفت و اصرار کرد تا پدرم اجازه داد.
پدرم علی اکبر را خیلی دوست داشت.
رفت و با دوستانش در کامیاران در کمین کوموله افتادند و شهید شدند.
🥀شهدای بخش احمدآباد
@shohadayebakhsh