⭕️«تغییرات اجتماعی» چیست؟/ نسبت ما با آن چگونه است؟
🔸تغییری قابل رویت در طول زمان، به صورتی که «موقت و کم دوام» نباشد و بر روی «ساخت» و یا «وظایف اجتماعی» یک جامعه اثرگذارد، «تغییر اجتماعی» گفته میشود. بهعبارتی دیگر، تغییر اجتماعی فرایندی است از جایگزینی کمّی و کیفی پدیدههای اجتماعی که ممکن است با "برنامه یا بی برنامه" باشد.
از این منظر چنانچه نظام سیاسی نسبت به مقوله «تغییراجتماعی» کم توجه باشد و عملاً در «فرآیند جامعه پذیری» سیاسی- فرهنگی اتباع جامعه، نسبت به انتقال ارزشها و هنجارهای اجتماعی کوتاهی یا کم توجهی کند؛ دور از ذهن نخواهد بود که در محدوده زمانی«کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت» با «تغییرات اجتماعی- فرهنگی» و در پی آن با تغییرات نسلی همراه شود.
با این توضیحات نسبت نهادهای موثر در جامعه؛ همچون «نهاد آموزش»، «نهاد رسانه» و «نهاد دین» در برابر مقوله تغییر اجتماعی چگونه بوده است؟
آیا «نهاد آموزش» برای مواجهه با تغییرات اجتماعی، توجه به «تربیت دینی» در مدارس داشته است؟!
«نهاد رسانه» چطور! آیا برای مواجهه هوشمندانه با تغییراجتماعی-که با رویکرد برنامهریزی شده دشمن برای نسل جوان کشور تدارک دیده شده است- نسبت «کارکردی» و «رسالتی» خود را پیدا کرده است؟!
نهاد دین در مسیر پاسخگویی به شبهات و مسائل پیش روی اتباع جامعه و تهدیدات نوپدید، توانسته است بنیانهای ارزشی را در برابر هجمههای دشمن حراست و حمایت نماید.
✅ اینها همان دغدغه و سئوالاتی است که معتقدم فعالان رسانهای و کنشگران فرهنگی- اجتماعی در عرصه جهاد تبیین باید بدانند و بر مدار آن برنامهریزی برای تولید محتوی، اجرا و حل مسئله داشته باشند که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
✍️#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️جامعه پذیری انقلابی و تربیت نسلی
🔸قبلتر توضیح دادهشد، مسیری که افراد برای مشارکت در زندگی اجتماعی و شکلگیری هویت اجتماعی طی میکنند «جامعه پذیری» میگویند. در حقیقت جامعهپذیری به روندی گفته میشود که در آن شخص درطول حیات خویش «هنجارها»، «عرفها» و «ارزشهای جامعه» را می آموزد.
ازاینمنظر باید اذعان نمود که در چارچوب «جامعهپذیری» است که «گفتمان جمهوری اسلامی» درذهنیت ناخودآگاه و خودآگاه نسل جدید درونی میشود و این نسل به «سوژۀوفادارِ بَرساخته جمهوری اسلامی» تبدیل شده و تداوم نظام سیاسی و اجتماعی را تضمین میکند. بنابراین چنانچه این فرآیند -بخوانیدجامعهپذیری- مختلشود، نتیجهآن تغییراجتماعی، جدایی نسلی و برساختگی سوژۀ نسلی معترضِ جمهوری اسلامی خواهد بود.
این همان خطیاست که دشمن برمبنای اختلال در «جامعهپذیری» بهدنبال «تغییرات نسلی» و ایجاد انحراف در مسیر انقلاباسلامی است. لذا «کمکاریهای معرفتی»، «بیعملی یا بدعملیهای فرهنگی» و «ترکپستهای مدیریتی» در نهادهای جامعهپذیری؛ مانند «نهاد آموزش»، «نهاد رسانه» و «نهاد دین» زمینهساز برخی آسیبهای اجتماعی در جامعه است.
در ناآرامیهای اخیر که روند «جنگ رسانهای» و«اغتشاش خیابانی»، بر اساس «نقشۀدشمنخارجی» شکل گرفت؛ درکنار «عواملِ صحنهگردان دشمن» برخی از دستگیرشدگان، متعلق به دستهای بودند، که رهبرحکیم انقلاب آنان را «هیجانزدهها» خطاب نمودند و نوع برخورد با این افراد را «تَنبُّه» به معنای «آگاهکردن و بیدارسازی» مطرح ساختند. در واقع اغلب هیجانزدگان کسانی بودند که تحت تاثیر «فضای مجازی رهاشده»، «تبلیغات رسانهای دشمن» و «عدم برخورداری از تربیتِ دینی» مورد تهاجم دشمن قرار گرفتند. مصاحبه با این افراد بیانگر این واقعیت است؛ که بخش زیادی مقیّد به خواندن نماز نبوده و التزام به مبانی دینی نداشته اند. جمع زیادی ازهیجانزدهها درک واقعی ازسیاست، ارزشهای انقلاب و تاریخ ایران معاصر نداشتهاند. بسیاری اعتراف نمودند که تحت تاثیر فضای مجازی دست به اقدام زدهاند.
در حقیقت همه این گزارهها، درکنار نقش دشمن خارجی؛ میتواند نشان از بدکارکردیِ نهادهای جامعه پذیری باشد. اگر انتقاد پذیر باشیم این بدان معناست که برخی از این نهادها نتوانستهاند ارزشهای اسلامی، آرمانهای انقلابی و آموزه اخلاقی دفاع مقدس را به نسل جدید منتقل سازند. بهتعبیر رهبر حکیم انقلاب: «خیلی از جوانهای ما و شما قضایای بیست سال قبل را نمیدانند، قضایای منافقین را نمیدانند...نسل جوان ما متأسّفانه خیلی از اینها را نمیداند؛ ما در این زمینهها کمکاری داریم».
ازاین منظر، علاج کار کنشگری «نهاد آموزش، رسانه و دین» در «جامعه پذیریانقلابی» نسل جدید است. در این وضعیت «تجربیات نسلی»، «آرمانها»، «هنجارها» و «سبک زندگی نسلی» انتقال می یابد و درونی شدن ارزشها از نسلی به نسل دیگر تحقق خواهد یافت. اینجاست که سناریوی دشمن در ایجاد «تغییراجتماعی» و «شکاف نسلی» با شکست مواجه خواهد شد.
✍️#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️ جامعه پذیری و رهاشدگی فضای مجازی
امروز جامعه ایرانی بیش از هرزمانی به «رسانهها» وابسته شدهاست. این وابستگی بهمعنای حضور چشمگیر اتباع جامعه در زیستبوم مجازی و تاثیرپذیری از رسانه هاست. درواقع سازوکارهای نوین ارتباطی در فضای مجازی، باعث شده که «نسل جدید» تاحدود زیادی «جامعه پذیری» خود را از خلال روابط رسانه ای و تعاملات اجتماعی در زیست بوم مجازی تجربه کند.
در اینراستا توسعه زیست بوم مجازی را اگر امر عادی و ناشی از «جهانی شدن» و ارتباطات جهانی بدانیم؛ اما «بیتوجهی بهحکمرانی مجازی» در کشور، کاملاً امری «غیرعادی» است؛ چراکه در همین هفتههای اخیر، دسترسی شهروندان آمریکایی به یک «پیامرسانِ غیربومی» در آمریکا محدود شد. این یعنی کنگره آمریکا «جامعه پذیری» اتباع خود را به صاحبانِ پلتفرم اجتماعی «تیک تاک» -که یک پیام رسان چینی است- نخواهد سپرد. لذا حاکمان آمریکا؛ فارغ از هرگونه جنجال داخلی و ترس از جامعه جهانی، فعالیت این پیام رسان چینی را در آمریکا متوقف کرد.
وامّا در ایران...
با گذشت یک دهه از حضور چشمگیر شهروندان ایرانی در زیست بوم مجازی، تاکنون «قواعد حکمرانی مجازی» بطور رسمی برقرارنشده است. مسئولینامر، علیرغم توصیههای مکرّر رهبری، این مقوله حیاتی در حوزه «امنیت ملی» و موثر در «جامعهپذیری سیاسی- فرهنگی» را چندان جدی تلقی نکردهاند. یعنی علیرغم همه تهدیدات دشمن (تهدیدنرم وجنگترکیبی)؛ مسئولین و متولیانامر، عملاً بخشی از جامعه پذیری نسل جدید را به «رسانههای بیگانه» و «پلتفرمهای خارجی» سپردهاند.
بدون اغراق این رهاشدگی در دهه اخیر، عملاً باعث ترویج سبک زندگی غربی در بین نسل جدید بوده است و زمینه بروز تغییرات اجتماعی- اخلاقی در برخی از تودههای نسلی شده است. شاید گفته شود، عوامل بسیاری در بروز این شرایط اجتماعی موثر بوده است؛ امّا سهم «زیست بوم مجازی- رسانهای» در بروز این ویژگیهای نسلی غیرقابل انکار است. نوع پوشش، جنس کنش، آرایش ظاهری نامتعارف، کاربرد کلمات مبتذل، استفاده طنزآمیز از الفاظ جنسی، اختلاط جنسیتی، حیازدایی در جامعه، رهانیدن افکار و امیال از احساس گناه، خودنماییهای سلفی و... از جمله پدیدههایی است که در نسل جدید بواسطه «رهاشدگی فضای مجازی» شکل یافته است و همچون آوار بر روی سازه «سبک زندگی ایرانی- اسلامی» جامعه در حال ریزش است.
آقایان مسئول و متولیان امر در ایران بدانید که حاکمان امریکایی با شعار«آزادی حداکثری» برای شهروندانشان، فعالیت پلتفرم کشور رقیب -بخوانیدچین- را باعث اختلال در فرآیند «جامعهپذیری غربی» دانسته و آن را عامل نا امن سازی ذهنی و عینی در جامعه آمریکایی خواندند؛ آیا وقت آن نرسیدهاست که فعالیت پلتفرمهای اسرائیلی-آمریکایی؛ بعنوان دشمنان درجه اول جمهوری اسلامی ایران را که باعث اختلال در فرآیند «جامعه پذیری دینی» و بروز «آسیبهای اجتماعی» و «تهدیدات امنیتی» است را پایان دهیم و با ترسیم قواعد حکمرانی مجازی، راه نفوذ دشمن را مسدود نماییم؟!
✍#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️بهتصویر بالا خوب نگاهکنید...☝️☝️☝️
🔸 برای این اعتراضات دو تحلیل دارم. درابتدا، از بکار بردن واژه «مردم» برای «ساکنینِسرزمینهای اشغالیفلسطین» عذرخواهم؛ بهجهت اَداشدن حقّمطلب، مجبور بهاستعمال این واژه هستم.
🔹تحلیل اول. بر منطقِ جامعهشناسان غربگرای داخلی استوار است. همان رویکردی-که تا در ایران بساط ناآرامی برپا میشود- فریادمیزند: «چون صدایمردم شنیده نمیشود، چون ناکارآمدی وجود دارد، مردم به خیابان میآیند». بسیارخوب! پس میتوان نتیجه گرفت، بروز این اعتراضات -که اکنون خیابانهای رژیم جعلی اسرائیل را گرفته است- «کُنش اعتراضی» ساکنین سرزمینهای اشغالی به «حکمرانی سیاسی» در رژیم صهیونیستی است و دقیقاً ناشی از «بیتوجهی بهمطالبات مردمی» و «ناکارآمدی» اسرائیل است.
لذا منتظر تحلیل جامعهشناسان غربگرایداخلی، برای اعتراضات اسرائیل هستیم. اینکه کنشمردماسرائیل، بهمعنی «برگشتاز ایدئولوژیهای حاکم» در رژیم صهیونیستی است و عملاً ساکنین سرزمینهای اشغالی، با این اعتراض گسترده، خواستار پایان دادن به حکمرانی رژیم غاصب، خاتمه اِشغال فلسطین و نفوذ نامشروع اسرائیل در منطقه غرب آسیا هستند. شبیه همان "تحلیل خبرهایی" که برای ایران زده شد.
🔹تحلیل دوم. اگر این اعتراضات در اسرائیل را کُنشمردمی و ناشی از «ناکارآمدی و بی توجهی به مطالبات مردم» ندانیم؛ تنها گزاره باقیمانده؛ خواسته و ناخواسته، نقش اکثریتی از «معترض» تا «برانداز» در خیاباهای اسرائیل است که همسو با جمهوری اسلامی ایران، مخالف سیاستهای رژیم صهیونیستی هستند.
✅ جنس این اعتراضات هرکدام باشد و حتی اگر غربگرایان داخلی نیز در اینباره سکوت کنند؛ قطعاً حوادث داخلی اسرائیل، نشان از آغاز «فروپاشی از درون» و تسریع درشکست حتمی رژیم جعلی صهیونیستی در آینده نزدیک است.
✍️#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️ سناریوی برانگیختگی اقوام ایرانی در ناآرامیهای اخیر
🔸در کتاب«سیاستهای قومی و اقوام ایرانی» که چندسال پیش از طریق مرکز تحقیقات راهبردی به چاپ رسید؛ بههمراه جمعی از دوستان بهطور مبسوط به «فرصتها وتهدیدات قومیتی» در ایران پرداختیم. شاید دسترسی به این کتاب، برای مخاطبین محترم مقدور نباشد. امّا آنچه در یک «بُرشنوشتار» کوتاه، برای درک شرایط کنونی خواندنی است؛ اشاره به دستگذاشتن دشمن، بر روی «گسلهای قومیتی» در ایران است.
در این رویکرد دشمن برآنست که در خلال رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی مطالبات قشری و صنفی، «برانگیختگی اقوام و اقلیتها» را پیوست حوادث/اعتراضات/اغتشاشات نماید. دراین صورت، برخی رخدادها و پدیدههای معمول درعرصه حیات اجتماعی یا مطالبات صنفی، استعداد تبدیلشدن به «مسئلهامنیتی» را مییابد.
برای مثال با شروع ناآرامیهای در تهران-که براساس نقشه جامع دشمن با مرگ طبیعی یک زن آغاز شد- سناریوی درگیرسازی اقوام با حاکمیت در نقاط قومیتی بهویژه جنوب شرق کشور کلید خورد. درحالی که فقه اهل سنت و فرهنگ بالای قوم بلوچ، اساساً تطابق «اندیشهای- زیستی» با مطالبه جریان سکولار مبنیبر «برهنگیبدن»، «اختلاط جنسیتی» و آزادی به معنای «بیدینی» ندارد؛ اما شعارساختگی «زن، زندگی و آزادی» توسط «اقلیت سکولار»؛ عملاً جانمایه گفتمان «سخنران مسجد مکی زاهدان» آنهم در خطبههای نمازجمعه بعنوان یک فرضیه دینی شد.
اینجاست که رگههای سناریوی «برانگیختگی اقوام» برای«نا امنسازی ایران» بهوضوح دیدهمی شود؛ جریانی که از یک رخداد در مرکز، آشوب در پیرامون را دنبال می کند و در پی تحریک «اقوام ایرانی» برای «گسست اجتماعی»، «واگرایی قومیتی» و«رویای تجزیه ایران» است.
✍️#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️ مدرنیته غربی و گفتمان لیبرال دموکراسی در مواجهه با انقلاب اسلامی
🔸تمدن غرب درقالب «مدرنیته غربی»، نگاهی متفاوتی به انسان دارد. در جهان بینی مدرنیته غربی، دنیا بر پایه «فردگرایی» و «انسان مداری» استوار است. در این نگاه، غرب با اصالت دادن به انسان یا همان «اومانیسم»، خداوند را از آسمان به زمین آورده و براساس عقل خودمحور انسانی، بازسازیاش کرده است. به گفته یکی از فلاسفه غرب، خداوند یک بار انسان را آفرید و اینک انسان خدا را آنگونه که خود میخواهد آفریده است. اینجاست که اومانیسم با رویکرد انسان محوری، اخراج خدا از زیست انسان را صادر و حکمرانی دنیا را به طبیعت واگذار می کند.
لذا براساس «انسانمداری لیبرالی» در تمدن غرب، دستاوردهای فکری بشر همانند آزادی، حکومت و قانونمداری در تضاد با «دین، اعتقادات و خدامحوری» تعریف می شود و محتوی بنیادین «لیبرالیسم غربی»، برمبنای انسان مداری، عقل خودبنیاد و سکولاریسم شکل می یابد. به عبارتی مدرنیته غربی در جهانبینی خود رویکردی «خداستیز» دارد. ریشه اختلافات اساسی غرب با اسلام و مواجهه با انقلاب اسلامی در این جهان بینی نهفته است.
واکاوی ریشهها و ابعاد «فرهنگ مدرنیته» و گفتمان «لیبرال دموکراسی» -که عملاً در جبهه مواجهه با گفتمان انقلاب اسلامی قرار گرفته است- در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
✍️#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️ لیبرالیسمایرانی با تظاهر دینی
لیبرالیسمایرانی درحقیقت «اندیشهای وارداتی و تقلیدی» از فرهنگ غرب است که در ایران با دو وجهه «دینی» و «سکولار» شکل یافتهاست. این جریان در هرمقطع تاریخی، مطابق با شرایط جامعه در جهت تبیین، نفوذ و یا تحقق تفکر غرب گرایانه خود، حرکت و گردش موضع داشتهاست. از این منظر وجهی از لیبرالیسمایرانی بر مدار لیبرالیسم دینی است.
«لیبرالیسم دینی» در ایران، بهجای«دینمداری» براساس معارف اسلام ناب، «دینمداری» برمبنای رضایت غرب را مورد هدف دارد. یعنی دینی که با آرمانهای لیبرالیسم و فرهنگ مدرنیته غربی سازگاراست. جریانی که پوستهای دینی و مذهبی دارد؛ اما ذائقه لیبرالی و گرایش به فرهنگ و سبک زندگی غربی دارد. رویکردی که در «مدل رفتاری و گفتاری» برخی از دولتها در دهههای گذشته در ایران دیده شد و حتی اکنون در کنش برخی مسئولین دولتی و رجال سیاسی -که در مسند قدرت هستند- بعضاً با «عمامه، کت وشلواریهای یقهسفید و ریشدارهای تسبیح بهدست» نیز مشهود است.
لیبرالیسم دینی در کسوت اصلاحطلب و اصولگرا، دین وشعائر دینی را در حد «اسم ورسم دینی» کافی میداند و عملاً اعتقادی به کارکردهای دین در جامعهسازی ندارد. هیچ التزامی بر اجرای حاکمسازی ارزشهای دین در حوزه فردی، جمعی و به تبعه آن در جامعه ایرانی- اسلامی ندارد. لذا این جریان در مواجهه با مظاهر بی دینی در جامعه، تجویزهای لیبرالی دارد.
اینکه شنیده شد که وزیروقت در دولت انقلابی، در مواجهه با انگارههای ضدارزشی اظهارمیدارد «اگرنمی توانید؛ نگاه نکنید»؛ درواقع همان رگههای «لیبرالیسم دینی» است که «بیتکلیفی دینی» و «رهاشدگی اتباع جامعه» را بر مبنای اصالت «فردگرایی» در لیبرالیسم غربی، برای جامعه ایرانی-اسلامی ما تجویز میکند. لذا این آروقهای روشنفکری را نباید نگاه نو و متفاوت در مدیریت و حکمرانی جامعه دانست؛ این تهنشین شدن، همان افکار جریان منورالفکری و ایدههای لیبرالیسم ایرانی است که اکنون در گفتار و رفتار برخی مدیران، رجال سیاسی و عناصر انقلابینما دیدهمی شود.
✍️#دکتر_علی_قاسمی
کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️تمدن غرب در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران شبیه قیچی عمل میکند. یک تیغه این قیچی، شامل دُول غرب و رسانههای غربی است. تیغه دیگر، جریان لیبرالیسم ایرانی است، که فرهنگ مُدرنِ غرب را در کشور دنبال میکند.
🔹هدف نهایی در این مواجهه تمدنی بین غرب و انقلاب اسلامی، بُریدن اتصال گفتمان انقلاب اسلامی در داخل با مردم و در خارج از کشور قطع نمودن ارتباط با ملتهای آزاده جهان است.
✍#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️ مردم عصر ما؛ راز ماندگاری انقلاب
🔹در پهنای خیابان و در کنار قدم های استوار مردم؛ توفیق حضور در راهپیمایی را داشتم. با هر قدم در کشاکش حضور حداکثری مردم، با خود می اندیشیدم، جنس این حضور را چگونه می توان تفسیر کرد.
🔹سرمای زمستان، دمای هوای زیرصفر، تبلیغات مایوس کننده، عملیات روانی دشمن، فشارهای خارجی، مشکلات داخلی و صدالبته دغدغه های معیشتی...که هریک به تنهایی میتوانست مردم را از آمدن منصرف کند.
🔹باید پرسید، این حماسه حضور میلیونی، برآمده از چه نیّت، انگیزه و مولفه هایی است که اولاً مردم را به خیابان می کشاند و ثانیاً پردازش معنایی آن، در دستگاه محاسباتی دشمن نمی گنجد.
🔹شلوغی جمعیت رشته افکارم را پاره کرد و بیادم انداخت؛ که دشمن وعده داده بود که جمهوری اسلامی جشن بیست و دوم بهمن امسال را نخواهد دید. اصلاً قرار بود، برف زمستان را نبینیم؛ امّا چه شد و چگونه با همه دشمنی ها، اکنون مردم در برخی نقاط زیر بارش برف، مشغول جشن چهل و چهارسالگی انقلاب خود هستند.
این چه رازی است که دوستان را امیدوار و دشمنان را متحیّر و ناامید ساخته است.
🔹پسر بچه ای عکس امام و رهبری را بر دست داشت. اُبهت و عظمت امام را مرور کردم... و تو ای بزرگ مرد عصرجدید، ای امام امّت، خمینی کبیر(ره) چگونه دیدی و چه واقع بینانه فرمودی:
من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) هستند.
🔹آری! حقیقت ذاتی این حضور حماسی در جنس مردم عصرخمینی کبیر است، که تصویر مخیرالعقول آن، اکنون مقابل چشمان ماست. لذا سئوال اینجاست راز بهتر بودن مردم ما با مردم صدر اسلام در چیست؟ مبنای جامعه شناختی این حمایتها بر چه اصلی استوار است. این سئوالاتی است که برای آگاهی خودمان، تربیت نسل جدید و تذکر به دشمن باید بدان پاسخ داد.
🔹در همین احوالات بودم که صدای "الله اکبر" جمعیت، بخشی از پاسخ این سئوالات را در ذهنم تداعی ساخت.
آری! عیار طلای وجودِمردم ما در میزان "وفاداری به مکتب اسلام" است. وفاداری به رسول الله و اُولی الامر است. این وفاداری راز ماندگاری انقلاب و مانایی جمهوری اسلامی است. پایبندی مردم، به عَهدی مردم سالارانه، که با نائبان عامِّ امام معصوم(عج) در عصرغیبت بسته اند، یعنی همراهی آگاهانه با امامین انقلاب خمینی کبیر(ره) و خامنه ای عزیز(مدظله العالی) راز تفاوت ما با سایر ملل در عهدهای مختلف تاریخ و مقطع کنونی است.
🔹این همان واقعیتی است که در سنجش گرهای عالمان سیاست و جامعه شناسان غرب گرا نمی گنجد. چراکه قدرت جاذبه ولایت الله و مغناطیس حکمرانی بر مدار فطرت الهی را در حیات اجتماعی بشر درک و فهم نکرده اند.
برای فهم و سنجش دقیق این مولفه باید بسیار اندیشید و بسیار نوشت...
✍️#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️واقعیت جامعه! اقلیت هنجارشکن یا اکثریث انقلابی
🔸اقلیتِهنجارشکن، با پدیده «کشفِحجاب» در عرصه زیستجامعه درحال عرض اندام است. این «جلوهگری بهسبک زیستغربی» یک ستیز با «قواعد معمول اجتماعی»، «عُرفهای مرسوم فرهنگی» و جنگ با «ارزشهای دینی» را به دنبال داشته است. اینکه چرا و بهچه دلیل، مواجهه هوشمندانه برمَدار «قانون»، «عُرف» و «شرع» در دستور کار جدی قرار نگرفتهاست، شاید براساس یک خطای ادارکی است که مسئولین امر را به این محاسبه غلط رسانده که این سبک زندگی، مطالبه بخشی از جامعه ایران است و درپی آن، رویّه مماشات را فراهم آورده است؛ حال آنکه این نمایش «اقلیتِهنجارشکن» -عملاً یک «کنش فردی» و «اقدام سازمان یافته سیاسی- امنیتی» است؛ که بواسطه دلارهای دشمن خارجی و تلاش غربگرایان داخلی درحال تئوریزهسازی و بازنمایی رسانهای است تا ادراک مسئولین و افکارعمومی جامعه با تغییرات اساسی همراه شود.
علاج کار؛ چشمان باز و نگاه بصیر به وقایع اخیر است. لذا برای درک واقعیت عینی جامعه ایران، نباید از کنار «حماسه حضورمیلیونی مردم» در بیست و دوم بهمن امسال، بهسادگی گذشت. چراکه چشمان ما به «قاب حضور مردم» در طی 44 سال اخیر عادت کرده است. این عادت به معنای «عادیانگاری» حماسههای بزرگ ملت ایران است. پیامد آن نیز، ندیدن «مطالبه اکثریت» و «بزرگبینی اقلیت» است. مسئولین ما نیز به این عارضه گرفتارند. حتی تحلیلهای یکسویه جامعه شناسان غربگرا نیز، به دلیل این عادی انگاری حمایت مردم از انقلاب، در پردازش مضامین جامعه شناختی این مشارکتهای آگاهانه، داوطلبانه و مجاهدانه مردم ایران عجز و ناتوانی دارد.
از این رو باید اعتراف نمود که «واقعیت جامعه» و «جنس مطالبات مردم» و «چشم انداز جمهوری اسلامی ایران» آن چیزی نیست، که دشمن در بازنمایی رسانه ای از اقلیت هنجارشکن نشان میدهد؛ بلکه حقیقت ذهنی واقعیت عینی جامعه ایرانی، صفوف بهم فشرده حماسه بیست و دوم بهمن امسال است. این رزمایش مردمی و ملی را باید یک «مطالبه»، «فصل الخطاب» و «اتمام حجت» از سوی «اکثریت» جامعه ایران که دغدغهشان حفظ سلامت و تامین امنیت جامعه ایرانی- اسلامی است در برابر «هنجارشکنیها»، «ناآرامیهای داخلی» و «زیادهگوییهای خارجی» دانست. هرچند این حضور، قطعاً بارتکلیف برای خدمترسانی حداکثری مسئولین نیز خواهد بود.
✍️#دکتر_علی_قاسمی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57