eitaa logo
شهدای ایران
153.4هزار دنبال‌کننده
58هزار عکس
27هزار ویدیو
22 فایل
این کانال متعلق به پایگاه خبری شهدای ایران است www.shohadayeiran.com ارتباط با ادمین eitaa.com/shahid87 فقط تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/656146463C00fe549c86 ارتباط با سردبیر #شهدای_ایران eitaa.com/shohada_admin1 تلفن تماس: 09102095699
مشاهده در ایتا
دانلود
یا اله العاصین چشمی که آلوده شده باران ندارد بی توبه این آلودگی پایان ندارد دیگر حجاب افتاده روی چشم هایم ازبسکه اُنسی دیده با قرآن ندارد هاتف ندا داده دعیتم ایها الناس کاری خدا انگار جز احسان ندارد حالا که در باز است پس درهم بیایید اینجا کرم خانه است این و آن ندارد تا آمدم داخل ، مرا طوری بغل کرد احساس کردم غیر من مهمان ندارد جز با توسل ، گریه کردن ، توبه کردن پرواز کردن تا خدا امکان ندارد راه شهادت ، نیمه شب اشک است و اشک است جا مانده هرکس دیدهٔ گریان ندارد می آیم اینجا شاید آقا را ببینم یوسف دلی خوش ، گویی از کنعان ندارد تا او شبی دست دعا بالا نگیرد تأثیر ، فریاد گنهکاران ندارد این سرزمین نذر امیرالمومنین است بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد ما با دعای فاطمه عبدُالحسینیم کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد هرکس که شک‌ دارد شفا دست حسین است سوگند بر تربت که او ، ایمان ندارد راه نجف تا کربلا راه بهشت است جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد دلدادهٔ آوارگی در اربعینم درد جدایی جز حرم درمان ندارد 💢کانال خبری @shohadayeiran57
آمده ماه اجابت کردن هر خواسته بنده بی چشم و رو را بنده‌پرور خواسته آی صاحب‌خانه!مهمان آمده ردش نکن حاجتش را سائلت تنها از این در ، خواسته گوشه میخانه بی مِی ماندنم انصاف نیست دست هایم گرچه آلوده‌ ست ساغر خواسته گرچه بد کردم نوازش کن مرا تنبیه نه عبد خاطی جز محبت چیز دیگر خواسته یا غیاث المستغیثین تو به فریادم برس داد من از دست نفس سرکشم برخاسته کار من تا بیخ پیدا کرد ، اشک من چکید اینکه وا گردد گره‌ها، دیده‌ تر خواسته داشتم رسوای عالم می شدم ، زهرا رسید سربلندی مرا همواره مادر خواسته ذوق افطاری من خرمای نخل مرتضی است از همان جنس رطب هایی که قنبر خواسته وقت دفن بچّه‌ شیعه می رسد بابای او ما نمی گوئیم ، این را شخص حیدر خواسته چند سالی قسمت ما کربلا رفتن نشد مضجع ارباب را آغوشِ نوکر خواسته مقتل آورده است آقای غریبم تشنه بود آه جای جرعه آبی، شمر ، خنجر خواسته 💢کانال خبری @shohadayeiran57
شبیه تک درختی در دل صحرای غمهایم میان های‌های گریه‌هایم، باز تنهایم منم آن سنگ در چاهی که تاریک است دنیایم منم آن حال بیماری که آسان نیست احیایم منم آن سائلی که باز هم از سفره جا مانده خدایا باز کن در را ، منم مهمان ناخوانده شنیدم باز هم مهمان نوازی کرده‌ای، آری سر من را هم امشب بند کن اینجا به یک کاری زمین‌گیرم ، پریدن به پر و بالم نمی‌آید من آن صیدم که صیادی به دنبالم نمی‌آید ولی تو بر خلاف دیگران ، آغوش وا کردی بدی‌ کردم به تو اما همیشه خوب تا کردی هزاران بار دستم را گرفتی تا که برگردم به جایش معصیت کردم ، نفهمیدم ، غلط کردم میان نفس خود گم بودم و دنبال من گشتی خدایا پس مهیا کن برایم راه برگشتی الهی چشمهایم را دوباره مثل دریا کن غل و زنجیر دور دست و پایم را خودت وا کن خودت این بار توبه کن برای من بجای من که چیزی در نمی‌آید از این العفو های من برای بخششم باید به فکر دیگری باشم چه بهتر از همین امشب ، پی آن خواهری باشم که پای نیزه هم حتی سخن می گفت با ربش به قربان مناجات‌ و شکوه ذکر یا ربش قسم بر معجر زینب، بپوشان این گناهانم به حق چادری که سوخت، در آتش نسوزانم 💢کانال خبری @shohadayeiran57
دوست داری در زدن های مرا ، حاشا نکن هرچه من در می زنم در را برویم وا نکن من‌ برای تو می آیم نه برای حاجتم جان خوبانت مرا محتاج این دنیا نکن روز اگر کار بدی کردم تو شب راهم‌ بده روی من آغوش وا کن لطف کن دعوا نکن کار دست توست من کارگرم ای خوش حساب می توانی از خودت طردم کنی اما نکن من ادای خوبها را درمی آوردم فقط. سابقه دارم گنهکارم ولی رسوا نکن نامه اعمال ما را به نجف ارسال کن تا علی امضا نکرد این نامه را امضا نکن سرپرستی مرا مولا تقبل کرده است کودک آواره را شرمنده بابا نکن دوست دارم با علی همسایه باشم تا ابد در نجف گم می شوم دیگر مرا پیدا مکن من به این ماه مبارک گفته ام ماه حسین جز حسین این ماه را درپیش ما معنا نکن ای رفیق سینه زن از کربلا روزی بگیر روزه را افطار جز با تربت اعلی نکن 💢کانال خبری @shohadayeiran57
یک عمر نانم داد و نانش را گرفتم اما سراغ دشمنانش را گرفتم با معصیت روح خودم‌ را زخم کردم او رو به من لبخند زد من‌ اخم کردم شور جوانی داشتم بی شرم بودم من با هوس های خودم سر گرم بودم اما دلش دلواپس احوال من بود او بیشتر از مادرم دنبال من بود حالا پشیمان آمدم حالا که پیرم افتادم اما گفت پا شو من مجیرم گر چه گنهکاری ولی امیدواری گریه نکن پیش چنین پرودگاری بار گناهت را خریدم هر چه باشد روی گناهت خط کشیدم هر چه باشد پرونده ات را دیگر امشب خاک کردم گفتی علی و نامه ات را پاک کردم دیگر تو را بخشیدم از امشب به حیدر نام تو را داده خود زینب به حیدر هدیه به تو دادم که از غصه رهایی در روضه ای ، در اصل اما کربلایی کار اضافی نیست دیگر لازم امشب روزی بگیر از دستهای قاسم امشب دست تمام انبیا بر دامن‌ اوست باب المراد خلق چشم روشن اوست آن چشمهای روشن اما بی رمق بود دستانش آویزان شد و پا بی رمق بود از بس لگد کرده ست دشمن نا مرتب سر نا مرتب گشته و تن نا مرتب 💢کانال خبری @shohadayeiran57
الهی ببین ...بنده ی زار را سرِشب بخر ... بی خریدار را تهیدستم و جان مولا ببخش همین توبه های به تکرار را به این سائل مرتضی رحم کن ببخش این همه جرم بسیار را دو سه دانه خرما هبه کن به من نشانم بده ... خانه یار را مرا جز به حیدر حواله مده گرفتار خود کن ... گرفتار را هوای نجف کرده ام سرخوشم نگیر از من این شوق دیدار را ببین یا مجیرم همان یا علی ست بخوانم ... اَجر نا من النار را غفورم علی ذکر گورم علی ست نگیر از گدا ... ذکر غفار را من از خوبی توست پُر رو شدم ببخش این گدای طلبکار را به شاهان کند فخر هر بنده ای گدایی کند... شاه کرّار را لب خشک من را تماشا بکن بده از سحر جام افطار را بگو اِرفع رأسک...به لحن حسین بده آبرو .... این گنه کار را حنا بسته از خون زنی داد زد ببین این مَنِ رفته بازار را کجایی که ناموس تو خسته است غیورم ... ببین چشم اغیار را 💢کانال خبری @shohadayeiran57
با این که گم کردم میان راه راهت را ای کاش از من برنگردانی نگاهت را چه نیمه شب هایی که چشمم باز شد اما ترجیح دادم به مناجات استراحت را یک مهر بی سجاده را انداختم هر بار هدیه به تو دادم نمازی با کراهت را با چهارده معصوم کردی یاری ام اما رنجانده ام از خویش هم تو هم سپاهت را دادم سلامی به حسین و بعد از آن گفتی قصر بهشتی کردم انبار گناهت را نور حسین آمد تمام راه پیدا شد خورشید هم حتی ندارد نور ماهت را ممنونم از زهرا که آورده مرا هیئت یعنی نشانم داده راه سر پناهت را گرگ هوس دنبالم است ای منجی یوسف من دوست دارم بیشتر از قصر چاهت را گفتند کشتی نجات افتاد بین آب کردی سوار آن گدای رو سیاهت را تکیه به نیزه داد ارباب و صدا زد شمر از خیمه ها بردار شمشیر نگاهت را 💢کانال خبری @shohadayeiran57
دگر ز مسجد کوفه نوا نمی آید نوای ناله ی شیرخدا نمی آید برای عزت و ترویج راه بسم الله صدای نقطه ی پایین با نمی آید چه کرده زهر که رنگ علی چنین شده است؟! چه کرده که نفسِ رفته، جا نمی آید؟! هر آن چه زینب کبری پدر پدر گوید دگر ز جانب بابا صدا نمی آید آهای طفل یتیم نجف ، گرسنه بخواب ازین به بعد دگر مرتضی نمی آید ازین به بعد اگر پیرمرد نابینا غریب و خسته بگوید بیا ، نمی آید هزار شکر کفن هست بین کوفه هنوز تن امام روی بوریا نمی آید پس از پدر به تسلی و تعزیت ، احدی ... به تازیانه سوی بچه ها نمی آید 💢کانال خبری @shohadayeiran57
. ⭕️ ماجرای درس آموز برخورد امام علی (ع) با یک سلبریتی از زبان رهبر انقلاب 🔰مقام معظم رهبری در یکی از خطبه های نماز جمعه سال های پیش خود به یک ماجرای اشاره کرده اند: " شاعری به نام نجاشی، برای و علیه دشمنان آن حضرت، گفته است. روز ماه رمضان، از کوچه‌ای عبور میکرد؛ آدم بدی به وی گفت بیا امروز را در کنار ما باش. گفت میخواهم به مسجد بروم و مثلاً قرآن و نماز بخوانم. گفت روز ماه رمضان، کی به کی است؛ بیا با هم باشیم! به زور این شاعر را کشاند! او هم بالاخره شاعر بود دیگر! به خانه‌ی آن فرد رفت و در کنار بساط روزه‌خواری و شُرب خَمر نشست. او نمیخواست؛ اما مبتلا شد. بعد هم فهمیدند که اینها شُرب خَمر کرده‌اند. امیرالمؤمنین گفت: حدّ خدا را بخورند؛ هشتاد برای شُرب خَمر، ده یا بیست تازیانه هم اضافه برای این‌که روز ماه رمضان این کار را کردند! نجاشی گفت: من شاعر و هستم. با دشمنان شما این طور با ابزار زبان مبارزه کرده‌ام. میخواهی مرا شلّاق بزنی!؟ در بیان امروز ما، آن حضرت شبیه این بیان را فرمودند که آن به جای خود محفوظ، خیلی هم عزیزی، خیلی هم خوبی، ارزش هم داری؛ اما من حدّ خدا را تعطیل نمیکنم! هر چه قوم و خویش هایش آمدند و اصرار کردند که اگر شما او را شلّاق بزنید، آبروی ما خواهد رفت و ما دیگر سربلند نمیشویم، حضرت فرمود نمیشود و من نمیتوانم حدّ خدا را جاری نکنم! آن مرد را خواباندند و تازیانه زدند، او هم شبانه کرد و رفت. گفت: حالا که در حکومت شما، با شاعر و هنرمند و روشنفکری مثل من، بلد نیستند که چگونه باید رفتار کنند، من هم میروم آن جایی که مرا بشناسندم و قدرم را بدانند! او پیش معاویه رفت و گفت معاویه قدر ما را میداند! بروید به جهنّم! وقتی کسی این قدر کور است که نمیتواند از لابه‌لای احساسات شخصی خود، درخشندگی علی را ببیند، جزایش همین است که پیش معاویه برود. عقوبت او همین است که متعلّق به معاویه شود؛ بروید " https://khl.ink/f/9828 پ.ن: مقام معظم رهبری در همان جا فرمودند: " امیرالمؤمنین که این فرد از دست خواهد رفت. یک شاعر هم مهم بود. آن روز از امروز هم بود. البته امروز هم هنرمندان حائز اهمیتند؛ اما آن روز مهمتر بود. آن روز تلویزیون و رادیو که نبود، تشکیلات ارتباط جمعی که نبود؛ همین شعرا بودند که می‌گفتند و افکار را در همه جا منتشر میکردند " 🔹حال در نظر بگیرید که در زمان ما برخی افراد با عبارت هایی نظیر «جذب حداکثری» توجیه می آورند که ما نباید کاری کنیم که بازیگر، کارگردان، مجری، ورزشکار و یا حتی دانشمند ما را به سمت دشمن و یا خارج کشور هل دهیم! ◀️ قطعاً کسی دوست ندارد که هیچ فردی به دامان دشمن برود، اما نمی توان با تمسک به این توجیهات، جلوی هنجارشکنی و اقدامات خلاف و آنها نایستاد؛ در اینصورت، ضمن اینکه آنها را نسبت به هنجارشکنی بیشتر، می کنیم، علاوه برآن، اجازه می دهیم که جامعه را نیز به و انحطاط بکشانند. حکم خدا و قوانین کشور برای همه است. بالاترین ، اجرای حکم خدا و حفظ دستاوردهای انقلاب است. 💢کانال خبری @shohadayeiran57
دیگر این جبهه مثلِ سابق نیست خبرِ خوش رسیده از جَنگَش رودِ خونی که بَر زمین جاری ست این سری فرق می کند رنگَش این نِزاعی ست بین شیشه و سنگ تنشِ نا برابری که در آن با کمالِ جسارت و غیرت عاقبت خُرد می شود سنگَش گرچه در جبهه حاج قاسم نیست فتحِ این جبهه با مقاومت است می رسد روی قُله این لشگر با همین پای خسته و لَنگَش و مِن المُجرِمینَ مُنتَقِمون انتقامی بزرگ در راه است پوزِ ابلیس می خورد بر خاک با تمامیِ مَکر و نیرنگَش شب ، لگدمالِ صبح می گردد روی باطل سیاه خواهد شد قدس اگر چه به دست صهیون است در می آید بزودی از چَنگَش پرچمِ سبز، می رَوَد بالا وسطِ صحنِ مسجد الاَقصی و طنینِ علی ولی الله منتشر می شَوَد نماهَنگَش اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹بخوان از چهره طفلانم اینک مشق غربت را بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را فلسطینم، که صبحاصبح با نعش عزیزانم به دوش خسته خود می‌کشانم بار حیرت را کماکان قصه من مانده در پستوی خاموشی مبادا از جهان یک شب بگیرد خواب راحت را بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را مرا با قامت خونین یارانم تماشا کن ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را برای کودکان لالایی از جنس رجز خواندم که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را فلسطینم، که آهی داشتم، بالید و آتش شد نثار جان دشمن می‌کنم طوفان وحشت را فلسطینم، غم آخرزمانم، قبله اول که زیر تیغ می‌خوانم نماز استقامت را🌹 💢کانال خبری @shohadayeiran57