🌹#نماز_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
♦️ایننمازکه روز شهادت هست سعى كنيد بخوانيد. نماز امام موسی کاظم(ع) که مجرّب برای حوائج است وطریقه نماز:
♦️#دو_رکعت نماز که درهر رکعت یک بارحمد و12مرتبه توحید میخوانی بعد از سلام نماز صد صلوات میفرستی وبه روح امام کاظم هدیه میکنی
♦️ بعدبه سجده میروی ومیگویی:
اَللهمَّ بِحقِ المَسجونِ بِسِجنِ هارون أِقضي حاجَتي (12مرتبه)
🌹 دعای بعداز نماز
♦️«إِلهِي خَشَعَتِ الأصْواتُ لَكَ، وَظَلَّتِ الاَحْلامُ فِيكَ، وَوَجِلَ كُلُّ شَيٍ مِنْكَ، وَهَرَبَ كُلُّ شيٍ إِلَيْكَ، وَضاقَتِ الأشياءُ دُونَكَ، وَمَلأَ كُلَّ شيٍ نُورُكَ، فرانتَ الرَّفِيعُ فِي جَلالِكَ، وأَنْتَ البَهِيُّ فِي جَمالِكَ، وَأَنْتَ العَظِيمُ فِي قُدْرَتِكَ، وأَنْتَ الَّذِي لايَؤُودُكَ شَيٌ، يامُنْزِلَ نِعْمَتِي، يامُفَرِّجَ كُرْبَتِي
♦️ وَياقاضِيَ حاجَتِي، أَعْطِنِي مَسْألَتِي بِلا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ. آمَنْتُ بِكَ مُخْلِصاً لَكَ دِينِي، أَصْبَحْتُ عَلى عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مااسْتَطَعْتُ، أَبُؤُ لكَ بِالنِّعْمَةِ، وَأَسْتَغْفِرُكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي لايَغْفِرُها غَيْرُكَ، يامَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دانٍ، وَفِي دُنُوِّهِ عالٍ، وَفِي إِشْراقِهِ مُنِيرٌ، وَفِي سُلْطانِهِ قَويُّ، صَلِّ على مُحَمَّدٍ وَآلِهِ»
♦️سپس حاجت خود را می طلبی وبه حول وقوه الهی و به برکت باب الحوائج ان شاالله حاجت روا میشوی. برای این نماز آثار وبرکات فراوانی است ان شاالله حاجت رواباشید ما را از دعای خيرتان فراموش نكنيد.
📚مفاتیح الجنان
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
مداحی آنلاین - کجا بره سائل آل موسی بن جعفر - رسولی.mp3
9.06M
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴کجا بره...؟
🌴سائل آل موسی بن جعفر!
🎙 #مهدی_رسولی
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
#نمــاز_شــب_بیسـت_و_ششم مـاه رجـب برای ایمنی از پل صراط
🔵 پیامبر اکـرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
🟡 هر کس در شب بیست و ششم ماه رجب دوازده رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک بار سوره حمد و چهل بار سوره توحید را، فرشتگان با او دست مىدهند و هر كس كه فرشتگان با او دست بدهند، از ايستادن بر [پل] صراط، حسابكشى و ميزان عمل ايمن مىگردد و خداوند هفتاد فرشته به سوى او گسيل مىدارد تا براى او استغفار نموده و ثواب او را بنويسند تا اينكه صبح فرداى آن روز فرا برسد.
📚 اقبال الاعمال ص ۶۶۸
🟣 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#امام_زمان
#اعمال_منتظران
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
#رمان_دختر_شینا
#قسمت_53
#فصل_هشتم
صمد هم دیرش شده بود. اما با این حال، مرا دلداری می داد و می گفت: «بچه ها ڪه خوابیدند، خودم می آیم ڪمڪت.»
بچه ها داشتند در بغل ما به خواب می رفتند. اما تا آن ها را آرام و بی صدا روی زمین می گذاشتیم، از خواب بیدار می شدند و گریه می ڪردند. از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش پیش ڪرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تڪان تڪانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می خوابیدند. صمد برایم تعریف می ڪرد؛ از گذشته ها، از روزی ڪه من را سر پله های خانه عموی پدرم دیده بود. می گفت: «از همان روز دلم را لرزاندی.» از روزهایی ڪه من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی هر روز ڪسی را واسطه می ڪرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا ڪه با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.»
صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساڪت می شد، بچه ها دوباره به گریه می افتادند. هر ڪاری ڪردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه ڪار ڪنیم. تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست ڪنم. اما به محض اینڪه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس ڪردند. جایشان را خشڪ ڪردم، سر حال آمدند و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی ڪردند.
ادامه دارد...✒️
نویسنده: بهناز ضرابی زاده
#دختر_شینا
@shohadayekahrizsang
#رمان_دختر_شینا
#قسمت_54
#فصل_هشتم
حالا یڪ نفر را می خواستند ڪه آن ها را بغل ڪند و دور اتاق بچرخاند.
ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو ڪنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست ڪنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست ڪنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع ڪنم، گریه بچه ها بلند شد. ڪارم درآمده بود. یا شیر درست می ڪردم، یا جای بچه ها را عوض می ڪردم، یا مشغول خواباندنشان بودم.
تا چشم به هم زدم، عصر شد و مادرشوهرم برگشت؛ اما نه خانه ای جارو ڪرده بودم، نه حیاطی شسته بودم، نه شامی پخته بودم، نه توانسته بودم ظرف ها را بشویم. از طرفی صمد هم نتوانسته بود برود و به ڪارش برسد. مادرشوهرم ڪه اوضاع را این طور دید، ناراحت شد و ڪمی اوقات تلخی ڪرد. صمد به طرفداری ام بلند شد و برای مادرش توضیح داد بچه ها از صبح چه بلایی سرمان آوردند. مادرشوهرم دیگر چیزی نگفت. بچه ها را به او دادیم و نفس راحتی ڪشیدیم.
از فردا صبح، دوباره صمد دنبال پیدا ڪردن ڪار رفت. توی قایش ڪاری پیدا نڪرد.
ادامه دارد...✒️
نویسنده بهناز ضرابی زاده
#دختر_شینا
@shohadayekahrizsang
کاش امام زمان(عج) با خودکارِ قرمز،
دورِ اسممون خط بکشن و بگن:
اینو نگه دارید.
این به درد میخوره!
این شیعهیِ ما، مُخلص و مُتخصصه
این خونِ دل خورده
تا به ما برسه...
واسش مُهرِ عاقبتبخیری بزنید
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
فرمود خدا فرشته ها را صلوات
اول به مدینه مصطفی راصلوات
دوم به شه نجف سلامی بکنیم
رخسار علی شیر خداراصلوات
زهراکه ندانیم کجاتربت اوست
یادآوربهترین نساء راصلوات
ازماهمه برامام مسموم سلام
مظلوم امام مجتبی راصلوات
مظلوم دگر امام درخون خفته
افتاده به خاک کربلا راصلوات
گفتم زحسین چون نگویم سجاد
آن پاک امام پارساراصلوات
پس باقر علم آن امام معصوم
دریای فضیلت خداراصلوات
صادق که رئیس مذهب شیعه بود
آن حنجره ی علم وضیاء راصلوات
یادآرامام کاظم زندانی
زندانی زنجیر به پاراصلوات
روجانب مشهدورضا کن وبگو
درطوس غریب الغربا راصلوات
یادآرامام تقی صاحب جود
هم هادی وعسکری ماراصلوات
حالا توبیا حضور مهدی برسیم
آن روشنی ونور هدی راصلوات
افروخته عرش خداراصلوات
یک باردگر آل عبا را صلوات
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
🤲خدایا
ابتدای 🌤️صبـح که
رزق بندگانت راتقسیم میکنی
میشود رزق من امروز
رفاقتی باشد
از جنس #شهـیدان🕊️
باعطـر #شهـادت🌷
#صبحتون_شهدایی
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
باید خاکریزهاۍ جنگ را بکشانیم بہ شهـر یعنـی نسلِ جدید را با شهـدا آشنا کنیم در نتیجہ جامعہ بیمہ میشود و یار
براۍ #امام_زمان (عج) تربیت میشود!
🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷
امروز به نیت شهید
#علی_قربانی
پدر:ماشاءالله
عملیات: درگیری با اشرار
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
امروز مهمون این شهیدمون هستیم قبل از شروع
استغفار کنیم
ابراز پشیمانی
بعدش حمد وشکر خداوند
بعدش بانیت ظهور و زمینه سازی
حاجت مدنظرتون رو
انشالله در ذهن داشته باشیم
وبخوانیم به امید گشایش
رحمت الهی بارش باران دعا کنیم
راستی یادمون نره که دعا برای دیگران، دعای خودمون رو زودتر به اجابت نزدیک میکنه
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند آیه قران بخوانیم و ثوابش را هدیه کنیم به شهدا
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#پیامکی_از_بهشت 💐
برای انقلاب باید خون داد و شهید شد و خوشبختانه مکتب ما مکتب هجرت است و مکتب ما مکتب مبازه با هر شخص ، طایفه یا گروه منحرف چه در لوای اسلام و چه در لوای کفر می باشد .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #احمد_صالحی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
💐 #بهمن_ماه🇮🇷
🌹 #ماه_خون_و_قیام🇮🇷
🌼 #ماه_پیروزی🇮🇷
🌺 #انقلاب_اسلامی🇮🇷
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
گویند #شهادت مهر قبولی ست...
که بر دلت می خورد...
#شهدا...دلم لایق مهر #شهادت نیست
اماشما که نظر کنید...این کویر تشنه
دریا می شود...با عطر #شهادت
روزتون شهدایی🕊
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
🍂 یادش بخیر
حدود بعد از ظهر بود ،
در منطقه علمیاتی والفجر مقدماتی بچه ها ناهار میخوردند. نه فکر کنید سفره رنگین غذایی! نه، تنها تکه نانی و قابلمه ای جمع و جور که جلو "شهید فیروز هاشمی" بود و به بچه ها میداد.
حواسم به او بود.
غدا تمام شده بود و خود لقمه خالی به دهان می برد و وانمود می کرد که غذا میخورد. و این در حالی بود که خودش گرسنه بود ولی دیگران را به خودش ترجیج میداد.
شهدا قبل از شهادت، شخصیت شهدایی پیدا کردند و بعد شهید شدند.
#عکس #والفجر_مقدماتی
#یادش_بخیر
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
مراسم معنوی
#غبار_روبی و
#عطر_افشانی
#قبور_مطهر_شهدا
#مکان :
گلزار شهدای کهریزسنگ
#زمان :
پنجشنبه ١٩ بهمن ساعت ١۶/٣٠ حرکت از حسینیه 14 معصوم
ستاد برگزاری مراسم دهه فجر🕊️🇮🇷
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
جانم وطنم.mp3
1.25M
🎙 #حاج_صادق_آهنگران
▶️ #نماهنگ_جانم_وطنم
#نماهنگ _ویژه #دهه_فجر_بسیار_زیبا
ا🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
#نمــاز_شــب_بیسـت_و_هفتم مـاه رجـب برای پاداش عبادت فرشتگان
🔵 پیامبر اکـرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
🟡 هر کس در شب بيست و هفتم ماه رجب دوازده ركعت نماز بخواند در هر ركعت «فاتحة الكتاب» یک بار و سورهى «سَبِّحِ اِسْمَ رَبِّكَ اَلْأَعْلَى» را ده بار و سورهى «إِنَّا أَنْزَلْنَاه» را ده بار بخواند ، و پس از آنكه نماز را به پايان برد صد مرتبه بر پيامبر -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- صلوات بفرستد و صد بار به درگاه خدا استغفار كند، خداوند سبحان پاداش عبادت فرشتگان را براى او مىنويسد.
📚 اقبال الاعمال ص ۶۶۸
🟣 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#امام_زمان
#اعمال_منتظران
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
#رمان_دختر_شینا
#قسمت_55
#فصل_هشتم
مجبور شد به رزن برود. وقتی دید نمی تواند در رزن هم ڪاری پیدا ڪند، ساڪش را بست و رفت تهران.
چند روز بعد برگشت و گفت: «ڪار خوبی پیدا ڪرده ام. باید از همین روزها ڪارم را شروع ڪنم. آمده ام به تو خبر بدهم. حیف شد نمی توانم عید پیشت بمانم. چاره ای نیست.»
خیلی ناراحت شدم. اعتراض ڪردم: «من برای عید امسال نقشه ڪشیده بودم. نمی خواهد بروی.»
صمد از من بیشتر ناراحت بود. گفت: «چاره ای ندارم. تا ڪی باید پدر و مادرم خرجمان را بدهند. دیگر خجالت می ڪشم. نمی توانم سر سفره آن ها بنشینم. باید خودم ڪار ڪنم. باید نان خودمان را بخوریم.»
صمد رفت و آن عید را، ڪه اولین عید بعد از عروسی مان بود، تنها سر ڪردم. روزهای سختی بود. هر شب با بغض و گریه سرم را روی بالش می گذاشتم. هر شب هم خواب صمد را می دیدم. وقتی عروس های دیگر را می دیدم ڪه با شوهرهایشان، شانه به شانه از این خانه به آن خانه می رفتند و عیدی می گرفتند، به زور می توانستم جلوی گریه ام را بگیرم.
فروردین تمام شده بود، اردیبهشت آمده بود و هوا بوی شڪوفه و گل می داد. انگار خدا از آن بالا هر چه رنگ سبز داشت، ریخته بود روی زمین های قایش.
ادامه دارد...✒️
نویسنده:بهناز ضرابی زاده
#دختر_شینا
@shohadayekahrizsang
#رمان_دختر_شینا
#قسمت_56
#فصل_هشتم
یڪ روز مشغول ڪارِ خانه بودم ڪه موسی، برادر ڪوچڪ صمد، از توی ڪوچه فریاد زد.
ـ داداش صمد آمد!
نفهمیدم چه ڪار می ڪنم. پابرهنه، پله های بلند ایوان را دو تا یڪی ڪردم. پارچه ای از روی بند رخت وسط حیاط برداشتم، روی سرم انداختم و دویدم توی ڪوچه. صمد آمده بود. می خندید و به طرفم می دوید. دو تا ساڪ بزرگ هم دستش بود. وسط ڪوچه به هم رسیدیم. ایستادیم و چشم در چشم هم، به هم خیره شدیم. چشمان صمد آب افتاده بود. من هم گریه ام گرفت. یڪ دفعه زدیم زیر خنده. گریه و خنده قاتی شده بود.
یادمان رفته بود به هم سلام بدهیم. شانه به شانه هم تا حیاط آمدیم. جلوی اتاقمان ڪه رسیدیم، صمد یڪی از ساڪ ها را داد دستم. گفت: «این را برای تو آوردم. ببرش اتاق خودمان.»
اهل خانه ڪه متوجه آمدن صمد شده بودند، به استقبالش آمدند. همه جمع شدند توی حیاط و بعد از سلام و احوال پرسی و دیده بوسی رفتیم توی اتاق مادرشوهرم. صمد ساڪ را زمین گذاشت. همه دور هم نشستیم و از اوضاع و احوالش پرسیدیم. سیمان ڪار شده بود و روی یڪ ساختمان نیمه ڪاره مشغول بود.
ڪمی ڪه گذشت، ساڪ را باز ڪرد و سوغاتی هایی ڪه برای پدر، مادر، خواهرها و برادرهایش آورده بود، بین آن ها تقسیم ڪرد.
ادامه دارد...✒️
نویسنده:بهناز ضرابی زاده
#دختر_شینا
@shohadayekahrizsang
بر خلق خوش و خوی محمد صلوات
برعطر گل روی محمدصلوات
درگلشن سرسبز رسالت گویید
برچهره ی گل بوی محمدصلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
برخیز و بیا! شبِ نجات آمده است
از عالم غیب برات امده است
شادی روی محمد، یک باغ گل است
گل خنده به لب، در صلوات امده است
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
دلم "بهشتـی" را میخواهد
که ساکنانش "شهـدا" هستند
گوشه ای کنارشان بنشینم و
برای خود " فاتحه ای " بخوانم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
امروز به نیت شهید
#اصغر_شمس
نام پدر: علی
شهدای کربلای ۱۰
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
امروز مهمون این شهیدمون هستیم قبل از شروع
استغفار کنیم
ابراز پشیمانی
بعدش حمد وشکر خداوند
بعدش بانیت ظهور و زمینه سازی
حاجت مدنظرتون رو
انشالله در ذهن داشته باشیم
وبخوانیم به امید گشایش
رحمت الهی بارش باران دعا کنیم
راستی یادمون نره که دعا برای دیگران، دعای خودمون رو زودتر به اجابت نزدیک میکنه
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang