eitaa logo
شهدای شهر کهریزسنگ
222 دنبال‌کننده
889 عکس
612 ویدیو
5 فایل
این کانال به منظور معرفی و ارج نهادن به مقام و منزلت شهدای شهر کهریزسنگ و خانواده های این عزیزان به طور مستقل و زیر نظر گروه رسانه ای کهریزسنگ تشکیل شده و وابسته به هیچ نهادی نمی باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
12_RezaNarimani_fadaeian-fatemiye9401_(6)_(www.rasekhoon.net).mp3
12.13M
فکرکنم حالا دیگه قد و بالات رشید شده...💔 ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
29.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖇 دل کـہ هوایـے شود، پرواز است کـہ آسمانیت مےکند و اگر بال خونین داشتہ باشے دیگر آسمان، طعم ڪربلا مےگیرد؛ دلـ‌ها را راهے کربلاے جبـ‌هہ‌ها مےکنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هـــداء" مےنشینیم.. 🌷 💢 زیـارتنامه‌شهــــــداء 💢              ❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹 کاش‌می‌شـدهمچوشهداخاکی‌باشیم شهدا نگاهی... شادی_ارواح_طیبه_شـ‌هدا_صلوات ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک دوست عزیز این کلیپ را پس از خواندن کتاب آبی نارنجی برای بنده حقیر فرستاد؛ و شرمندگی‌ام را در قبال اهمال‌کاری‌ها و عاشق نشدن‌هایم دوصد چندان کرد... ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
🔸این روزها فرصت خوبی شده تا یادمان نرود که چه کسانی ، و چگونه ۸ سال «ایران» را با تمام وجودشان دست خالی حفظ کردند! ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
4_5823293552439857290.mp3
2.39M
زمین‌و‌آسمون‌پُرشده‌بود‌از‌پَر فقط غمی که تو این حرفه... 🌹 ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای حرام شدن بدن بر آتش جهنم 🔵 پیامبر اکـرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: 🟡 هركس در شب نهم ماه شعبان  چهار  ركعت نماز بخواند در هر ركعت سوره حمد  یک  بار و سوره‌ى «إِذٰا جاءَ نَصْرُ اَللّهِ وَ اَلْفَتْحُ» را ده بار بخواند، قطعا خداوند بدن او را بر جهنم حرام مى‌گرداند و در برابر هر آيه، ثواب دوازده شهيد از شهداى «بدر» و ثواب دانشمندان را به او عطا مى‌كند. 📚 اقبال الاعمال ص ۶۸۹ 🛑 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم. ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدای شهر کهریزسنگ
#رمان_دختر_شینا #قسمت_79 #فصل_نهم گفت: «با بچه های مسجد قرار گذاشتیم بعد از اذان راه بیفتیم. گفتم
توی قایش یڪی دو نفر بیشتر تلویزیون نداشتند. مردم ریخته بودند جلوی خانه آن ها. حیاط و ڪوچه از جمعیت سیاهی می زد. می گفتند: «قرار است تلویزیون فیلم ورود امام و سخنرانی ایشان را پخش ڪند.» خیلی از پسرهای جوان و مردها همان موقع ماشین گرفتند و رفتند تهران. چند روز بعد، صمد آمد، با خوشحالی تمام. از آن وقتی ڪه وارد خانه شد، شروع ڪرد به تعریف ڪردن. می گفت: «از دعای خیر تو بود حتماً. توی آن شلوغی و جمعیت خودم را به امام رساندم. یڪ پارچه نور است امام. نمی دانی چقدر مهربان است. قدم! باورت می شود امام روی سرم دست ڪشید. همان وقت با خودم و خدا عهد و پیمان بستم سرباز امام و اسلام شوم. قسم خورده ام گوش به فرمانش باشم. تا آخرین نفس، تا آخرین قطره خونم سربازش هستم. نمی دانی چه جمعیتی آمده بود بهشت زهرا. قدم! انگار ڪل جمعیت ایران ریخته بود تهران. مردم از خیلی جاها با پای پیاده خودشان را رسانده بودند بهشت زهرا. از شب قبل خیابان ها را جارو ڪرده بودند، شسته بودند و وسط خیابان ها را با گلدان و شاخه های گل صفا داده بودند. نمی دانی چه عظمت و شڪوهی داشت ورود امام. مرد و زن، پیر و جوان ریخته بودند توی خیابان ها. موتورم را همین طوری گذاشته بودم ڪنار خیابان. تڪیه اش را داده بودم به درخت، بدون قفل و زنجیر. رفته بودم آنجایی ڪه امام قرار بود سخنرانی ڪند. بعد از سخنرانی امام، موقع برگشتن یڪ دفعه به یاد موتورم افتادم. ادامه دارد...✒️ تا رسیدم، دیدم یڪ نفر می خواهد سوارش شود. به موقع رسیده بودم. همان لحظه به دلم افتاد. اگر برای این مرد ڪاری انجام دهم، بی اجر و مزد نمی ماند. اگر دیرتر رسیده بودم، موتورم را برده بودند.» بعد زیپ ساڪش را باز ڪرد و عڪس بزرگی را ڪه لوله ڪرده بود، درآورد. عڪس امام بود. عڪس را زد روی دیوار اتاق و گفت: «این عڪس به زندگی مان برڪت می دهد.» از فردای آن روز، ڪار صمد شروع شد. می رفت رزن فیلم می آورد و توی مسجد برای مردم پخش می ڪرد. یڪ بار فیلم ورود امام و فرار شاه را آورده بود. می خندید و تعریف می ڪرد وقتی مردم عڪس شاه را توی تلویزیون دیدند، می خواستند تلویزیون را بشڪنند. بعد از عید، صمد رفت همدان. یڪ روز آمد و گفت: «مژده بده قدم. پاسدار شدم. گفتم ڪه سرباز امام می شوم.» آن طور ڪه می گفت، ڪارش افتاده بود توی دادگاه انقلاب. شنبه صبح زود می رفت همدان و پنج شنبه عصر می آمد. برای اینڪه بدخلقی نڪنم، قبل از اینڪه اعتراض ڪنم، می گفت: «اگر بدانی چقدر ڪار ریخته توی دادگاه. خدا می داند اگر به خاطر تو و خدیجه نبود، این دو روز هم نمی آمدم.» ادامه دارد... نویسنده:بهناز ضرابی زاده @shohadayekahrizsang
گفتم که خدایا برکاتی بفرست گفتا که تو اول حسناتی بفرست گفتم حسنات ما فقط حب علیست گفتا به جمالش صلواتی بفرست ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
دلم "بهشتـی" را میخواهد که ساکنانش "شهـدا" هستند گوشه ای کنارشان بنشینم و برای خود " فاتحه ای " بخوانم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 امروز به نیت شهید نام پدر: بهمن عملیات :کربلای 5 ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang