📌 اینبار امام خودش رفت.به او گفت: گناهان زیادی داری نمیخواهی توبه کنی تا همه محو بشود؟
عبیدالله پرسید:چطوری؟
📍امام گفت: پسر نبی خدا را کمک کنی.
عبیدالله گفت: می دانم هر که با شما باشد خوشبخت است؛ ولی من آمادگی مردن ندارم. اما اسبم که اسب خیلی خوبی است را با خودتان ببرید.
📌امام بیرون آمد و گفت: به اسب تو احتیاجی ندارم،خیر خودت را میخواستم. امام به خودش هم احتیاجی نداشت، فقط میخواست به وظیفه امامتش برای هدایت مردم عمل کند.
#قصه_کربلا
#محرم
#بعث_خون
╭┅───────────┅╮
@shohadayekarbala7
╰┅───────────┅╯
کانال اتحاد 📡