✍سخت است از تک تک‌تان گفتن. از تو پدر بسیجی‌ها و پاسدارها ، #حاج‌حسن‌تاجوک. از تو عزیزکرده آسمانها و زمین. از تو که خواستی در تمام لحظات بی‌کسی و تنهائیم پدرم باشی و خودت انتخاب کردی که بابا بخوانمت...♥️ سخت‌است ازشما گفتن. از تو #احمدرضااحدی که دیگر صدای خنده‌هایت نمی‌آید و جای شیرینکاری‌هایت خالیست...❣ دانشگاه و میز و کلاس هنوز هم منتظر تو و #رضاساکی مانده‌اند. رضایی که بهترین شهادت‌ها را برای خودش به تصویر کشید. 🕊کبوتری شد و بر سیم‌های خاردار اروندرود خوابید تا خط شکسته شود و یارانش پیروز. در حالیکه دُردانه پدرومادرش بود و تنها پسر خانواده...💔 از کدامتان میشود به آسانی گفت؟ از #سیدناصرالدین‌حسینی که حتی نخواست پیکرش برگردد؟❣ و همچنان گمنام و عاشق در قصرشیرین آرمیده‌است. و خوشحال ازاین که مادرش‌فاطمه‌زهرا(س) همیشه مهمان اوست.✨ از #حیدرکاظمی چه میشود نوشت؟ او که بعد از سالها مشتی استخوان برگشت و هنوز جای خالیش در بین دوستان و همرزمانش خالیست و دَرَکِه هنوز هم چشم انتظار او و رضا و احمدرضاست....🍂 یا چه میشود نوشت از مدافعان‌حرم؟ از غربت و مظلومیت #سعیدشاملو و عشقِ به ولایت #حیدرابراهیم‌خانی... چگونه میشود به تصویر کشید این همه عاشقانه‌های بی وصف مدافعان را ؟؟ آیا میشود از پیکر بی‌سر #سیدحسین‌طلوعی نوشت؟ کسی که در شهادت الگویش را حسین(ع) قرار داد.🕊❣ یا آیا میشود از مظلومیت #قربان‌طاهرنیا و گمنامی و غربت #شهیدترک گفت؟؟❣ نه نمیشود . سخت‌است از شهدا گفتن و این‌ خاطرات تنها مرهمی بر جان‌های خسته و زخم‌های دلِ خودمان‌است...😭 وگرنه #ماکجاوشهداکجا؟؟ 🍂💔