🔰 مثل رئیسی (۱)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸۲۷ خرداد ۱۳۸۳ بود که رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس هفتم که به تازگی راهی مجلس شده بودند، فرمودند: «گاهی بعضیها تصور میکنند چهار سال وقت دارند و دو سه ماهِ اول چیزی نیست. نه آقا! همان دو سه روز اول هم مهم است. یک روز را هم نباید از دست داد. چهار سال، وقت زیادی است؛ به شرط آنکه از همه ساعات و روزهای آن استفاده شود؛ نه اینکه توقع زیادی داشته باشیم... یکی از نامهای دارای افتخار در تاریخ ما- به همان اندازهای که واقعیت دارد- امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم میشود سه سال وقت خیلی زیادی است. همه کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه خاطرات خوبی که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است. بنابراین چهار سال، وقت کمی نیست- وقت خیلی زیادی است- به شرط اینکه از همه این وقت به نحو درست استفاده شود.»
🔸این اولین باری نبود که رهبر انقلاب دوره ۳۹ ماهه صدارت «امیرکبیر» بر امور کشور را به نشانه خدماتی بزرگ در فرصتی کم برای مسئولان نظام مثال میزدند و البته آخرین بار هم نبود. میرزا تقی خان فراهانی یا همان «امیرکبیر» در فرصت حدودا ۳۹ ماهه صدارتش اقداماتی انجام داد که تا آن زمان بینظیر بود و در تاریخ ایران ماندگار شد. معمولا «امیرکبیر» را به احداث «دارالفنون» برای آموزش علوم و صنایع جدید به جوانان ایرانی میشناسند اما «دارالفنون» با همه اهمیتش تنها یکی از کارهای دوره ۳ ساله مسئولیتش است. او ساز و کارهای نظامی را به منظور حفظ امنیت کشور به شکل امروزی پایهگذاری کرد. ارتشی منظم شامل نظامیان دوره دیده، مدرسه نظامی و کارخانه اسلحهسازی تشکیل داد و برای تأمین امنیت مردم پاسگاهها و پادگانها را در داخل شهر و در راههای مواصلاتی تأسیس کرد.
🔸او همچنین منابع و مخارج اداره کشور را محاسبه کرد و سپس برای رفع کسری بودجه اقدام به اصلاح نظام مالیاتی و نظام پرداخت حقوق و دستمزد کرد. علاوهبر سیاستهای نظامی، امنیتی و اقتصادی؛ «امیرکبیر» در همان ۳۹ ماه اقدامات قابل توجهی در حوزه اجتماعی مانند واکسیناسیون سراسری در برابر آبله، راهاندازی روزنامه «وقایع اتفاقیه» به منظور آگاهیبخشی به افکار عمومی و مسئولان از مسائل کشور، احداث بیمارستان، اعزام پزشک به مناطق مختلف ایران، ایجاد گذرنامه برای ساماندهی مسافرت ایرانیان، تأسیس چاپارخانه جهت ایجاد شبکه ارتباطی سریع در کشور و... انجام داد.
🔸اما شاید مهمترین خدمت «امیرکبیر» از روحیه استعمارزدایی و استقلالطلبی او نشأت میگرفت. او به منظور کاهش مداخلات خارجی در امور کشور در نحوه ارتباط سفارتخانهها با دربار بازنگری کرد و بخشی از نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور را مأمور به مراقبت از فعالیت سفارتخانههای خارجی در تهران کرد. امیرکبیر با توانمندسازی مردم ایران موفق شد ضمن رونق کشاورزی و برخی صنایع، تراز بازرگانی خارجی را به نفع ایران اصلاح کند. همه اینها و بسیاری از خدمات دیگر میرزا تقی خان فراهانی ملقب به «امیرکبیر» تنها در همان دوره ۳ سال و دو ماه و بیست و هشت روز اتفاق افتاد.
🔸امیرکبیر اگرچه یک اسطوره بود اما افسانه نبود. ۶ شهریور ۱۴۰۳ رهبر انقلاب در نخستین دیدار با هیئت دولت چهاردهم یک بار دیگر برای یادآوری فرصت زودگذر خدمت به مردم؛ «امیرکبیر» را مثال زدند با این تفاوت که اینبار از یک نفر دیگر نیز همتراز با او یاد کردند: «چهار سال زود میگذرد، لکن در همین مهلت زودگذر کارهای بزرگ میتوان کرد. امیرکبیر سه سال در کشور حکومت کرد، کارهای بزرگی را بنیانگذاری کرد. خود آقای رئیسیِ عزیزِ ما سه سال حکومت کرد و ریاست کرد، کارهای خوبی ایشان انجام داد و بعضی کارها را پایهگذاری کرد که انشاءالله ثمرهاش را بعدها کشور خواهد دید.»
🔸شهید «رئیسی عزیز» نمونه دیگری شد از خدمات بسیار در فرصت اندک. او فقط چیزی حدود ۲ سال و ۹ ماه سکان اداره کشور را برعهده داشت اما در این مدت کوتاه تقریبا هیچ فرصتی را برای خدمت به مردم از دست نداد. شهریور ۱۴۰۰ سید ابراهیم رئیسی دولت خود را در حالی تشکیل داد که به اعتراف حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم در پاسخ به محمدباقر نوبخت (رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه) مورخ ۹ مرداد ۱۴۰۰: «همه موجودی خزانه تخلیه شده است. موجودی وجود ندارد.» اما حتی این اعتراف تلخ حسن روحانی نیز عمق اوضاع وخیم کشور به خصوص در زمینه کالاهای اساسی را در زمان تحویل دولت به شهید رئیسی نشان نمیداد.
🔸۱۶ تیر ۱۴۰۰ (کمتر از یک ماه به واگذاری دولت دوازدهم به دولت سیزدهم) علیرضا رزمحسینی وزیر وقت صمت در نامه به رئیس وقت بانک مرکزی نوشت به دلیل کمبود تخصیص ارز، خرید تضمینی گندم نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۵ درصد کاهش داشته است.
🔻ادامه دارد...
منبع/کیهان آنلاین
@shohadayevarjovi
🔰 مثل رئیسی (۲)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸وزرای دولت دوازدهم در روزهای پایانی خدمتشان بارها چنین نامههای نگرانکنندهای را که حاکی از اوضاع آشفته اداره کشور در آن روزهاست برای حسن روحانی نوشتند و نسبت به شرایط موجود به او هشدار دادند.
🔸۱۹ تیر ۱۴۰۰ کاظم خاوازی وزیر وقت جهاد کشاورزی در نامهای از اوضاع تکاندهنده نهادههای دامی، کاهش تولید و کشتار دامهای مولد و کمبود گوشت در آینده خبر داد. آقای خاوازی درباره اوضاع آن روزها نوشت:
«موج اعتراضات گاوداران شیری و گاوداران گوشتی به هم پیوست و ضمن ایجاد صحنههای بسیار دردناک و فجیع از کشتار دامها و ریختن شیر و خون آنها در خیابانها شروع تا به تهدید بسته شدن کشتارگاهها و ایجاد بحران گوشت برای کشور در هفته پیش ختم شد.» آقای خاوازی درباره مشکلاتی که به علت عدم مدیریت مناسب امور در این زمینه،گریبانگیر کشور در آینده خواهد شد نیز مینویسد: «حذف دامهای مولد و کاهش کل جمعیت دامی، علاوهبر از دست دادن سرمایههای ژنتیکی و نظر به فاصله نسلی ۳.۵ تا ۴ سال، به هیچ وجه در میان مدت قابل جبران نبوده و کشور را با خطر کمبود شدید شیر و گوشت مواجه خواهد ساخت.»
🔸تعطیلی واحدهای تولیدی و در نتیجه بیکاری و عدم پرداخت حقوق کارگران از مشکلات رایج در روزهای پایانی دولت حسن روحانی بود. محمد شریعتمداری وزیر وقت کار در نامهای به حسن روحانی نوشت: «مدتی است دهها هزار نفر از کارگران صنعت نفت و پتروشیمی در مناطق مختلف کشور به دلیل اعتراض به مسائل مُزدی و حقوقی و عدم توجه به برخی از نیازمندیهای آنان دست به اعتصاب زده و مذاکرات مسئولین وزارتخانههای تعاون، نفت، کشور و اطلاعات تنها موجب بازگشت حدود سه هزار نفر از آنان به کار شده.» اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی با جمعبندی خود از این شرایط، اوضاع کشور در آن زمان را از زمان جنگ تحمیلی ۸ ساله هم بدتر دانست و در جلسه ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ هیئت دولت با حضور سید ابراهیم رئیسی گفت: «منابع کشور ته کشیده... آقای رئیسی در چنین شرایطی مسئولیت اداره کشور را بر عهده گرفتند.»
🔸«رئیسی عزیز» اما با آه و ناله پشت تریبونهای رسمی، این مشکلات را به میان مردم نکشاند. او ترجیح داد بازنمایی رسانهای از رئیسجمهوری اسلامی ایران چهرهای امیدوار، قوی و مصمم برای رفع مشکلات بزرگ و انجام کارهای بر زمین مانده باشد. برای همین آستین همت را بالا زد و با امید به آینده و تلاش شبانهروزی اوضاع وخیم به جا مانده از دولت دوازدهم را سامان داد. ۲ سال و ۹ ماه بعد وقتی او با پرواز اردیبهشت، مسافر آسمان شد. برخلاف سال ۱۴۰۰ ذخیره کالاهای اساسی کشور برای ۶ ماه بعد نیز تأمین بود. خزانه کشور چیزی بالغ بر ۳۰ هزار میلیارد تومان موجودی داشت و صندوق ذخیره ارزی که در دولت دوازدهم تبدیل به قلکی برای مخارج امور روزمره کشور شده بود؛ با پرداخت سهم سالیانهاش در دولت سیزدهم جایگاه راهبردی خود برای نسل آینده را باز یافته بود.
🔸سید ابراهیم رئیسی در دو سال و ۹ ماه خدمتش بیش از ۸ هزار و ۷۰۰ واحد تولیدی راکد و نیمه فعال را احیا کرد و به چرخه تولید بازگرداند. او توانست پروژههایی که سالها در دولتهای مختلف بر زمین مانده بود را به انجام برساند؛ بیمارستان امام خمینی(ره) شهریار پس از ۳۴ سال، فرودگاه شهدای سقز پس از ۲۷ سال، راهآهن بستانآباد-خاوران پس از ۲۲ سال، سد گرمیچای پس از ۲۰ سال، راهآهن همدان-سنندج پس از ۱۸ سال، مجتمع پتروشیمی گچساران پس از ۱۷ سال، طرح آبرسانی غدیر برای استان خوزستان پس از ۱۵ سال، سد غدیر باباحیدر پس از ۱۵ سال، بیمارستان امام حسین(ع) فسا پس از ۱۲ سال، سد چمشیر پس از ۱۱ سال و دهها پروژه و طرح زیربنایی و نیمهکاره دیگر پس از سالها معطلی همگی در دولت شهید رئیسی به اتمام رسید.
🔸آیتالله رئیسی مصداق فرصتشناسی برای خدمت به خلق بود. کاری که خمینی عزیزمان آن را «بالاترین عبادت» میدانست: «وظيفه ما و همه دست اندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم و شادى و مشكلات آنان شريك باشيم كه گمان نمىكنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد.» سید ابراهیم رئیسی در زمانی کم، خدماتی بسیار ارائه داد و حالا میشود به جای «امیرکبیر» او را برای مسئولین فعلی و آینده مثال زد: مثل رئیسی باش.
#یادداشت_روز
منبع/کیهان آنلاین
📡 محتوای سیاسی پایگاه خبری ورجوی
🕯 میعادگاه شهدا | #روشنگری
@varjovi
@shohadayevarjovi
🔰 با «وفاق» کدام گره باز میشود؟ (۱)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸بهار ۱۳۸۸ هرچه به روزهای پایانیاش نزدیک میشد؛ هوای سیاست در ایران داغتر میشد. دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ داغترین روز آن بود. روزی که مردم با مشارکت خیرهکننده حدود ۸۵ درصدی در انتخابات، حد نصاب جدیدی را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به ثبت رساندند. این تاریخسازی اما خیلی زود به کام مردم تلخ شد.
🔸غربگرایان مدعی اصلاحطلبی به عنوان بازنده انتخابات با ادعای تقلب دست به اردوکشی خیابانی زدند و نتیجه را بدون ارائه مستندات تقلب ادعاییشان زیر سؤال بردند. آنها حدود ۸ ماه کشور را به آشوب کشیدند و بانی تحریمهای فلجکننده آمریکا علیه ایران شدند. «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا در خاطرات خود از آن روزها مینویسد: «در شرایطی که این کشور [ایران] وارد چرخه هرجومرج و سرکوبگری بیشتر میشد ما راهبردمان را به سمت دومین گام راهبرد منع اشاعهای تغییر دادیم: یعنی بسیج کردن جامعه بینالمللی برای اعمال تحریمهای اقتصادی سخت» قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران با همین هدف و در آستانه اولین سالگرد آن آشوبها در ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ صادر شد. این قطعنامه با قوانین تحریمی یکجانبهای که آمریکا پس از آن اعمال کرد تکمیل شد و حلقه محاصره اقتصادی ایران را محکم کرد. «قانون جامع تحريمها، مسئوليتپذيري و محروميت»(CISSADA) اصليترين و پايهايترين قانون تحريمي ايران بود که دو هفته پس از قطعنامه ۱۹۲۹ در مجلس سناي آمريكا به تصويب رسيد و اول جولاي همان سال با امضاي اوباما رسمیت پيدا كرد. قانونی که در آن بارها به آشوبهای سال ۱۳۸۸ اشاره شده و در مقدمهاش خواستار تخصیص بودجه اضافی برای حمایت از عوامل آن شده بود.
🔸یک سال بعد وقتی مردم طعم خیانت غربگرایان مدعی اصلاحطلبی را با اعمال تحریمهای اقتصادی آمریکا آهستهآهسته میچشیدند؛ غائله آشوبها کاملا خوابیده بود و چیزی جز بدنامی برای آشوبگران به همراه نداشت. آنها حالا دیگر نه یک جریان سیاسی در چارچوب قانون اساسی که «براندازان ناکام نظام جمهوری اسلامی» به حساب میآمدند. سیاست «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» تقریبا از همان زمان توسط آنها راه افتاد. آنها انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۹۰ را در حالی تحریم کردند که نامزدهای مورد نظرشان به طمع قدرت برای ثبتنام در این انتخابات صف کشیدند؛ و محمد خاتمی به عنوان یکی از سرکردگان این جریان در حالی پای صندوق رأی در شهرستان دماوند حاضر شد که تمایل داشت این خبر چندان رسانهای نشود.
🔸سال ۱۳۹۲ آنها بار دیگر به طمع کسب قدرت وارد رقابتهای انتخاباتی شدند و اینبار با علم به شکست نامزد مورد حمایتشان او را وادار به کنارهگیری به نفع چهرهای دور از خود اما تقریبا همسو کردند. غربگرایان مدعی اصلاحطلبی بعد از آن همه آشوبآفرینی باز هم پای صندوق رأی جمهوری اسلامی ایران حاضر شدند تا مهر ابطال دیگری بر تمامی ادعاهای خود درباره تقلب در انتخابات بزنند.
🔸وقتی آقای حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ پیروز شد، نوبت به سهمخواهی مدعیان اصلاحات از دولت او رسید. آن روزها اصلیترین مانع برای آنها در تکیه زدن بر صندلیهای مدیریتی، ننگ آشوبهای ۱۳۸۸ بر پیشانیشان بود. کلیدواژه «آشتی ملی» در چنین شرایطی ساخته و در رسانههای زنجیرهای وابسته به غربگرایان اصلاحطلب ترویج شد تا راه سهیم شدن در قدرت را برای آنها هموار کند. آنها با تحریف واقعیتها، جامعه ایران را بحرانی و از همگسیخته جا میزدند و تجویزشان برای رفع این بحران خودخوانده بهکارگیری عناصر بدنام آشوبهای ۱۳۸۸ در مدیریت کشور تحت شعار «آشتی ملی» بود.
اتفاقی که با واکنش رهبر انقلاب در ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ مواجه شد: «ملّت ایران ایستادهاند، مجتمع هستند. حالا یک عدّهای یاد گرفتهاند تعبیرات «آشتی ملّی، آشتی ملّی» [را گفتن]؛ این حرفها به نظر من معنی ندارد؛ مردم مجتمعند، با هم متّحدند؛ آنجایی که پای اسلام در میان است، پای ایران در میان است،
پای استقلال در میان است، پای ایستادگی در مقابل دشمن در میان است، مردم با همه وجودشان ایستادهاند. ممکن است در فلان مسئله سیاسی دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشند [امّا] تأثیری نمیگذارد. چرا میگویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ این تعبیرات را روزنامهها پَر و بال میدهند، متوجّه نیستند که اشکال ایجاد میکند. وقتی شما میگویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد؛ [درحالیکه] قهری وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهائی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بیحیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمیکنیم.»
🔻ادامه دارد...
#کافهـوفاق
منبع/ کافه سیاسی
@shohadayevarjovi
🔰 با «وفاق» کدام گره باز میشود؟ (۲)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸تحلیل دقیق و درست رهبر انقلاب کمتر از سه سال بعد به وضوح آشکار شد؛ وقتی ملت ایران علیرغم سوءتدبیرهای دولت وقت و پس از ناآرامیهای دیماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ برای تشییع سردار پرافتخارشان، شهید قاسم سلیمانی تصاویری باشکوه در خیابانهای اهواز، تهران، قم، مشهد و کرمان خلق کردند و در گوشه و کنار کشور به یاد او مراسم یادبود گرفتند. حاج قاسم نمادی از جمهوری اسلامی ایران و آرمانهایش بود و ملت با همه گلایههایش از مدیریت برخی امور اجرائی، پای این نظام ایستاده بود.
🔸یک سال بعد در ۲۶ آذر ۱۳۹۹ رهبر انقلاب باز هم بر اتحاد ملت ایران تأکید کردند و البته برای حفظ آن به مسئولان کشور هشدار دادند:
«ملّت ایران در خیلی از امور صدایشان صدای واحد است، خواستشان خواست واحد است، [امّا] مسئولان میتوانند این را از بین ببرند. هنر مسئولان ما این است که این اتّحاد را، این همصدایی را تکّهتکّه کنند، ملّت را تکّهِتکّه کنند، اینها را از بین ببرند! مسئولین کشور مراقب باشند که این اتّحاد را زیاد کنند.» مخاطب بخش قابل توجهی از این هشدار رهبر انقلاب همان جریان غربگرای مدعی اصلاحطلبی بود که اینبار در قامت برخی مسئولان اجرائی وقت کشور از هیچ تلاشی برای دوقطبیسازیهای کاذبی مثل «میدان - دیپلماسی»، «تندرو-معتدل»، «جنگطلبی - تعامل با دنیا»، «کاسبان تحریم-حامیان مذاکره» و... در میان مردم دریغ نمیکرد!
🔸پاییز ۱۴۰۱ این جریان بدنام و بدسابقه یکبار دیگر در خیانت به منافع ملی کشور کم نگذاشت و اینبار به بهانه حقوق زنان همدوش با مقامات آمریکایی در مقابل نظام ایستاد و مشوق آشوب و ناامنی شد. مردم اما باز هم علیرغم مشکلاتشان، آشوبگران را ناکام گذاشتند و در حمایت از آنها به خیابان نیامدند.
سال ۱۴۰۳ با برگزاری انتخابات زودتر از موعد ریاستجمهوری آنها باز هم در سودای کسب قدرت دست بهکار شدند. در حالی که طبق نظرسنجیهای انجام شده ۵۵ تا ۵۷ درصد از مردم علت عدم مشارکت در انتخابات را نارضایتی از مسائل معیشتی و اقتصادی بیان کرده بودند؛ غربگرایان مدعی اصلاحطلبی اما با تحریف واقعیت در رسانههای زنجیرهایشان عدم مشارکت را به عدم حضور فعال خودشان در انتخابات و در نتیجه مدیریت کشور تفسیر کردند و از این طریق برای تأیید نامزدهای مورد نظرشان فضاسازی کردند. با پیروزی «مسعود پزشکیان» در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در رویدادی مشابه با سال ۱۳۹۲ آنها اینبار کلیدواژه «وفاق ملی» را جایگزین «آشتی ملی» کردند تا مسیر دستیابی خود به مناصب مدیریتی کشور را علیرغم سابقه سیاهشان هموار کنند. اکنون به نظر میرسد شعار «وفاق ملی» از سوی این جریان تبدیل به اسم رمزی برای تحمیل عناصر زاویهدار و بدسابقه به آقای پزشکیان شده است. شعاری که در تبلیغات انتخاباتی آقای پزشکیان نمود خاصی نداشت و دستپخت حلقهای خاص پس از ریاستجمهوری ایشان است.
🔸آنها برای این شعار حتی همایش هم برگزار کردند اما جالب آنجا بود که «مسعود پزشکیان» در سخنرانی خود در این همایش بیش از آنکه از «وفاق ملی» صحبت کند از «حق و عدالت» به عنوان اصول کاریاش نام برد و با اشاره به متنی که اطرافیانش برای سخنرانی او آماده کرده بودند، گفت: «متونی که عزیزان تهیه کردهاند، بسیار ارزشمند و تأثیرگذار است، اما آنچه به باورم از اهمیت بیشتری برخوردار است، بیان آن چیزی است که از دل برمیآید و در متون از پیش آماده شده، یافت نمیشود... آنچه که باور دارم و پیشتر در جریان انتخابات نیز بر آن تأکید کردم، اصولی است که حول محور حق و عدالت شکل میگیرد.»
🔸ناهمگونی شعار «وفاق» با واقعیات ملموس کشور به حدی بود که «علی لاریجانی» نیز به عنوان یکی از چهرههای همسو با دولت چهاردهم به آن واکنش نشان داد و گفت:
🔻«امروز مشکلات گرانی و قیمت ارز وجود دارد اما ناگهان مسئله «وفاق» مطرح میشود که این ارتباط با زندگی مردم ندارد.» او درست میگفت؛ شعار «وفاق» ارتباطی با مسائل جامعه ایران ندارد و گرهی از کار مردم باز نخواهد کرد اما این شعار برای غربگرایان مدعی اصلاحطلبی بهشدت گرهگشاست! آنها که تا دیروز پیشتاز چند پاره کردن جامعه با اردوکشیهای خیابانی و دوقطبیسازیهای واهی بودند، امروز سنگ «وفاق ملی» را به سینه میزنند تا چهرههای بدسابقه خود را در مناصب مدیریتی کشور جانمایی کنند. در صورت موفقیت این پروژه، آنها اینبار اتاق آشوب خود را به جای خیابان در ادارات دولتی تشکیل خواهند داد.
منبع/ کافه سیاسی
📡 محتوای سیاسی پایگاه خبری ورجوی
🕯 میعادگاه شهدا | #روشنگری
@varjovi
@shohadayevarjovi
🔰 کابوس پهلوی (۱)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸سوم بهمن ۱۳۵۰ است که روزنامههای ایران از وضعیت غیرعادی در تهران و سایر شهرها و قطع ارتباط بیش از ۳۷۰۰ روستا به علت سرما و برف شدید خبر می دهند. دو روز بعد در ۵ بهمن ۱۳۵۰ اما محمدرضا پهلوی ترجیح داد طبق روال هر سالهاش برای استراحت و تفریح زمستانی به سوییس برود. دهم بهمن روزنامه اطلاعات گزارش داد جادههای مهم کشور از جمله هراز، رشت، اصفهان، شیراز، تبریز و همدان بسته شدهاند.
🔸مردم در چنین شرایطی بودند که 18 بهمن 1350 روزنامه کیهان با انتشار تصویری بزرگ از محمدرضا پهلوی در لباس اسکی در صفحه اولش نوشت: «شاهنشاه آریامهر به همراه علیاحضرت شهبانو که هفته گذشته بر طبق معمول همه ساله باتفاق والاحضرتها به منظور استراحت و استفاده از تعطیلات زمستانی به سوئیس رفتهاند در روزهای اخیر قسمتی از وقت خود را به بازی اسکی و سایر ورزشهای زمستانی در ارتفاعات سنموریتس میگذرانند.» فردای همان روز در 19 بهمن 1350 عنوان اول روزنامه کیهان این بود:
🔻«کولاک بیسابقه برف ارتباط هوایی، زمینی و تلفنی با تبریز را قطع کرد» طبق این گزارش ارتباط زمینی اکثر شهرها قطع شده بود، دکلهای ارتباطی از جا کنده و حتی ارتباطات درونشهری نیز مختل شده بود. فردای آن روز در ۲۰ بهمن ۱۳۵۰ ارتباط پایتخت نیز با ۶ استان کاملا قطع شد و دستکم ۷۵۰ روستا در محاصره برف قرار داشتند. این شرایط منجر به مرگ تعدادی از مردم شد؛ تنها در یک مورد شصت نفر بر اثر ریزش بهمن خفه شدند. خبری که به نقل از ستاد امدادی نخستوزیری وقت، ۲۴ بهمن ۱۳۵۰ در صفحه اول روزنامه اطلاعات نقش بست اما همزمان با این خبر عکس اول این روزنامه همچنان به تصویری از محمدرضا پهلوی و فرح دیبا در لباس اسکی در سوییس اختصاص داشت و در شرح آن نوشته بودند: «شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو که برای استفاده از تعطیلات سالیانه اینک در سنموریتس سوییس به سر میبرند ساعاتی را نیز در روز به ورزش اسکی در ارتفاعات سنموریتس میگذرانند. در میان ورزشهای مختلف شاهنشاه به ورزش اسکی علاقه خاصی دارند و این امر در وجود والاحضرت ولیعهد و دیگر والاحضرتها نیز علاقه بهخصوصی نسبت به اسکی تولید نموده است.» شاهنشاه[!] خیلی به اسکی علاقه داشت آنقدر که هیچ سراغی از مردم نمیگرفت و پس از ۳۵ روز بالاخره ۱۱ اسفند ۱۳۵۰ به کشور برگشت! ظاهرا رسیدگی به امور مردم اصلا در اولویتهای زندگی محمدرضا پهلوی قرار نداشت.
🔸حدود ۷ سال بعد با اوج گرفتن انقلاب اسلامی مردم ایران، محمدرضا فهمیده بود حتی برای حفظ ظاهر هم که شده خودش را نسبت به وضعیت مردم حساس نشان دهد. با وقوع زلزله طبس در ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ او تصمیم گرفت در اقدامی نمادین به همراه فرح دیبا به میان زلزلهزدگان برود. با این حال محمدرضا همان محمدرضای سابق بود؛ فقط 4 روز از وقوع زلزله طبس گذشته بود، آواربرداری به کندی پیش میرفت و هنوز بسیاری از جانباختگان زیر آوار زلزله بودند که او باز هم به فکر تفریح افتاد و این بار به کیش سفر کرد. در کیش از «تونی مونوپلی» خواننده استرالیایی خواسته شده بود تا هر شب برای خانواده سلطنتی برنامه اجرا کند و به ازای هرشب حدود 300 هزار پوند انگلیس (معادل 4 میلیون و دویست هزار تومان وقت) به او پرداخت میشد.
🔸دنیایی که محمدرضا پهلوی در آن بود با دنیایی که مردم ایران در آن زندگی میکردند، فرسنگها فاصله داشت. 23 فروردین 1353 وقتی اسدالله علم وزیر وقت دربار قسمتی از مشکلات مردم را به محمدرضا گفت، با واکنش ناامیدکننده او مواجه شد: «به شاه عرض کردم متأسفانه در داخل به واسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند.» البته این واکنش نسبت به پاسخ سال قبلش، یک پیشرفت چشمگیر به حساب میآمد چون آن زمان (۲۴ شهریور ۱۳۵۲) در جواب گلایههای علم گفته بود مردم باید بدون کالاهای اساسی زندگی کنند: «سر شام موضوع صحبت کمبود بعضی از کالاهای اساسی بود، که شاه عقیده دارد مردم باید یاد بگیرند بدون آنها زندگی کنند!»
🔸وضعیت سخت اقتصادی برای تودههای مردم و بیخیالی محمدرضا پهلوی به آن در حالی بود که آن زمان درآمدهای نفتی ایران رشد خیرهکنندهای پیدا کرده بود. رژیم پهلوی بدون هیچ مانعی تا ۶ میلیون بشکه نفت در روز میفروخت و قیمت نفت نیز به دلیل شرایط منطقهای با جهشی قابل توجه از بشکهاي ۳ دلار به بشکهاي حدود ۱۲ دلار رسیده بود.
🔻ادامه دارد...
منبع/ کیهان آنلاین
📡 محتوای سیاسی پایگاه خبری ورجوی
🕯 میعادگاه شهدا | #روشنگری
@varjovi
@shohadayevarjovi
🔰 کابوس پهلوی (۲)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸اما برخلاف خاندان پهلوی و سایر ثروتمندان و وابستگان به دربار، مردم تقریبا هیچ بهرهای از این افزایش فوقالعاده درآمد نفتی نبردند. طبق آمارها اقشار ثروتمند 55/5 درصد هزینههای جامعه را به خود اختصاص میدادند و سهم تودههای مردم تنها 3/7 درصد بود. به اعتراف اشرف پهلوی خواهر دوقلوی محمدرضا و یکی از افراد پرنفوذ در دربار پهلوی: «در فضای ثروت فاحش برآمده از افزایش قیمت نفت، شکاف میان فقیر و غنی عمیقتر و آشکارتر میشد.» اسدالله علم در خاطرات خود از آن روزها مینویسد: «تنها چیزی که مردم میفهمند این است که تورم، مشکل فلجکنندهای است و وضع خدمات عمومی اسفناک است.»
🔸جان لیمبرت یکی از دیپلماتها و کارشناسان سفارت آمریکا در تهران بود که با اشاره به همین نابرابری درباره مشاهدات آن زمان خود از ایران نوشت: «زندگی روزانه برای اکثر مردم به خصوص در شهرهای بزرگ، روز به روز سختتر و ناخوشایندتر میشد. قطع مکرر برق باعث میشد تا لوازم برقی مردم مثل یخچال، تلویزیون و کولر در بیشتر ساعات روز عملاً بدون مصرف باقی بمانند.» فرانسیس فیتزجرالد نویسنده سرشناس آمریکایی نیز تجربهای مشابه از ایران داشت. او نوامبر ۱۹۷۴ (آبان و آذر ۱۳۵۳) مقالهای برای مجله آمریکاییهارپر نوشت و در آن شرایط ایران را حتی از سوریه هم بدتر دانست: «وضعیت ایران به طور کلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور هرگز تلاش جدی نکرده است.»
🔸آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلستان در ایران در زمان محمدرضا پهلوی بود. او نیز مثل دیگران تجربیات مشابهی داشت و تأثیر درآمدهای فوقالعاده نفتی سالهای آخر رژیم پهلوی را بر مردم ایران تقریبا هیچ میدانست:
🔻«تزریق درآمدهای حاصله از افزایش قیمت نفت در دسامبر سال ۱۹۷۳ به اقتصاد کشور، بدون افزایش سطح تولید، تورم و گرانی بالایی را موجب شده بود که گرچه مقامات دولتی نرخ سالیانه آن را ۲۰ درصد اعلام کرده بودند، ولی نرخ واقعی تورم، بسیار بیشتر از این رقم بود.» آن زمان نشریه آمریکایی تایم طی گزارشی تورم ایران را حتی تا ۵۰ درصد نیز ارزیابی کرد. ویلیام سولیوان، همتای آمریکایی پارسونز با صراحت و البته اختصار بیشتری وضعیت ایران در سالهای آخر حکومت محمدرضا پهلوی را توصیف کرده است. او که ظاهرا به گشتوگذار در پایتخت پرداخته بود، پس از مشاهداتش از تهران و حاشیههای آن در خاطراتش نوشت: «وضع زندگی در تهران فضاحتبار بود.»
🔸رژیم پهلوی تحت هیچ تحریمی قرار نداشت؛ نه تنها با آمریکا که حتی با رژیم صهیونیستی نیز ارتباطات دوستانهای داشت. فراتر از این حتی میتوان گفت به گواهی هزاران سند تاریخی محمدرضا پهلوی ایران را در اختیار آنها گذاشته بود؛ اما نه محمدرضا پهلوی، نه آمریکا و نه اسرائیل هیچ اهمیتی به مردم ایران و شرایط نامناسب زندگیشان نمیدادند. برای آنها فقط منافع خودشان مهم بود. به همین دلیل وقتی مردم ایران با انقلاب اسلامی خود منافع آنها را به خطر انداختند و خواستار استقلال کشور شدند، از هیچ طرحی برای نابودی انقلاب صرف نظر نکردند؛ از کودتا و آشوب گرفته تا جنگ و تحریم اقتصادی.
🔸جمهوری اسلامی اما با همه این موانع برای خدمت به مردم پیش رفت. اگرچه هنوز با نقطه مطلوب فاصله داریم اما حتی در همین سطح کنونی، تراز کارایی و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی از رژیم پهلوی به مراتب بالاتر است. استفان شولتس؛ سفیر سابق اتریش در جمهوری اسلامی ایران بود که سال ۱۴۰۰ مأموریتش پایان یافت. او که به دلیل خدمات بالای بهداشتی و درمانی در ایران، فرزندانش را برای معالجه از اتریش به ایران آورده بود درباره پیشرفتهای ایران گفت: «باید بگویم در تهران شاهد مدرنیزاسیون سریع بودهام. استفاده از تکنولوژیهای مدرن در زندگی شهری در تهران بسیار مشهود است. خرید آنلاین بسیار رشد کرده است. خیلی چیزهایی که اینجا وجود دارد، در کشور ما اصلا امکانپذیر نیست... انقلابی که در حوزه تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی در اینجا رخ داده، بسیار قابل توجه است. گاهی به شرکتهای اتریشی میگویم این اپلیکیشن یا آن اپلیکیشن را دیدهاید؟ چقدر راحت میشود خرید کرد، یا چیزی را به جایی فرستاد. در اطراف تهران از یک کشاورز سیبزمینی خریدیم، خیلی راحت دستگاه پوز را آورد و کارت کشیدیم. ایران در این حوزهها خیلی جلوتر از بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله کشور خود من است.»
#یادداشت_روز
منبع/ کیهان آنلاین
📡 محتوای سیاسی پایگاه خبری ورجوی
🕯 میعادگاه شهدا | #روشنگری
@varjovi
@shohadayevarjovi
🔰 تجربه جهانی (۱)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸اگر کانادا سفارت آمریکا را تسخیر نمیکرد؛ اگر مردمشان شعار مرگ بر آمریکا نمیدادند، اگر دولت کانادا درهای کشور را به روی شرکتها و سرمایهگذاران آمریکایی نمیبست و بهانه به دست آمریکاییها نمیداد، اگر خواستار محو رژیم صهیونیستی نبود و ارتش کانادا روی موشکهایش مرگ بر اسرائیل نمینوشت و اگر اینهمه به جبهه مقاومت کمک نمیکرد؛ اینطور هدف جنگ اقتصادی آمریکا واقع نمیشد! کانادا اما هیچکدام از این اقدامات را انجام نداده و با این حال آمریکا با تهدید به تعرفهگذاری 25 درصدی به اقتصاد این همسایه شمالیاش حمله کرده و حتی خواستار الحاق آن به خاک آمریکا شده است.
🔸کانادا نه تنها این اقدامات را انجام نداده بلکه در روابط دوجانبه جزو «متحدان نزدیک» آمریکا دستهبندی شده و در توافقات و تعاملات خود با آمریکا باعث سودآوری واشنگتن نیز شده است. سال 1988 وقتی قرارداد تجارت آزاد آمریکا-کانادا (CUSFTA) امضا شد بسیاری از چهرههای سیاسی کانادا با آن مخالف بودند؛ آنها این توافق را بیش از حد به نفع آمریکا میدانستند و حتی مدعی سلب حاکمیت کانادا با این توافق بودند. در حالی که امضا و تصویب این توافق در کانادا با جنجال فراوان مواجه شده بود اما آمریکا با رضایت کامل و با رأی بالا در مجلس نمایندگان و سنا این توافق را به تصویب رساند. دو سال بعد آمریکا پای همسایه جنوبی خود یعنی مکزیک را نیز به این توافق باز کرد و پس از 2 سال مذاکره در دسامبر 1992 قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) میان سه کشور آمریکا، کانادا و مکزیک به امضا رسید. آمریکا پیش از تصویب نفتا در کنگره قانونگذاری خود در اواخر سال 1993، کانادا و مکزیک را وادار کرد که دو معاهده جانبی دیگر را نیز به نامهای همکاریهای زیستمحیطی آمریکای شمالی(NAAEC) و همکاریهای کارگری آمریکای شمالی (NAALC) به امضا رسانده و به آن متعهد باشند. واشنگتن با این تعهدات از کانادا و مکزیک میخواست تا خود را ملزم به رعایت شیوهنامهها و مقررات مشابه آمریکا در این حوزهها کنند. وقتی همه چیز طبق خواست مقامات واشنگتن پیش رفت؛ بیل کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا در زمان اجرای قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی(NAFTA) موسوم به نفتا گفت: «نفتا به معنی اشتغال است. اشتغال برای آمریکاییها و شغلهایی با درآمد خوب برای آمریکاییها.»
آمریکا سود خوبی از قرارداد نفتا به دست آورد.
🔸سال 2001 مجله اقتصادی «پرسپکتیو» در گزارش خود از این قرارداد، نفتا را «سود خالص» برای آمریکا خواند. سال 2012 در یک نظرسنجی از کارشناسان اقتصادی بازارهای جهانی، 95 درصد آنها معتقد بودند که آمریکا از نفتا سود میبرد. سال 2015 مجله «مروری بر مطالعات اقتصادی» وابسته به دانشگاه آکسفورد طی بررسیهای خود نشان داد که رفاه در آمریکا در نتیجه قرارداد نفتا افزایش یافته است. 28 می2017 واشنگتنپست اعتراف کرد که اکثر اقتصاددانان آمریکایی معتقدند نفتا با افزایش تجارت به اقتصاد آمریکا سود رسانده است. اما با همه این شرایط دولتمردان واشنگتن باز هم بیشتر از این میخواستند.
🔸سال 2017 با روی کار آمدن دونالد ترامپ آنها خروج از نفتا را زمزمه کردند. آمریکا دو متحد نزدیک خود که همسایگان شمالی و جنوبی این کشور بودند را تهدید اقتصادی کرد و ضربالاجلی برایشان قرار داد تا به مذاکرات جدید جهت دستیابی به توافقی جایگزین برای نفتا تن دهند. تهدیدات واشنگتن جواب داد و در آخرین ساعات توافق ایالات متحده-کانادا-مکزیک (USMCA) در نوامبر 2018 به امضا رسید. توافقی که محدودیتهای بیشتری بر کانادا و مکزیک به نفع آمریکا اعمال میکرد. اما آمریکا به این هم راضی نبود و امتیازاتی فراتر میخواست. هفت سال بعد وقتی دونالد ترامپ برای بار دوم به ریاست جمهوری آمریکا رسید؛ توافقی که خودش بسته بود را زیر پا گذاشت و کانادا و مکزیک را در صورت عدم پذیرش شروط جدید خود، تهدید به تعرفهگذاری ۲۵ درصدی بر محصولاتشان کرد. این چهره واقعی آمریکا است که ترامپ بدون پردهپوشی آن را عیان میکرد؛ کشوری سلطهطلب که از گرفتن هیچ امتیازی کوتاه نمیآید. فایننشالتایمز با اشاره به همین وضعیت نوشت: «وقتی ترامپ توافقی میبندد، هیچ تضمینی وجود ندارد که به آن پایبند بماند. در دوره اول ریاستجمهوریاش، ایالات متحده توافق تجاری جدیدی با کانادا و مکزیک به نام USMCA امضا کرد. اما ترامپ اکنون خواهان امتیازات جدید است. اگر تمام توافقات بهدلیل یک شکایت جدید یا برای بهرهبرداری از تغییر در تعادل قدرت نقض شوند، هیچ توافق تجاری امنیت نخواهد داشت.»
🔻ادامه دارد...
منبع/ کیهان آنلاین
📡 محتوای سیاسی پایگاه خبری ورجوی
🕯 میعادگاه شهدا | #روشنگری
@varjovi
@shohadayevarjovi
🔰 تجربه جهانی (۲)
👤 #سید_محمدعماد_اعرابی
🔸وقتی آمریکا در مواجهه با همسایگان و متحدان نزدیکش این طور عمل میکند؛وضعیت برای کشورها و توافقات دیگر ناگفته پیداست. آمریکا در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ از «پیمان تجاری اقیانوس آرام»(TTP) خارج شد. 6 ماه بعد دولت آمریکا از «توافق آبوهوایی پاریس» نیز خارج شد. مدتی بعد در اکتبر 2017 (مهر 1396) آمریکا برای بار دوم از «سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد» (UNESCO) خارج شد. دو ماه بعد در دسامبر 2017 (آذر 1396) آمریکا از «پیمان مهاجرتی سازمان ملل» یا همان «توافق نیویورک» نیز خارج شد. خروج از «شورای حقوق بشر»، خروج از «پیمان نفتا»، خروج از «پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد»، خروج از «پیمان آسمانهای باز» و تهدید به تحریم «دیوان بینالمللی کیفری» از دیگر اقدامات ترامپ در دولت اولش بود.
🔸او حتی برای خروج از سازمان بهداشت جهانی و سازمان تجارت جهانی نیز اقدام کرد. آمریکا در دوران بایدن اگرچه به «توافق آبوهوایی پاریس»، «شورای حقوقبشر سازمان ملل» و «یونسکو» برگشت اما در موارد دیگر وضعیت را تقریبا به همان ترتیب ادامه داد. با بازگشت مجدد ترامپ او برای بار دوم از «شورای حقوقبشر سازمان ملل» و «توافق آبوهوایی پاریس» خارج شد. توافقی که به بهانه مهار گرمایش زمین و گازهای گلخانهای، برتری آمریکا را نسبت به کشورهای در حال توسعه تثبیت میکرد؛ اما ظاهرا دولتمردان واشنگتن به این اندازه راضی نبودند. دولت آمریکا کار خروج از سازمان بهداشت جهانی را هم به اتمام رساند، دادستان دیوان کیفری بینالمللی را تحریم کرد و از «قرارداد جهانی مالیات بر شرکتها» نیز خارج شد. آمریکا آشکارا در عمل نشان داد هیچ ثباتی در تصمیمگیری ندارد و به هیچ معاهده، سازمان و قانون بینالمللی متعهد و پایبند نیست. غربگرایان ایرانی چنین آمریکایی را میدیدند و به نمایندگی از دولت ایران برای آمریکاییها نوشتند: «پزشکیان آماده است مذاکراتی درباره توافق هستهای و شاید موارد بیشتری انجام دهد.» چنین پیشنهادی در خوشبینانهترین حالت یک حماقت و سادهلوحی محض بود چون حتی مقامات اروپایی به عنوان متحدان سنتی و دیرینه آمریکا نیز متوجه عمق فرصتطلبی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا شده بودند. فرانک والتر اشتاینمایر، رئیسجمهور آلمان در آغاز نشست امنیتی مونیخ دولت آمریکا را «بیملاحظه» خواند و گفت: «[این دولت] به قواعد تثبیتشده، همکاریهای دیرینه و اعتماد بیتوجه است.» نه فقط برای ما که سالهاست طعم تلخ مداخلات و دشمنیهای آمریکا را چشیدهایم بلکه اکنون در سطح جهان و در میان نزدیکترین متحدان واشنگتن نیز بیاعتمادی به آمریکا یک تجربه فراگیر است.
🔸سال 2017 پس از آنکه دونالد ترامپ برای اولین بار به ریاستجمهوری آمریکا رسید؛ رقبایش او و ستاد تبلیغاتیاش را متهم به توافق پنهانی و تبانی با روسیه کردند. واکنش جرد کوشنر داماد و مدیر ستاد تبلیغاتی ترامپ به این اتهامات جالب بود. او میگفت ما خودمان در داخل کاخ سفید هم نمیتوانیم با ترامپ به توافق برسیم چه رسد به توافق او با روسیه! کوشنر که از طرف ترامپ توافق با مکزیک و کانادا را پیش برده بود و مسئول پیشبرد توافق ابراهیم در غرب آسیا نیز بود در خاطرات مربوط به آن روزهایش مینویسد:
🔻«نه ترامپ و نه کمپین ترامپ با روسیه تبانی نکرده بودند. نیمی از اوقات ما حتی نمیتوانستیم با ترامپ تبانی کنیم! نزدیکان ترامپ اغلب در مطبوعات مواضع او را تکذیب میکردند.»
#یادداشت_روز
منبع/ کیهان آنلاین
📡 محتوای سیاسی پایگاه خبری ورجوی
🕯 میعادگاه شهدا | #روشنگری
@varjovi
@shohadayevarjovi