✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (عليه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش سوم و پایانی)
🔹به هر حال #امام_رضا (عليه السلام) را به پذیرش #ولایت_عهدی مجبور کردند و امام (عليه السلام) هم در برابر کوشید، تا مانع از آن شود که #مأمون به اهدافش برسد. در خطبه ای که آن حضرت پس از تثبیت ولایت عهدی خواندند، به نکات مهمی اشاره شده است. از جمله آن که فرمودند: «امیر [یعنی مأمون] که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از #حق ما را که دیگران انکار کرده بودند، به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را برای من واگذاشت، اگر بعد از او زنده ماندم». [۱]
🔹گرفتن اعتراف از #مأمون بر این که «#خلافت حقّ #اهل_بیت (علیهم السلام) است»، جزو نکات اساسی این مسأله بود که حضرت آن را دنبال میکرد؛ زیرا بر عکس آنچه #مأمون میخواست #امام_رضا (عليه السلام) را به تأیید خلافت خود وادارد، خود مجبور شده بود #امامت_اهل_بیت (علیهم السلام) را تأیید کند. این تعبیر هم که اگر من بعد از او بمانم، با توجه به اینکه سن امام قریب بیست سال بیش از مأمون بود، نشان میداد که #امام (عليه السلام) بر آن است تا نیت ناخالص #مأمون را آشکار کند.
🔹افزون بر آنچه گذشت #امام_رضا (عليه السلام) شرط کرد تا در صورت پذیرش #ولایت_عهدی، هیچگونه مداخله ای در امور سیاسی و جاری نداشته باشد: «وَ أَنَا أَقْبَلُ ذَلِكَ عَلَى أَنِّي لَا أُوَلِّي أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً» [۲] (من این امر را می پذیرم، با این شرط که کسی را به کاری نگمارم، کسی را از مقامش عزل نکنم، رسم و روشی را نقض نکنم و فقط از دور، مورد مشورت قرار گیرم).
🔹این شرط نشان میدهد که #امام (عليه السلام) نمی خواست مسئولیت وضع موجود و کارهایی را که از طرف حکومت اعمال می شود به عهده بگیرد، و کسانی گمان کنند که آن حضرت نظارت و یا دخالتی در امور دارد، در این صورت طبعاً کسی او را متهم نمی کرد؛ زیرا مسائلی که در کشور مطرح شده و دستوراتی که به مرحله اجرا در می آمد، به پای خود #مأمون گذاشته می شد و این امتیاز بزرگی بود که #امام_رضا (عليه السلام) موفق شد از #مأمون گرفته، و بدین ترتیب مانع از آن شود که به خاطر حضورش در تشکیلات، بدنامی برای خود فراهم کند. از این رو خود می فرمود: «أَنِّي مَا دَخَلْتُ فِي هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ خَارِجٍ مِنْه» [۳] (من در این موقع داخل نشدم، مگر مانند داخل شدن کسی که از آن خارج است).
🔹واقعیت این است که #امام (عليه السلام) نمی توانست وضعیت ناهنجاری را که محصول نزدیک به دو قرن انحراف بود، بپذیرد. وقتی «محمّد بن ابی عباد» با لحن اعتراض آمیزی به آن حضرت گفت: چرا مسئولیت ولایتعهدی را نپذیرفته و از موقعیت استفاده نمی کنید (تا به ما هم نفعی برسد؟) امام فرمود: اگر این کار به دست من بود و تو نیز همین موقعیت را نزد من داشتی، حقوق تو از بیت المال برابر حقوق مردم عادی می شد. «مَا كَانَتْ نَفَقَتُكَ إِلَّا فِي كُمِّكَ وَ كُنْتَ كَوَاحِدٍ مِنَ النَّاسِ». [۴]
🔹در اصل پذیرش #ولایتعهدی بر جامعه ای که قادر نیست و قابل هم نیست که رهبریِ چنین امامی را که #امام تشیع مذهبی است بپذیرد، نوعی کار عبث و بیهوده بوده و جز مانعی بر سر راه سیاست های اصولی تری که #امامان_شیعه (عليهم السلام) در پیش گرفته بودند، نمی توانست باشد. [۵]
پینوشتها:
[۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۴۶
[۲] همان، ص ۱۴۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۸۷
[۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸
[۴] همان، ص ۹۰
[۵] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت)
#امام_رضا
منبع/ تبیین
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️«امام رضا» (علیهالسلام) در مقابل سیاست هاى مأمون چه موضعى را اتّخاذ کردند؟
🔹#مأمون_عباسى با یک بازى سیاسى که همان بیعت گرفتن براى #امام_رضا (علیه السلام) بود بر مشکلات خود پیروز و فائق گشت. حال سؤال این است که موقف و موضع #امام_رضا (علیه السلام) در مقابل این بازى سیاسى مأمون چه بوده است؟ آیا در ابتدا حضرت خود را به مأمون تسلیم نمود تا از این راه به اهداف سیاسى خود نایل آید، یا حقیقت امر چیز دیگرى بوده است؟
🔹از تاریخ استفاده مى شود که #مأمون_عباسى در ابتدا مقام خلافت را بر امام عرضه داشت، [۱] ولى #امام (عليه السلام) با قبول آن شدیداً مخالفت نمود؛ و این درخواست مدتى طولانى ادامه داشت. و مطابق خبرى تنها در مرو بیش از دو ماه بر این امر اصرار نمود، ولى امام (عليه السلام) شدیداً با این امر مخالفت نمود.
🔹ابوالفرج مى نویسد: «...#مأمون، فضل و حسن دو فرزندان سهل را به نزد #علىبنموسى (علیه السلام) فرستاد تا #ولایتعهدى را بر آن حضرت عرضه کنند، ولى حضرت ابا مى کرد. آن دو همین طور اصرار مى کردند، ولى حضرت قبول نمى کرد... تا این که یکى از آن دو به حضرت عرض کرد: اگر قبول کردى که هیچ، وگرنه ما با تو آنچه مأمور هستیم انجام خواهیم داد.
🔹یکى دیگر از آن دو به امام (عليه السلام) عرض کرد: «به خدا سوگند! #مأمون مرا امر کرده که گردنت را بزنم در صورتى که با آنچه او اراده کرده مخالفت کنى»!! آن گاه #مأمون آن حضرت را خواست و او را بر قبول ولایتعهدى تهدید نمود، ولى حضرت بار دیگر نیز امتناع نمود. مأمون با تهدید گفت: عمر شورا را بعد از خود در شش نفر قرار داد که یکى از آنان جدّ تو بود و گفت: هر کس که مخالفت کرد گردنش را بزنید، و لذا شما هم باید قبول کنید...». [۲]
🔹احمد امین مى نویسد: «...مأمون عباسى، رضا ـ (علیه السلام) ـ را به این کار مجبور ساخت، حضرت در ابتدا امتناع ورزید ولى در آخر پذیرفت». [۳] قندوزى حنفى مى نویسد: «حضرت ولایتعهدى را در حالى که گریان و حزین بود پذیرفت». [۴]
🔹#امام_رضا (علیه السلام) از طرفى تهدید به مرگ شد، و از طرفى ملاحظه کرد که وجود آن حضرت در دستگاه خلافت ـ گرچه باعث سوء استفاده دشمن از او خواهد شد ـ ولى مى تواند با «برنامه هاى دقیق سیاسى» جلوى اغراض مأمون را بگیرد، همان گونه که در جریان حرکت امام (علیه السلام) براى نماز عید چنین شد؛ و لذا #امام_رضا (علیه السلام) مصلحت را بر این دید که ولایتعهدى را قبول کند، ولى از طرفى نیز نگذارد #مأمون_عباسى از او بهره بردارى سیاسى کند، و لذا حضرت هرگز در تصمیم گیرى ها دخالت نمى کرد.
پی نوشتها؛
[۱] البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۲۵۰.
[۲] مقاتل الطالبیین، ص ۵۶۲ و ۵۶۳.
[۳] ضحى الاسلام، ج ۳، ص ۲۹۴.
[۴] ینابیع المودة، ص ۲۸۴.
📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۱۵۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_رضا
منبع/ تبیین
📡 محتوای سیاسی پایگاه خبری ورجوی
🕯 میعادگاه شهدا | #روشنگری
@varjovi
@shohadayevarjovi