مادر... به نظر تمام شهدا دو مادر دارند مادری که از او متولد می‌شوند و حضرت زهرا سلام الله علیها همه ی ما به مادرمان که ما را ۹ ماه با سختی در جان خود می‌پروراند و سپس با جان خود مراقبت می‌کند و ما را بزرگ میکند، ارادت داریم. حال شهدا این ارادت را و حتی بیشتر به خانم حضرت زهرا (س) نیز دارند میپرسی چگونه؟! آنها یا در زندگی یا در شهادت این ارادت را ثابت کرده اند مثلا اینکه در ایام فاطمیه، حضرت زهرا به دعای شهادتشان آمین می‌گوید یا اینکه نحوه شهادتشان نشانی از مادر دارد یا در این دنیا پای کار و رهرو منش مادر بوده اند... و اگر تمام اینها را به همه ی شهدا تعمیم دهیم، احتمالا اغراق نکرده ایم... مثلا خودِ تو برادرم جراحاتت همچون مادر... تنها... غربت... بازو... پهلو... جوانی... سه نقطه مقابل هر یک از این کلمات میبینی اما نمیدانی هر نقطه اش کتابی‌ست چند جلدی از غم، حرف دل، دلتنگی، فراق، انتظار، ترسِ دوام آوردن بعد از عزیز، اشک، التماسِ یکبار دیگر حرف زدنِ عزیز... راستی میدانی اینکه در گوشِ عزیزت التماس کنی یک بار دیگر با من حرف بزن اما صدایی نشنوی؛ چقدر درد دارد؟! دردِ استخوان سوز... ! اما تمام اینها جز افتخار مگر چیز دیگریست؟ برادر عزیزم! درست است که مادرمان در غم تو روز به روز شکسته تر میشود اما تمام دلخوشی‌اش این است که فردا وقتی تو را در کنار حضرت زهرا ببیند با افتخار می‌گوید: "خانم؛ این سربازِشما فرزند من و جگرگوشه‌ام بوده که با افتخار به شما و فرزندانتان تقدیم کرده، امید که در رکاب جگرگوشه‌تان سرباز خوبی باشد..." #فاطمیه #حضرت_مادر #شهید_علی_فسنقری @shohadaypolice

به مناسبت سالروز اعزام به خدمت مقدس سربازی و هجرت به سوی از جان گذشتن... ۱۴۰۱/۰۹/۰۱ + میخوام برم معرفی‌ناممو بگیرم، میای باهام؟🥲 _ آره، حتما😍چراکه‌نه... +حاضرشو پس تا من ماشینو روشن میکنم زودی بیا پایین😃 _ باشه، باشه؛الان اومدم😊 . . . . + خبببببب، اینم معرفی‌نامم🙃،بخونش... _ برگ معرفی مشمولان به مراکز نیروهای مسلح ...... آقای علی فسنقری فرزندِ .... جهت طی دوره آموزشی که به نام مبارکِ امام حسین علیه‌السلام مزین گردیده + دوره به نام امام حسینه😍 _ آره🥺 + 👀🥰 _ ا‌ن‌شاءالله امام حسین خودش کمکته، صحیح و سالم و راحت‌تر این دو سال رو بگذرونی🥲 +😇 + دیگه رفتم دیگه...😀 + علی؟؟؟ کجاییی؟....🙃 _ 😶 اون روزی که با هم رفتیم معرفینامتو بگیریم، وقتی نگاهم به نام مبارک امام حسین رسید، قلبم یه جوری شد که الان تازه میفهمم اون حسه چی بوده!🥺 همونجا از ارباب خواستم کمکت باشه و به خیر بگذرونی دوسالِ سربازیتو🥺 خداروشکر که به خیر گذشت😍🥺😭 الحمدلله کما هو اهله😇 ✍️🏻 خواهر شهید علی فسنقری #شهید_روز_اربعین #شهید_علی_فسنقری @shohadaypolice

💢امروز شهادت خانم ام‌البنین است🥺 مادرِ چهار شهید دشت کربلا... چهار فرزند رشیدی که در رکاب امام حسین علیه‌السلام و در راه خدا و اسلام، از جانِ شیرین خود گذشتند و فدای امام و دین شدند. در تقویمِ ما این روز، روز تکریم مادران و همسران گرانقدر شهدا نام گرفته تا بهانه و فرصتی باشد که بیشتر از هر زمان دیگری قدردانشان باشیم. همسرانی که بدون پناه و آغوشِ امنی، مجبور به ادامه‌ی زندگی‌اند و با وجود غم بزرگی که بخاطر فقدان نیمه‌ی وجود و زندگیشان به دل دارند،باید سختی‌ها و مشکلات زندگی را نیز به دوش بکشند. مادرانی که عمر و جوانیشان را به پای بزرگ کردن و تربیت و پرورش فرزندشان گذاشتند، و آن زمانی که خواستند ثمره‌ی تلاش‌ها و میوه‌ی دلشان را ببینند،چشمانشان بارانی و قلبهایشان متلاشی شد. چند سوال ذهنم را درگیر کرده! آیا کسی می‌تواند در یافتن پاسخ کمک کند!؟ چه کسی یا چه چیزی می‌تواند جای خالی فرزند را برای مادر و جای خالی همسر را برای یک زن؛ پر کند؟ چه کسی یا چه چیزی می‌تواند مرهم داغ فرزند یا همسر  باشد؟ چه کسی یا چه چیزی می‌تواند این قلبهای متلاشی شده را به قبل برگرداند؟ پاسخ چشم انتظاری، دلتنگی، گونه های همیشه خیس، بغض همیشه در گلو، آه و حسرتِ همیشه به دل و... چیست؟ کسی میداند؟! لحظه‌ای را که مادری دورتادورپیکر غرق به خونِ فرزند رشید و پاره‌ی تنش می‌چرخد و می‌گوید حالا بدون تو چگونه زندگی کنم، یا آن لحظه‌ای را که همسری تک و تنها بدون عزیزش به خانه‌ی عشق و امیدشان برمیگردد؛ فقط یک مادر و یک همسر می‌تواند درک کند که چه معنایی دارد؛ و چقدر می‌تواند  استخوان‌سوز باشد! در تکریم مادران و همسران شهدا زبان و عمل قاصر است و هر چه بگوییم و هر چه انجام دهیم، قطره‌ایست در برابر دریا. و فقط پاره‌ی تن این مادران که حالا درآغوش خدایند و همسران این زنان که حالا مهمان خوان نعمت خدایند، می‌دانند این بانوان چه جایگاهی در زمین و آسمان دارند و تنها خود آنها می‌توانند تسکین دلهای مادران و همسرانشان باشند. شهادت خانم ام‌البنین تسلیت باد. #شهید_علی_فسنقری @shohadaypolice

برادر شهیدم یلدایت در اسمانها مبارک #یلدا #شهید_علی_فسنقری @shohadaypolice

میگن هر روز؛ روزِ مادره اگه صداش توی خونه میپیچه، اگه گرمای وجودش خونه رو گرم میکنه، اگه محبتش خونه رو آذین بسته و... مادر عزیزم میدونم الان دلت میخواست، داداش علی بیاد مثل همیشه پیشونیتو ببوسه و روزت رو تبریک بگه ولی خب نمیشه... واسه همین تصمیم گرفتم من از طرف داداش بهت تبریک بگم. مطمئنم در این روز فرخنده شهدا در آسمانها جشن ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو برپاکردند و دورتادورِ خانم نشستن و یکی یکی از مادرانشون صحبت میکنن... من یقین دارم که برادرم از آسمانها، از آغوش خدا، از پیشگاه خانم جان حضرت زهرا (س) خطاب به شما میگه: ( مامان روزت مبارک❤ میخوام بهت یه رازی رو بگم! اونجا روی زمین همه منو قهرمان میدونن که از امنیت کشورش دفاع کرده ولی مامانِ قشنگم اینجا توی آسمونا قهرمان واقعی تویی! قهرمان شمایی که ۹ ماه منو توی وجود نازنینت پرورش دادی قهرمان شمایی که ۲ سال شیره ی وجودتو بهم دادی قهرمان شمایی که شبا تا صبح بیخوابی کشیدی که نکنه من یه وقت تب کنم، گریه کنم، چیزی لازم داشته باشم و... قهرمان شمایی که با تب کردن من تب میکردی، با گریه ی من اشک میریختی، با خنده ی من لبخند مهمون صورتت میشد، با دردِ من درد میکشیدی، با خوشحالی من خوشحال و با ناراحتی من ناراحت میشدی، قهرمان شمایی که شیرِ پاکی به من دادی قهرمان شمایی که منو خوب بزرگ کردی قهرمان شمایی که  سرنمازات به جای دعا کردن واسه خودت، برا عاقبت بخیری من دعا کردی قهرمان شمایی که خوشبختیمو از خدا میخواستی اصلا همه ی اینها یه طرف، همینکه راه و رسم زندگی ووتربیت کردنت، این بود که بذرِ آدم خوب بودن وشرافت و شجاعت و...  توی قلبم جوونه بزنه و ۲۰ سال پرورشش دادی که یه درخت تنومند و ریشه داری بشه، قهرمانِ منی❤ قهرمان شمایی که جوونیتو به پای من گذاشتی، قهرمان شمایی که الانم چشم انتظارمی، دلتنگمی،و... میدونم از اینکه دیگه صدام توی خونه نمیپیچه، از اینکه دیگه نمیتونم پیشونیتو ببوسم ناراحتی و اذیت میشی، ولی مامان تو به من قوی بودن و صبوری رو آموختی، میدونم که الانم میتونی قوی و صبور باشی مثل همیشه. نمیتونم پیشونیتو ببوسم اما تعریفتو پیش حضرت زهرا زیاد بردم، قدت خمیده شد تا من قد بکشم میدونم دلت حتی برای وقتایی که کنارت می‌ایستادم و قدم ازت خیلی بلندتر بود و کنارت شونه به شونه راه میرفتم، وحس غرور و خوشبختی داشتی؛ هم تنگ شده! مامان قشنگم من هنوز اون آخرین باری که مرخصیم تموم شد و موقع خداحافظی، به آغوشم کشیدی رو فراموش نمیکنم، اون موقع که میخواستم پرواز کنم به آغوش خدا، همون گرمای آغوشت شدند دو بال پروازم... اون لحظه که امام حسین خواست سرمو به دامنش بگیره دیدم که به تربیت و زحماتت رحمت و درود فرستاد مامان قشنگم، میدونم خیلی چیزا بعد از من اذیتت میکنه از دلتنگی بگیر تا... همشو میدونم، ببخش که همین الانِ الان نمیتونم کاری کنم ولی بهت قول میدم که هواسم بهت هست. همیشه پیشتم، میبینمت، باهات حرف میزنم، ولی خب تو صدای منو نمیشنوی...! به جاش: نمیدونی این جا چقدر حضرت زهرا ازت راضیه وقتی ازت صحبت میکنم، حضرت زهرا لبخند میزنه. مامان جانم دلتنگیِ این روزات با زمانی که همو ببینیم و دوباره مثل همون آخرین بار؛ منو در آغوش مادرانه‌ی خودت بگیری، جبران میشه... سختی این روزات با شیرینیِ زمانی که باافتخار و سربلند با حضرت زهرا (س) دیدار کنی جبران میشه، بهت قول میدم... مامانِ قهرمانم خیلی دوستت دارم و  از اینجا، از باغِ رضوان، از آغوشِ خدا، از همسایگیِ حضرتِ زهرا (س) با نهایت عشق و افتخار؛ روزت مبارک❤ ) #ولادت_حضرت_زهرا س #روز_مادر #شهید_علی_فسنقری @shohadaypolice

امروز که میلاد باسرسعادت حیدر کرار است، انگار خدا با دستان خودش کاممان را با انگور ضریحش شیرین کرده❤ باوجود شیرینی این میلاد اما لحظاتش تلخ و سنگین سپری شد هر چند نگذاشتم از ظاهر کسی متوجه شود اما قلبم هزاران هزاران بار شکسته...💔 چرا؟ امروز که روز پدر و روز مرد نیز هست و همه کنار پدرانشان این روز را جشن میگیرند، برای فرزندانی که جسم پدر را کنار خود ندارند بسی تلخ است. امروز علاوه بر تبریک به پدران، مادرانی بودند که به پسربچه هایشان که حالا مردی شده اند تبریک می‌گفتند آنها را محکم به آغوش کشیده و از مرد شدن پسرانشان لذت می‌بردند. ودر گوشه ای دیگر، دخترانی را می‌بینم که برادرانشان را نیز مردانی می‌بینند و به همین دلیل چنین روزی را به برادرانشان نیز شادباش می‌گویند. ما هم در حالی که بغض گلویمان را میفشارد، این روز را به تو تبریک می‌گوییم. درست است جسم پاکت را در کنار خود نداریم اما حضور باارزشت را که داریم... روزت در آسمانها در دامن آقایی که هم نامِ اویی، مبارک باشد برادر نازنینم. داداش کوچیکه ی من بودی اما قدت خیلی بلند تر بود، و اگر کسی سن و سالت را نمی‌دانست قطعا گمان می‌کرد که مرد کاملی هستی!  باید در چنین روزی تلاش میکردم قدم را بالا بکشم تا بتوانم به آغوش بگیرمت و این روز را با شوق تبریک میگفتم. اما قدم خمیده شده و عکست را با بغض به قفسه سینه ام چسبانیدم و با اشک تمامِ احساسم را برایت نقاشی کشیدم. یا حتی یادم می‌آید که هر سال شب ولادت امام علی ع ، به بهانه هم نام بودن با مولا برایت کیک میگرفتیم🥺 امسال اما... اتفاق دلنشین در ایامی که درد فراق به سینه داریم، این بود که شب میلاد آقا را اجازه ندادی تنها بگذرانم، با لباسهایت و به همراه هم کاروانی‌های شهیدت به دیدارمان آمدی و خواهرت را که چندین روز است دلتنگی امانش را بریده؛  آرام  کردی🥰  و بار دیگر برادر بودنت، کوه و پناه بودنت، به فکر بودنت، معرفتت، عاشقِ خواهر بودنت، و... ، و شهید بودن و زنده بودنت را ثابت کردی ...🥺 و بار دیگر، این گونه گفتی خواهرم حواسم هر لحظه به خودت و قلبِ مهربان و داغ دیده‌‌ات هست. سلامم را به بابای اربابمان برسان داداشی🥺 روزت مبارک سرباز شهید پلیسم❤ #خواهرانه #روزپدر #شهید_علی_فسنقری @shohadaypolice

سلام عزیز برادرم... امروز هم از آن روزهایی بود که به تو افتخار کردم...به برادر بودنت، به شهید بودنت، به زنده بودنت و... به خودم افتخار کردم، به بغض گلویم، به غمی که به جان خریده ام، به اشکی که چهره‌ی زیبایت را روی گونه هایم نقاشی میکشد، به خواهرِ تو بودن و... امروز از آن روزهایی بود که دل‌تنگی ام بیشتر بود از آن روزهایی که جای خالی‌ات بیشتر حس شد از آن روزهایی که یادآور شامگاهِ اربعین سال ۱۴۰۲ ه.ش بود از آن روزها که وقتی به خودم گفتم: تو کیستی؟ و ندا آمد: خواهرِ شهید...! فقط یک کلمه در ذهنم نقش بست: زینب... زینب فقط یک واژه نیست، یک دنیا زندگیست! زینبی که زبان قاصر است از بیان عظمتش. شنیده ای که می‌گویند صبرِ ایوب...؟! به نظرم فرهنگ لغت باید این واژه را اصلاح کند به صبرِ زینب... ایوب هر چه از دست داد، دوباره به دامنش بازگشت اما زینب چه؟ او پاره های تن و برادر و برادرزاده و... از دست داد اما با این‌وجود چیزی جز زیبایی ندید! گویند زینب رحلت فرموده ولی من می‌گویم اینطور نیست! زینب آن لحظه که حسینش عمود خیمه را برداشت و به زمین گذاشت؛ برای اولین بار شهید شد! زینب آن لحظه که هر چه تلاش کرد ولی دیگر صدای حسینِ عزیزش را نشنید؛ برای بار دوم شهید شد! زینب پس از آن هزاران بار شهید شد... شاید به همین دلیل بود که در توصیف آنچه بر او گذشت، فرمود" ما رَایتُ اِلّا جمیلا" چراکه شهید با اولین قطره خونش و با دیدنِ آغوشِ بازِ خدا  فقط زیبایی می‌بیند ... خواستم به خودم بگویم:" به خودت افتخار کن که همچون بی‌بی زینب، خواهرِ شهیدی". ولی خجالت کشیدم! من کجا و خانم زینب کجا؟! اما هر چه که باشد من به خواهرِ تو بودن و به آن واژه‌ی شهیدِ قبل از نامَم افتخار میکنم. من به این غمِ مقدسی که بردل دارم افتخار میکنم. به این دلتنگیِ جانسوزی که هر لحظه بیشتر می‌شود افتخار میکنم. به این زنده بودنت افتخار میکنم. حتی به تک تک لحظاتی که بجای دستانِ گرمت، باید دست روی سنگِ سردِ مزارت بگذارم هم افتخار میکنم! من در این گونه رفتنت چیزی جز زیبایی ندیدم برادر نازنینم. تنها چیزی که خواهرانه از تو میخواهم این است که، از خانم حضرت زینب برایم برادرانه بخواهی که در آمدنِ من نیز چیزی جز زیبایی دیده نشود!❤ تقدیم به همه‌ی خواهران شهدا که الگوی صبرشان، خانم زینب است🥲 #خواهرانه  #دلتنگی #شهید_روز_اربعین #شهید_علی_فسنقری @shohadaypolice

به مناسبت تولد رقیه خاتون...😍 به وقت تولد... !!!😇 تولدت مبارک امام حسینی ترین...🥺 ۲۱ سال قبل، در ماه شعبانِ عزیز، در شب ولادت خانم جان رقیه سلام الله علیها، پسری چشم به این جهان گشود که از کودکی شد مداح و ذاکرِ بابای رقیه‌ی سه ساله و در ابتدای جوانی هم در آغوشِ کسی آرام گرفت که در لحظاتِ پایانیِ عمرِ رقیه خاتون، سر مبارکش در آغوشِ دردانه دخترش بود🥲 شهدا همینقدر محکم با سیدو سالارِ شهیدان و با این خاندان؛ پیوند خورده اند...🥺 تولدت مبارک برادر عزیزم❤️‍🩹😭 تولدِ قمریِ #شهید_علی_فسنقری شانزدهم شعبان❤️‍🩹 @shohadaypolice