#همسرانه 😍
#عاشقانہ_شــہدا 🌹
همیشـہ تو کاراے خونـہ کمکم میکرد😇
میگفت
"با کمک کردݧ بـہ تو از گناهام کم میشه...💕
گاهـے کہ جر و بحثـے بینموݧ میشد😠
سکـوت میکردم تا حرفاشـو بزنہ و عصبانیتش بخوابـہ🙃
بعدش از خونہ میزد بیروݧ🚶 و
واسم پیام عاشقـونـہ میفـرستاد😍
یا اینکہ از شیرینـے فروشـے🍰
شیرینـے میخرید و
یـہ شاخـہ گـل🌹 هم میذاشـت روش و میـاورد بـرام💚☺️
#شهید_مهدے_قاضی_خـانے🌺
╭━═━⊰❀🌷❀⊱━═━╮ @shohadazendeaand
╰━═━⊰❀🌷❀⊱━═━╯
🍃یازهرا سلام الله علیها 🍃یا شهیده 🥀
💎منتظران ویاران واقعی بقیة الله عج اینگونه اند ✔️
#سیره_شهدا🌱
#خاطرات_شهدا🌱
#شهید_مدافع_حرم_ابالفضل _راه_چمنی
#عاشقانه_شهدا❤️
به روایت همرزم شهید🌟
قبل از حرکت ابوالفضل از من پرسید: «از دنیا دل کندهای؟» کمی تأمل کردم. ابوالفضل به من گفت: «تو حق داری، شما دو فرزند داری، امّا من از دنیا دل کنده و غسل شهادت کردهام.» این آخرین جملات ابوالفضل بود. عملیات آغاز شد، به سمت محل مورد نظر حرکت کردیم.»
خرداد 1390 در محضرخانه ای در پاکدشت، من به عقد دائم آقا ابوالفضل راه چمنی درآمدم....
روسری با چادر سفید با گل های ریز و درشت رنگی سرم بود. ....
آقا ابوالفضل هم کت و شلوار مشکی با پیراهن یاسی بر تن داشت که زیبایی ظاهرش را چندین برابر کرده بود. روی زمین نبودم. ....
فقط می ترسیدم تمامی آن لحظات که برای همیشه ما به عقد هم درمی آمدیم، خواب باشم. حقیقتاً بهترین روز زندگی من آخرین روز خرداد رقم خورد که در اتاق عقد محضرخانه نشسته بودیم. آرام بود. ....
همیشه کنارش آرام بودم. اصلاً وقتی کنارش بودم، دوست نداشتم لحظاتم را با هیچ چیزی خراب کنم
روایتی از همسر شهید راه چمنی🌹
🌺یادشهدا به دلخواه صلوات 🌺
#شهید_اباالفضل_راه_چمنی🌷🕊
🌷#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم🕊
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃یاعلی علیه السلام🍃 یاشهید 🌷