🌷عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
سلام رفقا😍
یه کانال زدیم برااونای که عاشششق شهادت هستند🤩
♥️#دلنوشته های شهدایی
💕#وصیت نامه های شهدا
💚#رمان های شهدایی
🧡#زندگینامه هاو#خاطرات ناب شهدا
💜پست های سیاسی
💗#مهدویت
💙#تم های شهدایی
وکلی چیزای دیگه😃
در
👇👇👇👇👇👇
🌺اجتماع بزرگ عاشقان شهادت🌺
https://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800
پس بدون اینکه معطل کنی سریع واردشو☝️☝️
#خاطرات امام خوبی ها
✨دوستان قدیمی✨
یکی از شب ها در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام، جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها، یک ظاهر ناپسندی در محیط ما بود؛ چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر طرز برخورد و صحبت؛ اما ما شاهد بودیم که امام به گونه ای با آنان برخورد کرد که گویی با دوستان قدیمی اش نشسته و مشغول صحبت است. آنها آن چنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت، با یک دنیا نیرو، ایمان و امید، از کنار وی برخاستند.
✨من از این بازوها خوشم می آید✨
وقتی امام در اوایل انقلاب از تهران به قم رفت، قشرهای مختلف به دیدار وی می آمدند. روزی عده ای از کشتی گیران با بدن های ورزیده و پیراهن های آستین کوتاه، خدمت امام رسیدند. امام آنها را مورد تفقد خاصی قرار داد و بیاناتی راجع به اهمیت ورزش و این که عقل سالم در بدن سالم است، ایراد فرمود و به ورزشکاران هم که دچار تعجب شده بودند، اجازه داد تا اظهاراتی بکنند. [امام در این دیدار]، با خنده اظهار داشت: من از این بازوهای شما خوشم می آید.
✨ورزش با لباس روحانیت✨
مرحوم سید احمد خمینی در زمان حیات امام در مصاحبه ای گفت: امام ما را در انتخاب کارمان آزاد می گذاشت؛ مثلاً من علاقه زیادی به فوتبال داشتم و بر سر آن، چندین بار دست هایم شکست که هنوز آثار آن هست. آن موقع ها ما هم در قم اطلاع داشتیم که وی بهترین فوتبالیست دبیرستان خود است. پدری که برای سلامتی خود ده ها سال پیش این ورزش مهم را با حفظ لباس روحانیت انجام می داد، طبیعی است که کاری به انجام آن توسط فرزند دبیرستانی خود نداشته باشد و آن را جهت ورزیدگی بدن، برای او لازم بداند؛ به خصوص که مورد علاقه او هم بوده است.
✨انگار وارد بهشت شده اید✨
وارد اتاق امام که می شدید، انگار وارد بهشت شده اید؛ چون بوی عطر می داد؛ به خاطر این که او چند بار عطر استفاده می کرد. گاهی ما در منزل، کار آشپزخانه را انجام می دادیم و بعد چراغ را خاموش می کردیم و می رفتیم خدمت امام؛ وقتی می نشستیم، امام سرش را برمی گرداند و می گفت: ناهار فلان خورشت را دارید؟ غیرمستقیم می خواستند بگویند که بوی سبزی می دهی؛ البته هیچ وقتی چیزی به ما نمی گفتند؛ حتی یک دفعه گفتم: شما چقدر باید ما را تحمل کنید؛ چون نمی خواستند خلاف بگویند، می گفتند: خوب تحمل می کنم.
✨بهترین عطر را انتخاب می کرد✨
امام نمونه کامل ساده زیستی، قناعت و صرفه جویی در استفاده از امکانات زندگی بودند؛ ولی همیشه فضای محیط زندگی، اتاق کار و محل عبادت و خواب وی، از بوی دل انگیز عطرهای بسیار خوشبو، آکنده بود و در زمینه نظافت و پاکیزگی و استفاده از بهترین عطرها، در حد کمال مقید بود.
برگرفته از سایت حوزه
جمع آوری: مرتضی شیرودی
@shohda_shadat