eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
567 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
📚✒️ 👮 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• بازهم تو گرمای تابستون می چسبیداز جا بلند شدمو به سمت اصلی رفتم . همه سر منتظر من بودن لباس مشکیشو عوض کرده بود اما دستی به ریشاش که یکم بلند شده بودن نزده بود رعنا صدام کرد و گفت : دخترم بیا بشین ! زدمو کنار نشستم حسام نگام کرد و سرشو انداخت پایین خب ! ناشی بودم !بلد نبودم کسیو که دوست نداشته باشم بعد از خوردن صبحانه از مامان و بابا و داداش حسام کردیم و از خونه خارج شدیم، ❥• حسام ماشین نیاورده بود توهوای شهریورماه پیاده روی می کردیم پیاده رو سایه بود حسام گرفت و مسیرو بدون هیچ حرفی طی کردیم وارد ساختمون شدیم طبقه ی دوم بود روی صندلیای اتاق انتظار نشستیم حسام نوبت گرفت و بعد اومد کنارم نشست، نفس کشیدم و سرمو انداختم پایین حسام از جیبش گوشیشو درآورد و مشغول شد با بی حوصلگی خانومای باردارو که از جلوم رد می شدن نگاه می کردم خانم مسنی کنارم نشسته بود. ❥• با لحن بامزه ای گفت : چند وقتته مادر ؟ با لحن آمیزی گفتم : هفت ماه و یک هفته ،بچت دختره ؟ نمی دونم هنوز نپرسیدیم خنده ی ریزی کرد و گفت : انگار دختره مادر ! هر چی خدا بخواد،منشی اعلام کرد : آقای بفرمایید ، نوبت شماست حسام نیم نگاهی بهم انداخت و بلند شد منم به دنبالش بلند شدمو وارد مطب شدیم خانوم دکتر از پشت شیشه های عینکش نگام کرد و منو شناخت با باهام احوال پرسی کرد و خواست رو دراز بکشم حسام می کشید گوشه ی اتاق کنار پنجره ایستاده بودخانوم دکتر خندید و گفت : فاطمه خانوم !؟ شما هنوز نمی خوای بدونی نی نی ات چیه ؟... .. ✍ 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat
🔰شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی #مشاور سردار حاج قاسم سلیمانی 🌹 🍂نوروز سال قبل در سفر عتبات بودم. روزی که به #کربلا رسیدم، به نیابت از #ابراهیم زیارت و دعا📿 کردم. همان شب در عالم رویا مشاهده کردم که در #بین‌الحرمین جمعیت زیادی👥 نشسته‌اند. مانند جلسات هیئت!! 🍂من هم وارد شدم و گوشه‌ای نشستم. یکباره دیدم که #ابراهیم، با همان چهره ملکوتی🌟 روبروی من نشسته. خواستم به طرفش بروم اما #خجالت کشیدم. 🍂از آقایی که چای☕️ پخش می‌کرد پرسیدم: ایشون #ابراهیم_هادی است؟گفت:‌بله. گفتم: اینجا در عراق چه می‌کند⁉️ به آرامی گفت: ایشان #مشاور حاج قاسم سلیمانی است... 🍂و ما مشاهده کردیم که درست در همان ایام، رزمندگان عراقی شهر #تکریت که دژ محکم داعش محسوب می‌شد را به ‌راحتی و با کمترین👌 تلفات آزاد کردند. آن هم با #توسل به مادر سادات حضرت زهرا (س)♥️ 📚کتاب سلام بر ابراهیم۲ #شهید_ابراهیم_هادی @shohda_shadat