eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
567 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈 🌸 برعڪس عاطفہ من از خیس شدن خوشم مے اومد. با قدم هاے آروم بہ سمت خونہ رفتم،در خونہ رو باز ڪردم و وارد شدم،در رو بستم اما قبل از اینڪہ وارد پذیرایے بشم جوراب شلواریم رو درآوردم،دمپایے روفرشے هاے مادرم رو پوشیدم و با عجلہ بہ سمت حموم رفتم. بخاطرہ خیس شدن پاهام ڪمے درد گرفتہ بود. جوراب شلوارے رو داخل حموم انداختم. بہ سمت آشپزخونہ رفتم. عاطفہ روے صندلے ڪناریم نشستہ بود و با اشتها هم غذا میخورد هم با مادرم صحبت میڪرد! همونطور ڪہ روے صندلے مے شستم گفتم:خفہ نشے! لقمہ ش رو قورت داد و گفت:تو نگران نباش! مادرم با خوشحالے گفت:بالاخرہ روز عروسے رو تعیین ڪردید؟! عاطفہ ڪمے آب نوشید و گفت:آرہ خالہ جون! فڪ ڪنم ڪمتر از دوهفتہ دیگہ! مادرم با لبخند گفت:ان شاء اللہ! مشغول غذا خوردن شد. :لیلا سلطانی✨ @shohda_shadat🥀
مشغول غذا خوردن شد. عاطفه با آرنج آروم بہ پهلوم زد و گفت:قسمت ما! با اخم ساختگے گفتم:چہ هولے تو! چشمڪے زد و گفت:تو خوبے! اخمم واقعے شد!__ بعد از خوردن ناهار با عاطفہ ظرف ها رو جمع ڪردیم و شستیم. مادرم براے دیدن جهاز و ڪمڪ رفت خونہ ے عاطفہ اینا. عطیہ خواهر بزرگتر عاطفہ چهار سال از ما بزرگتر بود و نزدیڪ دو هفتہ دیگہ مراسم عروسیش برگزار میشد. چند روز بود خانوادہ ے عاطفہ مشغول تدارڪ جهاز و مراسم بودن. با عاطفہ روے مبل نشستہ بودیم و تلویزیون تماشا ڪردیم. عاطفہ دستش رو زیر چونہ ش گذاشتہ بود و بے حوصلہ بہ صفحہ ے تلویزیون چشم دوختہ بود. من هم چهار زانو روے مبل نشستہ بودم،گاهے بہ تلویزیون نگاہ میڪردم گاهے بہ عاطفہ. فیلم سینمایے جالبے نبود. نمیدونم چرا آخر هفتہ ها بہ جاے اینڪہ برنامہ هاے تلویزیون جذاب تر باشہ ڪسل ڪنندہ تر بود! ماهوارہ هم نداشتیم.بعد از خوردن ناهار با عاطفہ ظرف ها رو جمع ڪردیم و شستیم. مادرم براے دیدن جهاز و ڪمڪ رفت خونہ ے عاطفہ اینا. عطیہ خواهر بزرگتر عاطفہ چهار سال از ما بزرگتر بود و نزدیڪ دو هفتہ دیگہ مراسم عروسیش برگزار میشد. چند روز بود خانوادہ ے عاطفہ مشغول تدارڪ جهاز و مراسم بودن. با عاطفہ روے مبل نشستہ بودیم و تلویزیون تماشا ڪردیم. عاطفہ دستش رو زیر چونہ ش گذاشتہ بود و بے حوصلہ بہ صفحہ ے تلویزیون چشم دوختہ بود. من هم چهار زانو روے مبل نشستہ بودم،گاهے بہ تلویزیون نگاہ میڪردم گاهے بہ عاطفہ. فیلم سینمایے جالبے نبود. نمیدونم چرا آخر هفتہ ها بہ جاے اینڪہ برنامہ هاے تلویزیون جذاب تر باشہ ڪسل ڪنندہ تر بود! ماهوارہ هم نداشتیم. :لیلا سلطانی✨ @shohda_shadat 🍃🌸