eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
568 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتون حسینی عزیزان❤️❤️🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 امروز پنج شنبه↯ ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ۷ شوال ۱۴۳۹ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸ ذکر روز : ݪا اِݪـہَ الَّا اݪݪّہُ اݪمَݪِڪـُ اݪحَـقُّ اݪمُـبیـن 🌺🍃امید، رحمت خدا
❣سلام امام زمانم❣ تـو تنها حضور همیشہ☝️ حاضرے ڪہ حتے لحظہ‌اے رهایمان نڪرده‌اے وما...سالهاسٺ ڪہ بہ غفلٺ از حضورٺ خو گرفتہ ایم‼️ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @shohda_shadat🌹
🔵دعای فرج آقا امام زمان (عج) فراموش نشود.. التماس دعا @shohda_shadat🌹
❤️🍃 •| #امام_خامنه‌ای حقیقتاً این نمازهایى که ما مىخوانیم، در واقع اداى بندگان خدا را درمىآوریم بنده به خودم که مراجعه مىکنم، اینطورى مىبینم، چون بندگان برجستهى خدا طور دیگرى نماز مىخوانند؛ تسبیح که مىکنند، تسبیح از دل و جانشان برمىخیزد؛ سجده که مىکنند، در واقع دلشان سجده مىکند . .
🔴 ارتش سوریه صحرای شرقی «حمص» را کاملا آزاد و پاکسازی کرد ▪️منبعی نظامی در ارتش سوریه می‌گوید نیروهای این کشور منطقه بیابانی به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر مربع را توانسته از عناصر باقی‌مانده داعش پاکسازی کند.
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟 🌟 💠 🔺زندگینامه شهید سعید سامانلو؛ سعید سامانلو در دی ماه سال ۱۳۶۰ در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او فرزند اول خانواده بود که ۷ ماه قبل، پدر و مادرش از روستای پرسپانج قزوین به قم هجرت کرده بودند. تمام هستی پدر سعید کوچک اش بود که بیمار بود و بعد از تولد در بیمارستان بستری بود . نذر امام رضا می شود و شفا میابد او از کودکی محبوب و مودب و کوشا با بازی گوشیهای کودکانه در خانواده رشد کرد. سادگی، بی آلایشی، گذشت، خداپرستی و ولایت مداری از همان کودکی در او شکوفا بود و خودش این شکوفایی را کمک پروردگار و رهنمودهای پدر دلسوزش می دانست. از همان کودکی مادر مهربانش او را در کلاس های قرآن ثبت نام کردد و او با علاقه و پشتکار قرآن و تفسیر را فرا گرفت از سن ۱۲ سالگی به مسجد می رفت و مثل بزرگترها رفتار می کرد روزه می گرفت و اعمال عبادیش را انجام می داد. در پایگاه بسیج محله نقش های کلیدی را می پذیرفت و مسولیت پذیری اش را به همه ثابت می کرد. کلاس های قرآن برگزار می کرد و در عزاداری ها نقش فعالی داشت او درس می خواند، ورزش می کرد و از رهنمودهای علما و بزرگان و شهدا در زندگی اش استفاده می کرد . از ویژگی های بارز او راستگویی و کسب رضای خدا در هر کاری بود در جوانی در رشته ریاضی (دبیرستان امام صادق) مشغول به تحصیل شد بسیار باهوش و علاقه مند به تحصیل بود. فعالیت های سیاسی، مذهبی و فرهنگی او زبان زد همه بود. او انسانی بود که اخلاص در عمل داشت، خضوع و خشوعی در مقابل خدا و در برابر دلاور مردان بسیجیی داشت. از همان دوران جوانی به اردوهای جهادی برای کمک های ویژه می رفت و در آنجا لحظه ای از گره گشایی مشکلات و گرفتاری های مردم باز نمی ایستاد و دائما در اندیشه و عمل در حال خدمت به خلق الله بود. مهمترین مشخصه این شهید بزرگوار، تزکیه نفس است ایشان کلاسهایه اخلاق علما را شرکت کرده و کتابهایه بسیاری در رابطه با تزکیه و اخلاق خریداری کرده و مطالعه میکردند. او بعد از فارغ تحصیلی از دبیرستان در دانشگاه دلیجان رشته حسابداری پذیرفته شد و با خانواده مذهبی و ساداتی وصلت نمود که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام های علی و محمدحسین شد. بسیار خانواده دوست و پایبند به زن و بچه بود . همچنین اهل مطالعه و کسب بینش بود، روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. بعد از مدتی که مشغول تحصیل در دانشگاه بود متوجه شد در دانشگاه امام حسین تهران، به عنوان افسر پذیرفته شده بنابراین تصمیم گرفت باقی مسیر زندگی اش راا در این راه ادامه دهد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. او در تمام مراحل زندگی اش موفقیت های چشمگیری داشت و رشادت های بی شماری از خود نشان داد. رشادت های او در شمال غرب در برخورد با گروهک های مزدور ، فعالیت های او در خاموش کردن شورش های داخلی و رشادت هایش در سوریه و آزاد سازی دو شهر شیعه نشین (نبل و الزهرا) تحسین برانگیز است بنا به گفته خود شهید سعید سامانلو این پیروزی شهرهای شیعه نشین(نبل و الزهرا) با کمک خانم فاطمه زهرا (س) انجام شد و بلاخره در ۱۶ بهمن سال ۹۴ این سرگرد دلاور به همراه دوستانش شهید هاشمی و شهید زارع در شهر رتیان سوریه به لقا پروردگار شتافتند. 💠 @shohda_shadat🌹 🌟 💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟💠
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟 🌟 💠 🔻وصیت نامه شهید سعید سامانلو؛ به نام خالق هستی همان که از کودکی مرا پروراند و عاشق خود ساخت. همان آقائی که گاهی اوقات به قدری دلم برایش تنگ می شود که می خواهم قالب تهی کنم. همان مولایی که از بنده نوازی او بی حد و حصر خجل وشرمسارم. در خرد سالی به شفاعت اربابم ثامن الحجج امام رضا علیه السلام عمری دوباره بخشید و از مهلکه های بزرگی نجاتم داد که مجال بازگو کردن آنها نیست بهر حال آقای من مولای من در حسرت نظر به وجهت می سوزم و امیدوارم مرا به این دیدار لایق بدانی. یا بقیه الله در این اندک عمر بی ثمرم شما را خیلی آزردم و نوکر و سرباز خوبی نبودم امیدوارم حلالم کنی و دعایم کنی که شرمسار مادرت حضرت زهرا سلام الله علیها نباشم بنده حقیر مذنب برگه ای می نویسم به یادگار برایتان باشد. اول از همه  به دوستانم و همرزمانم خدا قوت می گویم و امیدوارم همیشه در این راه ثابت قدم باشند و بر پیمان خود برسر ولایت فقیه بمانند و تا آخرین قطره خون دفاع کنند و این جز با تقوی و اخلاص و مجاهدت میسر نمی شود.حالات عرفانی خود را بیشتر کنید درس اخلاق بزرگان شرکت کنید واز سخنان لغو وبیهوده پرهیز کنید و از خداوند منان برایتان نصرت و اجر و پاداش عظیم خواستارم و می خواهم این برادر کوچکترین تان را حلال کنید. از پدرومادر عزیزم می خواهم صبر پیشه کنند اجر قربانی خود را با جزع و فزع زائل نکنند. بزرگواران شما راهم به تقوی الهی سفارش می کنم. پدرم مواظب مادرم باش … و بیشتر به امور اخروی بپرداز که مایه چشم روشنی خانواده مایی . این کمترین نتوانست فرزند خوبی برای شما باشد ولی اگر توفیق شهادت یافتم شفاعت را برایتان قول می دهم به شرطی که شما نیز کمک کنید. نه نه جان خیلی دوستت داشتم و دارم و از زحمات بی شمارت سپاسگزارم و زبان و این قلم قاصر از بیان سپاسگزاری من است. بابا جان مایه مباهات من در تمام انجمن ها بودی و هستی خداوند به شما خیر عطا کند. حلالم کنید و بدی هایم را ببخشید. همسر عزیزم ای که از زمره ساداتی و نور چشم من در دنیا و آخرتی از اینکه مدتی را در کنارت بودم با هیچ چیز این دنیا عوض نمی کنم از آن لحظه که با تو آشنا شدم تا الان تمام لحظاتش برایم شیرین چون عسل گواراست. ببخش به قول هایی که به تو دادم نتوانستم عمل کنم و گاهی اوقات آزارات دادم که خدا می داند شرمسارم و این چیزی است که خیلی آزارم می دهد و از تو طلب حلالیت می کنم و امیدوارم که مرا ببخشی که تو از خاندان کرمی واقعا دوستت داشتم و به تو عشق می ورزیدم از خداوند می خواهم که صبر عظیمی به تو عطا کند. سادات جان من برای حفظ حریم حرم حضرت زینب سلام الله علیها عمه بزرگوار شما به سوریه آمدم و می خواهم چون عمه جانت صبر کنی و فرزندانت را خوب تربیت کنی که آنها نیز مدافع حریم ولایت باشند و گوش به فرمان ولی امر زمان خود و  ولایت فقیه باشند فرزندانی تربیت کن که با تقوی باشند عالم باشند انسان باشند. عزیزم … علی را از همین حالا مرد بار بیاور که او بعد از من مرد خانه است …. عزیزم تقوی الهی را رعایت کن و به پدر و مادرم سرکشی کن. از خدا می خواهم در سرای آخرت نیز تورا همنشین من ناچیز گرداند . عزیزم به امید دیدار . فرزندانم علی آقا و محمدحسین کوچکم تقوی الهی پیشه کنید خوب درس بخوانید مواظب مادرتان باشید که واقعا نمونه و تک است. به فاطمه زهرا قسم اگر او را اذیت کنید که نه اگر به او کم رسیدگی کنید از شما نخواهم گذشت. علی جان … در نمازهایت دعایم کن که من نیز دعا می کنم. بابا جان ورزش کن که تنت سالم باشد وخوب درس بخوان که فهیم شوی و با تقوی باش تا خدا رهایت نکند تا بتوانی سرباز خوبی برای امام زمان عج ومقام معظم رهبری امام خامنه ای  دامت برکاته باشی بابا جان قدر این رهبر عزیزمان این سید بزرگوار را بدانید و گوش به فرمانش باشید که او نیز گوش به فرمان مولایمان بقیه الله می باشد. علی جان مواظب مادر و برادرت محمد حسین باش و در تربیت او بکوش . می خواهم هر دوی شما باعث افتخارم باشید به حرف مادرتان گوش بدهید و همسرانی چون مادرتان پاکدامن با حجاب و مومنه انتخاب کنید گناه نکنید و روزی حلال بخورید. خواهرانم و برادرانم شما را نیز به تقوی الهی سفارش می کنم فرزندانتان را خوب تربیت کنید مدافع ولایت باشید و باهم مهربان و باصفا و صمیمیت رفتار کنید . کوتاهی های اطرافیان را ببخشید تا زندگیتان شیرین شود حلالم کنید و از تمام کسانی که مرا می شناسند حلالیت بگیرید. ومن الله التوفیق الاحقر سعید سامانلو 💠 @shohda_shadat🌹 🌟 💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟💠
🌹 حالم خوش نبود... رفتیم واسه آزمایش... وقتی برگشتیم خونه... حس خوبی داشتم... حس یه اتفاق و تغییر... اونقد غرق افکارم بودم... که نفهمیدم کی غذا رو آماده کرده...!❤ دستپختش مثه همیشه حرف نداشت...💕 با اینکه اشتها نداشتم... ولی طعم غذای اون روز... هنوز زیر زبونمه... صبح با صدای مهربونش...❤ از خواب بیدار شدم... با یه لبخند زیبا نشسته بود بالا سرم...💕 گفت: "حالت بهتر شده خانومی...؟💕 داشتم میرفتم سر کار... دلشوره داشتم...❤ میخوای اصلا امروز نرم و بمونم پیشت...؟💕" گفتم:"نه بابا خوبم...❤" به چشاش حالت معصومانه ای داد و گفت : "تو که مریض میشی… از دنیا سیر میشم...❤" سرمو کج کردم و با لبخند گفتم: "درسته که تو همیشه خیییلی مهربونی ولی... خداییش دیگه داری لوسم میکنیاااا...💕 بابا چیزیم نیست که... فردا که جواب آزمایش بیاد میبینی که خبری نیست..." گفت:"پس خیالم راحت...؟ حالت خوبه خوبهه...❤...برررم...؟" گفتم:"آره...برو تا خودم بیرونت نکردم...❤ فرداش رفت و جواب آزمایشو گرفت... تو خیال خودم بودم که... دیدم با یه سلام بلند و لبخند... اومد تو خونه... یه جعبه شیرینی و یه شاخه گل رز هم دستش بود که گرفت سمتم...❤ مونده بودم هاج و واج نگاش میکردم... گفتم: "آقا مهدی ی ی...! چـه خبر شده...؟! واااای...…نههههه...! خدایی ی ی...آره ه ه...؟" گفت: "بعععلهههه... تبریک میگم مامان کوچولووو...❤ داریم مامان و بابا میشیم...💕" احساسی که اون لحظه داشتمو... هیچوقت فراموش نمیکنم... بهترین خبری بود... اونم از زبون عزیزترین فرد زندگیم...💕 اشک شوق میریختم و... خدا رو شکر میکردیم... . (همسر شهید،مهدی خراسانی) @shohda_shadat🌹
کلام شهید🕊 ✔: امام را تنها نگذارید که او است و هرکس او را تنها گذاشته امام زمان را گذاشته است. ______ نکند پیام رهبری روی زمین بماند و شرمنده خون شهدا شویم ... ⛔️ شعار سال، فقط مربوط به مسئولین نیست 🙏 باهم وارد میدان شویم با «حمایت از کالای ایرانی» شوید. در بپیوندید....✌️ 🌺 @shohda_shadat