eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
567 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام رفیـق🙃 -میدونے چیه؟ +چیه؟🤔 -میدونے دلټنگے یعنے چے؟🙄 +وا بۍ سوالیهـ ؟!!! +آره میدونم😞خیـلے سخته💔 حالا میدونۍ امام زمان😍 ۱۱۸۶ ساله که دلٺنگ ماست؟دلش میخواد ظهور ڪنه اما گناهای ما نمیزاره😞😞 میدونے چندین هزار نفر دلٺنگ آقا هستن؟😣 چندین نفر آقاشون رو ندیدن و عُمࢪشون تموم شد؟🥀 +وااااااااای حالا باید چیڪار ڪنیم؟ من نمیخوام ندیده بمیرم -بیا اینجا تا زمینه ساز ظهور باشیم😍 اطلاعاتمون رو ببریم بالا اونوقت تازه میشیم منتظر واقعی😔😍 🌱 پس بدو بیا اینجـاااا ~↓↓↓~ http://eitaa.com/joinchat/3629187094C61636a0371 منتظره هااا :)) جا نمونے ^_^
{•🦋♥️•} ای‌پـادِشَــہ‌خـوبـاݩ داد‌ازغم‌تـݩـهـــایـی دل‌بی‌تو‌به‌جـاݩ‌آمد وقت‌است‌که‌بازآیی یہ کانال مخصوص سربازان مهدی😇🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°•j๑ïท🌱•° http://eitaa.com/joinchat/3629187094C61636a0371
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گسترده شهیدآوینی(روزانه)
😍ڪـانـال مُـدافـعـان حـجـاب😍 👉https://eitaa.com/joinchat/3160342539C9161275f47 💡نـقد و روشـنگرۍ 🖊 پـاسخ به شبـهات 📷 پـروفایل های زیبا 📋خـاطرات محجبـه هـا 📚 مـنابع علمی،تاریخی،دینۍ 🗣 روش های تذکر و امر و نهـۍ و ... 😎بـــزن بــیـا داخـــل👇 👉https://eitaa.com/joinchat/3160342539C9161275f47
هدایت شده از گسترده شهیدآوینی(روزانه)
سلـام دوستـان طاعاتتون قبول... ☺️میشه خواهش کنیم لطفا حداقل ۲۰ تا دختر محجبه اینجا عـضـو بشه؟👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3160342539C9161275f47 💗•••اَزَتـــون مَـمـنـونـیـم•••💗
🔺 مراسم وداع با ۵ شهید مدافع حرم مازندران سه شنبه ۲۲ مهر بعد از نماز مغرب و عشا بوستان ولایت ساری 🔹مراسم تشییع این شهدا روز پنجشنبه ۲۴ مهر در شهرهای ساری، قائم شهر، بابل ، آمل و فریدونکنار برگزار خواهد شد. •°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اذان گفتن رهبر معظم انقلاب در گوش فرزند سوم شهید مدافع حرم «محمد بلباسی» •°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat
📖 هیچ خانم نامحرمی را نگاه نمی‌ڪرد. همیشه می‌گفت : اگر قرار است چشمی به آقا امام‌زمان (عج) بیفتد ؛ نباید با نگاه به نامحرم آلوده شود . در خیابان هم ڪه بودیم همیشه ملاحظه می‌ڪرد ڪه نگاهش به نامحرم نیفتد و مراعات می‌ڪرد . •°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاهے بہ حیاط انداخت و بہ تخت چوبے اشارہ ڪرد آروم گفت:بشینیم؟ با عجلہ نشستم،برعڪس من آروم رفتار میڪرد،با فاصلہ ازم نشست روے تخت،با زبون لب هاش رو تر ڪرد و گفت:خب امیرحسین سهیلے هستم بیست و شیش سالہ طلبہ و معلم..... با حرص حرفش رو قطع ڪردم:بہ نظرتون الان میخوام اینا رو بشنوم؟ نگاهش رو بہ دیوار رو بہ روش دوختہ بود،دستے بہ موهاش ڪشید و گفت:نہ! در حالے ڪہ سعے میڪردم آروم باشم گفتم:پس چیزے رو ڪہ میخوام بشنوم بگید! حالت نشستش رو تغییر داد و ڪمے بہ سمتم خم شد آروم گفت:نمیدونم بین شما و امین چے بودہ! اما میدونم شما.... ادامہ نداد. زل زدم بہ یقہ ے پیرهن سفیدش:حرفاے امین بے معنے نبود! ابروهاش رو داد بالا:امین! میخواستم داد بڪشم الان وقت غیرت بازے نیست فقط جوابم رو بدہ! شمردہ شمردہ گفتم:آقاے..سهیلے..معنے...حر..ف..هاے...امین...چے..بود؟ دستے بہ ریشش ڪشید و گفت:منو امین دوستے عمیقے نداریم دوستے مون فقط در حد هیات بود! آب دهنش رو قورت داد:دو سال پیش یہ روز طبق معمول اومدہ بود هیات،عصبے و گرفتہ بود! حالشو ازش پرسیدم،گفت ازم ڪمڪ میخواد. گفت ڪہ دخترهمسایہ شونو چندبار تو ماشین یہ پسر غریبہ دیدہ و تعقیبش ڪردہ فهمیدہ از هم دانشگاهیاشہ. با تعجب زل زدم بہ صورتش،امین من رو با بنیامین دیدہ بود! _گفتم چرا بہ خانوادش نمیگے گفت نمیتونم،باهاشون خیلے رفت و آمد داریم نمیخوام مشڪلے پیش بیاد. سرش رو بلند ڪرد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاے قفل شدہ م:اون موقع دنبال ڪار تو دانشگاہ بودم امین اصرار ڪرد برم دانشگاہ اون دختر و یہ جورے ڪمڪش ڪنم! :لیلا سلطانی
گفت حساس و زود رنجہ از در خودت وارد شو! منم قبول ڪردم برم دانشگاہ اون دختر و روز اول دیدمش!جلوے ڪافے شاپ!داشت با پسرے دعوا میڪرد! نمیدونستم همون دختریہ ڪہ امین میگفت وقتے ڪلاسش تموم شد و امین اومد پیشم فهمیدم همون دختر همسایہ س! آروم گفتم:پس چرا اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدیش گفتے نمیشناسیش؟ دستم رو گذاشتم جلوے دهنم،چطور فعل هاے جمع جاشون رو دادن بہ فعل هاے مفرد؟! من من ڪنان گفتم:عذرمیخوام. سرش رو تڪون داد و گفت:امین خواستہ بود چیزے نگم،اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدمش تعجب ڪردم از طرفے..... ادامہ نداد،دست هاش رو بهم گرہ زد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاش. با ڪنجڪاوے گفتم:از طرفے چے؟ آروم گفت:نمیخواستم...نمیخواستم چیزے بشہ ڪہ ازم دور بشید!میخواستم امشب همہ چیزو بگم! از روے تخت بلند شدم،چادرم رو مرتب ڪردم پوزخندے زدم و گفتم:ڪاراتونو بہ نحواحسن انجام دادید آفرین! چیزے نگفت،خواستم برم سمت خونہ ڪہ گفت:من اینجا اومدم خواستگارے! با حرص گفتم:اینم ڪمڪ اصلے تونہ براے راحت شدن دوستتون از شر عذاب وجدان؟! دست هام رو بہ نشونہ ے تشویق ڪوبیدم بہ هم و گفتم:آفرین دوستے رو باید از شما یاد گرفت برادر! برادر رو با حرص گفتم! نگاهش رو دوخت بہ پایین چادرم با آرامش گفت:ولے من برادر شما نیستم،خواستگارتونم! با خجالت ادامہ داد:معنے خواستگار رو بگم؟ با حرص نفسم رو بیرون دادم و پشتم رو بهش ڪردم. خواستم وارد خونہ بشم ڪہ گفت:خانم هدایتے! امین گفت ڪمڪش ڪن،حواست بهش باشہ ولے نگفت عاشقش نشو!__ :لیلا سلطانی