🥀
گل نیلوفر تنها رقیه
شهید غربت بابا رقیه
گرفتاران عالم دم بگیرند
رقیه یا رقیه یا رقیه
✍#طائف
#یارقیه
🆔@shokofeha_ye_kheal
خوشا، آیینهی حیرانِ در آهت
خوشا، دیوانه مبهوت در
رخسارهی ماهت
خوشا نیش مغیلانی
که دارد پاسِ درگاهت
خوشا ابن السبیلی که
سرانجام آمد و انداخت خود را
بر سر راهت
خوشا موری
که روزی میخورد از خرمن کاهت
نگارا، دلبرا، جانا،
عزیزا، یوسفا، خضرا،
سلیمانا مگیر از من، تفقدهای گهگاهت
الا ای کاش گَردی بودم از
خاک قدمگاهت
چه میشد شیشهای بودم برای عطر دلخواهت
چه میشد مثل مُهری،
شانهای، انگشتری، چیزی،
شبیه دانه تسبیحی
گهی بودم به همراهت
الا ای لیلة الاحیا،
همان موی پریشانت
الا یلدا یکی از صد هزار آشفتهی
گیسوی افشانت
الا ای سوسن و مریم
گریبانپارهٔ عطر گریبانت
الا شمس الّضحی
تمثالی از سیمای تابانت
چه کردی با غزالان بیابانت
چه منّت میکشند از تیرچشمانت
ببار ای مهربان باران،
کمی هم بر سر این لوت عطشانت
تو را جان عزیزانت،
به حق یاس و ریحانت
قسم بر ذوق بلبلهای خوشخوانت
نمیگویم بیا دستی بکش روی سرم،
ای سر به قربانت
همینکه روی چشمم پا نهی یکبار،
میگردم الی یومالقیامه،
حلقه در گوش غلامانت
ولی نه،
معذرت میخواهم ای جان
مقدم نازت کجا خاشاک مژگانم؟!
ببخشا، امّیام،
آداب شیدایی نمیدانم
ولی آنقدر میدانم
به هم پیچیده مهرت
با کلاف رشتهی جانم
طبیبا، با تو درد است عین درمانم
خلیلا، با تو یکسان است
آتش با گلستانم
کلیما، با تو باکی نیست
از نیل خروشانم
مسیحا، بیدمت از من چه میماند
به غیر از جسم بیجانم
حبیبا، من مسلمان توام
ای دین و ایمانم
خطوط صفحهٔ پیشانیات آیات قرآنم
شدم شام غریبان
با دعایی صبح عیدم کن
سیاهم، چون بلالت رو سفیدم کن
دلم قفل و زبانم بند و بالم
در غل و زنجیر
بیا و آشنا با شاکلیدم کن
چه کم دارد غلامی که تو باشی
میر و مولایش
بیا سلطان قلبم باش،
از سر تا قدم عبد عبیدم کن
بیا از هر دری جز سرسرایت
نا امیدم کن
مرادم باش و با اعجاز چشمت
تا دم مردن مریدم کن
اگر روزی هوایی جز هوایت آرزو کردم
به نفرینی، به آهی ناپدیدم کن
شقیهای زمان نیرنگها دارند با قلبم،
نظر دارند بر روحم
به کوری قساوتها، شقاوتها، شرارتها، سعیدم کن
به خون خویش غرقم کن
شهیدم کن، شهیدم کن
#طائف
✍#محمدحسین_رشیدی
🆔@shokofeha_ye_kheal