eitaa logo
شکوفه های خیال
996 دنبال‌کننده
860 عکس
55 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا شاعران جوان و مستعدی که اشعار زیبا و فاخری دارند در حوزه شعر آیینی و عاشقانه بیشتر شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم. ارتباط: @entezar_30
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 آغاز نه، که ختم شد هر ماجرا در من خوابیده اکنون یک جهانِ انزوا در من با این که کوهی در روانم هست پابرجا اما رها شد یک منِ از خود رها، در من آیینه‌دار روزگار نابسامانم یک من که افتاده جدا از خود، جدا در من تاریخ عمری را به اندوهم بدهکار است دیری‌ست جامانده‌ست از خود ردّپا در من دنیا به روی چرخهٔ ارّابه افتاده‌ست مثل گلیم غم به روی شانه‌ها، در من 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 پژمرده است لاله‌ء رویت بهار من! داغی شدی به‌ روی دل لاله‌زار من در حلقه‌های ماتم چشمت نشسته است تصویر قلب در به‌ در غصه‌دار من می‌خواستم به وادی شادی سفر کنم وقتی گرفت ماه تو  گم ‌شد قطار من ای شوخ‌وشنگ! در بغل رنج‌ها بخند ای سرو ضرب‌دیده ولی استوار من یک روز قفل پنجره‌ها باز می‌شود بیهوده نیست صبر تو و انتظار من ساکت نبین نشسته‌ام و سرد و سر به‌ زیر تا آستان دوست رسیده هوار من گفتم که پشت شعر غمم را نهان کنم اما نشد زبانِ غزل رازدار من چنگی به دل نمی‌زند این‌بار هم بهار پژمرده است لاله‌ء رویت بهار من! 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 گرفته بوی بهاران دل خزانی من چه سرخوشم که می‌آیی به میهمانی من غزل سرودن من جنس عاشقانه‌ی تو است ردیف و قافیه گم شد، بده نشانی من کمی رباعی و چای و کمی غزل...قهوه به دست گیر و بیاور به میزبانی من کویر خشک شدم، خسته از نبودن‌ها ببار بر عطشم یار آسمانی من سفید شد بُنِ مویم ز داغ هجرانت نبودی و نچشیدی تو از جوانی من ببین نبود تو با من چه کرده این مدت که شهر پر شده از شعر جاودانی من جنون هجر تو، شاعر نموده است مرا رسیده‌ای چه به موقع، به شعرخوانی من کجایی ای همه، معنای عاشقی‌هایم؟ بیا که صبح امیدی به ناتوانی من صدای نم‌نم باران و بوسه‌های زمین گرفته بوی بهاران دل خزانی من 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 افسانه شده ...ورد زبان ها شده بی تو این نامه که با خون دل امضا شده بی تو   ربطی به سجل و گذر عمر ندارد پشت من و این خانه اگر تا شده بی تو   احساس غریبی به فراگیری ِ دنیا در بقچه ی تنهایی من جا شده بی تو   حوضی که نشد پر شود از ماهی قرمز با اشک من اندازه ی دریا شده بی تو   شاکی شده خورشید هم از دست نبودت روز است ولی روز مبادا شده بی تو   شب ها به چه جان کندنی از نیمه گذشتند تقویم ، سراسر شب یلدا شده بی تو   این مسأله مبهم شده و حل شدنی نیست دل بوده زمانی و معما شده بی تو 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 عمرم به پای غصه‌ی دنیا حرام شد یک جان خسته مانده که... آن هم حلال تو! 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 دیوانه وار عاشق شعر ترم هنوز دیوان شعر های تو را از برم هنوز یک بیت با صدای خودت هدیه کن به من من روی دست شعر تو را می‌برم هنوز هرچند رفته ای غمت اما هنوز هست باقیست رد اشک تو بر دفترم هنوز هرقدر کهنه تر شود این عشق بهتر است مثل گذشته ناز تو را می‌خرم هنوز قدری بایست پشت سرت را نگاه کن من چشمهای خیره به سوی درم هنوز 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 گلبرگ یاسی،نم نم باران ترت کرده ست دست خدا از روی رحمت دخترت کرده ست من یک جوانِ عاشقم ای دخترِ مومن بدجور قلب خسته ی من باورت کرده ست لبخندهایت بس که معصومند فهمیدم که مادرت ازکودکی چادر سرت کرده ست مشکی اگرچه رنگ مکروهیست در دینم ای ماه من رنگ شب امشب محشرت کرده ست این طلق زیر روسری از موی مش کرده بدتر دلم را برده چیز دیگرت کرده ست!!! تک بیت ابروهای تو هرچند پنهانند دیوانی و دیوانه ای هم از برت کرده ست از بس که بستی روسری را طرح لبنانی بیروت هم روی سرش تاج سرت کرده ست گاهی حجاب از بی حجابی بدتر است اصلاً باید بگویم چادرت دلبرترت کرده ست تا اندکی جرات کنم پا پیش بگذارم باید به عشقت بعدازاین ته ریش بگذارم...! 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 مگو که عمر همین مانده بر لب بام است که هر چه سعی کنم سعی بی سر انجام است دلم خوش است به حتی جواب سرسری‌ات سلام سرد تو هر چند مثل دشنام است حجاب روی تو شوق مرا دو چندان کرد گناه اگر بنویسند، پای اسلام است سیاه بختی ما بود یا که خوشبختی؟ به پیچ زلف تو رفتن جزایش اعدام است "ز دست رفته نه تنها منم در این سودا" میان شهر فراوان جوان ناکام است 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 کسی را می‌شناسی جرعه‌ای اعصاب بفروشد؟ برای شعله‌های دل کمی هم آب بفروشد؟ ز بی‌خوابی شدم فرسوده و رنجور و بی‌طاقت به چشمانش بیاموزید بر من خواب بفروشد دل اهل زمین سنگ است و بی‌احساس و توخالی یکی باید بیاید یک دل بی‌تاب بفروشد غزل‌هایم دگر افتاده از تلخی مستانه کسی را می‌شناسی تا شراب ناب بفروشد؟ شدم نیلوفر آبی میان حوض دلتنگی هواداری بیاید اندکی مرداب بفروشد شد از دوری تو تاریک عمر ِ سردِ بی روحم کسی می‌خواهم اکنون ذره ای مهتاب بفروشد در این دنیا که محکومیم بر تغییر تدریجی کسی داری جوانی را میان قاب بفروشد؟ 🆔 @shokofeha_ye_kheal
‌🌸 پس از تو شعر شدم، برگی از کتاب شدم پس از تو عکس شدم، کنج خانه قاب شدم شبیه تاک به کرات خون دل خوردم برای صبح خماری تو شراب شدم چقدر بعد تو در خواب زندگی کردم چقدر بعد تو با مرگ بی‌حساب شدم مرا تو ساختی از برف در شب دیدار درست صبح پس از رفتن تو آب شدم به خانه‌ات که رسیدی به خانه برگشتم بدون آن‌که سوالی کنم جواب شدم دعای آخر درماندگان اگر مرگ است خوشم که آخر این قصه مستجاب شدم بنای گمشده در آسمان من! ای عشق به لطف اینکه تو را ساختم خراب شدم 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 نسیمے در میانِ دشت، ناآرام و شیدا بود زمانِ رقصِ گیسویم میانِ بادِصحرا بود بہ دوشم کوزه‌ای تشنہ، کنارِ بسترِچشمه و سنگینیِ چشمانت کہ در حال تماشا بود شبیہ شیر بودی در کمین بچہ آهویی نگاهِ عاشقت در بیشہ هم، از دور پیدا بود سلامت با محبت در میان دشت پیچید و نگاهت محوِ چشمم شد،شروعِ‌عشق اینجا بود رعیت زادگی جرمِ تو بود و فرق ما با هم... و این نقلی جدید از قصه مجنون و لیلا بود تمامِ دِه علیه عشقِ ما هم داستان بودند عدالت کشتہ‌ای مظلوم در دستانِ آنها بود نبات، آیینہ و قرآن کنارم می‌نشیند خان همین... پایان تلخ قصه دل دادن ما بود 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 دل رام عشق بود ولی رام‌تر شده در جنگ عقل برده و خوش نام‌تر شده یادت به خشک سالیِ هر باغ می‌وزد غم مثل یک چنار خوش اندام‌تر شده اشکم که ریخت خنده زد و گفت باز هم باران مگر رسیده به بادام ، تَر شده از التماس عقل، که سودی نکرده‌ام این پیرِ عمر کرده، فقط خام‌تر شده دریای من، تلاطمِ بسیار داشتی از ترس کیست موج تو آرام‌تر شده؟ ✍ 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 هوا هوای غم است و هوای پاییز است چه بی‌صـدا نفسـم را به گریـــه مهمانم 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 شکر خدا که فصل خزان فصل باج نیست در بـــاغ جـــا بـــرای درخـتــان کاج نیست از بـرگ‌ریز خاطــره تـا شعــر می‌چکد دیگر به رقص پای قلم احتیاج نیست گشتیم کل حادثـــه‌هــا را، تـمـــام عــــمــر جز عشق هیچ درد و غمی را علاج نیست هر فصل نوبرانه‌ی عشق است و عاشقی افسـوس رفته‌ای و بهـــاران رواج نیست دل را امارتی‌ست به یادت که صاحبـــــش در فکر هر چه هست، ولی فکر تاج نیست 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 دلی به سینه پس از تو بجا نمی‌بینم چکــــاوکی ننشسته به روی پرچینم خــداست آگه از آنکه چه شد به ایمانم چه کرده چشم تو در این میانه با دینم چه فرق می‌کند آنکه چگونه خواهی کُشت بـه دار میـکشی‌ام یــا که شمــــــــع آجینم ؟ برایم آنچه بخواهی تو از خدا...حقست تــو یک دعـــــا بکنی من هـــــزار آمینم بگو که دانه و دامت کجای این دشت است؟ بگــو کـه بـــــام تو اصـلا کجـــاست بنشینم 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 دوباره تلخی حرفت بلای جان من است شبیه سوز زمستان در استخوان من است دلم گرفته از آهنگ سرد رفتن تو دلی که پای تو مانده ست امتحان من است درون خواب و خیالم نشسته ای تا صبح چگونه لب نگشایم "که"میهمان من است نخواب حضرت عشقم قدم بزن تا ماه که رد پای ستاره در آسمان من است بیا شبیه غزلها به روی دفتر شعر بمان برای همیشه که عشق از آن من است "حزین" چه نکته نابی برای حالم گفت: "چه دولت است که دردت نصیب جان من است" 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ماندم که کجا خوابِ تو را خوب ببینم وقتی که شبی از غــم تو خواب ندارم 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 می‌رسد چشمک‌زنان از کوچه‌های شب، ستاره شرم دارد چشم‌های پـــاک مــــــاه از آن اشاره گونه‌های مخملش را با نقــــاب ابر پوشاند قصه‌ای از عفّت و پاکی تداعی شد دوباره 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 عشقت گناه بود ولی اشتباه نہ! گـاه اشتباه می‌کنم اما، گناه نہ! با عشقِ تو، گناهِ نخستینِ قلبِ من! خـونـم مبـــاح می‌شود امـا تباه نه 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 در تُنـگ چشمان تـو حبسم مثل ماهی‌ها تا با تـو هستم فکر دریــا را نخواهم کرد 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 در قاب دلم ناب‌ترین تصویری در دفتر شعر، بهترین تفسیری با اینکه سکوت می‌چکد از چشمت مـــوسـیــقــی بیــکـــلامِ پـر تاثیری 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 ساده می‌گویمت که این، "من" نیست زنــدگــی بـی‌ نـگـــاهـــت ایمن نیست گفتــه بــودم بــدون چشمــانــت هیچ روحی درونِ این تن نیست کــافــه‌هــا را یکی‌یکی گشــتــم کافه‌گردی که کارِ یک زن نیست در مــیــان هـجــوم تــاریـکـی باز تکلیف عشق روشن نیست رفتی و عطـرِ تــو فقط جاری‌ست هیـچ راهـی به غیـرِ مردن نیست 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 دیریست نشسته‌ام پیِ چشمانت دلـواپس بـُغض و گریه‌ی پنهانت تقـدیر چنین رقـم زده می‌دانم دستم نرسد به گرمیِ دستانت 🆔@shokofeha_ye_kheal
◇ از من نگیری لذت تنهایی‌ام را! از هم نپاشی خلوت رؤیایی‌ام را دیوانه بودم دست از مجنون کشیدم از یاد بردم خصلت لیلایی‌ام را در محضر آیینه‌ها هم رو گرفتم پنهان نمودم از همه زیبایی‌ام را هر روز در طوفان غم قدری خمیدم دادم به دست بادها رعنایی‌ام را من عاشقت بودم ولی هرگز ندیدی- در چشم‌های شوخ من شیدایی‌ام را بعد از تو ای ماهم نمی‌خواهم بخوانم شب‌ها برای هیچ‌کس لالایی‌ام را بااینکه خیلی دوستت دارم ولی عشق! از من نگیری گوشۀ تنهایی‌ام را! 🆔@shokofeha_ye_kheal
🍁 بگو که رونق این خانه را کجا بردی؟ چراغ روشن کاشانه را کجا بردی؟ به دور شمع تو مشتاق سوختن بودم مطاف و مشهد پروانه را کجا بردی؟ شراب تلخ کجا و نگاه شیرینت! شراب و ساغر و میخانه را کجا بردی؟ به‌روی شانۀ تو رد پای اشک من است دلیل گریۀ من! شانه را کجا بردی؟ به‌جای چای، سر سفره آه می‌ریزم صفای سفرۀ صبحانه را کجا بردی؟ 🆔@shokofeha_ye_kheal