eitaa logo
شکوفه های خیال
996 دنبال‌کننده
860 عکس
55 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا شاعران جوان و مستعدی که اشعار زیبا و فاخری دارند در حوزه شعر آیینی و عاشقانه بیشتر شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم. ارتباط: @entezar_30
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 کنارِ جانماز آرام دیدم اضطرابم را الا یا تَطْمَئِنُّ الْقَلب، دریاب انقلابم را فقط در تربتِ سجاده می‌روید گُلِ اشکم فقط این باغبان از خار می‌گیرد گلابم را منِ مبهوت در آیینه گفت این کیست؟، این من نیست بگیر از چهره‌ام روی سیاهم را؛ نقابم را دویدی سمتِ من با چشمه‌ی آغوش، تا دیدی کویرِ خودفراموشی نمی‌بیند سرابم را تهِ انبارهای کاه، پیدا کرده‌ای سوزن ندیدی کوهِ عصیان مرا؛ دیدی ثوابم را نشستم ساختم ویرانه از دنیای آبادم نشستی ساختی هر بار، دنیای خرابم را زمین‌گیر است مانند قنوتم؛ مرغِ آمینم ببر بالاتر از قدّم دعای مستجابم را به حکمِ «رشته‌ای بر گردنم افکنده ...» می‌خواهم ببندی گوشه‌ای از خانه‌ی حیدر طنابم را اگر روزی میان جنت و بامِ نجف ماندم کبوتر کن قناری‌های حقّ انتخابم را به دستم نامه‌‌ی «لا تَقْنَطوا مِن رَحمتِ الله» است بده دست «قَسیمُ النّارِ وَ الْجَنَّه» حسابم را 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 امشب آغوش خدا سمت زمین باز شده ست بال و پر داده به جان، موسم پرواز شده است آسمان غرق سرور است و زمین مهتابی ماهِ مهمانیِ عشق است که آغاز شده ست 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 هیچ از آن جمال نتوان گفت چه بگویم ؟! مثال نتوان گفت کیست آن ذات خارج از ادراک؟ پاسخ این سوال نتوان گفت نرسد دست عقل تا درکش جز به وهم و خیال نتوان گفت همه قرآن ز باء بسم الله ست شرح آن زلف و خال نتوان گفت دشمنش گر نخواست ، حرفی نیست به حرام از حلال نتوان گفت در نجف عمر ما نگردد کم پیشش از ماه و سال نتوان گفت وعده دادست "من یمت یرنی" جز به مرگم وصال نتوان گفت ذوالفقارش به خصم ثابت کرد جز به او ذوالجلال نتوان گفت تو و گفتن ز خطی از فضلش؟! عاصی از این مُحال نتوان گفت 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 فتنه ای صوت اذانش را گرفت از جهان ما جهانش را گرفت تیغ زهرآلوده حیدر را نکشت قتلگاهِ کوچه جانش را گرفت 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 گم شده ام گم شده ای جانی ام گم شده ای در منِ حیـــوانی ام بتکده گشته است تمام تنم منتظر لحظه ی ویرانی ام آمده ام این رمضان ای رحیم باده ی رحمت تو بنوشانی ام سفره ی تو پهن شده از قدیم در طلب لقمه ی عرفانی ام دفتر عمرم شده چون شب سیاه درپی آدم شدنی آنی ام کاش به عشق تو شوم مبتلا عاشق این آتش رحمانی ام 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 تنِ گرمازده را بادِ وزان میچسبد همچو آبی که به هنگامِ اذان میچسبد بخشش از سویِ خداوندِ گنهکاران هم سحرِ آخرِ ماهِ رمضان میچسبد 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 عبادت با عبادت فرق دارد عمل گویاست نیت فرق دارد دورکعت گریه از فرط یقین با نماز شب به عادت فرق دارد وضوی خون،نماز عشق...دیدیم که آداب زیارت فرق دارد زبان روزه اشهد را بخوانی در آن دنیا حسابت فرق دارد در آغوش رضا، ماه ضیافت لب تشنه، شهادت فرق دارد 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 به جا آورده آدابِ زیارت نصیبش گشته لبخندِ رضایت چه باکی دارد از تیزیِ چاقو کسی که کرده شب غسلِ شهادت 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 در گفت نرو ،گریست دیوار نرو مرغابیِ خانه کرد اصرار نرو از فاطمه اصرار که ای یار بیا از دخترش انکار که اینبار نرو 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 نخل ها خم می شوند و چاه تنها می شود بسمِ ربّ عشق،ثارالله تنها می شود یا محمد(ص)امشب اسماعیل بی یار و غریب در دلِ محرابِ قربانگاه تنها می شود روز ها تاریک و شب ها بوی غفلت می دهد آسمانِ کوفه دور از ماه تنها می شود ابرها کم طاقتند و پا برهنه میدوند دخترِ خورشید،زینب، آه تنها می شود کربلا تا کوفه با قلبی شکسته،دردمند خطبه خطبه در میان راه تنها می شود بوی زخم و تیغ می آید گمانم بعدِ او در میانِ دشتِ نیزه شاه تنها می شود 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 آیینه ی طاعت است بی شک مولا ارکان عدالت است بی شک مولا در روز جزاء که شب فراگیرشود خورشید شفاعت است بی شک مولا 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 نه در آیینه ی ابیات می تابد ثنای تو نه در این واژه های گنگ اوصاف رسای تو کدامین بال خواهد برد ما را تا بلندایت پری از نور میخواهد پریدن در هوای تو پدرها پاک دل بودند و مادرها از آن بهتر که اکنون پر شده جان و دل ما از ولای تو چنان صحن و سرای توست قلب عاشقان اما پر است از عاشقان اینک دل صحن و سرای تو چه دستانی گره خورده به دامان ضریح آقا چه دلهایی که جا مانده در ایوان طلای تو یتیمان میشناسندت تمام درد مندان هم نگاهی نیز بر ما کن که جان ما فدای تو گره ها باز خواهد شد به وقت یاعلی گفتن چه حاجت ها روا کرده ید مشکل گشای تو عجب زیباست بعد از مرگ بیداری به شرطی که به پا خیزیم مولا جان به لحن آشنای تو به پیش هیچ کس دست گدایی بر نخواهم داشت سرم بالاست وقتی میگذارم سر به پای تو 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 سحر بود و زمان غافل، پلیدی زد نقابش را گمان میکرد پیدا کرده حق انتخابش را درون خانه امن خدا دنبال فرصت بود بگیرد ازجهانِ عدل تسویه حسابش را دوباره شیشه عطری شکست ازکینه ها، دیدی شبیه فاطمه دادند مُزد انقلابش را دم افطار می بارد نگاه زینب از ماتم سپس باحسرت و اندوه می شویَد خضابش را حسین و ام کلثوم از نگاه آخر مولا تبرک میکنند آیات سرشار از گلابش را حسن باغربتی جانکاه می خواند دعا تا صبح که شاید از خدایش پس بگیرد آفتابش را یتیمان کاسه های شیر را آرام آوردند ولی هرگز نفهمیدند احساسات نابش را شبی تاریک دور از مسجد کوفه خدا می دید زمین آغوش واکرده بگیرد بوترابش را 🆔 @shokofeha_ye_kheal