eitaa logo
شکوفه های خیال
996 دنبال‌کننده
861 عکس
55 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا شاعران جوان و مستعدی که اشعار زیبا و فاخری دارند در حوزه شعر آیینی و عاشقانه بیشتر شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم. ارتباط: @entezar_30
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 آمد دوباره فصل عزا شعر غم بخوان با سینۀ پرآتش و با چشم نم بخوان آمد دوباره موسم ماتم بگیر دم همراه عرش و کرسی و لوح و قلم، بخوان: "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" این را هزار بار بخوان، دم‌به‌دم بخوان شرحی از آتش دل آل رسول را در بندبند مرثیۀ محتشم بخوان آمد دوباره ماه غم و ماتم حسین این ماه را بزرگ بدان محترم بخوان در نینوای غمزده چون نی به ناله باش در پرده‌های شور و نوا زیر و بم بخوان از بلبلان خونی و بی‌آشیان بگو از لاله‌های زخمی و زار و دِژَم بخوان همراه اشک و نالۀ زهرا و مرتضی نوحه ببار و شور بگیر و دودم بخوان "از آب هم مضایقه کردند کوفیان" طوماری از جنایت اهل ستم بخوان از خیمه‌ها و قحطی آب و عطش بگو از دست و مشک و فرق و عمود و علم بخوان بر روی نیزه آیۀ اعجاز را ببین از داستان کهف و رقیم این رقم بخوان همچون نسیم از حرم دوست کن گذر از غنچه‌های پرپر باغ قِدَم بخوان بگذار سر به تربت مولای بی‌کفن از غربت و مصائب اهل حرم بخوان 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 هر بار می آمد ولی اکنون نیامد گلهای خود را دید غرقِ خون؛ نیامد تا که مبادا شرمگین باشد حسینش از خیمه اش یک لحظه هم بیرون نیامد😭 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 "اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد" تمام زندگی اش بود اینچنین افتاد... همیشه محو عمو بود حق بده تا دید، که هستی اش وسطِ عده ای لعین افتاد دوید سمت عمو تا فدایی اش بشود به جانِ طفلِ حسن، آتشِ یقین افتاد به راهِ عشق که دستش جدا شد از بدنش... حسین بود ک انگار حاء و سین افتاد "دوباره چادر خاکی،دوباره سیلیِ زور" خطور کرد به ذهنش "فقط همین" افتاد... 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 حالا تو از تمام زمین و زمان سری خود را به روی دست پدر تا که میبری... گریه نمیکنی...رجزت این سکوت توست حاشا که لحظه ای پسرم کم بیاوری! هرچند اصغری ولی اصلا مشخص است در رزم با تمام بزرگان برابری... شمشیرها برای تو شیء ای اضافی اند ای شیرخوار! یک تنه یک شیرِ لشکری! میخواستم که قد بکشی، قد علم کنی میخواستم سری توی سرها درآوری... حالا به روی دست پدر رفته ای و من می بینم از تمام زمین و زمان سری... 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 رسیده است به معنای مستجاب شدن کسی که خسته نمی‌گردد از جواب شدن وهب مسیحی و برگشته‌ها مسلمانند چقدر سهل و محال است انتخاب شدن «حیا کن» از لب اصغر به خود بیا ای ابر وظیفه‌ی تو مگر چیست غیر «آب شدن»؟ بریز خون مرا، تا که فاش‌تر بشوم هلا که باک ندارد گل از گلاب شدن به یاد سوختن خیمه‌ها که می‌افتم مرا گریز نمی‌ماند از کباب شدن در آن زمان که تنت را برهنه دیده به خاک چقدر سوخته خورشید از آفتاب شدن! به قصد هتک حریمت نقاب زد دشمن تناقضی است در این‌گونه بی‌نقاب شدن هزار درد کشیدی ولی شهیدت کرد میان این همه، شرمنده‌ی رباب شدن 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 آنقدر بر خیامِ حرم گشت عرصه تنگ نامردها زدند به اهل خیام چنگ از چه به طبلِ خاتمه ی جنگ میزنند؟! تازه شروع گشته برای رقیه جنگ امشب چگونه بالش پر زیر سر نهی؟! وقتی که گشته بالش اطفال پاره سنگ آنها که آفتاب ندیدست رویشان بُرد آفتاب از رخشان در مسیر ، رنگ با بچه ها چه میکند این راه پر خطر راهِ دراز و مَحملِ عریان و ناقه لنگ 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 آسمان شد تیره و شد همهمه دور و برت بر سرش میزد زمین در لحظه های آخرت تا به روی زخم های سینه ات قاتل نشست بر زمین افتاد روی تل پریشان خواهرت «وا حسینا» گفت و با هر ضجّه میزد بر سرش شمر در گودال تا برداشت سر از پیکرت غرقِ خون بر خاک زیر دست و پا افتاده بود خواهرت را بیشتر دق داد وضع حنجرت غارتت کردند و کرده شعله ور جان مرا بیشتر آن دستِ بی انگشت و بی انگشترت اسب سرکش نعل های تازه می‌خواهد چه کار؟! درهم و برهم شدی؛ پاشیده شد سرتاسرت پیرمردی بر عصایش چند نیزه بسته بود میزد و میگفت این هم آب و نانِ دخترت پاک می‌کردند با پیراهنت سرنيزه را ای زبانم لال! رفت از حال زهرا مادرت! تصویر: اثر حسن روح الامین(تاختن اسبان بر پیکر شهدا) 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 موج ، موجِ قیام و خون و عطش بی قرار و پرالتهابِ عبور فوج، فوجِ کشیده دست از خاک سر به دامانِ پاک حضرت نور شعله شعله نگاه آتشبار نیزه نیزه شقاوتی لبریز صحنه ی آتش و ستیز و عطش چشمه ای از پگاهِ رستاخیز این طرف قلّت و دل و دریا آن طرف کثرت و نفاق و سراب این طرف خلسه و دعا و امید آن طرف شور و اضطراب و شتاب لحظه ی تنگِ آن تقابل بود زنگِ آهنگ نیزه و خنجر جنگِ پرننگِ سنگ و آیینه رسمِ نامردمانِ بی باور خیمه ها شعله زارِ طفلان شد دجله با خاک و اشک و خون آمیخت از فراسویِ التهاب و عطش خون بر آوار آسمان می ریخت خاک تبدارِ کربلا گل داد در حضور طهور خونِ خدا خیس خجلت شد آفتاب و هنوز سوزد از داغ ظهر عاشورا ماجراها شروع شد آن روز ماجرای ستیزه با ناحق تا ابد هم ادامه خواهد داشت با شما هستم عاشقان! یا حق 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 زهرا شدی و قد کمانت گواه تو آرام شد سر پدرت در پناه تو زینب شدی به حکم رد تازیانه ای که اینچنین نشسته به چادر سیاه تو مثل پدر قدم به قدم در نگاه دشت خون گریه کرده خار مغیلان به راه تو از زجر دیدنت چه بگویم که نیمه شب دست خسوف پرده کشیده به ماه تو تشت طلا شبیه به ظرف طعام نیست سیلی چه کرده با دل خون نگاه تو؟ اشکت تباه کرده شب و روز شام را دیگر چه حاجت است به نفرین و آه تو؟ زخمی ترین سه ساله‌ی تاریخ بوده ای معصوم بودنت شده تنها گناه تو 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🏴 امروز زمین و آسمان می‌گرید در سوز تو صاحب‌الزمان می‌گرید ارباب! هنوز از غم عاشورا در عر‌‌ش خدا مادرتان می‌گرید 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 از حزن تو رنگ‌ و رو به ما بخشیده... اشکی گر هست، او به ما بخشیده... مدیون نگاه لطف زهرا هستیم با عشق تو آبرو به ما بخشیده... 🆔@shokofeha_ye_kheal
■ اصلا چه حاجتی به دعاهای بی‌شمار نام سه ساله یک تنه دفع بلا کند 🆔@shokofeha_ye_kheal
■ نیم‌خط روضه‌ی سر بسته بگویم امشب: دخترت دید سرت را به خرابه، نشناخت....! 🆔@shokofeha_ye_kheal
■ اصلا دلیل زندگی من محرم است دنیای بی حسین برایم جهنم است غم بر حرارت دل من طعنه می‌زند آتش بگیر موسم ماه محرم است یابن‌الشّبیب روضه دوباره شروع شد یعنی بساط گریه همیشه فراهم است پیچیده در جهان همه جا شعر محتشم "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" باران اشک می‌چکد از چشم آسمان در سوگ تو حسین جهان غرق ماتم است جبریل روضه خواند و مَلائک گریستند "سرهای قدسیان همه" در ماتمت خم است کرب‌وبلا که مقتل خون خدا شده است بعد از حسین مرکز عشاق عالم است من از ازل که گریه‌کن روضه‌ی توام این یادگاری از پدرم، ارث آدم است "ای کشته‌ی فتاده به هامون"، قتیل اشک عالم فدای تو بشود باز هم کم است روضه بس است مقتل غم را ورق زدم دیدم که آیه‌های تنت نامنظم است 🆔@shokofeha_ye_kheal
■ بر سفره‌ی پر رونق احسان حسینیم عمریست که دلداده و مهمان حسینیم سوگند به مظلومی شش ماهه‌ی ارباب در هر دو جهان گوش به فرمان حسینیم 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 هم قامت «عدل» را خمیدند آنروز هم قلب «معاد» را دریدند آنروز «توحید» و «نبوت» و «امامت» را نیز با خنجر کُند، سر بریدند آنروز 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 گفتی که انا بن مصطفی، نشنیدند گفتی که انا بن مرتضی، خندیدند گفتی که انا بن فاطمه، طاقتشان سر رفت و تن تو را ز هم پاشیدند 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 چکیده بر دلِ ویرانه، قطره‌ای از یاس امید اول و آخر، دخیلُکَ عباس... 🆔@shokofeha_ye_kheal
تا روضه‌هاست نسخه‌ی درمان دردهام دستم به پیش هیچ طبیبی دراز نیست 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 غصه دارد؛ آسمانِ بی‌ستاره خوب نیست حالِ هر کس که ندارد راهِ چاره خوب نیست خود به خود از شاخه می‌افتد گلی که تشنه است سمت گلبرگی که پژمرده؛ اشاره خوب نیست بوسه حتی هست سنگین؛ حنجرِ شش ماهه را تیرِ شیرافکن برای شیرخواره خوب نیست گفت شاید شمر: دلسوزی نکن ای حرمله کارِ خیر است و بزن!..که استخاره خوب نیست جای آن کودک که در آغوش مادر خواب بود دیدنِ قنداقهٔ خونین و پاره خوب نیست از تکان افتاده؛ خالی از علی-اصغر شده بد به غارت رفته! حالِ گاهواره خوب نیست حضرتِ زهرا گمانم هست گریانِ رباب حالِ مریم، حالِ هاجر، حالِ ساره خوب نیست مادری که داغ دیده، دست‌هایش بسته و... قاتل فرزند او باشد سواره خوب نیست خوانْد لالایی برای رأسِ طفلِ بی‌گناه غصه دارد! آسمانِ بی‌ستاره خوب نیست! 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 رسید قصه به آنجا که غم حساب نداشت برای تشنگی غنچه باغ آب نداشت نه مکه بود، نه هاجر، نه زمزمی... هیهات زمینِ غرقه‌ به خون فرصت سراب نداشت! رباب خیمه به خیمه سراغ آب گرفت سوال‌های پر از حسرتش جواب نداشت کسی ز لشکر سنگین دلان مجاب نشد کمان غرق دعا تیر مستجاب نداشت جواب گریه‌ی بی‌جان طفل، خنده نبود به خون نشاندن شش‌ماهه‌ها ثواب نداشت صدای هلهله‌شان لای‌لایِ اصغر شد حرامیان، پسرش تشنه بود، خواب نداشت... 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 از من نگیری نعمت شال سیاهم را اندوه و سوز شام را سوگ پگاهم را استبرق سبز بهشتی را نمی‌خواهم تا دارم از الطاف تو رخت سیاهم را تشنه است چشمانم برای نور و زیبایی از نور رویت پر بکن جام نگاهم را جز پرچم عشق تو هرگز سرپناهی نیست سر را بگیر اما نگیری سرپناهم را! با روضۀ رضوان عوض اصلا نخواهم کرد باغ بهشتم  روضه‌های گاه‌گاهم را یا آه یا افسوس یا غم پیشکش کردم آقا پذیرفتی همیشه سوز و آهم را با یک سپاه از اشک می‌آیم به امدادت مدیون زهرا مادرت هستم سپاهم را خون مرا هم می‌خری هرچند ناچیز است ای‌کاش می‌دادی نشانم قتلگاهم را! 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 ما حلقه زدیم روزها گرد حسین روی لبمان تمام شب ورد حسین در مکتب احساس به عباس خوشیم در مکتب دین شدیم شاگرد حسین 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 "زبان‌حال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بر سر بالین امام حسین علیه‌السلام" الیمدن گئتدون آی قارداش بلالرقالدی من قالدیم بو وحشتلی بیاباندا جفالر قالدی من قالدیم نه قاسم قالدی نه اصغرنه عباس ونده اکبر بودشت پربلاده اشقیالر قالدی من قالدیم سنه صدپاره قلبیمده واریدی چوخ سوزوم قارداش سینان نی تک بوغازیمده نوالر قالدی من قالدیم خیامه ووردولار اود قیزلارون پخش اولدی صحرایه ملرآهوکیمی چولده رهالر قالدی من قالدیم یقین بیل قویمارام باتسین بو قانلار بو بیاباندا بومروه ایلن صفاایچره صفالرقالدی من قالدیم منی هردم بوپیکرلر هرایه سسلیرقارداش شهیدلرباشی اوستونده لوالرقالدی من قالدیم اگرچی قویمادی دشمن دویونجاق ایلییم زاری سنه شاماتیده شام عزالر قالدی من قالدیم نلر زینب باجون قارداش چکر بو راه شام ایچره اوزون آگاه سن محنت سرالرقالدی من قالدیم هله بوندان سورا باشلار منیم محنتلی ایامیم خرابه منزیلینده ماجرالر قالدی من قالدیم باجی قارداشلیق عالمده عجب بیر آیری عالمدیر حسینیم سن شهید اولدون بلالرقالدی من قالدیم 🆔@shokofeha_ye_kheal
84.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ♡بچه هیئتی♡ اثر تولید شده توسط گروه کودک سرودستان «پخش در شبکه پویا» شاعر: خانم (از شاعران گروه کارگاه شعر سرچشمه) 🆔@shokofeha_ye_kheal