🌸
"اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد"
تمام زندگی اش بود اینچنین افتاد...
همیشه محو عمو بود حق بده تا دید،
که هستی اش وسطِ عده ای لعین افتاد
دوید سمت عمو تا فدایی اش بشود
به جانِ طفلِ حسن، آتشِ یقین افتاد
به راهِ عشق که دستش جدا شد از بدنش...
حسین بود ک انگار حاء و سین افتاد
"دوباره چادر خاکی،دوباره سیلیِ زور"
خطور کرد به ذهنش "فقط همین" افتاد...
#محرم
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_حسن
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
✍ #زینب_سادات_محمدی
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
حالا تو از تمام زمین و زمان سری
خود را به روی دست پدر تا که میبری...
گریه نمیکنی...رجزت این سکوت توست
حاشا که لحظه ای پسرم کم بیاوری!
هرچند اصغری ولی اصلا مشخص است
در رزم با تمام بزرگان برابری...
شمشیرها برای تو شیء ای اضافی اند
ای شیرخوار! یک تنه یک شیرِ لشکری!
میخواستم که قد بکشی، قد علم کنی
میخواستم سری توی سرها درآوری...
حالا به روی دست پدر رفته ای و من
می بینم از تمام زمین و زمان سری...
#محرم
#شب_هفتم
#علی_اصغر
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
✍ #سعیده_اسماعیلی
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
رسیده است به معنای مستجاب شدن
کسی که خسته نمیگردد از جواب شدن
وهب مسیحی و برگشتهها مسلمانند
چقدر سهل و محال است انتخاب شدن
«حیا کن» از لب اصغر به خود بیا ای ابر
وظیفهی تو مگر چیست غیر «آب شدن»؟
بریز خون مرا، تا که فاشتر بشوم
هلا که باک ندارد گل از گلاب شدن
به یاد سوختن خیمهها که میافتم
مرا گریز نمیماند از کباب شدن
در آن زمان که تنت را برهنه دیده به خاک
چقدر سوخته خورشید از آفتاب شدن!
به قصد هتک حریمت نقاب زد دشمن
تناقضی است در اینگونه بینقاب شدن
هزار درد کشیدی ولی شهیدت کرد
میان این همه، شرمندهی رباب شدن
#محرم
#امام_حسین
#اباعبدالله_حسین
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
✍ #سعید_مبشر
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
آنقدر بر خیامِ حرم گشت عرصه تنگ
نامردها زدند به اهل خیام چنگ
از چه به طبلِ خاتمه ی جنگ میزنند؟!
تازه شروع گشته برای رقیه جنگ
امشب چگونه بالش پر زیر سر نهی؟!
وقتی که گشته بالش اطفال پاره سنگ
آنها که آفتاب ندیدست رویشان
بُرد آفتاب از رخشان در مسیر ، رنگ
با بچه ها چه میکند این راه پر خطر
راهِ دراز و مَحملِ عریان و ناقه لنگ
#شام_غریبان
#عاشورا
#محرم
#امام_حسین
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
✍ #علی_مقدم_عاصی
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
آسمان شد تیره و شد همهمه دور و برت
بر سرش میزد زمین در لحظه های آخرت
تا به روی زخم های سینه ات قاتل نشست
بر زمین افتاد روی تل پریشان خواهرت
«وا حسینا» گفت و با هر ضجّه میزد بر سرش
شمر در گودال تا برداشت سر از پیکرت
غرقِ خون بر خاک زیر دست و پا افتاده بود
خواهرت را بیشتر دق داد وضع حنجرت
غارتت کردند و کرده شعله ور جان مرا
بیشتر آن دستِ بی انگشت و بی انگشترت
اسب سرکش نعل های تازه میخواهد چه کار؟!
درهم و برهم شدی؛ پاشیده شد سرتاسرت
پیرمردی بر عصایش چند نیزه بسته بود
میزد و میگفت این هم آب و نانِ دخترت
پاک میکردند با پیراهنت سرنيزه را
ای زبانم لال! رفت از حال زهرا مادرت!
#عاشورا
#محرم
#امام_حسین
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
✍ #مرضیه_عاطفی
تصویر: اثر حسن روح الامین(تاختن اسبان بر پیکر شهدا)
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
موج ، موجِ قیام و خون و عطش
بی قرار و پرالتهابِ عبور
فوج، فوجِ کشیده دست از خاک
سر به دامانِ پاک حضرت نور
شعله شعله نگاه آتشبار
نیزه نیزه شقاوتی لبریز
صحنه ی آتش و ستیز و عطش
چشمه ای از پگاهِ رستاخیز
این طرف قلّت و دل و دریا
آن طرف کثرت و نفاق و سراب
این طرف خلسه و دعا و امید
آن طرف شور و اضطراب و شتاب
لحظه ی تنگِ آن تقابل بود
زنگِ آهنگ نیزه و خنجر
جنگِ پرننگِ سنگ و آیینه
رسمِ نامردمانِ بی باور
خیمه ها شعله زارِ طفلان شد
دجله با خاک و اشک و خون آمیخت
از فراسویِ التهاب و عطش
خون بر آوار آسمان می ریخت
خاک تبدارِ کربلا گل داد
در حضور طهور خونِ خدا
خیس خجلت شد آفتاب و هنوز
سوزد از داغ ظهر عاشورا
ماجراها شروع شد آن روز
ماجرای ستیزه با ناحق
تا ابد هم ادامه خواهد داشت
با شما هستم عاشقان! یا حق
#عاشورا
#محرم
#امام_حسین
✍ #مهرناز_ناصرزاده
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
زهرا شدی و قد کمانت گواه تو
آرام شد سر پدرت در پناه تو
زینب شدی به حکم رد تازیانه ای
که اینچنین نشسته به چادر سیاه تو
مثل پدر قدم به قدم در نگاه دشت
خون گریه کرده خار مغیلان به راه تو
از زجر دیدنت چه بگویم که نیمه شب
دست خسوف پرده کشیده به ماه تو
تشت طلا شبیه به ظرف طعام نیست
سیلی چه کرده با دل خون نگاه تو؟
اشکت تباه کرده شب و روز شام را
دیگر چه حاجت است به نفرین و آه تو؟
زخمی ترین سه سالهی تاریخ بوده ای
معصوم بودنت شده تنها گناه تو
#حضرت_رقیه
#صفر
#اربعین
#محرم
#امام_حسین
✍ #احمد_حیدری
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
آری ضرر نمودم و ارزان گریستم
گاهی اگر برای غمِ نان گریستم
هر لذّتی به غیر تو خسران محض بود
در ابتداش خنده و پایان گریستم
جز گریه چیست ، لشکر افتادگانِ عجز
بنگر مرا که تا بُنِ دندان گریستم
گریه اگر نوشته شود ، شعر میشود
من با قلم برای تو دیوان گریستم
آتش کجا به هیزم تَر میکند اثر؟!
آری برای توبه ز عصیان ، گریستم
کارم ز دوری ات به تحیّر کشیده است
دیشب به یاد روی تو ، خندان گریستم
دامان کشیدی از سر آشفته ام چرا؟!
دیدی چگونه سر به گریبان گریستم
هرچند کربلای تو روزیِ من نشد
در پُشتِ مرزِ بسته ی مهران گریستم
#اربعین
#امام_حسین
#کربلا
✍ #علی_مقدم_عاصی
🆔 @shokofeha_ye_kheal
دوستان
این بیتابی و سوختن دل در فراق کربلا و این اشک و ناله ها کم از زیارت نیست. معرفتی که از زیارت نصیب زائر میشه، در همین بیتابی ها و گریه ها هم حاصل میشه. پس باید خییییییلی مراقب باشیم تا این حالمون رو خراب نکنیم با تهمت و افترا و بی انصافی نسبت به مسئولانی که در امر اربعین تصمیم گیری کرده اند. هر چی حال معنوی که این روزها بدست اوردیم رو با احساسات به باد ندیم.
باید خیلی مراقب باشیم
🌸
💠 در رثای علی لندی بزرگمرد پانزدهسالهای که پروانهسان به آتش زد و ققنوسوار جاودان شد.
سر تا به پا شد نور و چون فانوس برخاست
چون بود با پروانهها مأنوس، برخاست
تا پا نهاد آن مرد بیپروا در آتش
آه از نهاد آتش و فانوس برخاست
تنها نه نام او، مرامش هم علی بود
در پای عزّ و غیرتش ناموس برخاست
چون قطرهای گمنام دل را زد به دریا
افزونتر از دریا شد، اقیانوس برخاست
فهمیده بود اندیشۀ فهمیدهها را
چون گوهری ناب از دل قاموس برخاست
از خیل دمسردان و بیدردان جدا بود
از درد همسایه چو جالینوس برخاست
در ماتم این لالۀ آتشگرفته
از بلبلان غمزده قالوس برخاست
هم اشک از چشم جوانمردان فرو ریخت
هم از لب آزادگان افسوس برخاست
در وصف او شعر و حماسه در هم آمیخت
پروانه در آتش شد و ققنوس برخاست
#علی_لندی
#حسین_فهمیده
#الگوی_نوجوانان_ایرانی
#ایثار_همچنان_باقی_است
✍ #محمدتقی_عارفیان
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
با قامت کوچکش عَلَم را برداشت
بر سینه نشانِ غیرت از حیدر داشت
پروانه میان شعلهها سوخت ولی
در خاکِ جهان بذر فداکاری کاشت
#علی_لندی
#حسین_فهمیده
#الگوی_نوجوانان_ایرانی
#ایثار_همچنان_باقی_است
✍ #نوید_نیّری
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
جامانده ام و سخت به هم ریخته ام
احوال دلم را به غم آمیخته ام
عشاق همه عازم مشایه شدند
من کوله به چوبِ رخت آویخته ام😔
#اربعین
#امام_حسین
#کربلا
✍ #صاحب_صبر
🆔 @shokofeha_ye_kheal