ظهرتون بخیر اهالی شمال ایتا
تاریخ دقیق شروع و پایان دهه اول و دوم فاطمیه در تقویم شمسی برابر است با :
دهه اول ایام #فاطمیه از روز دوشنبه 14 آذر 1401 شروع و در تاریخ پنجشنبه 24 آذر 1401 به پایان میرسد.
دهه دوم ایام فاطمیه از روز یکشنبه 4 دی 1401 شروع و در تاریخ سه شنبه 13 دی 1401 به پایان میرسد.
همانطور که تقویمها نشون میدن روز سهشنبه ۶ دی سالروز شهادت خانم فاطمه زهراس.
پس با این حساب ، دهه #فاطمیه از دیروز شروع شده.
اومدم خدمتتون بگم حالا که امسال شب یلدا همزمان با دهه فاطمیهس، حواسمون باشه توی اون شب، مراعات دلِ شکستهی فرزندان خانم فاطمه زهرا رو هم بکنیم.
🍃🌸🍃 اینم آدمک چای من
اونایی که چای کیسهای دوس ندارن و دلشون میخواد از طعم چای دم کشیده لذت ببرن ولی وقت ندارن این آدمک بهترین گزینهس.
مقایسه آمار بیماری آقایون و خانمها :
میگرن :💆
70% خانم ها👸
30% آقایون👨
پوکی استخوان :💀
90% خانمها👸
10% اقایان 👨
بیماری های عصبی :😤
90%خانم ها👸
10% آقایان👨
انواع بیماری های عفونی :😷
80% خانم ها👸
20 % آقایان 👨
انواع سرطان :👶
60% خانم ها👸
40% آقایان 👨
از کار افتادگی کلیه :
70% خانمها👸
30 % آقایان 👨
آمار مرگ ومیر :
99% آقایان ،1% خانم ها😳
نمی دونم کجای کار میلنگه😂😂😂🤣🤣😅😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃 عجب دنیایی شده صندلی قدرت به هیشکی وفا نکرده😊
هدایت شده از شُمالےها
🍃🌸🍃 نزدیک امتحاناتِ، بهتره یه سِری کارا رو انجام بدی:
مثلا برنامه داشته باشی
قبل از اینکه شروع کنی
به "درس خوندن"
یک صفحه قرآن بخونی🙂
روزی، اتوبوس خلوتی در حال حرکت بود. پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یکی از صندلی ها نشسته بود. مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که بی نهایت شیفته زیبایی و شکوه دسته گل شده بود و لحظه ای از آن چشم برنمی داشت. زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید. قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه، پیرمرد از جا برخواست، به سوی دخترک رفت و دسته گل را به او داد و گفت: متوجه شدم که تو عاشق این گل ها شده ای. آنها را برای همسرم خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از اینکه آنها را به تو بدهم خوشحال تر خواهد شد. دخترک با خوشحالی دسته گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از اتوبوس پایین می رفت بدرقه کرد و با تعجب دید که پیرمرد به سوی دروازه آرامگاه خصوصی آن سوی خیابان رفت و کنار نزدیک در ورودی نشست.
#دسته_گل
هدایت شده از ✿⊰『 ࢪۅحوُࢪِیحآݩ🌿』⊱✿
شفاعتت میڪنه اون
شھیدۍڪه موقع گنـاه
میتونستی گناه ڪنۍولی
به حرمت رفاقت باهاش
ڪنار گذاشتۍ..!(:
#شهیدانه
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
(قسمت هفدهم)
🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش می کردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمی توانستند...
⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود.
♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیونها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمیکرد.
♻️مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند...
🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد.
✅مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت:
باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود.
🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند...
بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم می دادند...
✅از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند...
🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
🌴نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند...
🌸جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
🌾 به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد.
🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند.
🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند .
🍁وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
🌹 اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
💥ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم.
حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
💐کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش...
🥀از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم...
🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعمالم نمانده بود...
🍀از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.
💠برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم.
💠نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم.
♻️آنها می گفتند:خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را می دادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم.
🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم...
ادامه دارد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ