به زندگی آیت الله مصباح و شهید سلیمانی که نگاه میکنم، میبینم:
یکی علامه بود و دیگری سردار
یکی عمار بود و دیگری مالک اشتر
یکی با نفاق میجنگید و دیگری با کفر
یکی فرمانده جنگ نرم بود و دیگری فرمانده جنگ سخت
هر دو توسط رسانههای برانداز خارجی و دنبالههای داخلی آنها تخریب میشدند.
مثل #حاج_قاسم سرباز واقعی #امام_زمان و #جان_فدا
🔴 صلواتی در جهت دفع بلا و مصیبت در عصر روز جمعه
🔹 این دعا از مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی به نقل از مرحوم امام خمینی که به شاگردان خویش به جهت دفع بلا و مصیبت توصیه میفرمودند:
🔺 عصر و غروب جمعه، به نیابت از تمام شیعیان عالم ده مرتبه بگوئید:
🔹 اللهمَّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ أدْفَعْ عَنَّا البَلاءَ المُبْرَمَ مِن السَّماءِ إنَّكَ عَلى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ
🔸 خدایا صلوات فرست بر محمد و آل محمد و دفع بنما از ما بلائی را که حتمی شده است از آسمان، همانا تو بر هر امری قادر و توانائی.
هدایت شده از شُمالےها
🌱🌼یه زمانی توی تاریخ نوشته میشه توی
دوران چادر کشی نوجوانای پای کار نظام
و انقلاب چادرشونو سفت تر از بقیه روزا
گرفتن و رفتن توی جامعهای که هم فحش
میخوردن هم طعنه میشنیدن.
🌱🌺میرسه اون روزی که توی تاریخ اسم پسرای بسیجی چشم پاکِ انقلابی که با همون
وضعیت نگاهشونو پاک نگه داشتن و رفتن
میدون که ناموس مردم توی امنیت باشه،
شبایی که توی خیابون اشغالهایی رو که
آتیش زدن جمع میکردن نوشته میشه و در
آینده این نسل میشه اسطوره (:
🍃🌸🍃 آقاجان برای جوونای انقلابی مملکتمون دعا کنید .
#امام_زمان
یکی از اهالی شمال ایتا 😎💬
سلام امکانش هست آیدیتونو بدید یه فیلمی براتون بفرستم؟؟
🍃🌸🍃 و من
سلام دوست خوبم، آیدیمو گذاشتم توی بیو که هم در دسترس شما باشه و هم بقیه دوستان.
#سه_دقیقه_در_قیامت
🍃🌸🍃 قسمت بیست و چهارم
"تجربهای جدید"
کتاب سه دقیقه در قیامت، چاپ و با یاری خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از این کتاب خیلی خوب بود و افراد بسیاری خبر میدادند که این کتاب تأثیر فراوانی روی آنها داشته.
یک روز صبح، طبق روال همیشه از مسیر بزرگراه به سمت محل کار میرفتم.
یک خانم خیلی بد حجاب کنار بزرگراه ایستاده و منتظر تاکسی بود از دور او را دیدم که دست تکان میداد بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود برای همین توقف کردم و این خانم سوار شد.
بیمقدمه سلام کرد و گفت: میخواهم بروم بیمارستان.... من پزشک بیمارستان هستم امروز صبح ماشینم روشن نشد. شما مسیرتان کجاست؟
گفتم: محل کار من نزدیک همان بیمارستان است شما را میرسانم.
آن روز تعدادی کتاب سه دقیقه در قیامت در صندلی عقب بود.
این خانم یکی از کتابها را برداشت و مشغول خواندن شد بعد گفت: ببخشید اجازه نگرفتم میتونم این کتاب رو بخونم؟
گفتم: کتاب را بردارید هدیه به شماست به شرطی که بخوانید تشکر کرد و دقایقی بعد، در مقابل درب بیمارستان توقف کردم.
خیلی تشکر کرد و پیاده شد.
چند ماه گذشت و من این ماجرا را فراموش کردم تا اینکه یک روز عصر، وقتی ساعت کاری تمام شد طبق روال همیشه سوار ماشین شدم و از درب اصلی اداره خارج شدم.
همین که میحواستم وارد خیابان اصلی شوم دیدم یک خانم چادری از پیاده رو وارد خیابان شد و دست تکان داد.
توقف کردم نشناختم ولی ظاهرا ایشان مرا خوب میشناختند.
شیشه را پایین کشیدم جلو آمد و سلام کرد
و گفت مرا شناختید؟
خانم جوانی بود سرم را پایین گرفتم و گقتم: شرمنده، خیر
گفت خانم دکتری هستم که چند ماه پیش لطف کردید و مرا به بیمارستان رساندید چند دقیقهای با شما کار دارم.گفتم: بله حال شما خوبه؟
ماشین را پارک کردم و در کنار پیادهرو، در حالی که سرم پایین بود به حرفهایش گوش کردم.
گفت: اول از همه باید سوال کنم شما راوی کتاب سه دقیقه هستید؟ همان کتابی که آنروز به من هدیه دادید؟ درسته؟
میخواستم جواب ندهم ولی خیلی اصرار کرد
🌸🍃 ادامه دارد....
🍃🌸🍃 تصویریاز حاج قاسم عزیز ما برای آرامش روحمون!"
#سلام_اهالی_شمال_ایتا_صبحتون_بخیر
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جرعهای از زلال قرآن
هیچ گاه با الله خدای دیگری قائل مشو که نکوهیده و خوار میشوی....
@shomale_eitaa
💕اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ.💕