eitaa logo
شهدای مدافع حرم
20 دنبال‌کننده
700 عکس
107 ویدیو
1 فایل
لبیک‌ِ یا‌ زینب💐 کانال شهدای ایرانیِ مدافع حرم و جبهه مقاومت اسلامی🇮🇷 ڪپےآزاد✅ 📥ارتباط: @Eco309 🔵کانال‌مون در تلگرام: 👉https://t.me/shuhadayemodafeharam
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 | 📙مجموعه «نوجوان مَرد» 📨خاطرات‌خودنوشت‌دوران‌نوجوانی 🧡سردار شهید حاج 🟩 ┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈
📸 | 📙مجموعه «نوجوان مَرد» 📨خاطرات خودنوشت دوران نوجوانی 🧡سردار شهید حاج 🟩 ┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈
✉️ 🟢سردار شهید حاج 🌹رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، اما جوانی نبود که بخواهد عاطل و باطل بگردد. کنار درس ومشق، گشت دنبال کاری تا لقمه حلال دربیاورد. ☘هتل کسری نیرو می خواست. هنوز یکی دوهفته نگدشته، به چشم همه آمد. رئیس هتل نَه به اندازه یک گارسون، که بیشتر از چشم‌هایش به او اعتماد داشت. 🌹بعد انقلاب خیلی‌ها اهل احتیاط شدند، اما قاسم از قبلش هم رعایت می‌کرد. از همکارانش در هتل کسی به یاد ندارد که حتی یکبار غذایی را مزه کرده باشد. 🟩 ┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈
📝 ✍برشی از و دستخط 🌹سپهبد شهید حاج 🙏خدایا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. 🙏اگر توفیق صحابه رسول اعظمت، محمد مصطفیﷺ را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن‌ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آن‌ها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. 🟩 ┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈
💠 🔵سردار شهید حاج ❣مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی كه از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. 🦋با هماهنگی قبلی، روزی كه سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم كه كنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت:«من به منزل می‌روم! شما هم فاتحه بخوانید و بیایید!» ❣بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت كرد و گفت:«این مطلبی را كه می‌گویم، جایی منتشر نكنید!» 🦋گفت:«همیشه دلم می‌خواست كف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین‌بار قبل از مرگ مادرم كه این جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا كردم و كف پای مادرم را بوسیدم. ❣با خودم فكر می‌كردم حتماً رفتنی‌ام كه خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.» سردار در حالی كه اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌كرد، گفت: «نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصتِ بوسیدن داشته باشم.» 🟩 ┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈