eitaa logo
سیاست هفته🇵🇸
91 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
6.1هزار ویدیو
57 فایل
عرصه جنگ نرم «بصیرتی عمارگونه» و «استقامتی مالک اشتروار» می‌طلبد ... مقام معظم دلبری❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
👤علی بن مهزیار ۲۰ سفر به مکه رفت در سفر بیستم خدمت حضرت ولیعصر علیه السلام رسید. وقتی قاصد آمد علی بن مهزیار را ببرد از علی بن مهزیار که کنیه اش ابالحسن بود سوال کرد : یا ابالحسن ما الذی ترید ؟ دنبال چه میگردی ؟ چه میخواهی ؟ 😔مهزیار به قاصد امام زمان عج عرض کرد : ارید الامام المحجوب عن العالم من دنبال امامی میگردم که محجوب و غایب از دیدگان عالم است ✨قاصد گفت: جواب غلطی دادی و در ادامه فرمود : و ما هو المحجوب عن العالم و لکن حجبه سوء اعمالکم چه کسی میگوید حضرت محجوب از عالم است ؟! اعمال بد شما او را محجوب کرده است مگر کسی را سراغ داریم که ظاهرتر و روشن تر از امام زمان عج باشد؟ ❗️اره داداش امام زمان حاضر است من غایبم بی سر و صدا باید رفت رمز شبانه میخواد اگر رمز شبانه را بلد نباشی در پادگان راهت نمیدن رمز سری و کد مخصوص را باید بدانی تا پیدایش کنی 🔅یا موسی! دع نفسک و تعال خودت را بگذار و بیا اگر خودت هم بیایی که نمیشه تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز تا زمانی که اظهار وجود میکنی... تا به خویشتن توجه داری... کی میتونی خدا رو ببینی؟ خود بین هرگز ممکن نیست خدابین و امام زمان بین باشه 💔از خودت باید دست برداری گفت : تا به خدا برسیم چقدر راه است ؟ گفت: یک قدم و آن اینکه یک قدم روی نفست بگذاری تا برسی انسان که سوخت خاکستر و در حکم عدم میشود تو هنوز شعله میزنی و اظهار وجود و هویت میکنی تو خودت را بساز امام زمان عج به سراغت میاد... من خودم را بسازم؛ من اگه تو مصائب صبر کنم؛ شهوتم رو بزارم زمین؛ منیت رو کنار بزنم؛ اهل ایثار و انفاق باشم؛ مهدی(عج) به سراغم میاد 😐القصه ... قاصد علی بن مهزیار رو آورد خدمت امام زمان عج. خودش میگه : وقتی میخواستیم به محضر امام زمان وارد شیم گفتم : اسبم را کجا ببندم ؟ ❗️معلوم شد غیر از عشق حضرت چیز دیگری هم در دلش است. ۲۰ سفر به عشق امام عج رفته ولی امام زمان جوابش رو نداده این رفتار به کریم بودن اقای ما نمیخوره پس معلوم شد یه جای کار میلنگه اره حب دنیا حب دنیا حب دنیا حب اسب 👤علی بن مهزیار میگه : خدمت حضرت رسیدم، نشستم. اولین سوال حضرت این بود : یا اباالحسن ما الذی بطا بک عنا الی الان؟ راستی چه شد که تا الان به نزد ما نیامدی؟ چرا تاخیر افتاد؟ بعد امام میفرمایند: قد کنا نتوقعک لیلا و نهارا شب و روز ما منتظرت بودیم داداش یا آبجی! زبان حضرت به من و شما هم همینه ها ..... اقا منتظر همه ماست 👤علی بن مهزیار گفت : اقا قاصد شما نیامد ۲۰ بار اومدم من که بلد نبودم بیام میگه حضرت سرش رو پایبن انداخت با انگشت شریفشان روی زمین خط کشید. بعد سر مبارکشان را بلند کردند و فرمودند : قاصد نیومد؟ نه جواب درستی ندادی «لا ولکنکم‌ کثرتم الاموال و تجبرتم علی ضعفا المومنین و قطعتم الرحم الذی بینکم فای عذر لکم ؟ فقلت التوبه التوبه الاقاله الاقاله» 🔹🔹🔹سه حرکت و عمل شما باعث شده پیش من نتونید بیایید: ۱.کثرتم الاموال دنبال دنیا هستید دنبال مالی که باطنش مار است مالی که به آن تمایل پیدا کردید و شما را منحرف کرده است. فقط به فکر پول و اموال و تجارت هستین. ۲.و تجبرتم علی ضعفا المومنین تکبر بزرگی جباریت در برابر ضعیفان می ورزید امان از تکبر امان از منیت ۳. و قطعتم الرحم الذی بینکم قطع رحم کردی برادر با برادر فرزند با پدر فامیل با فامیل . 🔸به فرموده امیرالمومنین : الارقاب کالعقارب فامیل ها مثل عقرب هستند مرتب به هم نیش میزنند بله ... امام رمزش رو گفت زهد تواضع کمک به فامیل و خانواده و هم نوعت، یعنی ایثار و خیرخواهی و رفع هم و غم خلق الله 🔸باید نور شیم تا خدمت نور برسیم ☀️حضرت فرمود : هم اکنون چه عذری داری ؟ 👤علی بن مهزیار : آقاجان ! مرا ببخش! آقاجان! توبه دیگر از این کارها نمیکنم ☀️بعد حضرت فرمودند : علی بن مهزیار ! اگر استغفار شما برای همدیگر نبود ما رحمتمان را از شما قطع میکردیم لطف و عنایتمان را از شما میبردیم همین استغفار و مهربانی نسبت به هم دارید سبب شده است که لطف ما به شما برسد 🔺اره عزیز شب ها عوض هم دیگه استغفار کنیم خیرخواه و مهربان باشیم نسبت به هم @siasate_hafteh
سیاست هفته🇵🇸
👆بهنام محمدی شهید 13 ساله ای که بعد از 31 سال و نبش قبر پیکر مطهرش سالم بود. ♻️بهنام محمدی نوجوان 13 ساله زبر و زرنگی بود که به او تعلیمات لازم را جهت کسب اطلاعات از دشمن داده بودم، و به‌عنوان اطلاعات‌چی در خدمتم بود. یک روز به بهنام گفتم «برو پیش عراقی‌ها و بگو صدام کِی به خرمشهر می‌آید؟ مادرم یک گوسفند نذر کرده که هر وقت صدام آمد زیر پایش قربانی کند؛ آنوقت آن‌ها دیگر با تو کاری نخواهند داشت. بعد به آنها بگو که تعداد زیادی تانک از فلان مسیر در حال حرکتند و دارند به سمت شما می‌آیند»؛ می‌خواستم با استفاده از این ترفند جلوی پیشروی دشمن گرفته شود، تا نیروی کمکی برسد؛ که البته جلوی پیشروی دشمن گرفته شد، اما نیروی کمکی هیچ وقت نرسید. همچنین در برخی اوقات که درگیر جنگ و دفاع بودیم، بهنام محمدی را می‌دیدم که دوان دوان جلو آمده و اطلاعاتی از آرایش نظامی دشمن به ما می‌داد، یا مثلا می‌گفت «تیمسار! به جان مادرم از فلان کوچه پنج تانک دارند به طرف ما می‌آیند»؛ که من فورا آرپی جی زن ها را به آن محور می‌فرستادم. خدا رحمتش کند. * شجاعت بهنام در تعویض پرچم‌ها یک روز بهنام وقتی که پرچم عراق را بالای یکی از ساختمان‌های بلند خرمشهر می‌بیند، به‌طور نامحسوسی خود را به ساختمان رسانده و به دور از چشم بعثی‌ها پرچم ایران را جایگزین پرچم عراق می‌کند؛ واقعا دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده‌ خرمشهر روحیه مضاعفی را در بچه‌ها ایجاد کرده بود، و جالب‌تر اینکه عراقی‌ها  تا 18 آبان متوجه این موضوع نشده بودند. بهنام بعد از تعویض پرچم نزد ما آمده بود؛ دست او هنگام تعویض پرچم به دلیل ضخامت طناب، و سرعتی که در پایین کشیدن پرچم عراق و بالا بردن پرچم کشورمان داشت، مجروح شده بود. به گروهبان مقدم گفتم باند بیاورد و دست بهنام را پانسمان کند، مقدم باند را از کوله‌اش بیرون آورد، اما بهنام اجازه پانسمان دستش را نمی‌داد و با دویدن به دور من، مقدم را به دنبال خود می‌کشاند؛ به بهنام گفتم «چرا نمی‌ایستی؟! می‌خواهد پانسمانت کند تا زخمت چرک نکند»؛ بهنام رو کرد به من و گفت «باند را بگذارید برای سربازانی که مادر ندارند و تیر می‌خورند.» هرچه سعی کردیم این نوجوان 13 ساله اجازه نداد دستش را ببندیم؛ او یک مشت خاک روی دستش ریخت و رفت. * چگونگی شهادت نوجوان دلاور حدود ساعت 9 صبح روز 24 مهر، بهنام در «بازار نقدی» مورد اصابت ترکش «خمسه خمسه» قرار گرفت، و در پیاده‌رو به زمین افتاد؛ سپس تانک از روی زانوانش عبور کرد، که در اثر آن پایش از زانو به پایین قطع شد، و ایشان به این ترتیب به شهادت رسید. ** ماجرای نبش قبر شهید بهنام محمدی/ جسدی که بعد از 31 سال سالم بود مادر شهید محمدی می‌گفت که بهنام هر شب به خوابش می‌آید و می‌گوید «من از دوستانم جا ماندم، مرا به مسجد سلیمان ببرید»؛ به اصرار مادر شهید، ایشان را سال 90 نبش قبر کردند. با اجازه علما قرار بر این شد که پیکر ایشان از محل دفن به مسجد سلیمان انتقال پیدا کند. آیت‌الله جمی امام جمعه و جناب سروان دهقان با من تماس گرفتند و گفتند شما هم برای مراسم بیایید. بلیط هواپیما گرفتم و برای نبش قبرش رفتیم، من و حاج آقا کعبی جلو رفتیم مادرش سمت راست من و پدرش روبروی من قرار داشتند خاک را برداشتند و رسیدند به نزدیکی سنگی که روی جنازه ایشان بود؛ من رفتم جلو و گفتم «بیل را کنار بگذارید، چون استخوان‌های این بچه قطعا در این مدت پوسیده، و اگر تکه‌ای از این سنگ روی آن‌ها بیافتد استخوان‌ها از بین می‌رود. بگذارید من با دست خاک را کنار بزنم و استخوان‌هایش را سالم برداریم». آرام آرام با دستانمان خاک را کنار زدیم و به سنگ رسیدیم، وقتی که سنگ اول را برداشتیم، با پیکر سالم شهید مواجه شدیم، من که در همان لحظه از حال رفتم، مادرش هم غش کرد؛ باور کردنی نبود، انگار که این بچه یک دقیقه پیش خوابیده است؛ بعد از 31 سال هنوز زانویش خون می‌چکید. مادر شهید محمدی، پیکر نوجوان شهیدش را ساعات زیادی در آغوش خود گرفته بود، و حاضر نبود او را از خود جدا کند؛ او می‌گفت «مردم! این بچه بوی گلاب می‌دهد؛ چرا می‌خواهید از من جدایش کنید؟ مگر نمی‌بینید که تمامی اعضایش سالم است؟ پس چرا می‌خواهید او را دفن کنید؟ مگر شما از دست بچه من سیر شده‌اید»؛ واقعا صحنه‌ی عجیبی بود. من سال گذشته مادر بهنام را دیدم؛ به من گفت «جناب سرهنگ! عجب اشتباهی کردم؛ این بچه قبل از اینکه جایش را عوض کنیم هرشب به خوابم می‌آمد و با من حرف می‌زد، و می‌گفت "جایم را عوض کنید، من از دوستانم دور افتادم"، اما از وقتی که جایش را تغییر دادیم، دیگر مثل قبل به خوابم نمی‌آید»؛ من به ایشان گفتم «آیا شما ناراحتی که او خوشحال است»؛ گفت «خوشحالم از اینکه که او خوشحال است، اما ناراحتم که چرا هر شب نمی‌بینمش». 🌷 *اَللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحمّدٍوَآلِ‌مُحمّدوَعَجِل‌فَرَجهُم*🌷 @siasate_hafteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆💠اعتراض دکتر شکور امیدی؛ دکترای تخصصی ایمونولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس کل انجمن حمایت از بیماران دیابتی کشور به تصمیم غیرعلمی، غیرقانونی و غیراخلاقی وزارت بهداشت و ستاد کرونا در خصوص واکسن اجباری 🔸کرونا هیچ واکسن اختصاصی ندارد. 🔸حتی کسانی بوده‌اند که سه دوز واکسن (دو دوز اصلی و یک دوز یادآور) زده‌اند، اما در آخر کرونا گرفته اند و فوت شده‌اند. 🔸حتی واکسن های خارجی مثل فایزر اثربخشی آن ها به ۳۰ درصد رسیده است. 🔸وقتی که کرونا واکسن اختصاصی ندارد؛ داشتن کارت واکسن دلیل بر سلامت فرد نخواهد بود، پس چرا اصرار بر واکسیناسیون؟؟؟!!! 🔻نشر دهید @siasate_hafteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 الحمدلله مسئولین در حال بیدار شدن هستند/تبارک الله 🔸تذکر به رئیس جمهور توسط نمایندگان مجلس بعلت رویه نادرست تزریق واکسن کرونا اعمال فشار برای واکسیناسیون و اعمال محدودیت ها خلاف شرع و قانون است. 🔸وزیر بهداشت باید نظر دانشمندان مخالفان واکسن را نیز بشنود. 🔸اگر وزیر بهداشت به این رویه واکسیناسیون ادامه دهد حسب ماده ۲۳۴ با ایشان برخورد خواهد شد. @siasate_hafteh
👤سمیر جعجع متهم اصلی ربوده شدن و‌شهادت ‌و‌ همراهانش و‌‌ از قصابان جنایت صبرا و شتیلا کسی که خواهان نابودی حزب الله و عامل آشوب و‌ ناامنی در لبنان است.
سیاست هفته🇵🇸
👤سمیر جعجع متهم اصلی ربوده شدن و‌شهادت #احمد_متوسلیان ‌و‌ همراهانش و‌‌ از قصابان جنایت صبرا و شتیلا
🔺متهم اصلی ربوده شدن احمد متوسلیان کیست؟ 🔸سیدحسن نصرالله در بیاناتی، حزب نیروهای لبنانی(فالانژیست‌های سابق) را به عنوان متهم اصلی ربوده شدن حاج‌احمد متوسلیان و سه همراهش معرفی و «سمیر جعجع» و نیروهای وابسته به وی را مسئول روشن شدن این پرونده دانسته است. 🔺 سمیر جعجع در دوران جنگ داخلی لبنان که از سال 1975 آغاز و تا1990 به طول انجامید «سردار جنگ» لقب گرفته بود؛ او در این دوران یکی از اعضای گروه چریکی خانواده «امین‌الجمیل الکتائب» بود. حزب «الکتائب» پس از آنکه در اواخر دهه 80 سعی داشت رویکرد خود را بر سایر احزاب مسیحی مارونی تحمیل کند،نام خود را به «القوات اللبنانیه» تغییر داد. تصاویری که از او در زمان جوانی و جنگ‌های داخلی لبنان به ثبت رسیده از سمیر چهره‌ای شبیه «گانگستر‌ها» را ترسیم می‌کند. سمیر جعجع رابطه بسایر نزدیکی با آریل ساموئل مردخای شرایبر معروف به «آریل شارون» و ملقب به «قصاب صبرا و شتیلا» داشته است. 🔹جعجع وجهه مناسبی در میان لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها ندارد و یکی از فرماندهان نظامی در کشتار «صبرا و شتیلا» است که بارها عازم اسرائیل شد و بسیاری از اسرائیلی‌ها او را می‌شناسند. این گروه چریکی از کمک‌های تسلیحاتی اسرائیل بهره می‌برد و فرماندهان آن‌ها توسط افسران اسرائیلی آموزش دیده‌اند که یکی از آنها همین سمیر جعجع است.جعجع هم اکنون نیز از مخالفان سرسخت کشور سوریه و حزب‌الله لبنان است. 🔹تا کنون چندین ادعای ناموثق در مورد وضعیت حاج احمد متوسلیان و همراهانش مطرح شده است اما با وجود این مساله سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان‌ شامگاه پنجشنبه دهم بهمن 1387با تأکید بر ضرورت پیگیری جدی پرونده چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی و فشار دولت لبنان بر حزب نیروهای لبنانی(فالانژیست‌های سابق) به عنوان متهم اصلی ربوده شدن این افراد معرفی و جعجع و نیروهای وابسته به وی را مسئول روشن شدن این پرونده دانسته است. 🔺سمیر جعجع که متهم اصلی ربودن چهار دیپلمات ایرانی و تحویل آنها به رژیم صهیونیستی است در واکنش به اظهارات قاطعانه دبیرکل حزب‌الله مبنی بر مسئول بودن جعجع و فالانژیست‌های سابق لبنان در ربودن این افراد، برای فرار از پاسخگویی همواره از ابزار فرافکنی بهره برده است. ☀️حاج احمد متوسلیان، کاظم اخوان، تقی رستگارمقدم و سیدمحسن موسوی 14 تیر ماه سال 1361 در منطقه «برباره» لبنان توسط نیروهای فالانژ ربوده شده‌اند و بر اساس شواهد و مستندات موجود به رسیده اند.‌ @siasate_hafteh
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 گذشت دوره‌ی ابوموسی اشعری ❗️ شرایط داره ... قوانین داره .... @siasate_hafteh
9.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودتو دست‌کم نگیر؛ امروز همون شنبه‌ای هست که با همه‌ی شنبه‌ها فرق داره! می‌تونه تو رو تا مقام امام معصوم بالا ببره ❌ اگـــــــر ؛ ..... @siasate_hafteh
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Clip-BozorgTatinKomakBeEmamZaman-64k.mp3
1.63M
🔻پاسخ به یک پرسش پرتکرار: ➖ ما چه کاری می‌تونیم برای امام زمان(عج) انجام بدیم؟ ➖ امروز بزرگ‌ترین کمک به امام زمان(عج) چه کاری است؟ @Panahian_ir
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸اعلام برائت و بازگشت مهمترین عضو فرقه مدعی یمانی در ایران @siasate_hafteh
🌹 *ماجرای شهیدی که تکه تکه اش کرده و جگرش را خوردند*🌹 | 😭😭😭😭 | 🔹️ *شهیداحمد(سعید) وکیلی*  بچه شهر قم بود و در اردیبهشت سال ۵۹ و درجریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. 🔹️ همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی برسر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است ◇ بعد از مجروحیت و اسارت دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد: ◇ حدود یك سال و چندی كه دردست کومله اسیر بودم همان اول پاشنه‌های هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی براین عملشان شادمانی میکردند. ◇ بعد از 18 روز قرارشد ما را به سبك دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند. 🔹️ روزدادگاه رسید، عده‌ای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم. حكم ما كه اعداممان قسطی بود بصورت كشیدن ناخن‌ها، بریدن گوشت‌های بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی! توسط هویه برقی وآتش سیگار به سینه و پشت و  تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد. كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است. 🔹️ عروسی دختر یكی از سركردگان بود، دستور داده شد ۱۶ نفر ازمقاوم ترین بچه‌های سپاه وبسیج وارتش ودو روحانی راكه همه جوان بودند، آوردند و تك تك ازپشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پرپر میزدند وآنها شادی و هلهله میكردند. 🔹️ شهید احمد وکیلی (سعید) ۷۵ روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دوپایش نعل كوبیده وبه همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس ازدادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند. ◇ اولین كاری كه كردند هر دودستش را ازبازو بریدند وچون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان بخاطراین بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست. ◇ پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی میگذرد تا پوست‌های نو جانشین سوخته‌ شده و آن وقت همان پوست‌های تازه را میکندند كه درد وسوزندگی‌اش بسیار بیش ازقبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه باهمان جراحات داخل دیگ آب نمك می‌اندازند. ◇ تمام این مراحل را *احمد(سعید) وكیلی* بااستقامتی وصف‌ناپذیر تحمل كرد ولب به سخن نگشود. ◇ او ازایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میكرد. استقامت این جوان آن بی‌رحم‌ها را بیشتر جری میكرد ◇ او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید: *خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگی‌ام تنها برای تو باشد و بس* 🔹️ خداوند دعایش را اجابت نمود. *سعید* را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید. ◇ زخمهایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همان جا *شهید* شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت. ◇ اما آنها كه حتی از جسد بی‌جانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند و  البته ناگفته نماند مقداری را هم برای امام جمعه ارومیه فرستادند. 🔹️ امروز همه ما در دفاع از خون پاک این شهدای مسئول و باید پاسخگوی خون پاک این عزیزان باشیم. 🥀 شبی با @siasate_hafteh