🌷قسمت پانزدهم🌷 #اسم‌‌تو‌مصطفاست وقت پرو لباس قربان صدقه ام میرفت و به خانم خیاط میگفت:((انتخاب پسرم کار دله نه کار گِل.ان شاءالله که به پای هم پیر بشن.)) دعای مادرانه اش دلگرمم کرد و دو دلی و تردیدم را کمرنگ تر کرد. ظاهرا جفتم را پیدا کرده بودم، اما هنوز هم برای قضاوت نهایی به زمان احتیاج داشتم. رفته بودم آزمایشگاه،اما این بار به موقع. قرار شد تا من و تو برگه ها را امضا می کنیم و در کلاس توجیهی شرکت می کنیم مادرها بروند زیارت امامزاده اسماعیل(ع). آن ها رفتند و بعد از آنکه کارمان تمام شد آمدیم حیاط آزمایشگاه. گنجشک ها جمع شده بودند داخل باغچه کوچک و جیک جیکی راه انداخته بودند شنیدنی. گل های سرخ، سرخ تر از هر گل سرخی بودند، مثل گونه هایم که آتش گرفته بودند. بنفشه ها دور تا دور باغچه در خواب مخملین بودند. حالا من و تو تنها نشسته بودیم. تازه دقت کردم به لباست. یک شلوار شش جیبِ طوسی با بلوز آبی روشن. هم شلوارت یک سایز بزرگتر بود و هم بلوزت به تنت لق می زد. سکوت سنگین بین مارا صدای گنجشک ها پر کرده بود. _یه چیزی بگین! کمی فکر کردم و گفتم: ((خب من دوست دارم با کسی زندگی کنم که از نظر ایمان و اعتقاد درجه بالایی داشته باشه، یعنی بتونه خودش رو بکشه بالا. الان هم توی خونه مون دوست دارم اعتقاد و ایمان حرف اول رو بزنه.)) با دست اشاره کردی تا روی نیمکت فلزی سبز کنار باغچه بنشینم. گنجشک ها پریدند. زیر نور آفتاب چرخی زدند و باز کنار پایمان نشستند. گفتی: ((خب بله دیگه! باهم می زنیم در معرفت رو با لگد باز می کنیم و قدم به قدم می ریم جلو.)) در دلم گفتم: عجب پرروئه! هنوز مَحرم نشده چه حرفایی میزنه! چقدر روش بازه! وقت برگشت به خانه با فاصله از تو راه می رفتم. حرف نمی زدم و فقط گوش می کردم. آخرین حرفت این بود: ((عصر می ریم خرید حلقه.)) عصر که شد، مامان صحابه را برداشت و باهم رفتیم. من و صحابه و مامان. تو و مامان و بابا و زن داداشت و خواهرت. برای خرید حلقه شروع کردیم به گشتن. نور خورشید افتاده بود روی شیشه طلافروشی ها و چشممان را می زد. جلوی چند مغازه پسند نکردیم و گذشتیم. پدرت گفت:((مغازه ای هست که مال یکی از آشناهاست.بریم اونجا.)) رفتیم و همان جا حلقه ام را خریدی. اما تو گفتی: ((من حلقه طلا نمی خوام.)) و حلقه نقره ای برداشتی که مثل مال من هفت تا نگین داشت. مامان گفت:((غروب شد. ما برمی گردیم. باید برم شام درست کنم.)) با صحابه برگشتند و قبول نکرد با ما به رستوران بیاید. من هم سختم بود، اما آمدم. رستوران بین شهریار و کهنز بود. رستوران مهستان. همان که بعد ها شد پاتوقمان. رستورانی زیبا، شیک و خوش آب و رنگ. هنوز پشت میز ننشته بودیم که مادرت دوربینش را از داخل کیف در آورد: ((کمی نزدیک تر به هم بشینین. می خوام عکس بندازم.)) یکی دوتا عکس گرفت. هر دو معذب بودیم. رفتم پیش خودش نشستم. تو هم پیش پدرت. پدرت چلو کباب و جوجه سفارش داد. غذا از گلویم پایین نمی رفت. شاخه ای گل سرخ در گلدان بلور وسط میز بود، آن را آرام هل دادی طرفم. مادرت باز هم عکس انداخت.به زور لقمه هارا فرو دادم. دلم شور می زد.نمیفهمیدم چه می خورم. همه حواسم به این بود که زودتر برگردیم. برای مجلس عقد مهمان ها آمده بودند و بیشترشان هم از شهرستان بودند. پنجشنبه بود و خانه حسابی شلوغ. عمه ها،دایی ها، مادربزرگ، پدربزرگ، فامیل دور، فامیل نزدیک، همسایه دستِ راست و دستِ چپ و روبرو! محضر تا خانه ما چهار پنج خانه فاصله داشت. می شد پیاده رفت، اما همان راه کوتاه را هم با ماشین رفتیم. تازه گواهی نامه گرفته بودی و خودت رانندگی می کردی.کت و شلوار مشکی پوشیده بودی و پیراهن سفید. بعد ها برایم گفتی:((همون شب که می خواستم بیام خواستگاری،رفته بودم سرکوچه برای مامانم خرید کنم. سجاد رو دیدم ایستاده بود توی مغازه. خواستم بگم یه دست کت و شلوار شیک داری بدی بپوشم بیام خواستگاری؟ دیدم خودش با دمپایی وایساده اونجا!)) خندیدی،از همان خنده های بلند و کودکانه و گفتی: ((راستش،هرچی پول گیرم می اومد، خرج پایگاه می کردم و چیزی ته کاسه نمی موند برای پس انداز.)) آدم ولخرجی بودی. این را بعدها فهمیدم. شاید نشود گفت ولخرج. از این دست آدم هایی بودی که پول به جانشان بسته نیست و این البته نمی تواند بد باشد. شبی که قرار بود فردایش عقد کنیم، مادرت پارچه ساتن سفید و طلایی را به خانه مان آورد: ((سمیه جان، خودت هویه کاری ش کن و دورش گل بزن. برای سابیدن قند روی سرت میخوام.)) ادامه دارد...✅🌹 @siasikosarieh

💠 مدرسه‌ تعالی برگزار می‌کند: 💢«وبینار یهود شناسی»💢 سرفصل‌های گفتمان : 👈 بنی‌اسماعیل 👈 بنی‌اسرائیل 👈 آخرالزمان 👤 با حضور استاد اسماعیل شفیعی سروستانی؛ نویسنده، روزنامه‌نگار، سخنران و مهدویت‌پژوه که پژوهش‌هایی در حوزه غرب‌شناسی، یهود شناسی، مطالعات مهدویت و آخرالزّمان‌شناسی را در کارنامه خود دارد. 📆 زمان برگزاری: از شنبه ٢٩ مهر لغایت چهارشنبه ٣ آبان (پنج جلسه) ⏰ساعت ۱۹:۳۰ مکان برگزاری: بستر اسکای روم 🖋️لینک ثبت‌نام در وبینار: https://taalei-edu.ir/event/157/

🇮🇷🇵🇸 📝 جشنواره "طوفان هنر" 🍃🌹🍃 ✅ بخش‌های جشنواره: 1⃣ پوستر و عکس نوشت 2⃣ موشن گرافیک و ویدئوکلیپ (ایده محور) 3⃣ آزمون از بیانات مقام معظم رهبری و اطلاعات بصیرتی از محتواهای کانال تحلیلی_تبیینی معیار(از ۱ آبان تا ۶ آبان) ✅ محورهای جشنواره: ۱. مظلومیت مردم (کودکان و زنان) غزه ۲.ماهیت رژیم صهیونیستی ۳.شمارش معکوس پایان رژیم‌صهیونیستی ۴.شکست هیمنه رژیم صهیونیستی ۵.تناقض حقوق بشر 🗓 مهلت ارسال آثار: ۶ آبان 🎁جوایز: 🔸نفرات اول بخش تولید موشن گرافیک و ویدیو کلیپ ۲ میلیون تومان 🔹نفرات دوم بخش تولید موشن گرافیک و کلیپ ۱ میلیون تومان 🔸نفرات سوم بخش تولید موشن گرافیک و کلیپ ۷۰۰ هزار تومان 🔻نفرات اول بخش پوستر و عکس نوشت ۷۰۰ هزار تومان 🔹نفرات دوم بخش پوستر و عکس نوشت ۵۰۰ هزار تومان 🔺نفرات سوم بخش پوستر و عکس نوشت ۳۰۰ هزار تومان ❌ ۳۰ نفر برگزیده بخش آزمون، ۳۰۰ هزار تومان (تاریخ برگزاری ۷ آبان در کانال معیار) ⏬ارسال ‌آثار در ایتا و روبیکا @y_meyar #فلسطین | #طوفان_الاقصی @siasikosarieh

اُفق نامعلوم آینده جنگ میان حماس و اسرائیل 🔸️بعد از عملیات بی سابقه طوفان الاقصی که ضربه راهبردی به اسرائیل وارد کرد و برای ۲۴ ساعت حماس توانست مساحت قلمرو تحت کنترل خود را از ۳۶۰ کیلومترمربع به ۱۰۷۰ کیلومتر برساند ، اسرائیل حملات هوایی ویرانگر و بدون ملاحظه ای را علیه ساختمان های غزه انجام می دهد، ولی از لحاظ نظامی برتری از آن مقاومت غزه است زیرا تا کنون حدود ۲۰۰۰ اسرائیلی کشته و چند هزار نفر دیگر زخمی شده اند و بیش از ۲۵۰ نظامی صهیونیست به اسارت درآمده اند. 🔸️بر اساس اطلاعات نگارنده، حماس واقعا انتظار چنین موفقیتی را نداشت و گمان نمی برد اسرائیل تا این حد غافلگیر شود و معادله جدیدی شکل بگیرد اما به هر حال منازعه میان مقاومت غزه و اسرائیل وارد مرحله جدیدی شده است. 🔸️در این مرحله اسرائیل که ضربه جبران ناپذیری دریافت کرد، سعی دارد خود را در منظر حریفانش پیش بینی ناپذیر جلوه دهد و با حمله همه جانبه و فراگیر به غزه ، کشتار وسیع غیر نظامیان و نابودی سازمان نظامی حماس، معادله را مجددا به سود خود بازگرداند. 🔸️البته در این زمینه بازیگران منطقه ای و جهانی نیز نظرات خاص خودشان را دارند ؛ برای مثال آمریکای بایدن از افزایش تنش ها استقبال نمی کند و در پی فریز کردن شرایط است زیرا انتخابات سال آینده افزایش تنش در خاورمیانه و احتمال بروز جنگ فراگیر و لزوم دخالت آمریکا را برای او نامطلوب می نماید و همچنین بالا رفتن قیمت نفت یک فرصت مناسب تبلیغاتی را برای جمهوری خواهان خواهد بود. 🔸️از طرفی بالا رفتن سطح بحران در غرب آسیا یک فرصت تنفس را برای روسیه (اولویت و تهدید اول آمریکا در سالهای اخیر) فراهم می سازد . نکته دیگر این که بایدن و دموکرات ها ضربه طوفان الاقصی را فرصتی مطلوب برای کنار زدن راست گرایان افراطی در اسرائیل و روی کار آمدن دولتی متعادل تر و همسوتر با تفکرات خود می پندارند. 🔸️همچنین جمهوری اسلامی و متحدان این کشور نیز در پی آتش بس هستند تا کشتار غیرنظامیان در غزه متوقف و معادله کنونی تثبیت شود. 🔸️اقدامات اخیر حزب الله لبنان نیز در راستای تحلیل فوق است و این جنبش سعی دارد با افزایش تنش در مرزهای شمالی فلسطین، اسرائیل را به گونه ای دچار آشفتگی سازد که نه به جنگ با لبنان منتهی شود و ایضا او را از حمله زمینی به غزه بازدارد.‌ 🔸️اما نتانیاهو با توجه به ضربه ای که به حیثیت و کارآمدی او در افکار عمومی وارد شده، سعی دارد به هر شکل ممکن موازنه قدرت را به سود اسرائیل تغییر دهد و به غزه حمله زمینی و همه جانبه کند. 🔸️حمله زمینی اسرائیل به غزه که هدفی جز نابودی حماس ندارد خط قرمز محور مقاومت است و شرایط را به سمت نامعلومی سوق می دهد. 🔸️اینجاست که نبرد اراده ها جریان می گیرد و طرفی برنده خواهد بود که غیرقابل پیش بینی عمل کند و از تحولات آتی نهراسد. 🔸️ایران از کانال ها مختلف به آمریکا و اسرائیل هشدار داده که جنگ منطقه ای در صورت حمله زمینی به غزه اجتناب ناپذیر خواهد بود و همین تهدید اسرائیل را دچار نوعی تردید کرده است‌. 🔸️اما در نهایت به نظر می رسد با فشارهایی که افکار عمومی داخلی رژیم صهیونیستی به دولت نتانیاهو وارد می آورند و تلاش او برای حفظ جایگاه نخست وزیری، انجام حمله زمینی بسیار محتمل خواهد بود. 🔸️اسرائیل و دول عربی حاشیه خلیج فارس (مانند سعودی ، امارات و بحرین) که دشمنی آشکاری با حماس و جریان اخوانی دارند تصمیم گرفته اند تا مسئله غزه یکسره شود این متحد جمهوری اسلامی سرنگون شود و مردم غزه نیز یا به صحرای سینای مصر منتقل شوند یا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس آنها را متقبل گردند. 📌در پایان به نظر راقم این سطور، تداوم جنگ و افزایش گستره نبرد طی روزها و هفته های آتی بسیار متصور می نماید و فعلا افق روشنی برای کاهش سطوح تنش دیده نمی شود و در این شرایط اراده ، صبر و تدبیر طرف های درگیر ، پیروز معرکه را مشخص می سازد. @siasikosarieh

📲💭 الآن رفتن به غزه و جنگیدن، وظیفه اصلی ما نیست! مراقب باخت فکری در این جنگ باشین! #طوفان_الاقصی #فلسطین @siasikosarieh

🔪قاتل سریالی نسل کشی کار رژیم صهیونیستی است... #اسرائیل #فلسطین @siasikosarieh

عیان شدن شعارها و تناقض‌ها 🔺وقایع خونین غزه و نسل کشی فلسطینی‌ها توسط رژیم جعلی صهیونیستی در جلوی چشم جهانيان، ماهیت چهره‌های خشن و بی‌رحم غربی‌ها که شعارها و ادعاهای دروغین و استانداردهای دوگانه آن‌ها درباره حقوق بشر گوش فلک را کرده آشکار ساخت. بر این اساس وقایع و تحولات جاری درس‌های بزرگ برای ما به همراه خود دارد. یکی این‌ است‌ که باید قوی بود و روز به روز منابع قدرت ملی را توسعه داد. آنارشی حاکم بر روابط بین‌الملل اصل خودیاری را اجتناب‌ناپذیر کرده است. 🔺نمی‌توان در هنگامه خطر بر روی کمک نهادها و مراکز امنیتی و بین‌المللی و قدرت‌های بزرگ حساب باز کرد. که بر عکس، تاریخ تحولات ایران نشان داده که سیاست‌های قدرت‌های بزرگ همواره به عنوان یکی از عوامل کلیدی از دست رفتن منافع ملی نقش‌آفرینی کرده است. قدرت‌های استکباری، کشوری را ضعیف ببینند و در شرایطی که منافع شان ایجاب کند با خیال آسوده از روی او می‌گذرند. این واقعیت تلخ زمانه و جهانی است که در آن زیست می‌کنیم. بر اساس این واقعیت و برای صیانت از کشور و ملت ایران، تقویت روزافزون منابع قدرت ملی اهمیت حیاتی دارد. 🔺بعد از حمله رژیم موقتی صهیونیستی به بیمارستان المعمدانی و به خاک و خون کشیدن کودکان و زنان و به طور کلی غيرنظاميان، این رژیم جعلی چه باید بکند تا شورای امنیت و دیگر نهادهای مدعی صلح و حقوق بشر به خود آیند و اقدامی را ترتیب دهند؟ این اتفاقات نشان داد آزادی و حقوق بشر و مدعيان آن، مضحک ترین مفاهیم هستند. تعارف بردار نیست؛ در این‌ زمینه بایستی با غرب‌گرایان در ایران که به دروغ غرب و شعارهاي مضحک آنان را در برابر دیدگان افکار عمومی می آرایند مواجهه فکری و تبیینی داشت. این مقابله و رویارویی لازم و ضروری است و هرگز نباید مخاطرات آرایشگران غرب در ایران را دست‌کم گرفت. 🔺تاریخ معاصر ایران گویای آن است که آراستگان افکار و اندیشه‌های غرب در جامعه ایرانی، ایران را بارها به لبه پرتگاه برده‌اند و نیز همین‌ها نقطه اتکا و امید قدرت‌های بزرگ برای زمین‌گیر کردن ایران به حساب می‌آیند. این‌که جرج بوش سال ۲۰۰۸ قبل از تدارک برای سفر خاورمیانه ای با محور اعلام شده "مهار نفوذ ایران" اعلام کرد ما از نیروهای غرب‌گرا از بیروت و بغداد تا دمشق و تهران حمایت خواهیم کرد و در کنار آنها خواهیم ایستاد و یا اظهارنظر نتانیاهو که افراد غرب‌گرا در ایران را سرمايه بزرگ اسرائیل خواند عمیقا قابل تأمل و نگران کننده است و همگان را باید به اندیشه و اصلاح روش‌ها و خطاها وادارد. #عزیز_غضنفری  @siasikosarieh

🌷قسمت شانزدهم🌷 #اسم‌تو‌مصطفاست همان شب با شابلون استیل دورتادورش را نقش گل رز انداختم. رزها روی پارچه ساتن سفید و طلایی جلوه خاصی داشتند. ساعت ده شب بود که مادرت زنگ زد:((گفتن فردا آب قطع میشه!)) مامان که شنید زد توی صورتش:((وای خاک عالم،حالا چی کار کنیم سجاد؟)) سجاد و سبحان آمدند پیش تو. نیم ساعت بعد سه تایی باهم آمدید با یک تانکر. تانکر را در پارکینگ گذاشتید و بنا کردید به شستنش. تا دیر وقت شب صدای قهقهه تان شنیده می شد. _کف تانکر پر از خزه اس. دوماد آستینا بالا،خودت زحمتش رو بکش! تو را کرده بودند داخل تانکر و دادت بلند بود:((بابا چرا شلنگ رو گرفتین رو سرم، مظلوم گیر آوردین!)) مامان تو آشپزخانه غذا درست می کرد. زرشک پلو با مرغ و خورشت فسنجان. عطر و بوی غذا در خانه پیچیده بود. صدای جیغ و داد و گریه و خنده بچه ها بلند بود. تا نیمه شب همه بیدار بودند. دورتا دور پارچه قند سابی را با هویه گل زدم. _بابا این تانکر سوراخه! شلیک خنده شما از پایین می آمد. آن شب شاید دو سه ساعت بیشتر نخوابیدیم. یازده صبح مامانت آمد دنبالم تا برویم آرایشگاه. رفتم نشستم صندلی عقب. مواظب بودم از تو آینه نگاهم به نگاهت نیفتد. وقتی از آرایشگاه برگشتیم،چادرم را روی صورتم کشیده بودم تا دیده نشوم. مهمان ها دست زدند و کل کشیدند. مامان کاغذی را که بالای آن بسم الله الرحمن الرحیم نوشته بود، دست به دست می چرخاند. مهریه ام روی آن نوشته شده بود:۳۱۳سکه بهار آزادی، یک دست آینه شمعدان، حلقه، انگشتر و سرویس جواهرات. بزرگ ترهای فامیل امضا کردند. خانم ها طبقه اول بودند و آقایان خانه پدرت که تقریبا روبروی خانه ما بود. بی بی، مادر بزرگت، انگشتر سرویسی را که برایم گرفته بودید دستم کرد، النگویی هم به این یکی دستم. مامان آمد صدایم زد:((سجاد باهات کار داره.)) بلند شدم و رفتم داخل راهرو. سجاد تا چشمش به من افتاد زد توی سرش: ((وای مامان اشتباه کردیم آبجی رو دادیم! وای خدا حیفه این ماه پیشونی! ببین چقدر خوشگله! چرا باید دسته گلمون رو بدیم بره؟)) مامان تندی در را پیش کرد و لپش را کَند: ((سجاد هیس! زشته. این حرفا چیه میزنی؟)) صحابه از اتاق بیرون آمد. سجاد به او نگاه کرد، در حالی که اشک می ریخت: ((این یکی رو دیگه نمیدیم مامان! آدم باید آبجیش رو کنارش نگه داره!)) آمدی و برای عقد مرا محضر بردی. تعدادی از مهمان ها هم آمدند. اتاق عقد کوچک بود و سالنی بزرگ کنارش. خانم ها آمدند داخل اتاق. نشستم پای سفره و خنچه عقد. هوا گرم بود.نشستی کنارم. نگاهم به زیر بود که یکی قران را گذاشت روی دامنم. شروع کردم به خواندن سوره یوسف. باید آقا خطبه را می خواند، اما قبل از آن تورا صدا زد:((آقا مصطفی بیا تا شروط عقد رو برات بگم.)) رفتی.صدایش می آمد:((همه شروط به نفع خانمه.حواست هست شما؟)) _بله بله حاج آقا حله! آمدی و نشستی. اتاق گرم تر از گرم شده بود. عرق از چهار ستون بدنم می ریخت. عاقد خطبه را خواند. دفعه اول رفتم گل بچینم. دفعه دوم می خواستم گلاب بیاورم و دفعه سوم گفتم:((با اجازه امام زمان و رهبر عزیزم و بزرگ ترایی که اینجا هستن و پدر و مادرم بله!)) صدای هلهله و دست بلند شد. نقل و سکه ریخته شد روی سرمان. نمی دانستم بعد ها همین چیزی که گفتم می شود سوژه دست تو و برادر هایم:((سمیه، یادت رفت بگی با اجازه آقا مصطفی و کل فامیلامون! این رو هم یادت رفت بگی با اجازه از امام و همه ملت ایران!)) گرمای اتاق دیوانه ام کرده بود. هوای اردیبهشتی شده بود هوای چله تابستان. دیگر به هم محرم شده بودیم. حلقه را دستم کردی، حلقه طلا با هفت نگین سفید. اتاق گرم گرم شده بود. از موهایم آب می چکید. مادرت که آمد هدیه اش را بدهد گفتم:((تموم موهام خراب شد.)) گفتی:((با این وضع که نمی تونه بیاد جلوی مهمونا مامان!)) مادرت گفت:((نگران نباش،الان می برمش آرایشگاه تا دوباره موهاش رو درست کنن.)) مرا همراه مادرت بردی ارایشگاه. دم در پرسیدی:((خیلی طول می کشه؟نکنه مثل اون بار...!)) _همین جا بمون الان برمی گردیم! _اما حالا وقت اذونه باید برم مسجد! _یعنی چی؟ حالا یک امشب رو نرو مادر! _زشته باید برم! ادامه دارد...✅🌹 @siasikosarieh

▫️ربیع الثانی با قدوم مبارک امامی بهاری شده‌است که روزی به دست فرزندش تمام فصل‌های جهان بهار خواهد شد. 🌺آیینه حسن ایزدی آمده است 🌺گنجینه علم احمدی آمده است 🌺یک غنچه ز گلزار امام هادی 🌺با عطر گل محمدی آمده است #میلاد_امام_حسن_عسکری علیه‌السلام بر همگان مبارک.💐 #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج @siasikosarieh

📹▪️ حداقل وظیفه ی ما در برابرِ ظلم 🎙استاد #کاشانی ✔️همچنان مردم مظلوم غزه، فلسطین اشغالی، جنوب لبنان، سوریه و ... زیر آتش ناجوانمردانه کینه و عداوت یهود نسبت به مسلمانان به سر می برند. ❗️برای یاریشان دریغ نورزیم، #دعا، کمترین کمک ما برای نجات جان مظلومان است... #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج @siasikosarieh

. این ننگ همیشگی برای فیفا، فیلا و فیبا می ماند ♦️رژیم صهیونیستی بیش از دو هفته است که شبانه روز، علیه کودکان و زنان بی دفاع در غزه جنایت می کند. فقط دیشل بیش از ۲۰۰ شهروند فلسطینی با بمب های اهدایی آمریکا به خاک و خون کشیده شدند. 🔹حتما به یاد دارید که فدراسیون های ورزشی جهانی، بر سر جنگ روسیه و ناتو در اوکراین چه قشقرقی بر پا کردند و به حذف تیم های روسیه از مسابقات مختلف از جمله جام جهانی پرداختند. ♦️حالا یک جنایت جنگی تمام عیار و بی سابقه، به دست اسرائیل در غزه در حال رقم خوردن است؛ اما هیچ صدایی از فدراسیون های ورزسی بین المللی فوتبال و والیبال و بسکتبال و کشتی و تکواندو و جودو و... (UEFA - FIVB -FIBA- FILA- WTF - IJF) در نمی آید. 🔹این واقعیت بیطرفی در فدراسسیون های ورزشی تحت سیطره غرب است؛ همان گونه که شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی و دیگر نهادهای به ظاهر حقوقی و فنی جهانی. @siasikosarieh

مراسم سالگرد شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی پنج شنبه ۴آبان ماه @siasikosarieh

خانه مادری برگزار می کنند: روضه خانگی با محوریت؛ خانه مادری اتحاد و همدلی با مادران فلسطینی موضوع: فلسطین بی مادر نیست با حضور سرکار خانم سارا طالبی لینک ورود میهمان https://www.skyroom.online/ch/nehzat_123/nezamtabeen زمان دوشنبه یک آبان ۱۴۰۲ ساعت 11الی 12 #روضه_خانگی #همدلی_با_مادران_فلسطینی #خانه_مادری👇 https://eitaa.com/khanehmadari

🌷قسمت هفدهم🌷 #اسم‌‌تو‌مصطفاست _چی چی رو زشته؟ _اینکه به خدا بگم چون زنم آرایشگاه بود نیومدم مسجد، زشته! و رفتی. خانم ارایشگر باز موهایم را درست کرد. کارم تمام شده بود که از مسجد آمدی و مرا بردی خانه. طبقه اول را خانم ها پر کرده بودند. وقت شام مادرت گفت: ((شما برین توی این اتاق باهم شام بخورین.)) قبلا یکی از دوستانم گفته بود:((سمیه، یه هدیه برای آقا مصطفی بخر و همون شب بده بهش.)) _چرا؟ _چون کسی که اولین هدیه رو بده، برای همیشه تو خاطر طرف مقابل میمونه. با سجاد برایت یک ادکلن گرفته بودیم. رنگش آبی آسمانی بود و یک جلد قران کوچک که در جلدی چرمی قرار داشت. هر دو را کادو پیچ کرده و گذاشته بودم داخل کمد اتاق. قبل از اینکه شام بخوریم،ادکلن را آوردم. چشمانت برق زد: ((به چه مناسبت؟)) _همین جوری _من باید برای شما هدیه می خریدم! کاغذ کادویش را باز کردی. قران را بوسیدی و گذاشتی در جیب کُتت. شیشه ادکلن را جلوی نور چراغ نگه داشتی: ((چه آبی زیبایی!)) آن را هم گذاشتی در این یکی جیبت. شاممان را که خوردیم، صدایمان زدند برویم و کیک را ببریم. رفتیم اتاقی دیگر. کیک صورتی بود و دور تا دورش رزهای رنگی. دستم را گرفتی. کیک را به کمک هم بریدیم. سرو صدا و دست و خنده و شادی. زمان به سرعت گذشت. آن هایی که خانه شان نزدیک بود رفتند. فامیل های خیلی نزدیک،چه مرد و چه زن، در اتاقی جمع شدند و هدیه هایی را که گرفته بودیم حساب کتاب کردند. فامیل های شهرستانی آماده شدند برای خواب تا صبح زود راه بیفتند. کم کم فامیل های شما هم رفتند ،اما تو همینطور نشسته بودی.در دلم گفتم: چه پررو! عمویم پرسید: ((آقا مصطفی،هستی دیگه؟!)) _نخیر می رم! نفسی از سر راحتی کشیدم. بلند شدی. جلوی پاشنه در صدایم زدی. آمدم پیشت.نگاهت نمی کردم. گوشی سامسونگ سفیدی،از این ها که تا می شد،دادی دستم. _ این بمونه پیشتون اگه کاری داشتین. هنوز گوشی نداشتم. کار با آن را خوب بلد نبودم اما گرفتم. تا پارکینگ آمدم بدرقه ات. نگاهت نمی کردم. موقع خداحافظی گفتی: ((فردا میام دنبالتون بریم بیرون.)) ادامه دارد...✅🌹 @siasikosarieh

فیلم لحظه شهادت شهید ۱ آبان سالگرد شهادت مصطفی صدرزاده 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شادی روح شهید صلوات 🍃 @siasikosarieh

#سلام_امام_زمانم 🔅السلام علیکَ فی اللیل اذا یَغشی و النَّهار اذا تجلّی 🌱سلام بر تو ای مولایی که در شب ظلمانی غیبت، مومنان چشم به راه طلوعت هستند و در صبح ظهور، شکرگزار آمدنت... 🌱سلام بر تو و بر صبح ظهورت... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان #مولای_غریبم 🍂درد دل ما بی تو فراوان شده آقا دل‌ها همه امروز پریشان شده آقا... 🍂آرامش دنیای نفس گیر، کجایی؟ بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا... #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج @siasikosarieh

📌تبیین حقیقت در اوج محدویت 🔸زندگی و امامت امام حسن عسکری ویژه است. آن حضرت با انواع محدودیت ها روبرو بودند: ۱. محدویت در مکان سکونت حضرت بیشتر مدت عمر خود را سامرا بودند. این شهر پادگان نظامی بود. افزون بر آن حضرت گاهی به زندان و سلول‌های انفرادی افکنده می شد. ۲. محدویت در روابط اجتماعی آن حضرت به شدت از روابط اجتماعی منع می شدند.ایشان در سامرا در حصر بودند و از هرگونه ارتباط آزاد با مردم به ویژه شیعیان باز داشته می شدند. حلبی می گوید: «در عسکر جمع شدیم و روزی که حضرت از خانه خارج می شد، منتظر ماندیم تا او را زیارت کنیم. اما دستور کتبی حضرت صادر شد که: «کسی بر من سلام نکند و حتی کسی با دست، مرا نشان ندهد و به طرف من اشاره نکند، چون جان شما در خطر است" ۳.محدودیت در ارتباطات خانوادگی خلفای عباسی با اطلاع از خبر ولادت حضرت مهدی علیه السلام، حضرت امام حسن عسکری را در ارتباطات خانوادگی محدود کرده بود. تفتیش منزل ایشان، جستجو از زنان باردار، جستجو از کودکان متولد شده، حضرت را به شدت در محدودیت قرار داده بود. به گونه ای که حضرت مجبور شدند پیش از شهادت، روزی با مادر خویش، حدیث، درباره وقایع سال ۲۶۰ق. و شهادت و مسموم شدنش سخن بگوید و او را از اخبار و رویدادهای آن سال آگاه کند. سپس مهدی موعود(ع) را به او سپرد تا از سامرا خارج کند و برای سفر حج به مکه برود، ۴.محدویت عمر عمر پربرکت حضرت ۲۸ یا ۲۹سال بیش نشد. مدت امامت ایشان نیز فقط شش سال بود. تبیین حقیقت 🔺امام حسن عسکری علیه السلام در اوج این محدویت ها به خوبی از عهده تبیین حقیقت برآمدند. حضرت با حفظ و گسترش سازمان وکالت پیام های تبیینی خود را به دورترین نقاط جهان می فرستادند. نامه های تبیینی حضرت به مردم قم، نیشابور، همدان، عراق و... در تاریخ مانده است. حضرت از این سازمان برای تعلیم و انتقال معارف ناب تشیع به جان و دل شیعیان بهره گرفتند. 📌در حفظ جان و معرفی حجت زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه نیز حضرت به خوبی ایفای نقش کردند.حضرت در این مهم با اتخاذ شیوه های گوناگون مانند عقیقه های متعدد برای حضرت مهدی، اجازه ملاقات حضرت به خواص، نامه به شهرها و بشارت ولادت حضرت مهدی، مردم را برای پذیرش امامت و غیبت ایشان آماده کردند. این تبیین حضرت به حدی موثر و اثر بخش است که تاکنون پس از حدود هزار و دویست سال شیعیان آن را با جان و دل پذيرفتند. #امام_حسن_عسکری #جهاد_تبیین ✍ #موسی_سلیمانی @siasikosarieh

❌فوری/ کلیات لایحه حجاب مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت 🔹با اعلام شورای نگهبان، بررسی لایحه حجاب در شورای نگهبان به اتمام رسیده و این شورا بجز چند ابهام که آن نیز به دلیل تعداد مواد لایحه و همچنين گستردگي مفاهیم و عبارات آن قابل پیش بینی بود اشکال دیگری بر لایحه حجاب وارد ندانسته است 🔹گفتنی است بر همین اساس گشت ارشاد حذف و جرائم نقدی جايگزين آن شده است‌ و برای اولين بار ولنگاری در فضای مجازی جرم انگاری وجرایم سلبریتی ها از مردم عادی سنگین تر شده است ❌با تأیید لایحه حجاب توسط شورای نگهبان، مشخص شد شایعاتی مانند رد لایحه به دلیل اصل۸۵ شدن آن یا رعایت نشدن حجاب شرعی در لایحهٔ که در فضای مجازی توسط مخالفان قانون‌گذاری حوزه حجاب مطرح شده بود کذب محض است و با رفع ابهامات این لایحه، شاهد تبدیل شدن آن به قانون خواهیم بود.‌ #حجاب #نشر_حقیقت_در_سطح_جامعه @siasikosarieh