🌴آيات مرتبط با رخدادهای ۱۳ آبان
🔹سیزده آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی یاد آور سه حادثه تبعید حضرت امام ره به ترکیه در سال ۴۳ و شهادت تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان در سال ۵۷ و تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۸ می باشد.
استکبار ستیزی به معنای زیر یوغ و بلیط مستکبران نرفتن است.
استکبار ستیزی، راهبرد، مبنا، هدف و ذات اسلام است.
🔹نمونه سه حادثه یاد شده در مسیر مبارزه با استکبار در قرآن کریم قابل مشاهده است.
نمونه قیام دانش آموزان، قیام جوانمردان قرآنی سوره کهف در مقابل بت پرستان و مستکبر زمان است.
"ﻣﺎ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻛﻬﻒ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﺰﺋﻴﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻭ ﻫﻤﺎﻥﻃﻮﺭﻛﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ:* ﺁﻧﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻪﻃﻮﺭ ﻭﻳﮋﻩ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻳﻢ.
ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺮﺿﺪّ ﺑﺖﭘﺮﺳﺘﻲ ﻗﻴﺎم ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺩﻝﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﻗﺮﺹ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺧﺪﺍی ﻣﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﺳﻤﺎﻥﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ﻣﻌﺒﻮﺩی ﺟﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻧﻤﻲﺯﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﻴﻢ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺩﺭ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩﺍﻳﻢ". (کهف، ۱۳و١٤)
🔹مصداق قرآنی تبعید و دور شدن از وطن، در راه مبارزه با استکبار، خروج حضرت موسی از مصر و نبی مکرم اسلام از مکه است.
خدای متعال در قرآن کریم تبعید و وعده بازگشت پیامبر را متذکر شدند.
"ﺁﻳﺎ ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺠﻨﮕﻴﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺘﻲ ﻛﻪ ﻋﻬﺪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺼﻤّﻢ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻛﻨﻨﺪ؟! ﻫﻤﺎﻥﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻭﻟﻴﻦﺑﺎﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﺮﺩﻧﺪ! ﻧﻜﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ ﻣﻲﺗﺮﺳﻴﺪ؟! ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻨﻴﺪ، ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﺟﮥ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺒﺮﻳﺪ". (توبه،١٣)
🔹آیه ۲۸ سوره حشر در بیرون کردن اهل کتاب از دیارشان مصداق روشن تسخیر لانه جاسوسی توسط انقلابیون در ۱۳ آبان است.
"هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
ﻫﻢﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻬﻮﺩیﻧﻤﺎﻫﺎی ﺑﻲﺩﻳﻦِ ﺑﻨﻲﻧﻀﻴﺮ* ﺭﺍ ﺑﻪﻣﺤﺾ ﻟﺸﻜﺮﻛﺸﻲﺗﺎﻥ، ﺍﺯ ﻣﻨﻄﻘﮥ ﺯﻧﺪﮔﻲﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻛﺮﺩ. ﺧﻴﺎﻝ ﻧﻤﻲﻛﺮﺩﻳﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﺣﺘﻲﻫﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ! ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﻗﻠﻌﻪﻫﺎی ﻣﺤﻜﻤﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺣﻔﻈﺸﺎﻥ ﻣﻲﻛﻨﺪ؛ ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻳﻲ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﻓﻜﺮﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﻲﻛﺮﺩﻧﺪ! ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ؛ ﻃﻮﺭیﻛﻪ ﻫﻢ ﺑﻪﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪﺩﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥﻫﺎ! ﺁی ﺭﻭﺷﻦﺑﻴﻦﻫﺎ، ﻋﺒﺮﺕ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ! (حشر،٢)
به فرموده استاد قرائتی، این آیه قرآن کریم از مصادیق روشن تسخیر لانه جاسوسی توسط انقلابیون در 13 آبان است، آمریکاییها فکر میکردند چون سفارتخانه مصونیت سیاسی و بینالمللی دارد دیگر کسی نمیتواند به آنها چیزی بگوید چون سفارت را همچون خانه حصاری بسیار محکم فرض کرده بودند.
#سیزده_آبان
#استکبار_ستیزی
✍ موسی_سلیمانی
@siasikosarieh
🌷قسمت بیست و هفتم🌷
#اسمتومصطفاست
یک بار که رفته بودم تهرون خونه یکی از فامیلا، حال پرنده ای رو داشتم که اسیر قفس بود.
مبادا بعد از من یه روز از اینجا بری تهرون برای زندگی کردن!))
_ بعد تو؟ این چه حرفیه!
_ آره دیگه ممکنه پیش بیاد!
شیطنتم گل کرد: ((آقا مصطفی تاهستی می تونی برای جا و مکان اقامت من تصمیم بگیری، اما بعد شما دیگه خودم مختارم کجا اقامت کنم!))
با محبت نگاهم کردی: ((حق با توه!))
زندگیمان جلو می رفت و روز به روز بیشتر از هم شناخت پیدا می کردیم. گاه که توصیه می کردم برای صرفه جویی با مترو این طرف و آن طرف بروی می گفتی: ((عزیز! من دوست ندارم سوار اتوبوس و مترو بشم، از شلوغی و پرس شدن بدم میاد!))
برای همین تا چشم مرا دور می دیدی، ماشین را برمی داشتی و می رفتی.
_آ قا مصطفی هرروز می ری توی طرح. ماشین رو می خوابونن!
اون وقت خر بیارو باقالی بار کن!
_ یه جوری می رم که جریمه نشم!
_ پرواز که نمی تونی بکنی!
_ دعای غیب شدن بلدم!
اما پرینت جریمه ها که می آمد، می فهمیدم چه دسته گلی به آب دادی!
با توجه به گشت های شبانه ای که داشتی، صبح ها بیشتر وقت ها دیر از خواب بلند می شدی و چشم هایت سرخ بود، به حدی که پلک هایت از هم باز نمی شد.
یک روز خواب مانده بودم، چشم که باز کردم از جا پریدم و گفتم : ((وای خدایا کلاسم دیر شد!))
خواب آلود گفتی: ((صبر کن خودم می رسونمت!))
خواب و بیدار لباس پوشیدی، سوار ماشین شدیم و راه افتادیم. سر فاز یک شهرک زدی کنار:((چیزی شده آقا مصطفی؟))
_ بذار بخوابم عزیز، نور افتاب خیلی اذیتم می کنه!
عینک دودی دسته نگین دارم را دادم بهت: ((بیا بزن به چشمت و من رو برسون.))
گرفتی و زدی، اما پشت سرت را گذاشتی روی پشتی صندلی ات: ((بذار یه چرتی بزنم تا بعد.))
وقتی مرا رساندی که ساعت امتحان گذشته بود ، اما عینکم را پس ندادی و تا مدت ها می زدی.
_ آقا مصطفی این عینک زنانه اس!
_ می دونم ، حالا یکی از این عینک آبادانیا می خرم ،هرچی نباشه بچه جنوبم!
بعضی روزها هم از رختخواب بیرون نمی آمدی.
_ آقا مصطفی ساعت خودش رو کشت! مگه کلاس نداری؟
دارم اما پول ندارم!
غلتی می زدی و خروپف می کردی.
اهل پس انداز نبودی.
اگر دویست هزار تومان هم داشتی، تا می رفتی مسجد و برمی گشتی هزار تومان هم بیشتر ته جیبت نمی ماند.
من هم دست به اختلاس می زدم.
لباس هایت را که در می آوردی، پول هایش را برمی داشتم و دو سه تومانی ته جیبت می گذاشتم.
بعضی موقع ها متوجه می شدی:((سمیه جان، من مرد خونه هستم ها! نباید پول تو جیبم باشه؟))
_ همین دو سه تومان بسه وگرنه همه رو می بخشی!
بیشتر در آمدم از راه شستن لباس های تو بود، وقتی می خواستم آن هارا در لباسشویی بریزم . آخرین اختلاس من همین تازگی ها بود، بعد از شهادتت، یکی از لباس هایت را از روی رگال برداشتم که از داخل یکی از جیب هایت سی هزار تومان نصیبم شد.
گاهی می گفتی: ((عزیز، داری پنجاه شصت تومان به من بدهی؟))
چشم هایم گرد می شد: ((پولم کجا بود؟ کارتت رو خالی کردی!))
_ اذیت نکن اگه داری بده،قول می دم اگه تو سمیه منی، کمتر از سیصد هزار تومان نداشته باشی!
_ نه به خدا ۲۵۰هزار تومان بیشتر ندارم!
می خندیدی: ((دیدی گفتم داری! حالا بلند شو و برای حاجیت بیار!))
_ چشم ! اگه جیبای شلوارت نبودن کجا اینهمه پول داشتم!
بعضی وقت ها هم پول ها را می گذاشتم زیر فرش.
_ سمیه پول داری؟
_ اون گوشه فرش رو بزن بالا.
بعدها که جایش را یاد گرفتی دیگر نمی پرسیدی و خودت می رفتی سراغش، اما من هم جایش را عوض می کردم.
آه آقا مصطفی، عزیزدل، این پول، پول خودت بود، فقط می خواستم زن بودنم را نشان بدهم.
ادامه دارد...✅🌹
@siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سید مقاومت ، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان: جنگی مشروعتر از جنگ ما با رژیم صهیونیستی وجود ندارد
🔹امروز اگر بخواهیم در تمام کره خاکی، نبردی را با مشروعیت کامل در همه ابعاد جستجو کنیم، نبردی مانند نبرد با این مهاجمان اشغالگر پیدا نمیکنیم.
⭕️ قدرت واقعی ما در ایمان، بصیرت، آگاهی، تعهد عمیق به آرمان و اراده فراوان برای فداکاری در میان خانواده های شهداست.
⭕️ درود بر ارتش عراق و یمنی که وارد این نبرد شدند.
⭕️ همه سازمان های چندگانه و بین المللی به نادیده گرفتن فلسطین متهم هستند و از جمله اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و سازمان ملل!
⭕️ بیش از دو میلیون نفر به مدت ۲۰ سال در غزه تحت محاصره خفه کننده ای زندگی می کنند بدون اینکه کسی کاری انجام دهد.
@siasikosarieh
⭕️سید حسن نصرالله خطاب به رژیم کودن و احمقِ اسرائیل:
حماس و حزب الله حذف شدنی نیستند.
⭕️ شاید برخی میخواهند ما سریعا وارد یک جنگ تمام عیار شویم و فکر میکنند کارهای امروز کم بوده اما آنچه تا امروز رخ داده بی حد تاثیر گذار بوده اما ما به اینجا اکتفا نخواهیم کرد.
⭕️ میگفتند شاید سید میخواهد اعلام جنگ کند. اولا ما خیلی وقت است که وارد جنگ شدیم. ما از هشت اکتبر وارد جنگ شدیم
⭕️ آنچه در غزه در جریان است، جنگی همانند جنگهای سابق نیست، بلکه یک نبرد کاملا قاطع و سرنوشت ساز و تاریخی است.
⭕️ دشمن مراقب باشد، ممکن است دامنه جنگ وسیع تر شود. احتمال تشدید تنش و جنگ تمام عیار و گسترده واقع بینانه و ممکن است.
⭕️ کاری کردیم که دشمن درباره لبنان با احتیاط رفتار کنند !
⭕️ امروز اسرائیل پس گردنی میخورد و ساکت میماند
⭕️ به صهیونیست ها میگویم اگر بخواهند به لبنان حمله ای انجام دهند بزرگترین حماقت تاریخ را خواهند کرد...
@siasikosarieh
🇮🇷🇵🇸
💢امروز برای سومین بار در سه هفته اخیر وزیر خارجه آمریکا وارد سرزمین های اشغالی شد.
🔺این سفر در آستانه سخنرانی سید حسن نصرالله از یک طرف نشان از وحشت آمریکا و اسرائیل دارد و از طرف دیگر مدیریت این جنگ توسط آمریکا را نشان میدهد.
🔺احتمالا سخنرانی سید حسن نصرالله یا اعلام گشایش جبهه جدید توسط محور مقاوت علیه اسرائیل و یا تعیین خطوط قرمز و دادن التیماتوم کوتاه به اسرائيل برای توقف جنایت علیه مردم و کودکان مظلوم غزه خواهد بود.
🔺در هر دو حالت شرایط برای اسرائیل، گران تمام خواهد شد.
1⃣ اگر شرایط سید حسن نصرالله را نپذیرد باید منتظر گشایش جبهه جدید توسط محور مقاوت علیه خود باشد که با توجه به شکست مفتضحانه از حماس و عدم موفقیت در ورود زمینی به غزه و همچنین وحشت افکار عمومی در اسرائیل از جنگ و سیل خروج صهیونیستها از سرزمین های اشغالی شرایط برای اسرائیل و آمریکا به شدت سخت خواهد شد.
2⃣ اگر اسرائیل شرایط احتمالی سيد حسن نصرالله را بپذیرد متحمل شکستی سنگین تر از 15 مهر خواهد شد و هیمنه پوشالی این رژیم که در عملیات طوفان الاقصی فرو ریخت لگدمال نیز خواهد شد.
🔺حضور امروز بلینکن در اسرائیل و کابینه جنگ نتانیاهو نشان می دهد که چقدر شرایط اسرائیل بعد از سخنرانی سید حسن نصرالله سخت خواهد بود.
✍ #مصطفی_درویش
@siasikosarieh
13.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈توصیه حجت الاسلام عابدینی به خواندن دعای ۲۷ صحیفه سجادیه،
«دعای مرزداران» برای پیروزی مردم فلسطین
@siasikosarieh
🌷قسمت بیست و هشتم 🌷
#اسمتومصطفاست
هر دختری دوست دارد وقتی باردار می شود یکی از اولین کسانی که خبردار می شود مادرش باشد.
دوست دارد به خانه پدرش برود، در گوشه ای از اتاق، آنجا که افتاب روشنش کرده، دراز بکشد و حس کند در گهواره است.
دوست دارد مادرش نازش را بکشد و بگوید:((بلند شو، بلند شو دختر، باید زیرت جا بندازم! مبادا پک و پهلوت رو سرما بدی!))
هر دختری دوست دارد مادر بالای سرش بنشیند موهایش را نوازش کند و بپرسد: ((کی بریم برای خرید سیسمونی، دیگه وقتی نداری ها!))
اما من از این چیزها در می رفتم.
آن قدر نگفتم تا وقتی که پدربزرگ بعد از یک بیماری سخت، بستری شد بیمارستان و بعد هم فوت کرد و رفتیم دیلمان برای خاک سپاری.
وقتی بابابزرگ خوب و مهربان را با دنیایی خاطره گذاشتیم زیر خاک ، گریان و نالان سوار ماشین شدیم و راه افتادیم طرف سیاهکل.
من با ماشین پدرم و تو با ماشین برادرم.
ماشین شما در آن هوای بارانی جلو بود و ماشین پدرم دنبال شما.
وقتی برای یک لحظه بین ما فاصله افتاد، بعد از مدت زمان کمی متوجه شدید و آمدید سراغمان، تصادف کرده بودیم.
آنجا بود که سراسیمه دویدی طرف ماشین و رنگ و رو پریده گفتی:((سمیه؟))
و مامان داد زد: ((مصطفی جان هول نکن ،بچه چیزیش نشده!))
در همان راه به او گفته بودم.
گفته بودم تا غصه اش کم شود.
تو داد زدی: ((بچه فدای سر سمیه!خودش چطوره؟))
آنجا نشان دادی که چقدر دوستم داری.
با وجود حال بدی که مامان داشت،گل از گلش شکفت.
کدام مادری است که از روابط خوب بین دختر و دامادش شاد نشود؟
ماه های اول بارداری افسرده بودم و بیشتر دوست داشتم گوشه ای دراز بکشم. حالم خوش نبود، اما بعد شدم یک پارچه انرژی.
یک روز آمدی دیدی رفتم نشستم بالای اُپن آشپزخانه و نخود و لوبیا پاک می کنم و یک روز دیدی همان جا گوشت خرد می کنم.
_اون بالا چه می کنی؟ نکنه سرگیجه بگیری و بیفتی؟
_نه بابا ! خوب خوبم!
_ بچه عزیزه، اما مادرش عزیزتره ها!
_ حالا بذار بیاد،اون وقت معلوم می شه خاطر کی رو بیشتر می خوای!
_ به تو ثابت میکنم لب بود که دندون اومد!
_ جوجه رو آخر پاییز می شمرن آقا مصطفی!
اما آخر پاییز رسید و معلوم شد که تو راست می گفتی: ((باهمه عشقی که به بچه ها دارم، حاضرم اونا رو به خاطر تو قربانی کنم. می فهمی سمیه؟))
در طول دوران بارداری حواست بود چه ویاری دارم. مدام هم سفارش می کردی: ((دولا نشو سمیه! تقلا نکن سمیه! بذار بردار نکن سمیه!))
اما همه این ها تا وقتی بود که کارهای مهم،از آن نوع کارهایی که خودت میگفتی ((اگه سرم بره قولم نباید بره)) برایت پیش نمی آمد.
اسفند ۱۳۸۷بود و قرار بود خانه تکانی کنیم.
عید روز شنبه بود و من برنامه شستن دیوارها و آشپزخانه را گذاشته بودم برای روز پنجشنبه آخر سال که تو هم باشی.
بعد یک شام خوشمزه و چای داغ گفتم: ((اقا مصطفی، فردا باید بمونی برای تمیز کردن دیوارای اتاق و آشپزخونه!))
_من که فردا نیستم!
_نیستی؟ پس دیوارا رو کی باید بشوره؟
_فردا پنجشنبه اخر ساله و باید با حاج اقا بریم گدایی!
_گدایی؟
_بله برای مسجد، طبق معمول سنواتی. صدای من بلنده و کمک می گیرم، کمک مردمی!
با ناراحتی گفتم: ((چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه!))
_ ولی من باید برم!
و رفتی. به همین سادگی.
در فاصله ای که نبودی با سجاد به خرید رفتم.
یک بلوز آبی روشن، یک شلوار طوسی و یک جفت کفش قهوه ای برایت خریدم.
حتی شلوار را هم به پای او میزان کردم و دادم خیاط کوتاهش کرد.
می دانستم نه بلوزی می پوشی که به تنت بچسبد و نه شلواری که فاقش کوتاه باشد. نه رنگ جیغ و نه کفش نوک تیز. برای همین ،خرید کردن برایت آسان بود.
آن هارا کادو پیچ کردم.
شب که آمدی کادویت را دادم و تو هم آن ها را پوشیدی و تشکر کردی.
دیگر ناراحتی نماند، چون این یک قانون نانوشته بین ما بود که قهر بی قهر.
ادامه دارد...✅🌹
@siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: روز سیزدهم آبان، به نظر بنده، روز جوان است.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
❇️۱۳ آبان روز یأس دشمن
سیزده آبان یادآور حماسه ملت ستمدیده ایران است، روزی که غنچههای انقلاب اسلامی شکفته شد.
روزی که استعمارگران را مأیوس ساخت و درسی به آنان آموخت که توان فراگرفتن آن را در هیچ مکتبی نداشتند.
سیزده آبان روزی بود که مستکبران لرزه بر اندام خود احساس میکنند؛ آری در آن روز جرقهای زده شد که طولی نکشید که به شعلههای سوزان مبدل گشت و میرود که ظلمت کفر را از سراسر عالم بزداید.
🔖 #سیزده_آبان
@siasikosarieh
حضور خواهران طلاب حوزه علمیه کوثریه درراهپیمایی ۱۳ آبان ۱۴۰۲
✊مرگ بر آمریکا
✊مرگ بر اسرائیل
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇪🇭🇪🇭🇪🇭
#استکبار_ستیزی
#سیزده_آبان
#فروپاشی_اسرائیل
#ایرانقوی
@siasikosarieh
📌🍃
🍃
•[ #اطلاعیه | #نشست_تخصصے_بصیرتے ]•
🛑 #پخش_زنده (گفتگوی تصویری)
💠 نهمین نشست تخصصی بصیرتی سال ۱۴۰۲
🔰ویژه هادیان، نخبگان، خانواده ها، وابستگان، ادمینها و سرشبکههای ثامن
💢 #موضوع:
«جنایت های آمریکا در ایران اسلامی و منطقه بویژه در جنگ غزه »
👤 #سخنران: استاد دکتر سید جلال حسینی
«معاون سیاسی سازمان بسیج مستضفین »
🕒 #زمان: شنبه ١٣ آبان ماه ۱۴۰۲
ساعت ۲۱:۰۰
🔻شرکت از طریق لینک کانال مجازی 👇
🌐 http://rubika.ir/Samen_Razavi
@siasikosarieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 ویژه ۱۳ آبان
🎥 نماهنگ | رهبر انقلاب در دیدار اخیر: الان آن کاری که هایزر میخواست در ایران بکند، آمریکاییها دارند در غزّه میکنند؛ قضیّه همان قضیّه است.
✏️ اگر کمک آمریکا نبود و نباشد، قطعاً رژیم صهیونیستی در ظرف چند روز فلج خواهد شد.
@siasikosarieh
بسم الله القاصم الجبارین
غزه! چقدر قد کشیدی...!
غزه دیگر معرکه جنگ فلسطین و اسرائیل نیست. غزه دیگر باریکه ای به پهنای 380 کیلومتر مربع نیست. غزه دیگر زندان بزرگ رو باز نیست. غزه دیگر تنها و غریب نیست.
غزه؛ اکنون قد کشیده است. غزه به پهنای همه ملتها و کشورهای جهان گسترش یافته است. غزه دامنه اش عالمگیر شده است. غزه اکنون قلب همه امت اسلام و جهان تشنه ی امنیت و عدالت و حریت است. غزه به مثابه راهبرد و نقشه راه نجات بشر است.
غزه! کلمه رمز است.
کلمه رمز قیام علیه ظلم و ستم، کلمه رمز نجات و رهایی همه ی مظلومان عالم.
غزه! فرقان است. سنجه تشخیص حق از باطل، مومن از منافق، جدایی رادمردان و آزادی خواهان، از نوکران ذلیل و دست به سینه ی جبهه شیطان و استکبار.
غزه! تبر ابراهیمی است بر بُت های بمب و موشک و تجهیزات نظامی نمرودیان زمان. عسای موسای خلیل است بر پروپاگاندای تبلیغاتی و ساحران رسانه ای شیاطین زمان، نفس روح بخش و حیات برانگیز عیسای مسیح است بر جسم نیمه جان امت اسلام.
غزه! نسخه همه ی درد ها و رنج ها ی نه تنها 75 سال ظلم غاصبان بی سر و پای عوامل استکبار، رژیم کودک کش اسرائیل ، بلکه باطل السحر جادوی شیاطین جن و انس است.
غزه! آبروی شریعت نبوی و سیره علوی و پاره تن فاطمی (علیهم السلام) است.
غزه! تجلی فرمان سالار شهیدانی استکه صبحدم عاشورای سال 61 فرمود : " علیکم بالصبر و الجهاد ". غزه! تفسیر عینی و ملموس آیات کریمه قرآن در باب صبر و جهاد است.
و بالاخره، غزه! این شکوه غیرت و ایستادگی و شهامت و شجاعت؛
جلوه ای از تابلو خونرگ کربلاست،
روضه ی مکشوف عاشوراست و به همین دلیل جاودانه و راست قامت و استوار خواهد ماند. و بساط ظلم یزیدیان زمان را با امید و ایمان به نصرت الهی و موج جهانی سپاه رُعب، از سطح گیتی برخواهد چید. انشاالله.
چرا که در امتداد جبهه ی مقاومت و مدافعان حرم قدس شریف و دین حق و اهل بیت رسول مکرم اسلام بویژه زینب کبری علیها سلام که با نطق علویش فریاد برآورد: " یا یزید فکد کیدک و اسع سعیک و ناصب جهدک، فوالله لا تمحوا ذکرنا" تعریف می گردد.
آری! غزه زنده است و زنده تر از هر زمانی میماند و برای آیندگان نیز بفضل الهی، با اقتدار و ایمانی راسخ؛ راهبرد خون بر شمشیر پیروز است را بر تارک فلسطین مظلوم برای همیشه به نقش و نگار در خواهد آورد. انشالله تبارک و تعالی
@siasikosarieh
🌷قسمت بیست و نهم🌷
#اسمتومصطفاست
انتخابات سال ۱۳۸۸ بود و جامعه ملتهب.
مغازه برنج فروشی ات شده بود محل تجمع دوستانت و پاتوقی برای دورهمی و بحث.
فردای انتخابات لباس پوشیدی تا از خانه بزنی بیرون.
_کجا آقا مصطفی؟
_کافی نت.
تلفنت زنگ خورد، یکی از بچه های پایگاه بود. صدایش آن قدر بلند بود که می شنیدم.
_ آقا مصطفی کجایی؟ اینا دارن از پشت بام خونه ها میریزن روی سرمون!
دیگر نمی شد جلویت را گرفت.
زنگ زدی به پدرم و قرار شد با او و سجاد بروید پایگاه.
بابا و مامان همیشه طرفدار تو بودند، امکان نداشت شکایتت را بکنم و حق را به تو ندهند؟
گاهی می گفتم: ((به خدا منم بچه شمام! یکی نیست طرف من رو بگیره؟ نمیبینین مدام میره گشت؟
چهارشنبه سوری میره تا کسی خراب کاری نکنه!
عیدا میره تا دزد به خونه های مردم نزنه!
راهپیمایی میره تا وظیفه دینیش رو انجام بده!))
ولی فایده ای نداشت.
می دانستم اگر حالا هم به بابا و سجاد بگویم که نگذارند وارد این این شلوغی ها بشوی، خودشان زودتر از تو جلوی پایگاه هستند.
آن شب هم رفتی و من ماندم و تا بیایی شدم نصفه عمر.
اعلام کرده بودند ۲۵ خرداد در میدان ولی عصر تجمع است.
در حال رفتن بودی که گفتم: ((منم میام آقا مصطفی!))
_ نه عزیزجان ، اوضاع مساعد نیست!
_ هست یا نیست فرقی نمیکنه، میام!
_گفتم که نه سمیه!
نمی شد مقابلت ایستاد. حداقل اینجور مواقع نمی شد. دیوارهای خانه نزدیک آمده بودند. روحم فشرده می شد. بلند شدم و رفتم منزل مامانم.
یک ساعت گذشت. دو ساعت، سه ساعت.
عصر غروب شد و غروب شب و تو نیامدی.
نیمه شب شد، خط ها قطع بودند و تلفن ها جواب نمی دادند.
کنج دیوار نشسته بودم، زانوها در بغل و چشم به در ذکر گرفته بودم: ((میاد، میاد، میاد.))
ساعت سه نیمه شب تلفن همراهم زنگ خورد. گوشی ام را برداشتم، دیدم پدرت است: ((کجایی آقاجان؟))
_ منزل پدرم.
_ نگران نشی،چیزی نیست. فقط اگه می شه دفترچه مصطفی رو بردار و بیار بیمارستان ۵۰۲ ارتش.
_ چیزی شده؟ تورو بخدا راستش رو بگید!
_ چیزی نیست.فقط یه کم زخمی شده!
زنگ زدم آژانس. ماشین نبود. زنگ زدم به آژانسی در شهریار.
ماشین که آمد با مادرم و سبحان سوار شدیم و رفتیم اندیشه.
دفترچه را برداشتم و رفتم بیمارستان ۵۰۲ ارتش .
مادر و پدرت جلوی در بیمارستان بودند.
مادرت وقتی مرا دید به گریه افتاد.
پدرت از حراست بیمارستان خواست تا مرا راه بدهند: ((خانمشه،اجازه بدین بره ملاقاتش.)
نمی دانستم چه بلایی سرت آمده. وارد اورژانس که شدم، پرده آبی رنگ پارچه ای جلوی تخت آویزان بود. پرده کوتاه بود و یک جفت کفش پر از خون دلمه بسته پایین تخت بود .
پرده را کنار زدم، دیدم روی پهلو خوابیدی. پلک هایت را باز کردی و گفتی: ((بالاخره اومدی؟))
میله بالای تخت را گرفتم تا نیفتم:((چه بلایی سرت اومده آقا مصطفی؟))
_ می بینی که زنده ام.
ملحفه را کنار زدم. دست چپت بخیه خورده بود: ((پس این چیه؟))
_ چیزی نیست، یه بوسه کوچولو از قمه!
با وجود بخیه هنوز گوشت دو طرف از هم فاصله داشت.
ملحفه را از روی پایت برداشتم.
پای چپت هم مجروح بود: ((این دیگه چیه؟))
_ یه بوسه دیگه!
_ مسخره بازی در نیار آقا مصطفی، چی کار کردی؟
_ فقط همین پشت پامه، چیزی نیست! حال خودت چطوره؟
_ من خوبم، توچطوری؟
_ فقط کمی سرگیجه دارم، اما طبیعیه.
صندلی را از گوشه ای آوردم و کنار تخت نشستم.
_ من همین جا میمونم!
_ با این حالت؟مگه فردا امتحان نداری؟!
اشک هایم سرازیر شد. دستت را گذاشتی روی سرم: ((اروم باش عزیز!))
بچه که در دلم خودش را جمع کرده بود، انگار خستگی در کند، بدن خود را کشید.
دستت را چسبیدم.
_ آخ آقا مصطفی! چه خطری از بیخ گوشت پریده! حالا بگو ببینم چی شده؟
ادامه دارد✅🌹
@siasikosarieh
29.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مداحی
یه روز میای یه روز همه دنیا
اقتدارو میبینن
زمستونم باشه بهارو میبینن
یه روز میای همه گرفتارا
آشنا رو میبینن، شما رو میبینن
#محمود_کریمی
@siasikosarieh
#خانواده
برنامههای خودسازی شهید صدرزاده در رابطه با خانواده
#اسمتومصطفاست
#اخلاق
#خودسازی
@siasikosarieh