eitaa logo
کانال سیاسی کوثریه🇮🇷
94 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
215 فایل
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ》 کانال تبادل اخبار انقلابی ✍ارسال مطالب برای گروه هاومخاطبین بلامانع است. لینک کانال سیاسی کوثریه 👇 @siasikosarieh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 هیچ کس متوجه نشد رحمان شعر این ملودی سوزناک را فی البداهه از خودش ساخته تا مداح بیاید کلی مجلس را گرم کرده بود ولی آقا که متوجه نوحه ی پرت و پلای رحمان شد به خاطر این مجلس گرمی و این نوع نوحه سرایی به شدت با او برخورد کرد. سال بعد پس از تلخیهایی که آن سال برای خانواده ی ما داشت عروسی فاطمه شور و شوق عجیبی در خانه ایجاد کرد. حال و هوای خانه عوض شد و عبدالله همکلاسی و دوست کریم داماد خانواده ی ما شد. تا زمانی که آنها ازدواج نکرده بودند حس نمی کردم عبدالله برادرم نیست؛ چون همیشه با ما زندگی میکرد و در غم و شادی هایمان شریک بود. فضای پر شور و نشاط عروسی توانست چهره های مغموم و درهم رفته ی خانواده را باز کند اگرچه اختلاف سنی من و فاطمه ده سال بود اما به او انس داشتم و این عروسی برایم به معنای فراق و جدایی از فاطمه بود. بعد از عروسی آنها برای این فراق راه حلی یافتیم؛ من و احمد و علی هر روز از راه مدرسه به منزل خواهرم میرفتیم و فاطمه با بیسکوییت و چای شیرین مثل همیشه خستگی و تنهایی ما را می تکاند. آقا برای حمید که دو سالش بود کالسکه خریده بود. هنوز بعضی مادرها بچه هایشان را در ننو میگذاشتند و خانواده ها آنقدر پر جمعیت بودند که مادرها نیازی به بردن بچه هایشان به بیرون از خانه نداشتند. همیشه کسی بود که از بچه نگهداری کند؛ تازه اگر در خانه هم کسی نبود آنقدر محله پر از خاله بود که هیچ نوزادی تنها نمیماند. به محض اینکه بچه نوپا می شد و راه می رفت دیگر نیازی به دایه نداشت. @siasikosarieh