eitaa logo
باشگاه کتاب سیب نارنجی
197 دنبال‌کننده
640 عکس
72 ویدیو
113 فایل
معرفی کتاب‌های کودک و نوجوان و پژوهش‌های مربوط به این رشته. هر روز با تازه‌های کتاب کودک و نوجوان #کتاب #مطالعه #کودک #نوجوان #خردسال ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
در کتاب بن بست نوشته‌ی ارین جید لنگ، دین شخصیتی قلدر و سلطه‌جوست که برای خود دو قانون تعیین کرده است: او آزاری به دختران یا کودکانی که مشکلات جسمانی دارند نمی‌رساند. بیلی دی نیز شخصیتی‌ست که به سندرم داون مبتلاست. دین وقتی با بیلی دی روبه‌رو می‌شود، به وی صدمه‌ای وارد نمی‌کند و همین مسئله یک دوستی و صمیمیت ویژه میان‌شان شکل می‌دهد. بیلی دی از دین درخواست کمک می‌کند و در رابطه‌اش با وی یک افق زیبا را متصور می‌شود. پدر بیلی وی را ترک کرده است و حال بیلی به دنبال راهی‌ برای ملاقاتی دوباره با پدر است. تنها سرنخ بیلی در جستجوی تازه‌ای شامل معماهایی می‌شود که پدر از خود به‌جا گذاشته است. بیلی با کمک دین سرنخ‌ها را کنارهم می‌گذارند و رهسپار ماجراجویی اسرارآمیز و غریبی می‌شوند. ماجراجویی که دوستی‌شان را نیز قوی‌تر خواهد کرد. اما این ماجراجویی ساده نیست و دو شخصیت اصلی با رویدادها و موقعیت‌های عجیبی روبه‌رو می‌شوند. در طول روایت، دو شخصیت به درک تازه‌ای از موقعیت می‌رسند و بیلی مجبور می‌شود یک راز خاص را مخفی نگه دارد.
شما با خواندن کتاب بادام خواهید خندید، عصبانی خواهید شد، گریه خواهید کرد و برخی از قسمت‌های کتاب نفس شما را در سینه حبس خواهد کرد. یون‌جه شخصیت اصلی کتاب بادام (Almond: A Novel) است. او وقتی می‌بیند که بچه‌ی دیگری در کوچه مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد، فقط خیره می‌شود؛ نه مداخله‌ای می‌کند و نه حتی تلاش می‌کند از آنجا فرار کند. در ادامه‌ی داستان کتاب بادام است که متوجه می‌شویم که ناتوانی این پسر کره‌ای در بیان و یا درک احساساتی از جمله عصبانیت، از یک اختلال روانی ناشی می‌شود. وقتی یون‌جه به سن بلوغ می‌رسد، یک تراژدی غیرقابل‌تصور اعضای خانواده‌ی او را درگیر می‌کند و اکنون او باید به تنهایی با جهان اطراف خود مواجه شود. از خلال این تجربه‌ی هولناک است که یون‌جه در مواجهه با احساسی قرار می‌گیرد که تاکنون هرگز آن را درک نکرده است: عشق. دو نورون به شکل بادام در اعماق مغز یون‌جه وجود دارند که باعث می‌شوند او نتواند احساسات خود را بشناسد و آن‌ها را بروز دهد. یون‌جه در زندگی خود هیچ دوستی ندارد، اما مادر و مادربزرگ فداکارش همواره در تلاش هستند تا زندگی امن و رضایت‌بخشی را برای او فراهم کنند. خانه‌ی کوچک آن‌ها در طبقه‌ی بالای یک کتابفروشی قرار دارد. مادر یون‌جه روی دیوارهای کتابفروشی کاغذها و علامت‌هایی را نصب کرده است که به او یادآوری می‌کنند چه زمانی باید بگوید «متشکرم» و چه زمانی باید بخندد. تا این که در شب کریسمس و شانزدهمین سالگرد تولد یون‌جه، ناگهان همه چیز تغییر می‌کند.
معرفی کتاب «فابل» که این روزها مورد توجه نوجوانان قرار گرفته است: هر چه از تمدن و قانون را به‌یاد دارید فراموش کنید؛ اینجا بهشت خلافکاران، قاچاقچیان و آدمکش‌هاست و دختری تنها به‌نام فابل، باید بتواند در میان این جماعت زنده بماند و به‌اندازه‌ی پرداخت کرایه‌ی یک کشتی، پول به‌دست آورد. کتاب فابل نوشته‌ی آدرین یانگ، نوجوانان که مخاطبان اصلی این داستان هستند را با افرادی آشنا می‌کند که یکی از دیگری مشکوک‌تر و مرموزترند و می‌خواهد به «فابل» برای خروج از جزیره کمک کنند. این داستان دنباله‌دار است و قرار نیست زندگی پرهیاهوی فابل در همین جلد نخست به پایان برسد. دومین و سومین کتابی که سرنوشت فابل را برای ما شرح می‌دهند به‌ترتیب «همنام» و «آخرین میراث» نام دارند.
معرفی کتاب نبرد لیمونادی: همه‌چیز از آخرین دوشنبه‌ی ماه آگوست شروع شد؛ وقتی جسی و ایوان، فرزندان خانواده‌ی تریسکی، داشتند در ورودی خانه بساط لیمونادفروشی راه می‌انداختند و پستچی از راه رسید و یک دسته نامه تحویل جسی داد. او نامه‌ای را که از مدرسه‌شان آمده بود، به مادرش داد و کمی نگذشت که مشخص شد دخترک 9ساله موفق شده امتحان جهشی مدرسه را قبول شود و سال آینده به جای کلاس سوم، در کلاس چهارم درس خواهد خواند. جسی فکر کرد دیگر بهتر از این نمی‌شود، به‌ویژه این‌که حالا او هم‌کلاسی ایوان خواهد شد، اما به همین آسانی هم نخواهد بود. رفته‌رفته مشخص می‌شود که ایوان دلش نمی‌خواهد با خواهر کوچک‌ترش در یک کلاس باشند؛ چون می‌ترسد جسی او را جلوی دوست‌هایش خجالت‌زده کند. ماجرا به همین‌جا هم ختم نمی‌شود و نبردی حیثیتی بین دو عضو خانواده‌ی ترسکی شکل می‌گیرد؛ نبرد لیمونادی! حالا هرکس بتواند زودتر به اندازه‌ی 100 دلار لیموناد بفروشد، برنده خواهد شد و می‌‎تواند پول را برای خودش نگه دارد. چه کسی می‌خواهد در چنین نبردهایی بازنده باشد؟ مطمئناً هیچ‌کس...
پی‌پی دخترکی مو سرخ، شاد و مهربان است که پدرش سلطان جزیرۀ آدم‌خوارهاست و زورش به هر آدمی می‌رسد. پی‌پی نه ساله است و دور از والدینش با میمون کوچولویی به نام آقای «نیلسون» و یک اسب زندگی می‌کند. رفتار او کاملاً متفاوت با هم‌سن‌هایش است و شخصیتی جسور و نیرویی فوق‌العاده دارد، ‌طوری‌که می‌تواند اسبش را یک‌دستی بلند ‌کند. همه کسانی که او را می‌شناسند او را عجیب و غریب می‌دانند به خاطر روش‌های ویژه‌اش در انجام کارها بچه‌ها او را دوست دارند؛ اما پی‌پی بعضی مواقع آدم بزرگ‌ها را عصبانی می‌کند اما پی‌پی می‌گوید: «شما از بچه‌ای که مادرش تو آسمان‌هاست و پدرش پادشاه آدم‌خورهاست چه انتظاری دارید»!
سالامانکا دختری سیزده‌ساله و سرخپوست است. مادرشْ او و پدرش را ترک کرده است ولی سالامانکا نمی‌تواند دوری مادرش را تاب بیاورد. به همین دلیل پدربزرگ و مادربزرگش او را به سفر می‌برند تا مادرش را ببیند. داستان کتاب با کفش های دیگران راه برو داستان همین سفر است؛ شش روز سفر در ماشین، همراه با پدربزرگ و مادربزرگ. شش روز دیگر تولد مادر سالامانکاست و او باید حتما مادرش را ببیند. اما قرار است در این سفر کلی اتفاقات جورواجور و هیجان‌انگیز برای او رخ دهد. سالامانکا عاشق طبیعت و حیوانات است و دوست دارد صبح تا شب در مزرعه و باغچه باشد. پدرش افسردگی گرفته و حالا اوضاع خانواده‌شان به هم ریخته است. در حین داستان، ما با دوست سالامانکا، فیبی، آشنا می‌شویم که او هم با مشکلاتی مثل سالامانکا دست و پنجه نرم می‌کند. هرچه بیشتر سالامانکا درباره‌ی دوستش برای پدربزرگ و مادربزرگش می‌گوید متوجه اشتراکات خودش با او می‌شود. چطور زودتر متوجه این موضوع نشده بود؟ بازگویی اتفاقاتی که بر فیبی گذشته است باعث می‌شود سالامانکا با رفتن مادرش بهتر کنار بیاید و این واقعیت تلخ را بپذیرد. همانطور که از نام کتاب مشخص است، این کتاب بر این نکته دست می‌گذارد که دیگران را قضاوت نکنیم. انسان‌ها احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند و هرکدام سرنوشت مخصوصی دارند. هر کسی به‌تنهایی ارزش و معنای زندگی‌اش را پیدا می‌کند؛ نکته‌ای که شارون کریچ، نویسنده‌ی کتاب، به زیبایی داستانش را حول آن می‌نویسد.
کتاب «بچه‌های فرات» نوشته لیلا قربانی، داستانی است که در بستر واقعه کربلا و در سال ۶۱ هجری در کوفه روایت می‌شود. این کتاب داستان سه نوجوان به نام‌های سعد، علی و مالک را دنبال می‌کند که در مواجهه با خبر ورود امام حسین (ع) به کوفه و درگیری‌های بین سپاه یزید و یاران امام، با چالش‌های درونی و بیرونی روبه‌رو می‌شوند و هر کدام راهی را انتخاب می‌کنند. خلاصه داستان: داستان در کوفه و در نزدیکی فرات می‌گذرد. سه نوجوان به نام‌های سعد، علی و مالک، درگیر زندگی عادی خود هستند تا اینکه خبر ورود امام حسین (ع) به کوفه منتشر می‌شود. این خبر شور و شوقی در دل نوجوانان ایجاد می‌کند و آن‌ها را به فکر همراهی با امام می‌اندازد. اما در همین حال، زمزمه‌هایی از تهدیدها و وسوسه‌های مالی در میان اهالی روستا پخش می‌شود. این امر باعث می‌شود تا نوجوانان با یک دو راهی مهم روبه‌رو شوند. آیا به ندای قلب خود لبیک می‌گویند و راهی کربلا می‌شوند یا تسلیم وسوسه‌ها می‌شوند و در کوفه می‌مانند؟
این کتاب در 26 فصل نوشته شده و درهر فصل به طور جداگانه به بخشی از زندگی حضرت زینب (س) و حاشیه های آن پرداخته می شود. نویسنده، این کتاب را با داستان تولد حضرت زینب (س) شروع می کند. فصلی که از انتظار حضرت فاطمه برای تولد دخترش می گوید و حتی علت نامگذاری او به زینب و بخش هایی از کودکی اش را برای مخاطب بازگو می کند. داستان های این مجموعه با فصل 26 که «آغاز یک تاریخ» نام دارد به پایان می رسد. مولف در این کتاب، با روایتی داستانی - تاریخی به زندگی حضرت زینب (س) پرداخته و مخاطبان را با دوره های مختلف زندگی وی آشنا می سازد که از تولد این بانوی قهرمان شیعیان آغاز شده و با واقعه کربلا خاتمه پیدا می کند. مژگان شیخی از نویسندگان سابقه‌دار کودک و نوجوان نویسنده این کتاب است.
کتاب نفرین پنگوئنینه‌ به قلم آلن وودرو با روایتی جذاب و هیجان‌انگیز همراه با مضمونی ترسناک، داستان پسری به نام بولت را به تصویر می‌کشد که در یتیم‌خانه زندگی می‌کند. موضوع کتاب نفرین پنگوئنینه چیست؟ پس از سال‌ها شخصی به نام بارون به یتیم‌خانه می‌آید و بولت را به فرزندخواندگی قبول می‌کند. هنگامی که بولت به محل زندگی جدیدش می‌رود متوجه می‌شود که آن مکان شرایطی عجیب و غیر عادی دارد. جنگل‌های آن پر از پنگوئن است و مردم نیز حرف‌های خوبی در مورد بارون نمی‌زنند. همه می‌گویند که او قاتل و بدجنس است. کمی که می‌گذرد بولت می‌فهمد که بارون با این که ظاهری نوجوان دارد اما مردی چندین ساله و پنگوئنینه است. زمانی که ماه به صورت کامل درمی‌آید، تبدیل به پنگوئن شده و به تخریب شهر می‌پردازد. او پیش از آنکه بولت را به فرزندخواندگی بگیرد برای او نقشه داشته. ماجرای بولت و پنگوئنینه شدن او، با اینکه روایتی ترسناک دارد اما شما را به خنده نیز وا می‌دارد.