استجابت نفرین صدیقه طاهره سلام الله علیها در بیان مرحوم علّامه حلّی رضوان الله علیه
وَلَمّا وَعَظَت فاطِمَةُ عَليهَا السَّلامُ أبا بَكر في فَدَك، كتَبَ لَها بِها كِتاباً وَرَدَّها عَلَيها، فَخَرَجَت مِن عِندِه فَلَقِيَها عُمَرُ، فَخَرَقَ الكِتابَ فَدَعَت عَلَيه بِما فَعَلَه أبو لُؤلُؤَةِ [بِه]
هنگامی که فاطمه سلام الله علیها ابوبکر را در مورد فدک نصیحت کرد (و فدک را طلب کرد) ، ابوبکر حواله ای نوشت و در ان فدک را به فاطمه سلام الله علیها بازگرداند
هنگامی که فاطمه سلام الله علیها از نزد ابوبکر خارج می شد ، عمر او را دید . [ نوشته را از دستش گرفت و ] ان حواله را پاره کرد.
فاطمه سلام الله علیها او را به همان که ابولولوه انجام داد نفرین کرد ( دعا کرد که شکمش دریده شود)
دست نگاشته ای نفیس از کتاب منهاج الکرامه علامه حلی (ت726هـ) که در سال 743 هجری نگاشته شده و اکنون در دانشگاه لابزیش المان نگهداری می شود
@Sibtayn
🗓10 ربيع الاول
ازدواج پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) با حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
در چنین روزی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در 25 سالگی، یعنی 15 سال قبل از بعثت با بانوی بزرگوارِ قریش، حضرت «خدیجه بنت خُویلد» ازدواج نمودند.
از روایات و احادیث چنین بر میآید كه حضرت خدیجه كبری(سلام الله علیها) علاوه بر دارابودن اموال، املاك و ثروت فراوان، در عقل و كیاست نیز برتری داشتند. افراد زیادی همچون: عقبه بن ابی معیط و ابن ابیشهاب و نیز ابوجهل و ابوسفیان كه ثروت بسیاری داشتند هر كدام جداگانه به خواستگاری حضرت خدیجه (سلام الله علیها) آمدند ولی ایشان نپذیرفتند و سرانجام پیشنهاد ازدواج با پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول كردند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی انجام شد.
آری ! ایشان از سالها پیش در انتظار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و رسالت آن حضرت بودند؛ چرا كه همیشه از علمای اهل كتاب علایم نبوت آن حضرت را جویا میشدند و در همان روزی كه رسول خدا در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد، ایشان نخستین زنی بود كه به دین مبین اسلام گروید. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز علاقه بسیاری به خدیجه (سلام الله علیها) داشتند.
ـ بهتر از خدیجه نصیب من نشد!
عایشه میگوید: «كمتر اتفاق میافتاد كه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از خانه بیرون برود و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را به خیر و نیكی یاد نكند؛ چندانكه یك روز آتش حسادت در من مشتعل شد و گفتم: ای رسول خدا! تا كی خدیجه را یاد میكنی؟ او پیر زنی بیش نبوده! خداوند بهتر از او را به تو مرحمت كرده است».
در این هنگام رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) سخت غضبناك شدند و فرمودند: «به خدا سوگند! بهتر از خدیجه(سلام الله علیها) نصیب من نشده؛ او به من ایمان آورد هنگامی كه مردم كافر بودند؛ او نبوت مرا تصدیق نمود، هنگامی كه مردم مرا تكذیب میكردند و اموال خود را در اختیار من گذاشت در وقتی كه مردم مرا از خود دور میكردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی كرد و رحم تو را عقیم قرار داد».
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) در حدود 24 سال با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زندگی كردند و در این مدت یار و غمخوار آن حضرت بودند. آن بانوی بزرگوار ثروت هنگفت خویش را در راه رشد و تبلیغ دین اسلام به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) واگذار و نقش مهمی در پیشرفت این دین آسمانی ایفا نمودند.
@Sibtayn
مذهب اهل قم
محمد بن أحمد بن عبد الرحمن أبي الحسين الملطي الشافعي از علمای سرشناس اهل خلاف متوفای سال 377 ه.ق در کتاب خود با نام التنبيه والرد على أهل الأهواء والبدع ، فرقه های شیعه را به زعم خود می شمارد .
در مورد فرقه چهاردهم می نویسد :
و الفرقة الرابعة عشرة من الإمامية:
هم أهل قُم ... يجمعُونَ بَين الظّهْر وَالْعصر فِي أول الزَّوَال وَبَين الْمغرب وَالْعشَاء فِي جَوف اللَّيْل آخر وَقت الْمغرب عِنْدهم وَيصلونَ صَلَاة الْفجْر بَين طُلُوع الْفجْر الأول الَّذِي يُسمى ذَنْب السرحان ويمسحون فِي الْوضُوء بِالْمَاءِ على ظُهُور أَقْدَامهم وأسفلها
فرقه چهاردهم از امامیه #اهل_قم هستند ... [آنها] میان نماز ظهر و عصر در ابتدای زوال [آفتاب] جمع کرده و میان مغرب و عشا در آخر وقت مغرب جمع می کنند. در هنگام وضو بر پاهای خود مسح می کنند.
در ادامه می نویسد :
وَلَهُم طعن على السّلف وَشتم عَظِيم حَتَّى يبلغ الْوَاحِد مِنْهُم أَن يَأْخُذ شَيْئا أَو مِثَالا يحشوه تبنا أَو صُوفًا يُسَمِّيه أَبَا بكر وَعمر وَعُثْمَان رَضِي الله عَنْهُم ويضربه بالعصى حَتَّى يهريه ليشفي بذلك مَا فِي قلبه
آنها بر سلف [صحابه] طعن می کنند و آنها را #دشنام می دهند. تا به آن جا که یکی از آنها #مترسک یا تمثالی ساخته و آن را از کاه و یا پشم پر کرده و آن را ابوبکر و عمر و عثمان می نامد. پس از آن، آن مترسک را آن قدر زده تا پاره شود و این کار را برای ارامش و تشفی قلب خود می کند
📖التنبيه والرد على أهل الأهواء والبدع نویسنده : المَلَطي، أبو الحسين جلد : 1 صفحه : 32
@Sibtayn
20.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه مردم از عمر داناترند
روزی عمر بن خطاب در مقابل احصاب خطبه ای خواند و دستور داد که مهريه زنان را بيشتر از چهل اوقيه قرار ندهيد. پس هر که بيشتر از اين مقدار را به عنوان مهريه قرار دهد، زياده را به بيت المال خواهم داد.
در اين هنگام زني از ميان زنان برخاست و گفت: آيا کتاب خدا بايد پيروي شود يا فرمان تو؟
عمر گفت: کتاب خدا، منظورت چيست؟
زن گفت: تو اکنون از اين که در مهريه زنان زيادي باشد، نهي کردي، در صورتي که خداوند در قرآن مي فرمايد:
وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا سوره نساء ایه 20
و مال فراواني ( به عنوان مهر ) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد.
عمر با شنيدن اين استدلال دو يا سه مرتبه گفت: همه از عمر داناتر هستند.
اين ماجراي تاريخي به تعابير گوناگون و با يک مضمون در بسياري از کتب اهل سنت نقل شده است، به گوشه اي از اين نقل ها عنايت فرمائيد.
الف- حاشيه سنن ابن ماجه، سندي، جلد1، صفحه 583
ب- کشف الخفاء، عجلوني، جلد1، صفحه 269
ج- السنن الکبري، بيهقي، جلد7، صفحه 233
د- جامع العلم، ابن عبدالبر، صفحه 66
ه- سيرة عمر، ابن جوزي، صفحه 129
و- تفسير قرطبي، جلد5، صفحه 99
ز- تفسير ابن کثير، جلد1، صفحه 467 ( ابن کثير پس از نقل ماجرا مي گويد: اسناد اين نقل جدا قوي ست. )
ح- الدر المنثور، سيوطي، جلد2، صفحه 133 ( سيوطي اين ماجرا را از هفت نفر از حفاظ مانند احمد، ابن حبان و طبراني نقل مي کند. )
ط- فتح القدير، شوکاني، جلد1، صفحه 4 7
ي- تفسيرالکشاف، زمخشري، جلد 1، صفحه 357
ک- ارشاد الساري في شرح صحيح البخاري، قسطلاني، جلد8، صفحه 57
ل- کنزالعمال، متقي هندي، صفحه 298
م- تفسير الخازن، جلد 1، صفحه 353
ن- المستدرک، حاکم نيشابوري، جلد2، صفحه 177 ( حاکم نيشابوري پس از نقل اين ماجرا با قطعيت حکم به تواتر اسناد صحيح آن مي نمايد. )
@Sibtayn
🔰آیا می دانید چرا پیامبر صلی الله علیه و اله درباره نسب اصحاب سکوت فرمودند ؟
سيوطی یکی از مشهورترین علمای اهل تسنن در کتاب الدر المنثور روایتی را نقل کرده که سدي میگوید:
💎رسول اکرم به اصحاب فرمودند: هرچه می خواهید از من بپرسید تا شما را از آن خبر دهم ؛ پس مردی از قریش به نام عبد الله بن حذافه از بنی سهم که مردم در نسب او طعنه می زدند [ كه پسر پدرش نیست ] ، برخاست و گفت : 🔸اي رسول خدا پدر من کیست؟
💎فرمودند: پدرت حذافه است و با اين كلام نسبت او به پدرش را تایید فرمود .
👈[ ظاهرا سخن از نسب که پیش امد ، عده ای از اصحاب كه از بحث و گفتگو در این باره می ترسیدند به تکاپو افتادند ]
♦️عمر بلند شد و به سمت رسول خدا رفته (به پای حضرت افتاد) و پاهای حضرت را بوسید و گفت : راضی شدیم به اینکه الله پروردگارمان است، شما نبی مایید، قرآن امام ماست، پس یا رسول الله از ما بگذر، خدايت ببخشايد؛ پس عمر از منبر پایین نیامد تا رسول خدا راضی شد [ که نسب او را نگویند] و فرمود : : الْوَلَد للْفراش وللعاهر الْحجر (1)
فرزندی که از زن شوهردار متولد شده است، از آن شوهرش است . [ يعني در مورد کسانی که شک دارید که مادرشان به پدر خیانت کرده اند و این بچه از همسرش نیست و ممکن است از مرد دیگری باشد ، بنا را بگذارید که مادر خیانت نکرده است و این بچه حلال زاده است و او را به شوهر مادرش نسبت دهید . ]
در آن هنگام ایه : {قد سَأَلَهَا قوم من قبلكُمْ} نازل شد .
گروهى پيش از شما [نيز] از اين [گونه] پرسشها كردند؛ آنگاه به سبب آن كافر شدند. آیه 102 سوره مائده
👈اگر قرار بود هر کس از پیامبر صلی الله علیه و اله از نسبش سوال کند و ایشان جواب دهند ، نسب اصحاب مشخص می شد و انگاه معلوم میشد که تعدادی از ایشان حلال زاده نیستند ؛ بنابراین دشمنی خود با پیامبر صلی الله علیه و اله و کفرشان را اشکار می کردند و مشکلات زیادی پیش می امد .
1 - یکی از قواعد فقهی، قاعده «الفراش» است. این قاعده از قواعد مشهور و مورد قبول مسلمانان است
که اصل آن به روایتی از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر میگردد: «فرزندی که از زن شوهردار متولد شده است، از آن شوهرش است». («الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ»)
این قاعده فقهی چنین بیان میکند؛ اگر در یک رابطه شرعی و محترم، فرزندی متولد شد، بدون شک این فرزند، از آنِ این زن و شوهر است. اما گاهی، بر اثر برخی از قرائن خارجی؛ مانند اینکه زن فاجر است و همبستری خارج از محدوده خانواده از او سرزده است و یا به هر دلیل عقلائی موجّه، اکنون شک در انتساب طفل متولد شده به پدر خانواده پیش آید، این قاعده نقش آفرینی میکند. با استناد به این قاعده در چنین مواردی، طفل متولد شده را منتسب به همسر شرعی زن میدانند.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
أخرج ابْن جرير وَابْن أبي حَاتِم عَن السّديّ فِي قَوْله تَعَالَى {يَا أَيهَا الَّذين آمنُوا لَا تسألوا عَن أَشْيَاء} الْآيَة
قَالَ: غضب رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم يَوْمًا من الْأَيَّام فَقَامَ خَطِيبًا فَقَالَ:
سلوني فَإِنَّكُم لَا تَسْأَلُونِي عَن شَيْء إِلَّا أنبأتكم بِهِ
فَقَامَ إِلَيْهِ رجل من قُرَيْش من بني سهم يُقَال لَهُ عبد الله بن حذافة - وَكَانَ يطعن فِيهِ - فَقَالَ: يَا رَسُول الله من أبي
قَالَ: أَبوك فلَان فَدَعَاهُ لِأَبِيهِ
فَقَامَ إِلَيْهِ عمر فَقبل رجله وَقَالَ: يَا رَسُول الله رَضِينَا بِاللَّه رَبًّا وَبِك نَبيا وَبِالْقُرْآنِ إِمَامًا فَاعْفُ عَنَّا عَفا الله عَنْك فَلم يزل بِهِ حَتَّى رَضِي فَيَوْمئِذٍ
قَالَ: الْوَلَد للْفراش وللعاهر الْحجر وَأنزل عَلَيْهِ {قد سَأَلَهَا قوم من قبلكُمْ}
📚الدر المنثور في التفسير بالماثور نویسنده : السيوطي، جلال الدين جلد : 3 صفحه : 205
@Sibtayn
👈🏼 #ابن_عساکر، پیشوای حدیث اهلسنت (سقیفه) از اوزاعی نقل می کند که:
بلال حبشی به نزد عمر بن خطاب آمد و به او گفت: نماز، و این جمله را چند باری تکرار کرد.
عمر به او گفت: ما از تو به وقت نماز داناتریم!
بلال به عمر گفت: هر آینه من داناترم به وقت از تو، زیرا تو از الاغ اهلت هم گمراهتری!!!
📚 مختصر تاریخ دمشق لإبن عساکر، ج۵، ص۲۶۶-۲۶۷
➖ پی نوشت: اهل سقیفه نمیتوانند به حضرت بلال طعن بزنند زیرا در این صورت "عدالت صحابه" خود را زیر سوال برده اند.
.
حدثنا الأوزاعي قال
إن بلالا أتى عمر بن الخطاب فقال :
الصلاة فرددها عليه
فقال له عمر نحن أعلم بالوقت منك
قال له بلال لأنا أعلم بالوقت منك وأنت أضل من حمار أهلك
📚تاريخ دمشق: ابن عساكر، أبو القاسم ج : 10 ص : 474
@Sibtayn
آیا می دانید یهودیان اولین بار لقب فاروق را برای عمر انتخاب کردند ؟
عَنْ صَالِحِ بْنِ كَيْسَانَ قَالَ: قَالَ ابْنُ شِهَابٍ:
بَلَغَنَا أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ، كَانُوا أَوَّلَ مَنْ قَالَ لِعُمَرَ الْفَارُوقَ،
وَكَانَ الْمُسْلِمُونَ يُؤْثِرُونَ ذَلِكَ مِنْ قَوْلِهِمْ،
وَلَمْ يَبْلُغْنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَكَرَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا
ابن شهاب گوید : این گونه به ما رسیده است که یهودیان نخستین کسانی بودند که به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آنها متأثر شدند و این لقب را در باره عمر استعمال کردند و از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم هیچ مطلبی در این باره به ما نرسیده است.
📚تاریخ طبری ، جلد ۲ ، صفحه ۵۶۲ . ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت
➖تاریخ مدینه دمشق ، جلد ۴۴ ، صفحه ۵۱ . ناشر : دار الفکر - بیروت لبنان
➖الطبقات الکبیر ( الطبقات الکبری ) - چاپ مکتبة الخانجی بالقاهرة - جلد ۳ - کتاب فی البدریین من المهاجرین و الانصار - باب اسلام عمر - صفحه ۲۵۰
➖تاريخ المدينة نویسنده : ابن شبة جلد : 2 صفحه : 662
@Sibtayn
🔥 عداوت عمر با عجمان و آزادی اسرای ایرانی به برکت امیر المومنین علیه السلام
🔹 مرحوم محدث نوری (رضوان الله علیه) مینویسد:
🔸 از جمله عداوتهای عمر با عجمان این بود که هنگام ورود اسرای ایرانی به مدینه تصمیم گرفت زنان را بفروشد و مردان را بندگان عرب قرار دهد و تصمیم گرفت عجمان را کنار کعبه بگذارد تا ضعفاء و پیرمردان را بر کول سوار کنند پس امیر المومنین (علیه السلام) فرمود: بزرگ هر قومی را اکرام کنید و این فارسها قوم حکیم و کریمی هستند، با ما صلح کرده و به اسلام آوردن ترغیب شدند پس آنچه سهم من و بنی هاشم هست را آزاد نمودم پس سائر مسلمین نیز گفتند: ما هم حقمان را مانند شما آزاد میکنیم ای برادر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پس عمر گفت: پسر أبی طالب (علیهما السلام) رأی من در مورد عجمان را نقض کرد برخیزید و بروید!!
📚 نفس الرحمن فی فضائل سلمان، تألیف محدث نوری، صفحه ۵۷۰، چاپ مؤسسة الآفاق
@Sibtayn
به روایت بخاری ابن عباس گوید: هنگامی که عمر ضربه خورده بود بر وی وارد شدم و او را در حال پریشانی و وحشت زدگی دیدم. پس گفتم: باکی بر تو نباشد ای امیرالمؤمنین.
عمر گفت: والله لو أن لي طلاع الأرض ذهباً لافتديت به من عذاب الله عز وجل قبل أن أراه
ای ابن عباس اگر به اندازه ظرفیت زمین برای من طلا بود همه را از ترس عذاب الهی فدیه می کردم، پیش از آنکه آن را ببینم.
📚صحيح بخاري : ج4 ص 201 كتاب فضائل أصحاب النبي ( صلى الله عليه وآله )باب مناقب عمر
@Sibtayn