eitaa logo
مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام
1.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
30 فایل
تماس با ادمین کانال : @SibtaynAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
تسبیح روز سه شنبه بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ سُبْحَانَ اَلْحَلِيمِ اَلْجَمِيلِ سُبْحَانَ اَلْغَنِيِّ اَلْحَمِيدِ سُبْحَانَ اَلْوَاسِعِ اَلْعَلِيِّ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ تَعَالَى سُبْحَانَ مَنْ يَكْشِفُ اَلضُّرَّ وَ هُوَ اَلدَّائِمُ اَلصَّمَدُ اَلْفَرْدُ اَلْقَدِيمُ سُبْحَانَ مَنْ عَلاَ فِي اَلْهَوَاءِ سُبْحَانَ اَلْحَيِّ اَلرَّفِيعِ سُبْحَانَ اَلْحَيِّ اَلْقَيُّومِ سُبْحَانَ اَلدَّائِمِ اَلْبَاقِي اَلَّذِي لاَ يَزُولُ سُبْحَانَ اَلَّذِي لاَ تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ سُبْحَانَ مَنْ لاَ يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَبِيدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لاَ يُشَاوِرُ فِي أَمْرِهِ أَحَداً سُبْحَانَ مَنْ لاَ إِلَهَ غَيْرُهُ سُبْحَانَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ ذِي اَلْعِزِّ اَلشَّامِخِ اَلْمُبِينِ - سُبْحَانَ ذِي اَلْجَلاَلِ اَلْبَاذِخِ اَلْعَظِيمِ سُبْحَانَ ذِي اَلْجَلاَلِ اَلْفَاخِرِ اَلْقَدِيمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ وَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ وَ فِي مُلْكِهِ دَائِمٌ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ اَلطَّاهِرِينَ 📗مصباح المتهجد  ج۲ ص۴۶۷
تسبیح روز شنبه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْحَقِّ سُبْحَانَ الْقَابِضِ الْبَاسِطِ سُبْحَانَ الضَّارِّ النَّافِعِ سُبْحَانَ الْقَاضِي بِالْحَقِّ سُبْحَانَهُ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى سُبْحَانَ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ الْغَنِيِّ الْحَمِيدِ سُبْحَانَ الْخَالِقِ الْبَارِئِ سُبْحَانَ الرَّفِيعِ الْأَعْلَى سُبْحَانَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لَا يَكُونُ هَكَذَا غَيْرُهُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ لِرَبِّيَ الْحَقِّ الْحَلِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لَا يَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا يَلْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ غَنِيٌّ لَا يَفْتَقِرُ سُبْحَانَ مَنْ تَوَاضَعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِعَظَمَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ ذَلَّ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِعِزَّتِهِ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِقُدْرَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ خَضَعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِمُلْكِهِ سُبْحَانَ مَنِ انْقَادَتْ لَهُ الْأُمُورُ بِأَزِمَّتِهَا 📖(بلدالامین) @Sibtayn
👈🏼👈🏼 صاحب کتاب «شرایع» که از فقها و دانشمندان بزرگ شیعه است در کتاب می‌نويسد که: گفت: در تاجری بود به نام ابوجعفر و در کسب [و کارش]، روش بسیار پسندیده‌ای داشت؛ تجارت او آمیخته به اغراض مادّی و ازدیاد ثروت نبود؛ بلکه بیشتر توجّه به خشنودی و رضایت خدا داشت. هر گاه یکی از سادات، چیزی از او به قرض می‌خواست، هیچ‌گونه عذر و بهانه‌ای نمی‌آورد و به او می‌داد و به غلامش می‌گفت: بنویس علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) فلان مبلغ قرض کرده. و آن نوشته را به همان حال می‌گذاشت. مدّت زیادی بر این روش گذرانید تا ورشکسته شد و سرمایه خود را از دست داد. 🍃 روزی غلام خود را گفت: دفتر حساب را بیاور و هر یک از مدیونین که فوت شده‌اند، نام آن‌ها را از دفتر محو کن! ولی از کسانی که زنده بودند، دستور داد مطالبه نماید. این کار هم جبران ورشکستگی او را نکرد. 🍃 یک روز بر در منزل نشسته بود، مردی رد شد و از روی تمسخر گفت: چه کردی با کسی که همیشه به نام او قرض می‌دادی و دل خوش کرده بودی که نامش را در دفتر می‌نویسی [منظورش امیرمؤمنان، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بود]؟ 🍃 تاجر از این سرزنش، اندوهگین شد و با همان اندوه، روز را شب کرد؛ شب در خواب حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام را دید؛ حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله به امام حسن علیه‌السلام فرمود: پدرت کجاست؟ [حضرت] علی علیه‌السلام عرض کرد: من در خدمت شمایم! فرمود: چرا طلب این مرد را ادا نمی‌کنی؟ حضرت عرض کرد: اکنون آمده‌ام در خدمت شما بپردازم، و کیسه سفیدی محتوی هزار اشرفی به او داد و فرمود: بگیر این حقّ تو است و از گرفتن خودداری مکن! بعد از این هر یک از فرزندان من قرض خواست به او بده، دیگر مستمند و فقیر نخواهی شد! 🍃 ابوجعفر از خواب بیدار شد؛ دید کیسه‌ای که در دست دارد؛ آن را برداشت و به زوجه خود نشان داد؛ زنش ابتدا باور نکرد، گفت: اگر حیله‌ای به کار برده‌ای و با این وسیله می‌خواهی در حقوق مردم مسامحه کنی از خدا بترس و نیرنگ و تزویر را ترک کن! 🍃 تاجر جریان خواب خود را شرح داد. زن گفت: اگر به راستی خواب دیده‌ای و حقیقت دارد، آن دفتر را نشان بده؛ چون دفتر را بررسی کردند، معلوم گردید هر جا قرض به نام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بوده، مبلغ آن محو و ناپدید شده است! 📚 منابع: ۱. الروضة فی فضائل أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب (علیه السلام)، ابن شاذان قمی، أبوالفضل شاذان بن جبرئیل، (محقق، مصحح: شکرچی، علی، مکتبة الأمین، قم،۱۴۲۳ ق، چاپ اول) ص۲۷
تصمیم بنی زبیر لعنت الله علیهم به سوزاندن بنی هاشم برای حفظ وحدت !!! ابن ابی الحدید از علمای اهل تسنن می‌نویسد: قال المسعودي و كان عروة بن الزبير يعذر أخاه عبد الله في حصر بني هاشم في الشعب و جمعه الحطب ليحرقهم و يقول إنما أراد بذلك ألا تنتشر الكلمة و لا يختلف المسلمون و أن يدخلوا في الطاعة فتكون الكلمة واحدة كما فعل عمر بن الخطاب ببني هاشم لما تأخروا عن بيعة أبي بكر فإنه أحضر الحطب ليحرق عليهم الدار. مسعودی مورخ نامی می‌گوید: عبد الله بن زبیر (لعنت الله علیه)، بنی هاشم را در دره‌ای قرار داد و هیزم جمع کرد تا آن‌ها را بسوزاند، این فعل شنیع برای مردم قابل تحمل نبود، برادرش عروه بن زیبر عذر او را چنین بیان کرد که: هدف او از این کار حفظ وحدت کلمه بود، او می‌خواست بین مسلمانان اختلافی ایجاد نشود. چنانکه عمر هم همین برخورد را با بنی هاشم داشت و هنگامی که از بیعت ابو بکر تاخیر نمودند هیزم جمع‌آوری کرد تا خانه را بر آن‌ها بسوزاند. 📚شرح نهج البلاغة، تالیف بن ابی الحدید، جلد ۲۰، صفحه ۱۴۷، چاپ دار الکتب العلمیة @Sibtayn
عبدالله بن زبير براي اخذ بيعت از بني هاشم و در راس آنان علي بن الحسين عليهماالسلام جمع مزبور را تهديد به قتل و سوزاندن كرد و بدين منظور همگان را در نقطه ‏اي گرد آورده و تهديد كرد كه اگر بيعت نكنيد همگي طعمه آتش خواهيد شد. سرانجام بني هاشم با كمك‏هاي بي دريغ مختار ثقفي از حبس آزاد شدند، زيرا ابن زبير از قوه و قدرت مختار آگاه بود. بعدها كه آبها از آسياب افتاد و عبدالله بن زبير به دست حجاج بن يوسف ثقفي كشته شد، مردم برادر عبدالله، عروه بن زبير را نكوهش مي‏ كردند و مي ‏گفتند: برادرت چه تصميم غير صحيحي گرفته بود، زيرامي‏خواست همه ‏ي بني هاشم را كه در شعب ابي ‏طالب جمع كرده بود بسوزاند. او در پاسخ گفت: هدف او از اين كار، توحيد كلمه بود. او مي ‏خواست ميان مسلمانان اختلاف راه پيدا نكند و همگي در اطاعت يك نفر قرار گرفته و سخن آنان باشد. همچنان كه عمر بن خطاب اين كار را با بني هاشم انجام داد، آنگاه كه از بيعت ابي‏بكر سرباز زدند، او در كنار خانه ‏ي آنان هيزم آماده كرد و خانه را بر سر آنان آتش زد. 📙مروج الذهب 3/ 276، منشورات دانشگاه لبنان؛ 3/ 77، چاپ دار أندلس. @Sibtayn
«هنگامي كه حسين بن علي به شهادت رسيد، عبدالله بن عمر به يزيد به معاويه چنين نامه نوشت: مصيبت بزرگي رخ داده و در اسلام حادثه‏ي بزرگي انجام گرفته و روزي مانند روز قتل حيسن نيست. يزيد در پاسخ او نوشت: اي ابله! ما به خانه ‏هاي نو و فرش‏هاي گسترده و پشتي‏هاي چيده وارد شدم و در راه آن نبرد كرديم، اگر حق با ما باشد به حق نبرد كرده‏ايم و اگر حق از آن غير ما باشد، پدر تو نخستين كسي بود كه اين سنت را رواج داد و حق را از صاحبان آن برگرفت!». روَى الْبَلَاذُرِيُّ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ كَتَبَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتِ الْمُصِيبَةُ وَ حَدَثَ فِي الْإِسْلَامِ حَدَثٌ عَظِيمٌ وَ لَا يَوْمَ كَيَوْمِ قَتْلِ الْحُسَيْنِ. 🔸فكَتَبَ إِلَيْهِ يَزِيدُ أَمَّا بَعْدُ يَا أَحْمَقُ فَإِنَّا جِئْنَا إِلَى بُيُوتٍ مُجَدَّدَةٍ وَ فُرُشٍ مُمَهَّدَةٍ وَ وِسَادَةٍ مُنَضَّدَةٍ فَقَاتَلْنَا عَنْهَا فَإِنْ يَكُنِ الْحَقُّ لَنَا فَعَنْ حَقِّنَا قَاتَلْنَا وَ إِنْ كَانَ الْحَقُّ لِغَيْرِنَا فَأَبُوكَ أَوَّلُ مَنْ سَنَّ هَذَا وَ اسْتَأْثَرَ بِالْحَقِّ عَلَى أَهْلِهِ‌ 📖نهج الحق وكشف الصدق : العلامة الحلي ج: 1 ص : 356 @Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ قالَ لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى رُكْنٍ شَديدٍ.هود/۸۰ عَنْ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِي قَوْلِهِ: لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً قَالَ اَلْقُوَّةُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلرُّكْنُ اَلشَّدِيدُ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ. 📗تفسير القمی ج۱ ص۳۳۵ 📙تفسیر العیاشی ج۲ ص۱۵۶ 📘تفسیر البرهان ج۳ ص۱۲۳ @Sibtayn
🔴 چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام نتوانستند حقّ خلافت خود را از غاصبین ملعون بگیرند؟ ▪️پس از واقعۀ ، حضرت علیه‌السلام به مسجد رفتند و برای مردم مدینه خطبه‌ای خواندند و در آن به حقّ خود و مسئولیتی که خداوند به ایشان واگذارده نه غیر او، اشاره فرمودند؛ سپس از مسجد بیرون آمدند و در مسیر خود آغُلی دیدند که حدود سی گوسفند در آن بود؛ به اطرافیان خود فرمودند: 🍂 «به خدا قسم، اگر به تعداد این گوسفندان، مردانی داشتم که برای خدا و رسولش خیرخواه بودند، بی‌تردید پسر زن مگس‌خوار (اولین خلیفه غاصب) را از سلطنتش خلع می‌کردم!» 💠 «ثم خرج من المسجد فمر بصيرة فيها نحو من ثلاثين شاة فقال والله لو أن لي رجالا ينصحون لله عزوجل ولرسوله بعدد هذه الشياه لأزلت ابن آكلة الذبان عن ملكه.» 📚 کافی (شیخ‌کلینی)، ج۸، ص۳۳ مرآة العقول (علامه‌مجلسی)، ج۲۵، ص۷۶ علامه مجلسی رحمه‌الله در ذیل این روایت می‌نویسد: مراد حضرت از أكلة الذّبان یا الذّباب، است؛ بخاطر اینکه بین مردم به مگس‌خواری مشهور بود! و هم احتمال دارد کنایه‌ای باشد بر دنائت اصل و نسب و خوراک پست او و پدر و مادرش!
امیرالمؤمنین علیه السلام با اقتدا به شش نفر از انبیاء برای احقاق حقش قیام نفرمود 🔸نقل شده كه آن حضرت پس از جنگ نهروان در مجلسى نشسته بود و از جريان امور گذشته مذاكره مى‌شد، تا اينكه آن حضرت پرسيده شد كه چرا با أبو بكر و عمر همچون طلحه و زبير و معاويه نجنگيدى‌؟ 🔹 أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود: من از روز نخست زندگى پيوسته مظلوم واقع شده و حقوق خود را مورد تجاوز و دستبرد ديگران مى‌ديدم. 🔻 پس اشعث بن قيس برخاسته و گفت: اى أمير المؤمنين، چرا دست به شمشير نبردى و حقّ‌ خود را نستاندى‌؟ 🔹فرمود: اى اشعث مطلبى را پرسيدى پس خوب به پاسخش گوش كرده و بخاطر بسپار، و به حقيقت كلام و حجّت من توجّه كن. كه من از شش تن از انبياى گذشته تبعيّت و پيروى نمودم: 1️⃣أوّل از حضرت نوح عليه السّلام كه خداوند در باره‌اش مى‌فرمايد:« فَدَعٰا رَبَّهُ‌ أَنِّي مَغْلُوبٌ‌ فَانْتَصِرْ » پس اگر كسى بگويد او از قوم خود خوف نداشته؛ منكر كلام خدا و كافر بدان شده است. 2️⃣ و دوم از حضرت لوط‍‌ عليه السّلام كه خداوند در بارۀ او مى‌فرمايد:« لَوْ أَنَّ‌ لِي بِكُمْ‌ قُوَّةً‌ أَوْ آوِي إِلىٰ‌ رُكْنٍ‌ شَدِيدٍ » پس اگر كسى بگويد: لوط‍‌ اين كلام را براى مطلبى غير از ترس گفته مسلّما كافر است، و گر نه اوصياى انبياء در اين مقام معذورترند. 3️⃣و سوم از حضرت إبراهيم خليل عليه السّلام، در اين آيه كه:« وَ أَعْتَزِلُكُمْ‌ وَ مٰا تَدْعُونَ‌ مِنْ‌ دُونِ‌ اَللّٰهِ‌ » پس اگر كسى بگويد او اين سخن را براى غير ترس گفته كافر است، و گر نه وصىّ‌ رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله معذورتر است. 4️⃣و چهارم از حضرت موسى عليه السّلام در اين آيه:« فَفَرَرْتُ‌ مِنْكُمْ‌ لَمّٰا خِفْتُكُمْ‌ » پس اگر كسى با وجود اين آيه منكر ترس موسى شود كافر است، و گر نه وصىّ‌ معذورتر است. 5️⃣و پنجم از سخن هارون برادر آن حضرت در اين آيه كه گفت:« اِبْنَ‌ أُمَّ‌ إِنَّ‌ اَلْقَوْمَ‌ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي » اگر كسى منكر ترس هارون باشد مسلّما كافر است، و گر نه وصىّ‌ رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله معذورتر است. 6️⃣و ششم از برادرم محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله خير البشر پيروى و تبعيّت نمودم كه روى احتياط‍‌ و خوف از قريش مرا در جاى خود خوابانيده، و خود از مكّه بيرون و در غار مخفى شد، اگر كسى منكر ترس آن حضرت از دشمنان باشد كافر است، و گر نه وصىّ‌ او معذورتر است. در اين وقت همۀ مردم يكپارچه برخاسته و گفتند: اى أمير المؤمنين ما همه دريافتيم كه فرمايش شما صحيح و عمل شما حقّ‌ است، و ما جاهل و گناهكاريم، و ما مى‌دانيم كه شما در ترك دعوى و سكوت و تسليم شدن خود معذور مى‌باشى. 📗الاحتجاج ج۱ ص۱۸۹ 📒نوادر الأخبار ج۱ ص۱۹۱ 📙بحار الأنوار ج۲۹ ص۴۱۷ @Sibtayn
در آن زمان تلخ و غم آلود که فاطمه(سلام الله عليها) مجروح و بیهوش در پس درب نیمه سوخته بر زمین افتاده بود و علی(عليه السلام) را با زور به مسجد می‌بردند، کسی برای نجات جان حجت الهی باقی نمانده بود. فاطمه(سلام الله عليها) به هوش آمد و سراسیمه به دنبال امامش می‌گشت. کوچه شلوغ بود و پر هیاهو. با تن رنجور و حال نزار به میان جمعیّت آمد. بین امام و مهاجمان قرار گرفت و فرمود: «واللّه لاادعکم تجرّون ابن عمّی ظلماً؛ به خدای سوگند! نمی‌گذارم پسرعمویم را این گونه ظالمانه به سوی مسجد بکشانید». «ویلکم ما اسرع ماخنتم اللّه و رسوله فینا اهل البیت و قداوصاکم رسول اللّه(صلّی الله علیه وآله وسلم) باتّباعنا ومودّتنا والتّمسّک بنا فقال اللّه تعالی: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)(سوره شوری، آیه 23.) 📙الاختصاص، ص 181 وای بر شما! چه زود به خدا و رسولش درباره ما اهل بیت خیانت کردید! و حال آنکه رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلم) به پیروی و دوستی ما (اهل بیت) تمسّک به ما سفارش نمود. پس خداوند بلند مرتبه فرمود: بگو پاداشی بر رسالت از شما نمی‌خواهم، جز دوستی بستگانم را . با شنیدن سخنان زهرا(سلام الله عليها) گروهی حیا کردند و دست از علی(عليه السلام) کشیدند که آن مرد تند خوی( ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج 1، ص 183) کبود چهره(کان ادم شدید الادمه. الاستیعاب : ج3، ص 235)، عربده‌ای کشید و غلامش قنفذ به سوی مادر حمله‌ور شد 📒(فيض كاشاني، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، تهران‏، چاپ اول، 1371 ش‏، ص 183. ). با غلاف شمشیر می‌زد یا تازیانه، نمی‌دانم ولی در همین حال بود که محسنش تلف شد. حضرت بی‌رمق شده بود و آن قوم بی‌حیا علی را به سوی مسجد می‌کشیدند. نه زهرا(سلام الله عليها) از امامش دست بر می‌کشید و نه آن قوم دون، مولا را رها می‌کردند. فاطمه فریاد برآورد: «خلّوا عن ابن عمّی فو الّذی بعث محمّداً بالحق لئن لم تخلّوا عنه لأنشرنّ شعری و لأضعنّ قمیص رسول اللّه(صلّی الله علیه وآله وسلم) علی رأسی و لأصرخنّ الی اللّه تبارک و تعالی؛ رها کنید پسر عموم را! قسم به آن خدایی که محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) را به حق برانگیخت! اگر از علی(عليه السلام) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلم) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد برمی‌آورم. یقین بدانید که ناقه صالح در نزد خدا از من گرامی‌تر و بچّه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود» 📕بحارالانوار، ج 43، ص 47؛ 📒مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص118 در و دیوار مدینه به لرزه افتاده بود. دیگر فاطمه(سلام الله عليها) طاقت از کف داده بود. چه کند آخر، جان امامش را در خطر می‌دید. فاطمه(سلام الله عليها) نمی‌گذارد به علی آسیبی رسانند. دست دو سبط پیامبر را گرفت و به سوی قبر پدر حرکت کرد. اگر نفرین می‌کرد زمین کن فیکون می‌شد. فقط علی(عليه السلام) می‌فهمید که اگر نفرین کند چه خواهد شد. سلمان را خطاب قرار داد: فاطمه را دریاب! گویی دو طرف مدینه را می‌نگرم که به لرزه افتاده. سوگند به خدا! اگر فاطمه ... نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی‌ماند و زمین همه آنها را در کام مرگبار خود فرو می‌برد. سلمان سراسمیه خود را به دختر پیامبر رسانید و از فاطمه(سلام الله عليها) خواست که نفرین نکند. حضرت فرمود: «یا سلمان یریدون قتل علی ما علیّ صبرٌ؛ ای سلمان! چگوه صبر کنم؟ قصد جان علی(عليه السلام) را دارند. صبرم به سر آمده. عرض کرد: علی(عليه السلام) مرا فرستاده که خواهش کنم به خانه برگردید و نفرین نکنید. شاید با این پیام خیالش از جان علی(عليه السلام) راحت شد که فرمود: «اذا أرجع وأصبر و أسمع له و أطیع؛ 📘 کوکب الدرّی، علامه حائری مازندرانی، ج 1، ص 196، به نقل از: فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عليها)، ص110.) حال (که امامم دستور داده) بر می‌گردم و صبر می‌کنم و سخن او را می‌پذیرم و از او اطاعت می‌کنم». علی(عليه السلام) که سالم از دست مهاجمان آزاد شده بود به خانه برگشت. تا نگاه زهرا(سلام الله عليها) به امامش افتاد، فرمود: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا اباالحسن ان کنت فی خیرٍ کنت معک و ان کنت فی شرّ کنت معک؛ جانم فدای جان تو و روح و جان من سپر بلای جان تو! ای ابا الحسن همواره با تو خواهم بود اگر تو در خیر و نیکی باشی با تو هستم و اگر در سختی (و بلا) باشی (باز هم) با تو خواهم بود». @Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه مردم از عمر داناترند روزی عمر بن خطاب در مقابل احصاب خطبه ای خواند و دستور داد که مهريه زنان را بيشتر از چهل اوقيه قرار ندهيد. پس هر که بيشتر از اين مقدار را به عنوان مهريه قرار دهد، زياده را به بيت المال خواهم داد. در اين هنگام زني از ميان زنان برخاست و گفت: آيا کتاب خدا بايد پيروي شود يا فرمان تو؟ عمر گفت: کتاب خدا، منظورت چيست؟ زن گفت: تو اکنون از اين که در مهريه زنان زيادي باشد، نهي کردي، در صورتي که خداوند در قرآن مي فرمايد: وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا سوره نساء ایه 20 و مال فراواني ( به عنوان مهر ) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد. عمر با شنيدن اين استدلال دو يا سه مرتبه گفت: همه از عمر داناتر هستند. اين ماجراي تاريخي به تعابير گوناگون و با يک مضمون در بسياري از کتب اهل سنت نقل شده است، به گوشه اي از اين نقل ها عنايت فرمائيد. الف- حاشيه سنن ابن ماجه، سندي، جلد1، صفحه 583 ب- کشف الخفاء، عجلوني، جلد1، صفحه 269 ج- السنن الکبري، بيهقي، جلد7، صفحه 233 د- جامع العلم، ابن عبدالبر، صفحه 66 ه- سيرة عمر، ابن جوزي، صفحه 129 و- تفسير قرطبي، جلد5، صفحه 99 ز- تفسير ابن کثير، جلد1، صفحه 467 ( ابن کثير پس از نقل ماجرا مي گويد: اسناد اين نقل جدا قوي ست. ) ح- الدر المنثور، سيوطي، جلد2، صفحه 133 ( سيوطي اين ماجرا را از هفت نفر از حفاظ مانند احمد، ابن حبان و طبراني نقل مي کند. ) ط- فتح القدير، شوکاني، جلد1، صفحه 4 7 @Sibtayn
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در اواخر ماه جمادی الاولی طبق نظر مرحوم کلینی رضوان الله علیه بر گرفته از کتاب منتخب التواریخ تالیف میرزا هاشم خراسانی رحمه الله مشاهده در Youtube @Sibtayn
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬‌‌‌‌‌‌‌‌‌وابسته ی دنیا شدم خسته شدم ارباب 🎙کربلایی مرتضی خادمی 📌موکب سیدتی ام البنین سلام الله علیها ╔═.🖤.══════╗ 🆔 @Sibtayn ╚══════.🖤.═╝
قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ: لاَ تُطْلِعْ صَدِيقَكَ مِنْ سِرِّكَ إِلاَّ عَلَى مَا لَوِ اِطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّكَ لَمْ يَضُرَّكَ فَإِنَّ اَلصَّدِيقَ قَدْ يَكُونُ عُدُّواً يَوْماً مَا امام صادق عليه السّلام فرمود: رازى را به دوست خويش بگوى كه اگر دشمن تو آن را شنيد،تو را آسيب نرساند،زيرا چه بسيار دوستان كه سرانجام دشمن شوند. 📙الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۶۷۰ @Sibtayn
👈🏼👈🏼 اشعاری جانسوز، به‌زبان فارسی، از مرحوم آیت‌الله ، معروف به: در مصيبت حضرت صدّيقه سلام‌الله‌عليها، و ما در اينجا به ذكر دو بند أوّل آن اكتفا مى‏كنيم: تا در بيت الحرام از آتش بيگانه سوخت كعبه ويران شد، حريم از سوز صاحبخانه سوخت‏ شمع بزم آفرينش با هزاران اشک و آه شد چنان، كز دودِ آهش سينه كاشانه سوخت‏ آتشى در بيت معمورِ ولايت شعله زد تا أبد زان شعله، هر معمور و هر ويرانه سوخت‏ آه از آن پيمان شكن كز كينه خمّ غدير آتشى افروخت تا هم خمّ و هم پيمانه سوخت‏ ليلى حسن قِدَم، چون سوخت از سر تا قدم همچو مجنون، عقلِ رهبر را دل ديوانه سوخت‏ گلشن فرّخ فر توحيد، آن دم شد تباه كز سُمُومِ شرك، آن شاخ گل فرزانه سوخت‏ گنج علم و معرفت شد طمعه أفعى صفت تا كه از بيداد دونان گوهر يكدانه سوخت‏ حاصل باغ نبوّت، رفت بر باد فنا خرمنى در آرزوى خامِ آب و دانه سوخت‏ كرْكَسِ دون، پنجه زد بر روى طاوس أزل عالمى از حسرت آن جلوه مستانه سوخت‏ آتشى آتش‏پرستى در جهان أفروخته‏ خرمن إسلام و دين را تا قيامت سوخته‏ * سينه‏اى كز معرفت گنجينه أسرار بود كى سزاوار فشارِ آن در و ديوار بود؟ طور سيناى تجلّى، مَشعلى از نور شد سينه سيناى وحدت، مشتعل از نار بود ناله بانو زد أندر خرمن هستى شَرَر گوئى اندر طور غم، چون نخل آتشبار بود آنكه كردى ماه تابان پيش او پهلو تهى از كجا پهلوى او را تاب آن آزار بود گردش گردون دون بين، كز جفاى سمرى نقطه پرگار وحدت، مركز مسمار بود صورتش نيلى شد از سيلى، كه چون سيل سياه روى گيتى زين مصيبت، تا قيامت تار بود شهريارى شد به بند بنده‏اى از بندگان آنكه جبريل امينش بنده دربار بود از قفاى شاه، بانو با نواى جانگداز تا توانائى به تن تا قوّت رفتار بود گرچه بازو خسته شد، وز كار دستش بسته شد ليك پاى همّتش بر گنبد دوّار بود دست بانو گرچه از دامان شه كوتاه شد ليك بر گردون بلند از دست آن گمراه شد 📚 ديوان كمپانى، ص۴۲_۴۴ @Sibtayn
سخن أميرمؤمنان عليه السلام در پيمان سرّی ميان ابوبكر و عمر ▫️حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می‏ فرمايند : اگر آن ارتباط ويژه‏ ای كه ميان ابوبكر و عمر نبود ، امر خلافت را از من دفع نمی‏ كردند. «ولو لا خاصّة ما كان بينه وبين عمر ، لظننت أنّه لا يدفعهاعنّي» 📗(شرح نهج البلاغة : 95/6) در اینجا امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام صراحت دارند که قضیه خلافت ابوبکر از پیش تعیین شده بود. 🔸در عبارت طبری آمده : آنچه كه مانع خلافت من شد ، همان پيمانی سرّی بود كه ميان ابوبكر و عمر منعقد شده بود . «ولولا خاصّة ما بينه وبين عمر ، وأمر قد عقداه بينهما ، لظننت أنّه لا يدفعها» 📘 (المسترشد لمحمد بن جرير الطبري : 413.) 🔹در نقل سيد بن طاووس از كلينی اين چنين آمده : «ولولا خاصّة بينه وبين عمر وأمر كانا رضياه بينهما لظننت أنه لا يعدله عني» 📕كشف المحجة لثمرة المهجة : 177 ، نقلاً عن محمد بن يعقوب في كتاب الرسائل ، بحار الأنوار : 12/30 ، نهج السعادة للشيخ المحمودي : 210/5 . ▪️به راستی این پیمان سری چه بود که امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام به آن اشاره و اعتراض کردند؟ ▫️سهم عمر محفوظ است هنگامی كه عمر به اميرمؤمنان عليه السلام دستور بيعت با ابوبكر می‏دهد ، حضرت می‏ فرمايد: از پستان خلافت تا می‏توانی شير بدوش كه سهم تو محفوظ است ، و كار حكومت ابوبكر را محكم ساز كه روزی به تو باز خواهد گرداند : ▫️«احلب يا عمر حلباً لك شطره ، اشدد له اليوم أمره ليرد عليك غداً» 📚السقيفة وفدك للجوهري : 62 ، شرح نهج البلاغة : 11/6 ، المسترشد لمحمد بن جرير الطبري : 375 ، الامامة والسياسة ، تحقيق الشيري : 29/1 ، تحقيق الزيني : 18/1 ، أنساب الاشراف للبلاذري : 440 @Sibtayn
خليفه دوم از نظر ابوحنيفه+سند رواياتى در اين زمينه با سند صحيح نقل شده است. عبد الله بن أحمد بن حنبل در كتاب «السنة» مى‌نويسد: حَدَّثَنِي أَبُو الْفَضْلِ، نا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، نا عَبْدُ الْوَارِثِ بْنُ سَعِيدٍ، قَالَ: نا سَعِيدٌ، قَالَ: «جَلَسْتُ إِلَى أَبِي حَنِيفَةَ بِمَكَّةَ فَذَكَرَ شَيْئًا فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: رَوَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَذَا وَكَذَا، قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ: ذَاكَ قَوْلُ الشَّيْطَانِ، وَقَالَ لَهُ آخَرُ أَلَيْسَ يُرْوَى عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص): أَفْطَرَ الْحَاجِمُ وَالْمَحْجُومُ، فَقَالَ: هَذَا سَجْعٌ فَغَضِبْتُ وَقُلْتُ إِنَّ هَذَا مَجْلِسٌ لا أَعُودُ إِلَيْهِ وَمَضَيْتُ وَتَرَكْتُهُ " 📒(الشيباني ، عبد الله بن أحمد بن حنبل (متوفاى290هـ) ، السنة ، ج1، ص227 ، ح403 ، تحقيق : د. محمد سعيد سالم القحطاني ، ناشر : دار ابن القيم - الدمام ، الطبعة : الأولي ، 1406هـ .) سعيد مى‌گويد كه در مجلس أبوحنيفه نشسته بودم كه در باره چيزى گفتگو شد، شخصى به او گفت: عمر بن خطاب چنين و چنان گفته است، ابوحنيفه گفت: اين سخن شيطان است، شخصى ديگرى گفت: مگر نه اين كه از رسول خدا (ص) روايت شده است كه : «حجامت‏كننده و حجامت شده هر دو افطار كردند» (روزه هر دو باطل است)؛ پس ابوحنيفه گفت: اين سجع (سخن با وزن و قافيه) است، پس من خشمگين شدم و گفت: اين مجلسى است كه من ديگر به آن برنخواهم گشت، از آن‌جا خارج شدم و او را ترك كردم. @Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه خط مقدم سقیفه مهمتر از دفن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حجت الاسلام بندانی @Sibtayn
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عبادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ▫️ حجت الاسلام سید علیرضا مرتضوی شاهرودی قال رسول الله صلى الله عليه و اله: وَ أَمَّا اِبْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ اَلْحَوْرَاءُ اَلْإِنْسِيَّةُ مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلاَلُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلاَئِكَةِ اَلسَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ اَلْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِكَتِهِ يَا مَلاَئِكَتِي اُنْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ اَلنَّارِ 📗الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۱۱۲ @Sibtayn
چگونه با شرابخوار تعامل نماییم؟ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: شَارِبُ‏ الْخَمْرِ إِنْ مَرِضَ فَلَا تَعُودُوهُ، وَ إِنْ مَاتَ فَلَا تَشْهَدُوهُ، وَ إِنْ شَهِدَ فَلَا تُزَكُّوهُ‏، وَ إِنْ خَطَبَ إِلَيْكُمْ فَلَا تُزَوِّجُوهُ، فَإِنَّ مَنْ زَوَّجَ ابْنَتَهُ شَارِبَ‏ الْخَمْرِ فَكَأَنَّمَا قَادَهَا إِلَى الزِّنَا، وَ مَنْ زَوَّجَ ابْنَتَهُ مُخَالِفاً لَهُ عَلَى دِينِهِ فَقَدْ قَطَعَ رَحِمَهَا، وَ مَنِ ائْتَمَنَ شَارِبَ‏ الْخَمْرِ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ضَمَان‏. 📚(من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص58) حضرت صادق عليه السّلام فرمود: اگر شرابخوار، مريض شد عيادتش نكنيد؛ اگر از دنیا رفت، برای تشییع جنازه اش شرکت نکنید؛ اگر شهادت داد، شهادتش را نپذيريد؛ اگر خواستگارى كرد، به او دختر ندهید، 👈زيرا هر كس دختر به شرابخوار دهد، همانند آن است كه او را به سوى زنا كشانيده است، و هر كس دختر خويش را به همسرى مخالف دين خود دهد پس بدون ترديد رحمش را با او قطع نموده است، و هر كس به شرابخوارى اعتماد كند، خداوند متعال هيچ گونه از او حمايت نمی کند. @Sibtayn