در آن زمان تلخ و غم آلود که فاطمه(سلام الله عليها) مجروح و بیهوش در پس درب نیمه سوخته بر زمین افتاده بود و علی(عليه السلام) را با زور به مسجد میبردند، کسی برای نجات جان حجت الهی باقی نمانده بود. فاطمه(سلام الله عليها) به هوش آمد و سراسیمه به دنبال امامش میگشت.
کوچه شلوغ بود و پر هیاهو. با تن رنجور و حال نزار به میان جمعیّت آمد. بین امام و مهاجمان قرار گرفت و فرمود:
«واللّه لاادعکم تجرّون ابن عمّی ظلماً؛ به خدای سوگند! نمیگذارم پسرعمویم را این گونه ظالمانه به سوی مسجد بکشانید».
«ویلکم ما اسرع ماخنتم اللّه و رسوله فینا اهل البیت و قداوصاکم رسول اللّه(صلّی الله علیه وآله وسلم) باتّباعنا ومودّتنا والتّمسّک بنا فقال اللّه تعالی: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)(سوره شوری، آیه 23.)
📙الاختصاص، ص 181
وای بر شما! چه زود به خدا و رسولش درباره ما اهل بیت خیانت کردید! و حال آنکه رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلم) به پیروی و دوستی ما (اهل بیت) تمسّک به ما سفارش نمود. پس خداوند بلند مرتبه فرمود: بگو پاداشی بر رسالت از شما نمیخواهم، جز دوستی بستگانم را .
با شنیدن سخنان زهرا(سلام الله عليها) گروهی حیا کردند و دست از علی(عليه السلام) کشیدند که آن مرد تند خوی( ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 183)
کبود چهره(کان ادم شدید الادمه. الاستیعاب : ج3، ص 235)،
عربدهای کشید و غلامش قنفذ به سوی مادر حملهور شد
📒(فيض كاشاني، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1371 ش، ص 183. ).
با غلاف شمشیر میزد یا تازیانه، نمیدانم ولی در همین حال بود که محسنش تلف شد. حضرت بیرمق شده بود و آن قوم بیحیا علی را به سوی مسجد میکشیدند. نه زهرا(سلام الله عليها) از امامش دست بر میکشید و نه آن قوم دون، مولا را رها میکردند.
فاطمه فریاد برآورد: «خلّوا عن ابن عمّی فو الّذی بعث محمّداً بالحق لئن لم تخلّوا عنه لأنشرنّ شعری و لأضعنّ قمیص رسول اللّه(صلّی الله علیه وآله وسلم) علی رأسی و لأصرخنّ الی اللّه تبارک و تعالی؛ رها کنید پسر عموم را! قسم به آن خدایی که محمد(صلّی الله علیه وآله وسلم) را به حق برانگیخت! اگر از علی(عليه السلام) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلم) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد برمیآورم. یقین بدانید که ناقه صالح در نزد خدا از من گرامیتر و بچّه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود»
📕بحارالانوار، ج 43، ص 47؛
📒مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص118
در و دیوار مدینه به لرزه افتاده بود. دیگر فاطمه(سلام الله عليها) طاقت از کف داده بود. چه کند آخر، جان امامش را در خطر میدید. فاطمه(سلام الله عليها) نمیگذارد به علی آسیبی رسانند. دست دو سبط پیامبر را گرفت و به سوی قبر پدر حرکت کرد.
اگر نفرین میکرد زمین کن فیکون میشد.
فقط علی(عليه السلام) میفهمید که اگر نفرین کند چه خواهد شد. سلمان را خطاب قرار داد: فاطمه را دریاب! گویی دو طرف مدینه را مینگرم که به لرزه افتاده. سوگند به خدا! اگر فاطمه ... نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمیماند و زمین همه آنها را در کام مرگبار خود فرو میبرد.
سلمان سراسمیه خود را به دختر پیامبر رسانید و از فاطمه(سلام الله عليها) خواست که نفرین نکند.
حضرت فرمود: «یا سلمان یریدون قتل علی ما علیّ صبرٌ؛ ای سلمان! چگوه صبر کنم؟ قصد جان علی(عليه السلام) را دارند. صبرم به سر آمده.
عرض کرد: علی(عليه السلام) مرا فرستاده که خواهش کنم به خانه برگردید و نفرین نکنید.
شاید با این پیام خیالش از جان علی(عليه السلام) راحت شد که فرمود: «اذا أرجع وأصبر و أسمع له و أطیع؛
📘 کوکب الدرّی، علامه حائری مازندرانی، ج 1، ص 196، به نقل از: فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عليها)، ص110.)
حال (که امامم دستور داده) بر میگردم و صبر میکنم و سخن او را میپذیرم و از او اطاعت میکنم».
علی(عليه السلام) که سالم از دست مهاجمان آزاد شده بود به خانه برگشت. تا نگاه زهرا(سلام الله عليها) به امامش افتاد، فرمود:
«روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا اباالحسن ان کنت فی خیرٍ کنت معک و ان کنت فی شرّ کنت معک؛ جانم فدای جان تو و روح و جان من سپر بلای جان تو! ای ابا الحسن همواره با تو خواهم بود اگر تو در خیر و نیکی باشی با تو هستم و اگر در سختی (و بلا) باشی (باز هم) با تو خواهم بود».
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه مردم از عمر داناترند
روزی عمر بن خطاب در مقابل احصاب خطبه ای خواند و دستور داد که مهريه زنان را بيشتر از چهل اوقيه قرار ندهيد. پس هر که بيشتر از اين مقدار را به عنوان مهريه قرار دهد، زياده را به بيت المال خواهم داد.
در اين هنگام زني از ميان زنان برخاست و گفت: آيا کتاب خدا بايد پيروي شود يا فرمان تو؟
عمر گفت: کتاب خدا، منظورت چيست؟
زن گفت: تو اکنون از اين که در مهريه زنان زيادي باشد، نهي کردي، در صورتي که خداوند در قرآن مي فرمايد:
وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا سوره نساء ایه 20
و مال فراواني ( به عنوان مهر ) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد.
عمر با شنيدن اين استدلال دو يا سه مرتبه گفت: همه از عمر داناتر هستند.
اين ماجراي تاريخي به تعابير گوناگون و با يک مضمون در بسياري از کتب اهل سنت نقل شده است، به گوشه اي از اين نقل ها عنايت فرمائيد.
الف- حاشيه سنن ابن ماجه، سندي، جلد1، صفحه 583
ب- کشف الخفاء، عجلوني، جلد1، صفحه 269
ج- السنن الکبري، بيهقي، جلد7، صفحه 233
د- جامع العلم، ابن عبدالبر، صفحه 66
ه- سيرة عمر، ابن جوزي، صفحه 129
و- تفسير قرطبي، جلد5، صفحه 99
ز- تفسير ابن کثير، جلد1، صفحه 467 ( ابن کثير پس از نقل ماجرا مي گويد: اسناد اين نقل جدا قوي ست. )
ح- الدر المنثور، سيوطي، جلد2، صفحه 133 ( سيوطي اين ماجرا را از هفت نفر از حفاظ مانند احمد، ابن حبان و طبراني نقل مي کند. )
ط- فتح القدير، شوکاني، جلد1، صفحه 4 7
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انا أعطيناک الکوثر
حجت الاسلام بندانی
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬وابسته ی دنیا شدم خسته شدم ارباب
🎙کربلایی مرتضی خادمی
📌موکب سیدتی ام البنین سلام الله علیها
#کربلایی_مرتضی_خادمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#شور_احساسی
╔═.🖤.══════╗
🆔 @Sibtayn
╚══════.🖤.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اي چراغ خانه ام سوسو مزن
محمود کریمی
قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ:
لاَ تُطْلِعْ صَدِيقَكَ مِنْ سِرِّكَ إِلاَّ عَلَى مَا لَوِ اِطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّكَ لَمْ يَضُرَّكَ فَإِنَّ اَلصَّدِيقَ قَدْ يَكُونُ عُدُّواً يَوْماً مَا
امام صادق عليه السّلام فرمود:
رازى را به دوست خويش بگوى كه اگر دشمن تو آن را شنيد،تو را آسيب نرساند،زيرا چه بسيار دوستان كه سرانجام دشمن شوند.
📙الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۶۷۰
@Sibtayn
👈🏼👈🏼 اشعاری جانسوز، بهزبان فارسی، از مرحوم آیتالله #شیخ_محمدحسین_غروی_اصفهانی، معروف به: #كمپانى در مصيبت حضرت صدّيقه سلاماللهعليها،
و ما در اينجا به ذكر دو بند أوّل آن اكتفا مىكنيم:
تا در بيت الحرام از آتش بيگانه سوخت
كعبه ويران شد، حريم از سوز صاحبخانه سوخت
شمع بزم آفرينش با هزاران اشک و آه
شد چنان، كز دودِ آهش سينه كاشانه سوخت
آتشى در بيت معمورِ ولايت شعله زد
تا أبد زان شعله، هر معمور و هر ويرانه سوخت
آه از آن پيمان شكن كز كينه خمّ غدير
آتشى افروخت تا هم خمّ و هم پيمانه سوخت
ليلى حسن قِدَم، چون سوخت از سر تا قدم
همچو مجنون، عقلِ رهبر را دل ديوانه سوخت
گلشن فرّخ فر توحيد، آن دم شد تباه
كز سُمُومِ شرك، آن شاخ گل فرزانه سوخت
گنج علم و معرفت شد طمعه أفعى صفت
تا كه از بيداد دونان گوهر يكدانه سوخت
حاصل باغ نبوّت، رفت بر باد فنا
خرمنى در آرزوى خامِ آب و دانه سوخت
كرْكَسِ دون، پنجه زد بر روى طاوس أزل
عالمى از حسرت آن جلوه مستانه سوخت
آتشى آتشپرستى در جهان أفروخته
خرمن إسلام و دين را تا قيامت سوخته
*
سينهاى كز معرفت گنجينه أسرار بود
كى سزاوار فشارِ آن در و ديوار بود؟
طور سيناى تجلّى، مَشعلى از نور شد
سينه سيناى وحدت، مشتعل از نار بود
ناله بانو زد أندر خرمن هستى شَرَر
گوئى اندر طور غم، چون نخل آتشبار بود
آنكه كردى ماه تابان پيش او پهلو تهى
از كجا پهلوى او را تاب آن آزار بود
گردش گردون دون بين، كز جفاى سمرى
نقطه پرگار وحدت، مركز مسمار بود
صورتش نيلى شد از سيلى، كه چون سيل سياه
روى گيتى زين مصيبت، تا قيامت تار بود
شهريارى شد به بند بندهاى از بندگان
آنكه جبريل امينش بنده دربار بود
از قفاى شاه، بانو با نواى جانگداز
تا توانائى به تن تا قوّت رفتار بود
گرچه بازو خسته شد، وز كار دستش بسته شد
ليك پاى همّتش بر گنبد دوّار بود
دست بانو گرچه از دامان شه كوتاه شد
ليك بر گردون بلند از دست آن گمراه شد
📚 ديوان كمپانى، ص۴۲_۴۴
@Sibtayn
سخن أميرمؤمنان عليه السلام در پيمان سرّی ميان ابوبكر و عمر
▫️حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمايند :
اگر آن ارتباط ويژه ای كه ميان ابوبكر و عمر نبود ، امر خلافت را از من دفع نمی كردند.
«ولو لا خاصّة ما كان بينه وبين عمر ، لظننت أنّه لا يدفعهاعنّي»
📗(شرح نهج البلاغة : 95/6)
در اینجا امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام صراحت دارند که قضیه خلافت ابوبکر از پیش تعیین شده بود.
🔸در عبارت طبری آمده :
آنچه كه مانع خلافت من شد ، همان پيمانی سرّی بود كه ميان ابوبكر و عمر منعقد شده بود .
«ولولا خاصّة ما بينه وبين عمر ، وأمر قد عقداه بينهما ، لظننت أنّه لا يدفعها»
📘 (المسترشد لمحمد بن جرير الطبري : 413.)
🔹در نقل سيد بن طاووس از كلينی اين چنين آمده :
«ولولا خاصّة بينه وبين عمر وأمر كانا رضياه بينهما لظننت أنه لا يعدله عني»
📕كشف المحجة لثمرة المهجة : 177 ، نقلاً عن محمد بن يعقوب في كتاب الرسائل ، بحار الأنوار : 12/30 ، نهج السعادة للشيخ المحمودي : 210/5 .
▪️به راستی این پیمان سری چه بود که امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام به آن اشاره و اعتراض کردند؟
▫️سهم عمر محفوظ است
هنگامی كه عمر به اميرمؤمنان عليه السلام دستور بيعت با ابوبكر میدهد ، حضرت می فرمايد:
از پستان خلافت تا میتوانی شير بدوش كه سهم تو محفوظ است ، و كار حكومت ابوبكر را محكم ساز كه روزی به تو باز خواهد گرداند :
▫️«احلب يا عمر حلباً لك شطره ، اشدد له اليوم أمره ليرد عليك غداً»
📚السقيفة وفدك للجوهري : 62 ، شرح نهج البلاغة : 11/6 ، المسترشد لمحمد بن جرير الطبري : 375 ، الامامة والسياسة ، تحقيق الشيري : 29/1 ، تحقيق الزيني : 18/1 ،
أنساب الاشراف للبلاذري : 440
@Sibtayn
خليفه دوم از نظر ابوحنيفه+سند
رواياتى در اين زمينه با سند صحيح نقل شده است. عبد الله بن أحمد بن حنبل در كتاب «السنة» مىنويسد:
حَدَّثَنِي أَبُو الْفَضْلِ، نا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، نا عَبْدُ الْوَارِثِ بْنُ سَعِيدٍ، قَالَ: نا سَعِيدٌ، قَالَ: «جَلَسْتُ إِلَى أَبِي حَنِيفَةَ بِمَكَّةَ فَذَكَرَ شَيْئًا فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: رَوَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَذَا وَكَذَا، قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ: ذَاكَ قَوْلُ الشَّيْطَانِ، وَقَالَ لَهُ آخَرُ أَلَيْسَ يُرْوَى عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص): أَفْطَرَ الْحَاجِمُ وَالْمَحْجُومُ، فَقَالَ: هَذَا سَجْعٌ فَغَضِبْتُ وَقُلْتُ إِنَّ هَذَا مَجْلِسٌ لا أَعُودُ إِلَيْهِ وَمَضَيْتُ وَتَرَكْتُهُ "
📒(الشيباني ، عبد الله بن أحمد بن حنبل (متوفاى290هـ) ، السنة ، ج1، ص227 ، ح403 ، تحقيق : د. محمد سعيد سالم القحطاني ، ناشر : دار ابن القيم - الدمام ، الطبعة : الأولي ، 1406هـ .)
سعيد مىگويد كه در مجلس أبوحنيفه نشسته بودم كه در باره چيزى گفتگو شد، شخصى به او گفت: عمر بن خطاب چنين و چنان گفته است، ابوحنيفه گفت: اين سخن شيطان است، شخصى ديگرى گفت: مگر نه اين كه از رسول خدا (ص) روايت شده است كه : «حجامتكننده و حجامت شده هر دو افطار كردند» (روزه هر دو باطل است)؛ پس ابوحنيفه گفت: اين سجع (سخن با وزن و قافيه) است، پس من خشمگين شدم و گفت: اين مجلسى است كه من ديگر به آن برنخواهم گشت، از آنجا خارج شدم و او را ترك كردم.
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه خط مقدم
سقیفه مهمتر از دفن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
حجت الاسلام بندانی
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
▫️ حجت الاسلام سید علیرضا مرتضوی شاهرودی
قال رسول الله صلى الله عليه و اله:
وَ أَمَّا اِبْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ اَلْحَوْرَاءُ اَلْإِنْسِيَّةُ
مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلاَلُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلاَئِكَةِ اَلسَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ اَلْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ
وَ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِكَتِهِ يَا مَلاَئِكَتِي اُنْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ اَلنَّارِ
📗الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۱۱۲
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا هر سال فاطمیه را برگزار می کنیم ؟
حجت الاسلام معاونیان
چگونه با شرابخوار تعامل نماییم؟
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:
شَارِبُ الْخَمْرِ إِنْ مَرِضَ فَلَا تَعُودُوهُ،
وَ إِنْ مَاتَ فَلَا تَشْهَدُوهُ،
وَ إِنْ شَهِدَ فَلَا تُزَكُّوهُ،
وَ إِنْ خَطَبَ إِلَيْكُمْ فَلَا تُزَوِّجُوهُ،
فَإِنَّ مَنْ زَوَّجَ ابْنَتَهُ شَارِبَ الْخَمْرِ فَكَأَنَّمَا قَادَهَا إِلَى الزِّنَا،
وَ مَنْ زَوَّجَ ابْنَتَهُ مُخَالِفاً لَهُ عَلَى دِينِهِ فَقَدْ قَطَعَ رَحِمَهَا،
وَ مَنِ ائْتَمَنَ شَارِبَ الْخَمْرِ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ضَمَان.
📚(من لا يحضره الفقيه، ج4، ص58)
حضرت صادق عليه السّلام فرمود:
اگر شرابخوار، مريض شد عيادتش نكنيد؛
اگر از دنیا رفت، برای تشییع جنازه اش شرکت نکنید؛
اگر شهادت داد، شهادتش را نپذيريد؛
اگر خواستگارى كرد، به او دختر ندهید،
👈زيرا هر كس دختر به شرابخوار دهد، همانند آن است كه او را به سوى زنا كشانيده است،
و هر كس دختر خويش را به همسرى مخالف دين خود دهد پس بدون ترديد رحمش را با او قطع نموده است،
و هر كس به شرابخوارى اعتماد كند، خداوند متعال هيچ گونه از او حمايت نمی کند.
@Sibtayn
27.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم حاج اشرف کاشانی
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آثار منع حدیث در حکومت خلفا
حجت الاسلام یزدانی
@Sibtayn
علم بهتر است یا ثروت ؟
امام على عليه السلام : به هفت دليل، دانش برتر از دارايى است:
1️⃣اوّل: دانش ميراث پيامبران است و دارايى ميراث فرعونان.
2️⃣دوّم: دانش با انفاق كم نمى شود، اما دارايى با خرج كردن كم مى شود.
3️⃣سوّم: دارايى نيازمند نگهبان است، اما دانش دارنده خود را نگهبان است.
4️⃣چهارم: دانش در كفن هم با صاحب خود مى آيد، اما دارايى به جا مى ماند.
5️⃣ پنجم: دارايى براى مؤمن و كافر فراهم مى آيد، اما دانش جز براى مؤمن حاصل نمى شود.
6️⃣ششم: همه مردم در كارهاى دينى خود به دانشمند نياز دارند، اما به شخص دارا نيازى ندارند.
7️⃣هفتم: دانش، آدمى را در گذر از صراط نيرو مى بخشد، اما دارايى مانع گذشتن او مى شود.
عنه عليه السلام : العِلمُ أفضَلُ مِنَ المالِ بِسَبعَةٍ : الأوّلُ : أنَّهُ مِيراثُ الأنبِياءِ و المالُ مِيراثُ الفَراعِنَةِ ، الثاني : العِلمُ لا يَنقُصُ بِالنَّفَقَةِ و المالُ يَنقُصُ بِها ، الثّالِثُ : يَحتاجُ المالُ إلَى الحافِظِ و العِلمُ يَحفَظُ صاحِبَهُ ، الرّابِعُ : العِلمُ يَدخُلُ فِي الكَفَنِ و يَبقَى المالُ ، الخامِسُ : المالُ يَحصُلُ لِلمُؤمِنِ و الكافِرِ و العِلمُ لا يَحصُلُ إلاّ لِلمُؤمِنِ ، السّادِسُ : جَميعُ النّاسِ يَحتاجونَ إلَى العالِمِ في أمرِ دينِهِم و لا يَحتاجونَ إلى صاحِبِ المالِ ، السّابِعُ : العِلمُ يُقَوِّي الرَّجُلَ عَلَى المُرورِ عَلَى الصِّراطِ و المالُ يَمنَعُهُ .
📙[منية المريد : 110.]
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسخه ای قطعی برای استجابت دعا
سیف بن عمیره می گوید: صفوان گفت امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«همواره این زیارت (عاشورا) و دعایش را بخوان، که من بر کسی که این زیارت و دعایش را از دور و نزدیک می خواند ضامنم که زیارتش قبول گردد، و سعیش مورد تقدیر خداوند شود، و سلام او به امام حسین (علیه السلام) برسد، و حاجتش - هر گونه و هر قدر باشد - از سوی خداوند برآورده گردد . »
آنگاه امام صادق (ع) به من فرمود:
«یا صفوان وجدت هذه الزیارة مضمونة بهذا الضمان عن ابی، و ابی عن علی بن الحسین، مضمونا بهذا الضمان عن الحسین، والحسین عن اخیه الحسن، مضمونا بهذا الضمان، والحسن عن ابیه امیرالمؤمنین مضمونا بهذا الضمان، و امیرالمؤمنین عن رسول الله (ص) مضمونا بهذا الضمان، و رسول الله عن جبرئیل مضمونا بهذا الضمان عن الله عزوجل مضمونا بهذا الضمان
📗مصباح المتهجد، تالیف ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، متوفی 460 ه . ق، طبق نقل بحارالانوار، ج 101، ص 299 و 300 .
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضع بخاری نسبت به امیرالمومنین علیه السلام
حجت الاسلام ابوالقاسمی
@Sibtayn
اسحاق بن جعفر بن محمّد بن عيسى بن زيد بن على عليه السّلام مىگويد:
از حضرت ابا عبد اللّٰه عليه السّلام شنيدم كه مىفرمودند:
فاطمه سلام اللّٰه عليها را به خاطر اين محدّثه ناميدند كه فرشتگان از آسمان فرود مىآمدند و آن حضرت را مىخواندند همان طورى كه مريم دختر عمران را صدا مىزدند،
بارى فرشتگان مىگفتند:
يَا فَاطِمَةُ اللَّهُ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ
اى فاطمه خدا تو را برگزيد و پاكيزهات نمود و بر تمام زنان عالم اختيارت كرد
يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرّاكِعِينَ
اى فاطمه پروردگارت را بخوان و سجدهاش نما و با ركوعكنندگان ركوع كن
📖سوره ال عمران ايات 42 و 43
و بدين ترتيب حضرتش با آنها سخن مىگفت و آنها نيز با جنابش حديث و سخن مىگفتند،
شبى فاطمه سلام اللّٰه عليها به فرشتگان فرمود:مگر مريم بنت عمران بر تمام زنان عالم برترى ندارد؟
فرشتگان عرضه داشتند:
مريم بانو و سرور زنان عالم خودش بود و خداوند عزّ و جلّ تو را بانو و سرور زنان عالم خودت و عالم مريم قرار داده و بدين ترتيب تو سرور تمام زنان عالم هستى از اوّلين تا آخرين.
📚علل الشرایع ج۱ ص۱۸۲
@Sibtayn
از بعضی از بزرگان نقل شده که در زمان سابق رسم الکتابه " سبعین " و " تسعین " بر نهج واحده نوشته می شد ، پس محتمل است که اصلا نسخه "خمس و تسعین " بوده که تقریبا مطابق می شود با سوم جمادی الاخره .
پس اقوا این شد که ان مخدره روز سه شنبه ، سوم جمادی الاخره سنه یازدهم هجری از دنیا رحلت فرموده و در وقت رحلت ، از سن شریف مخدره ، بنا بر مختار ، هفده سال و یازده ماه و سیزده روز گذشته بود تقریبا .
📚منتخب التواریخ : ج 1 ص 396
@Sibtayn
غصب خلافت بعد از رحلت پیامبر نقشهای از پیش طراحی شده بود، فلذا وقتی پیامبر رحلت فرمودند برخی از صحابه منتظر فرصتی بودند تا با جرقهای این امر مهم را از محلش دور کنند که با حضور قبیله بنی أسلم در مدینه این فرصت برایشان فراهم گردید و با زور و نفرات زیاد به برنامه خود دست یافتند.
آنچه از کتب تاریخی به دست میآید این است که تشکیل سقیفه توسط عده معدودی از صحابه، برای دورزدن و سرپوش گذاردن بر واقعه غدیرخم بوده است. این فرصت بعد رحلت پیامبر برای منحرف کردن خلافت پیامبر ایجاد شد و با حضور قبیلهی بنی أسلم جریان غالب سقیفه به موفقیت رسید.
در کتب اهل سنت بیان شده است که حضور برخی قبائل بادیه نشین و بدوی مدینه در حقیقت باعث گردید که افرادی برای تثبیت حکومت از ایشان استفاده ابزاری کرده و با وعده و وعیدهایی، آنان را همراه خود کنند، در حالیکه تاریخ میگوید این قبائل برای تهیه آذوقه به مدینه آمده بودند که یکی از این قبائل، قبیلهی بنی أسلم بوده است.
طبری آورده است: «گروهی از قبیله (بنی أسلم) در کوچه و بازار مدینه حضور به هم رساندند تا به نفع ابوبکر (بالاجبار) از مردم بیعت بگیرند، عمر بن خطاب همواره میگفت هنگامیکه قبیله أسلم را دیدم به پیروزی خودمان یقین پیدا کردم.»[1] و یا شخصی به نام براء بن عازب حضور شبه نظامیان از قبیله بنیأسلم در مدینه برای گرفتن بیعت اجباری به نفع ابوبکر را این چنین میگوید که: «زمانی نگذشت در حالیکه من همراه ابوبکر بودم، عمر، ابوعبیده و گروهی از حاضران در سقیفه با (لباسهای نظامی) حاضر شده و هر کس از کنارشان میگذشت را گرفته و به زور شمشیر، دست او را به عنوان بیعت بر دست ابوبکر میکشیدند.»[2]
در نتیجه برای غصب خلافت جنگ کردند و با زور نفرات و... آن را از حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) غصب کردند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. «و اقبلت أسلم بجماعتها حتّی تضایقت بهم السّکک فبایعوه، فکان عمر یقول: ما هو الاّ ان رایت أسلم فأیقنت بالنّصر.» تاریخ طبری، طبری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص244.
الحاوی الکبیر، ماوردی شافعی، بیروت، لبنان، ج14 99.
[2]. «فلم ألبث و اذا انا بابیبکر قد أقبل و معه عمر و ابوعبیده و جماعه من اصحاب السقیفه و هم محتجزون بالأزر الصنانیّه لایمرّون بأحد خبطوه...» شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص137.
نثر الدر فی المحاضرات، آبی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص278
@Sibtayn
🔸ابراهيم بن ابي محمود(راوى حديث)گويد:به امام رضا عليه السّلام عرض كردم:يا ابن رسول اللّٰه!نزد ما از روايات مخالفين شما در فضائل امير مؤمنان و شما خاندان رواياتى هست كه امثال آن را در بين روايات شما نمىبينم،آيا به آنان معتقد شويم؟
حضرت فرمودند:پدرم از پدرش و آن حضرت از جدّ خود برايم روايت كردند كه حضرت رسول اكرم صلى اللّٰه عليه و آله فرمودند:
هر كس به سخنگويى گوش فرا دهد او را عبادت كرده است.اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن ميگفت،او خدا را عبادت كرده است،و اگر از جانب ابليس سخن ميگفت،ابليس را عبادت كرده است،
سپس فرمودند:اى ابن ابي محمود! مخالفين ما سه نوع خبر در فضائل ما جعل كردهاند:
1️⃣غلوّ،
2️⃣كوتاهى در حقّ ما
3️⃣تصريح به بدىهاى دشمنان ما،و دشنام به آنان.
➖و وقتى مردم اخبار غلوّ آن دسته را ميشنوند،شيعيان ما را تكفير مىكنند و ميگويند:شيعه قائل به ربوبيّت ائمّۀ خود مىباشد.
➖و وقتى كوتاهى در حقّ ما را مىشنوند،به آن معتقد ميشوند،
➖و وقتى بدىهاى دشمنان ما و دشنام به آنان را ميشنوند،ما را دشنام ميدهند.و حال آنكه،خداوند ميفرمايد:
وَ لاٰ تَسُبُّوا اَلَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ فَيَسُبُّوا اَللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ »
(و كسانى را كه مشركين،بعنوان عبادت ميخوانند،دشنام ندهيد،چه آنكه آنان نيز خدا را به ظلم و از روى نادانى دشنام خواهند داد
📖انعام:108
اى ابن ابي محمود! وقتى مردم به چپ و راست ميروند تو ملازم طريقۀ ما باش،زيرا هر كس با ما همراه شود ما با او همراه خواهيم بود،و هر كس از ما جدا شد ما نيز از او جدا خواهيم شد،
كمترين چيزى كه باعث مىشود انسان از ايمان بيرون رود اين است كه:در مورد سنگريزه بگويد اين هسته است و سپس بدان معتقد شده و از مخالفين خود تبرّى جويد.
اى ابن ابي محمود!آنچه را برايت گفتم حفظ كن و نگهدار،زيرا خير دنيا و آخرت را برايت در اين گفتار گردآورى كردم.
📗عيون الأخبار ج۱ ص۳۰۳
@Sibtayn
عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي اَلْقَاسِمِ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :
اَلْأَئِمَّةُ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اَللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي
اَلْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ اَلْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ.
«حضرت رسول صلی الله علیه و اله فرمودند:
ائمّۀ بعد از من دوازده نفر هستند،اوّلين نفر آنان علىّ بن أبى طالب و آخرين نفر ايشان قائم است،آنان،خلفاء،أوصياء و أولياء من هستند،و بعد از من حجّت خدا بر امّتم مىباشند،
كسى كه به[امامت]آنان إقرار كند مؤمن و كسى كه انكار كند كافر است.
📗عيون الأخبار ج۱ ص۵۹
@Sibtayn