جلد چهارم از کتاب منتخب التواریخ به چاپ رسید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد هاشم خراسانی، از جمله منابع تاریخی که در بردارنده تاریخ صدر اسلام تا سده چهارم هجری قمری است. این کتاب به زبان فارسی و مشتمل بر شرح حال معصومین (علیهم السلام)، امامزادگان و اصحاب ایشان می باشد. همچنین مؤلف (رحمه الله) حکایات و حوادث تاریخی مختلفی را با هدف موعظه و ارشاد مردم بازگو می کند.
در این کتاب خواننده با انبوهی از گزارش های تاریخی و حتی پندها و حکایات شیرین مواجه می شود . این شیوه با سبک قرآن کریم در بیان قصه های تاریخی، نزدیکی بیشتری دارد . بنابراین می توان «منتخب التواریخ» را دائره المعارفی از اطلاعات پراکنده تاریخی، عرفانی، اخلاقی ، رجالی و ادبی دانست که بر اساس شیوه ای بین " جمع آوری کشکول وار " و " تالیف منظم " نگاشته شده است.
گزارشی اجمالی از مراحل تحقیق
جلد چهارم این کتاب در نسخه اصلی منتخب التواریخ در ردیف باب ششم و هفتم قرار گرفته و به امام زین العابدین حضرت علی بن الحسین علیه السلام و امام باقر العلوم حضرت محمد بن علی علیه السلام اختصاص یافته است
لازم به ذکر است برای بازنگری و پژوهش در این کتاب مراحل متعدد تحقیقی سپری شده است و برای هر موضوع از متون عربی و فارسی آن ، صدها منبع گوناگون در علوم مختلف بررسی و مورد مطالعه قرار گرفت .
مستند سازی یکی از ماموریت های اساسی کار بود و ترجمه متون عربی ، شامل آیات قرآن و روایات و اقوال و گزارش های تاریخی با دقت کامل انجام شد
این جلد با تلاش و کوشش فراوان پژوهشگران موسسه جهانی سبطین علیها السلام در 638 صفحه و با جلد گالینگور به چاپ رسید
-از امام صادق(عليه السّلام)در قول خدا عز و جل(137 سوره نساء):
«به راستى كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند،سپس ايمان آوردند و باز هم كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند،خدا توبه پذير آنها نيست و آنها را نيامرزد»
فرمود:در بارۀ فلان و فلان و فلان نازل شده
▫️كه در آغاز كار اسلام به پيغمبر ايمان آوردند
▪️ و چون ولايت على بر آنها پيشنهاد شد و پيغمبر فرمود:هر كه را من آقا و مولايم اين على آقا و مولا است كافر شدند
▫️و سپس به بيعت با على(عليه السّلام)ايمان آوردند
▪️و چون پيغمبر(صلّى الله عليه و آله)وفات كرد باز هم بدان بيعت كافر شدند
🔥و به وسيلۀ اخذ بيعت براى خود از كسانى كه با على(عليه السّلام) بيعت كرده بودند به كفر خود افزودند،
آنانند كه هيچ چيزى از ايمان در آنها نماند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
«إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ اِزْدٰادُوا كُفْراً » «لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ »
قَالَ نَزَلَتْ فِي فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ
▫️«آمَنُوا» بِالنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي أَوَّلِ اَلْأَمْرِ
▪️وَ «كَفَرُوا» حَيْثُ عُرِضَتْ عَلَيْهِمُ اَلْوَلاَيَةُ حِينَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ
▫️«ثُمَّ آمَنُوا» بِالْبَيْعَةِ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
▪️«ثُمَّ كَفَرُوا» حَيْثُ مَضَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يَقِرُّوا بِالْبَيْعَةِ
🔥«ثُمَّ اِزْدٰادُوا كُفْراً» بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَايَعَهُ بِالْبَيْعَةِ لَهُمْ فَهَؤُلاَءِ لَمْ يَبْقَ فِيهِمْ مِنَ اَلْإِيمَانِ شَيْءٌ .
📚الکافي ج۱ ص۴۲۰
@Sibtayn
🔹 حضرت امام باقر صلوات الله علیه می فرمایند:
✅
عَالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ.👌 عالمی که مردم از علمش بهره برند، از هفتاد هزار عابد بهتر است. 📚 الکافی، ج۱، ص۳۳.
📆۱۷ رجب سالروز به درک واصل شدن مامون عباسی لعنه الله
💎حسين بن ابراهيم ناتانه- رضى اللَّه عنه- از ابو الصّلت هروى روايت كرد كه مأمون به حضرت رضا عليه السّلام گفت:
من مقام علمى و فضل و بى اعتنائى شما بدنيا و پارسائيت و ترس از خدا و ورع و عبادت ترا شناختم اى فرزند رسول خدا، و ترا بخلافت سزاوارتر از خويش تشخيص دادم.
حضرت فرمود: به بندگى پروردگار خود افتخار مى كنم و به زهد و بى رغبتى به دنيا نجات و خلاص خود را از شرّ دنيا مى طلبم، و با ورع و عدم نزديكى به محرّمات الهى اميدوار رسيدن به سعادت و فائز شدن به بهره هاى خداوندى و درجات قرب به درگاه اويم، و با تواضع و فروتنى در اين دنيا آرزوى مقام بلند را به نزد پروردگار خود- عزّ و جلّ- دارم.
مأمون گفت: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و اين مقام را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم.
حضرت در پاسخ او فرمود: اگر اين خلافت از آن تو است پس خدا براى تو قرار داده است، و جائز نيست كه لباس و خلعتى را كه خداوند بقامت تو پوشانيده از تن بيرون كنى، و به غير خود بپوشانى، و به ديگرى واگذار نمائى، و اگر اين مقام از آن تو نيست پس حقّ اينكه چيزى را كه از تو نيست به من واگذارى ندارى.
مأمون گفت: اى فرزند پيغمبر ناچارى از اينكه اين پيشنهاد را بپذيرى و اين فرمان را قبول كنى.
حضرت فرمود: اين امر را از روى ميل و رغبت هيچ گاه نمى پذيرم. و پى در پى مأمون در اين موضوع تا چند روز اصرار مى ورزيد و پافشارى مي نمود تا بالاخره از آن مأيوس گشت، ناچار به حضرت پيشنهاد كرد كه: اكنون كه آن را (خلافت را) نمى پذيرى، و حاضر نمى شوى كه من به عنوان خلافت با تو بيعت كنم پس ناچار وليعهدى مرا بايد قبول كنى [تا خلافت پس از من از آن تو باشد].
حضرت فرمود: به خدا سوگند پدرم- از نياى گرامش از امير مؤمنان عليهم السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله- براى من حديث كرد كه من در زمان حيات تو مسموما از دنيا ميروم، و مظلوم كشته مى شوم، در حالى كه فرشتگان آسمان و زمين بر من گريه مى كنند، و در سرزمين غربت در كنار هارون الرّشيد مدفون مى گردم.
مأمون بگريست، سپس پرسيد يا ابن رسول اللَّه چه كسى تو را مى كشد؟ و تا من زنده هستم، چه كسى قدرت يا جرأت بدى كردن به تو را خواهد داشت؟!
حضرت فرمود: من اگر بخواهم قاتل خود را معرّفى كنم مى كنم و مى گويم كه چه كسى مرا خواهد كشت.
مأمون گفت: يا ابن رسول اللَّه با اين گفتار مى خواهى خود را آسوده كنى و ولايتعهدى مرا نپذيرى تا مردمان بگويند علىّ بن موسى چقدر زاهد و بى رغبت به رياست دنيا است؟!
حضرت فرمود: بخدا سوگند از روزى كه خداى- عز و جل- مرا آفريده تاكنون دروغ نگفته ام، و دنيا را براى رسيدن به دنيا ترك نگفته ام، و من خوب ميدانم تو چه مي خواهى.
مأمون پرسيد: چه مي خواهم؟
امام گفت: آيا امانم مى دهى اگر راست را بگويم؟
مأمون گفت: تو در امانى.
حضرت فرمود: تو نظرت اين است كه مردم بگويند: علىّ بن موسى به دنيا و رياست بى رغبت نيست، بلكه اين دنيا است كه به او بى رغبت است، مگر نمى بينيد چگونه از روى آز و طمع ولايتعهدى را پذيرفت، باشد كه بخلافت نائل گردد.
مأمون از اين سخن در خشم شده گفت: تو مرتّب با من طورى رفتار مى كنى كه من آن را خوش ندارم، و گويا از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ايمن مي دانى، بخدا سوگند بايد ولايت عهدى را به اختيار بپذيرى و الّا تو را بدان مجبور مي كنم، پس اگر قبول كردى كه چه بهتر، و اگر مخالفت نمودى گردنت را ميزنم (تو را ميكشم).
حضرت فرمود: خداوند مرا از اينكه خود را به هلاكت اندازم نهى فرموده، اگر امر بدين منوال است هر كار كه به نظرت رسيده انجام ده، و من آن را مى پذيرم به شرط آنكه در عزل و نصب احدى دخالت نكنم، و رسمى را تغيير ندهم و سنّتى را نشكنم و از دورادور مشير و راهنما باشم، پس مأمون با اين شرط از او پذيرفت و او- عليه السّلام- را وليعهد قرار داد و لكن كاملا از آن كراهت داشت.
📖عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۷۹۴
@Sibtayn
🔴 تولد شرمآور مأمون عباسی ملعون ...
در نقلهای متقدّم اهل تسنن نیز این حکایت آمده است:
🔹 مأمون عباسی ملعون پس از کشتن امین (برادر خود) با زبیده, مادر امین ملاقات کرد و عذرهای فراوان خواست ولی هر چه عذرخواهی می نمود جوابی نمیشنید. در این بین متوجه شد که مادر أمین زیر زبان سخنانی میگوید ولی معنای آن را متوجه نمیشود.
🔸مأمون گفت: مادر! مرا نفرین میکنی؟ گفت: نه. ولی مأمون همچنان اصرار ورزید تا بداند مادر أمین چه میگوید!؟ تا این که زبیده چنین گفت: من به یاد میآورم مطلبی را که تمام مقدّرات تو در کشتن پسرم (حتی به قتل رساندن امام رضا علیهالسلام توسط وی در آینده) از همان ماجرا رقم می خورد! و آن ماجرا این است:
🔹روزی با پدرت هارون، شطرنج بازی میکردیم، به شرط آن که هر کس بُرد، آنچه از فرد بازنده خواست، عملی کند. در این بین پدرت بر من پیروز گردید و شرط عجیب خود را برای گذاشت: هارون گفت: باید دور قصر را برهنه و عریان بگردی! و من هر چه عذر خواستم قبول نکرد و بالاخره خواستهی او را عملی کردم.
🔸پس از آن دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم،
📋فأمَرتُهُ أنْ يَذهَبَ إلى المَطبخ، فَيَطَأ أقبَحَ جاريةٍ و أوشَهَها خِلقَةً
🔻او را امر کردم که باید در آشپزخانه قصر با زشتترین و بَدبوترین کنیز، همبستر را بدهی!
🔹پدرت هر چه من را التماس نمود و حتی گفت که خراج یک سال مصر را به من میدهد، ولی من قبول نکردم و دست او را گرفتم و بردم میان آشپزخانه، و خوب گشتم و کنیزی بدشکلتر و نجستر از مادر تو «مراجل» پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، همبستر شوی! او اجباراً این عمل را انجام داد و نطفهی تو منعقد شد.
🔸حالا در ذهنم این ماجرا به یاد آمد و داشتم بر زیر لب به خود میگفتم: خدا لعنت کند مرا که به فشار و اصرار، سبب قتل پسر خودم شدم! مأمون ملعون هم گفت: آری؛ خدا اصرارکننده را لعنت کند؛ اگر من هم اصرار نمیکردم تو این ماجرا را برای من برملا نمیکردی!
📚حیاة الحیوان،دمیری، ج۱ ص۱۱۵
📚نوادر الخلفاء،إتلیدی، ج۱ ص۲۳۵
✍️ و چه زیبا و دقیق، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
📋 یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکُمْ إِلَّا ثَلَاثَةٌ وَلَدُ زِنًا وَ مُنَافِقٌ وَ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ وَ هِیَ حَائِضٌ
🔻یاعلی! با شما اهلبیت، دشمنی نمیورزد مگر سه نفر: ولد زنا، منافق و کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده است.
📚علل الشرائع،ص۵۸
@Maghaatel
@Sibtayn
دست دادن علما با "دختر نامحرم" حلال است!
🔸«شيخ عبداللطيف محمود» از علماي سلفي در صفحه شخصي تويتر خود در توجيه دست دادنش با دختران در هنگام جشن فارغ التحصيلي چنين نوشت:
"پيامبر (ص) را در خواب ديدم كه به من مي گفت: براي علماي دين اشكالي ندارد كه با دخترها دست دهند، به همين خاطر با اين دختران دست دادم."!!
👈قال رسول اللّه (صلی الله علیه و اله):
لأن یُطعن فی رأس أحدکم بمخیط من حدید، خیر له من أن یمس امرأة لاتحل له؛
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود:
اینکه با سوزن آهنین به سر یکی از شما زنند برای وی بهتر است تا به زنی دست زند که محرم وی نیست.
📗 العهود المحمدیة، الشعرانی، ص۷۵۱.
📙مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۴، ص۳۲۶.
📒فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۵، ص۳۲۹.
این روایت در منابع روایی اهل سنت آمده، از نظر سند رجال، آن را صحیح یا موثق دانستهاند و در دلالت نیز به سبب مذمت شدیدی که نسبت به این عمل در آن شده، دلیلی است بر مبغوض و مورد نهی بودن آن.
@Sibtayn
مصافحه و دست دادن به نامحرم
ابان بن عثمان در روایت معتبری از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که چون پیغمبر مکه را فتح کرد، مردها با آن حضرت بیعت کردند، سپس زنان برای بیعت آمدند…
زنان (گفتند):یا رسول اللّه چگونه با تو بیعت کنیم؟
فرمود:من با زنان مصافحه نمیکنم و کاسه آبی خواست و دست در آن فرو برد و بیرون آورد و به زنان فرمود شما هم دستان خود را در این آب فرو برید و این کار بیعت با پیامبر(صلی الله علیه و اله ) است.
📚کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۵، ص۵۲۶.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله :
هر که با زن نامحرمی دست بدهد، روز قیامت با غل و زنجیر به محشر آمده، دستور داده میشود که او را به جهنم ببرند
📚ثواب الأعمال، محمد بن علی بن بابویه صدوق، ص۲۸۳.
حسین بن زید در حدیث مناهی از امام باقر(علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه اله ) نقل کرده است:
کسی که با زن نامحرم مصافحه کند دچار غضب و عذاب الاهی گردیده است.
📚من لایحضره الفقیه، محمد بن علی بن بابویه صدوق، ج۴، ص۱۴.
@Sibtayn
شوخی با نامحرم
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
كُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً كُنْتُ أُعَلِّمُهَا الْقُرْآنَ فَمَازَحْتُهَا بِشَيْءٍ فَقَدِمْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام
فَقَالَ لِي أَيَّ شَيْءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ (فَغَطَّيْتُ وَجْهِي)
فَقَالَ لَا تَعُودَنَّ إِلَيْهَا.
ابو بصير مى گويد: به زنى قرآن مى آموختم. روزى با وى شوخى كردم. وقتى خدمت امام باقر (عليه السلام) رسيدم، گفتند چه چیزی به آن زن گفتی،
(روی خود را پوشاندم)
و فرمودند: «ديگر اين كار را تكرار نكن»
📚وسائل الشيعة : ج20 ص198
👈اگر منظور از ابو بصیر ،«يحيى بن قاسم مكفوف» باشد كه: «وُلد مكفوفاً (نابينا زاده شد)» کار مشکل تر هم می شود
@Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یَشِیْبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشبُّ فِیْهِ خَصْلَتَانِ: ألْحِرْصُ وَطُوْلُ الْأمَلِ.
انسان پير مى شود و دو چيز در وجود او جوان مى گردد: آزمندى به مال، و آزمندى به زندگى
📖جامع السعادات : ج 2 ص 78
حجت الاسلام بندانی
يَهرَمُ ابنُ آدَمَ و يَشِبُّ مِنهُ اثنانِ : الحِرصُ علَى المالِ ، و الحِرصُ علَى العُمرِ .
📗 الخصال ج۱ ص۷۳
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آدميزاده پير مى شود و دو چيز در وجود او جوان مى گردد: آزمندى به مال، و آزمندى به زندگى.
@Sibtayn
ظهور حق، پس از ناامیدی و غربال و تصفیهی شیعیان
عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
يَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ
وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا
وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا
وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ.
امام صادق علیه السلام فرمود:
همانا این امر (فرج و برپایی دولت حق) بر شما فرا نمیرسد مگر بعد از یأس و ناامیدی.
▫️ به خدا قسم فرا نمیرسد تا اینکه جداسازی شوید،
▫️ و نه به خدا سوگند تا اینکه تصفیه شوید،
▫️و نه به خدا سوگند تا اینکه هر کس اهل شقاوت است به شقاوت رسد و هر کس اهل سعادت است به سعادت رسد.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص370
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج52، ص111
@Sibtayn
اميرالمؤمنين عليه السلام :
فَضلُ فِكرٍ و تَفَهُّمٍ ، أنجَعُ مِن فَضلِ تَكرارٍ و دِراسَةٍ .
اميرالمؤمنين عليه السلام : زياد انديشيدن و فهميدن، سودمندتر از زياد تكرار كردن و خواندن است.
@Sibtayn
🗓18 رجب
وفات ابراهیم فرزند پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)
ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب فرزند پیامبر اسلام است. مادرش ماریه قبطیه از دختران ملوک مصر بود که مقوقس حاکم مصر و اسکندریه او را به پیامبر بخشید.
ابراهیم در ذی الحجه سال ۸ هجری در مدینه متولد شد.
ابن شهرآشوب در کتاب المناقب از ابن عباس نقل کرده است که روزی پیامبر، فرزندش ابراهیم و نوهاش حسین را در دامن خود نشانده بود. پس جبرئیل نازل شد و گفت خدا به تو سلام میرساند و میگوید: «بین این دو جمع نمیکنم؛ یکی را فدای دیگری کن.» پیامبر امام حسین(علیه السلام) را برگزید و فرمود ناراحتی خودم (برای درگذشت ابراهیم) را بر ناراحتی دخترم فاطمه و پسرعمویم علی (برای درگذشت حسین) ترجیح دادم. پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت
📗ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۸۱.
@Sibtayn
زنی گه کارگزار الهی است
سليمان جعفرى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود:
امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:
بهترين زنان شما، زنى است كه پنج ويژگى داشته باشد:
عرض شد: اى امير مؤمنان! آن پنج ويژگى كدامند؟
فرمود: فروتن و آرام،
نرمخوى،
فرمانبردار شوهرش باشد،
اگر همسرش خشمگين شد پلك برهم ننهد تا او راضى شود،
و هنگامى كه شوهرش نزد او نيست نسبت به او سخت نگيرد؛
چنين زنى كارگزارى از كارگزاران الهى است، و كارگزار الهى هرگز شكست نمىخورد.
🔹قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْخَمْسُ
🔸 قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا الْخَمْسُ
🔹قَالَ
الْهَيِّنَةُ
اللَّيِّنَةُ
الْمُؤَاتِيَةُ الَّتِي إِذَا غَضِبَ زَوْجُهَا لَمْ تَكْتَحِلْ بِغُمْضٍ حَتَّى يَرْضَى
وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا حَفِظَتْهُ فِي غَيْبَتِهِ
فَتِلْكَ عَامِلٌ مِنْ عُمَّالِ اللَّهِ وَ عَامِلُ اللَّهِ لَا يَخِيبُ.
📚الكافي- ط الاسلامية : الشيخ الكليني ج : 5 ص : 325
@sibtayn
بدترین زن از نگاه رسول خدا صلی الله علیه و اله
جابر بن عبد اللّه گويد: از امام عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود: پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
توجه كنيد كه شما را نسبت به بدترين زنانتان گزارش مىدهم:
زنى كه در خاندانش خاكسار،
و نسبت به شوهرش (پرجرأت و) عزّتمند باشد،
و نازا
و كينهتوزى كه از كار زشت خوددارى نمىكند،
در غياب شوهرش خود را آرايش مىكند و در معرض ديد قرار مىدهد
و آنگاه كه او بيايد در برابر او خود را كنار مىكشد و پاكدامن مىشود،
گفتارش را نمىشنود و خواستهاش را برآورده نمىكند،
و آنگاه كه شوهرش با او خلوت مىكند، همانگونه كه مركب وحشى از سوار شدن كسى بر پشتش خوددارى مىكند؛ اين زن نيز از شوهرش جلوگيرى مىكند،
هيچ عذر و بهانهاى را از شوهرش نمىپذيرد،
و هيچ اشتباه و گناهى را از او نمىبخشد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله :
أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِ نِسَائِكُمْ
الذَّلِيلَةُ فِي أَهْلِهَا
الْعَزِيزَةُ مَعَ بَعْلِهَا
الْعَقِيمُ الْحَقُودُ الَّتِي لَا تَوَرَّعُ مِنْ قَبِيحٍ
الْمُتَبَرِّجَةُ إِذَا غَابَ عَنْهَا بَعْلُهَا
الْحَصَانُ مَعَهُ إِذَا حَضَرَ
لَا تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ لَا تُطِيعُ أَمْرَهُ
وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَعْلُهَا تَمَنَّعَتْ مِنْهُ كَمَا تَمَنَّعُ الصَّعْبَةُ عَنْ رُكُوبِهَا لَا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً وَ لَا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً.
📚الكافي- ط الاسلامية : الشيخ الكليني ج : 5 ص : 325
@sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر گناه موجب غضب خداوند می شود چرا غربی ها که انواع گناهان را انجام می دهند غرق در نعمتند ولی ما ....
دکتر رفیعی
@sibtayn
امام على عليه السلام :
كسى كه محبت دنيا در دلش خانه كرده است، چگونه مدّعى محبّت خداست؟!
كيفَ يَدّعي حُبَّ اللّه مَن سَكنَ قلبَهُ حُبُّ الدُّنيا ؟ !
@sibtayn
🗓19 رجب
در نوزدهم رجب سال نـهم هـ .ق. غـزوه تبـوک بـین سپاه اسـلام و لشکریان روم واقع شد. این غزوه از آخرین غزوات پیامبر گرامی اسلام به شمار میرود. سبب وقوع آن چنین بود که کاروانی تجاری که از شام به مدینه آمد،
به مسلمانان خبر دادند که سلطان روم لشکری عظیم آماده نموده و قصد حرکت به سمت مدینه دارد؛ از این رو رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند تا مسلمانان از دور و نزدیک آماده جنگ شوند و علیرغم دوری راه، گرمای شدید و نیز زمان برداشت محصولات کشاورزی، بیشتر مسلمانان خود را برای جنگ آماده کردند؛ اما در این میان گروهی از منافقان مدینه با بهانه های گوناگون نه تنها در این غزوه شرکت نکردند،بلکه در صدد منع دیگران نیز برآمدند؛ لذا رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) از نیت سوء آنان آگاه شد و امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) را در مدینه به جای خویش گماشت و خود همراه سپاه اسلام که بالغ بر سی هزار نفر بودند؛ رهسپار سرزمینهای تبوک شدند. هنگامیکه سپاهیان اسلام به آنجا رسیدند اثری از لشکریان روم نیافتند.
در آنجا جنگی رخ نداد ولی شوکت اسلام، فداکاری مسلمانان و آمادگی آنها در هر زمان و موقعیتی برای مقابله با کفر، به نمایش درآمد. در برخی از متون تاریخی از این جنگ به «غزوه فاضحه» (رسوا کننده) نامبرده شده؛ زیرا جمعی از منافقان مسلمان نما به خاطر این غزوه رسوا شدند.
@sibtayn
26.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
كليپ ارزشمند (حديث منزلت) بررسی مقام و جایگاه حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) نزد نبی اکرم (صلی الله علیه و اله)
#حدیث_منزلت
#غزوه_تبوک
@Sibtayn
حدیث منزلت روایتی است که جایگاه امیرالمومنین(علیه السلام) را نسبت به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله )، همانند جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی معرفی میکند. این حدیث از احادیث مشهور نبوی و مورد قبولِ عالمان شیعه و اهل سنت است. عالمان شیعه به این حدیث برای اثبات جانشینی حضرت علی(علیه السلام) پس از پیامبر و نیز برتری موقعیت ایشان بر دیگر اصحاب استدلال میکنند. از نظر عالمان شیعی این حدیث متواتر است.
این حدیث در مناسبتهای مختلف از پیامبر(صلی الله علیه و اله) نقل شده که مهمترین آنها در جنگ تبوک بود. رسول خدا(صلی الله علیه و اله) خطاب به علی(علیه السلام) فرمود:
«أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی؛
تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسی هستی جُز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
@Sibtayn
صدور حدیث در جریان غزوه تبوک:
وقتی پیامبر(صلی الله علیه و اله) از احتمال هجوم سپاه روم به مدینه با خبر شد، دستور آمادهباش صادر کرد.
از سوی دیگر احتمال دسیسه و آشوب منافقان در مدینه بود؛ از اینرو، تصمیم گرفت علی(علیه السلام) را در مدینه بگذارد و خود به سوی دشمن حرکت کرد.
وقتی منافقان آگاه شدند، شایعه کردند که پیامبر به علی بیمهری کرده و او را با خود نبرده است. علی(ع) جهت تکذیب این شایعه خود را به پیامبر رساند و شرح ماجرا را گفت. پیامبر هم از مقام و منزلت او نزد خویش پرده برداشت و فرمود:
ای علی آیا خوشنود نیستی که تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پیامبری پس از من نیست.
📗ابن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱؛
📙بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛
📒مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱
📕ترمذی، سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱؛
📗نسائی، تهذیب خصائص الامام علی، ص۵۱-۶۱؛
📙حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛
📒طبری، الریاض النضرة، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛
📕ابن کثیر، البدایة و النهایة ج۵، ص۷ـ۸
📘هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۱۰؛
@Sibtayn
فضائل امیرمومنان علی علیه السلام در کلام دشمنانشان
در کتاب صحیح مسلم از فرزند سعد بن ابی وقاص و او از پدرش نقل می کند:
روزی معاویه من را مواخذه کرد که چرا ابوتراب را لعن نمی کنی،
سعد می گوید در جوابش گفتم : یاد سه مطلب می افتم که رسول الله در مورد علی فرموده است، لذا هیچ گاه او را لعن نمی کنم؛
1️⃣اولین آنها کلامی است که به هنگام جنگ تبوک وقتی به علی امر کرد که در مدینه بمان و جانشین من باش،
علی به حضرت عرض کرد من را در کنار زنان و بچه ها می گذاری،
پیامبر به او فرمود:
«أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی. إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی»؛
یعنی آیا به اینکه جایگاه تو نسبت به من جایگاه هارون نسبت به موسی است، تو را راضی نمی کند؟
2️⃣دومین مورد در جنگ خیبر بود که شنیدم پیامبر فرمود:
فردا پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند
3️⃣ و سومین مورد زمانی بود که آیه
فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ »
نازل شد و رسول الله(صلی الله علیه و اله ) علی و فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و فرمود:
«اللَّهُمَّ! هَؤُلَاءِ أَهْلِی»
خدا یا خانواده من این چند نفر هستند.
📕 صحیح مسلم ؛ ج۴ ؛ ص۱۸۷۱)
@Sibtayn
ابنصباغ مالکی (درگذشت ۸۵۵ق) نویسنده اهل سنت در کتاب الفصول المهمه مینویسد:
هنگامی که پیامبر بین مهاجران و انصار عقد اخوت بست... علی بن ابی طالب را با کسی برادر نساخت.
پس علی(علیه السلام) با ناراحتی از نزد پیامبر بیرون رفت... پیامبر(صلی الله علیه و اله)در جستجوی او برآمد و به او فرمود:
آیا ناراحت شدی که بین مهاجران و انصار عقد اخوت بستم و تو را برادر هیچ یک از آنها قرار ندادم؟ آیا راضی نیستی که مقام و منزلت تو نسبت به من همانند مقام و منزلت هارون نسبت به برادرش موسی باشد با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد؟
این سخن پیامبر(صلی الله علیه و اله) به حدیث منزلت مشهور است.
📕ابن صباغ، الفصول المهمة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۲۰.
╔═.💚.══════╗
🆔 @Sibtayn
╚══════.💚.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکاتی شنیدنی درباره حدیث منزلت
@Sibtayn
حدیث سد الابواب (بستن درها)
در منابع حدیثی و تاریخی آمده است که منازل تعدادی از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به جهت مجاورت به مسجد النبی(صلی الله علیه وآله) به داخل آن مسجد شریف درهایی داشت. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) یک روز طبق دستور الهی بسته شدن همة درها ـ به جز در خود و در علیبن ابیطالب(علیه السلام) ـ را به اطلاع اصحاب خود رساند و غیر از آن دو در، همه درها بسته شد و صاحبان آن خانهها دیگر از طریق مسجد به خانههای خود ورود و خروج نداشتند.
در همین زمینه شیخ سلیمان قندوزی حنفی (م1294ق) در کتاب خود به نقل از موفقبن احمد خوارزمی و او نیز از جابربن عبدالله نقل میکند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) [در جریان همین مسئله] خطاب به امام علی(علیه السلام) فرمود:
یا علی! انه یحل لک فی المسجد ما یحل لی، و انک منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛ یا علی!
📗الشیخ سلیمان القندوزی الحنفی، م294ق، ینابیع المودة، ج1، باب6، ص60 و ج1، باب17، ص101 و نیز ن.ک به: ابنعساکر الشافعی، تاریخ دمشق، تصحیح و تعلیق اعلاء الدین الاعلمی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1997، ج1، ص329 ـ330.
@Sibtayn
دوازده نفر از صحابه كرام قصد ترور و كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله سلّم را داشتند
آيا صحيح است كه مى گويند در ليلة العقبة ـ هنگاميكه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ از تبوك مراجعت مى كرد و قصد عبور از گردنه را داشتند دوازده نفر از صحابه كرام قصد ترور و كشتن پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ را داشته و در حاليكه صورتهاى خود را بسته بودند به حضرت حملهور شدند... راستى اين دوازده نفر چه كسانى هستند؟
امام ابن حزم نام پنج نفر را برده كه براى من بسيار شگفت انگيز است آنجا كه مى فرمايد:
«أن ابابكر و عمر و عثمان و طلحه و سعد بن أبى وقّاص أرادوا قتل النبي و إلقاءهُ من العقبة فى تبوك».
📖 المحلى 11: 224
هرچند، ابن حزم راوى اين حديث را كه وليد بن جميع مى باشد ضعيف مى داند. ولى علماء رجالى ما اهل سنت همانند ابو نعيم و ابوزرعه و يحيى بن معين و احمد بن حنبل، و ابن حبان و عجلى و ابن سعد و ديگران او را موثق مى دانند. .
📖الثقات: 465 ـ
📖 تاريخ الاسلام (خلفاء) 494 ـ
📖 البدايه و النهاية 5: 25
@Sibtayn