eitaa logo
ناگفته‌های‌یه‌دهه‌هشتادی:)
471 دنبال‌کننده
886 عکس
200 ویدیو
0 فایل
در پایان آن چه که درباره خودم میتوانم بگویم این است: در دلم...فریاد بود در نگاهم اشک درگلویم بغض «اما بلند تر از همه میخندیدم»🖤😄 کپی؟ حلالت! میخوای همسایه شیم؟ @perspoolisie شروع مون؟ ۱۴٠۳/۶/۱٠
مشاهده در ایتا
دانلود
‏به راننده اسنپ گفتم: از این مسیر بریم بهتره، حالا مسیره از شانس من قفل شد یکهو. هر دو دقیقه برمیگرده یه نگاه غضبناک بهم میکنه. منم در جواب فقط میگم ببخشید
رفاقت پسرا: یک ماهه با یکی توی دانشگاه رفیق شدم، تازه امروز پرسید اسمت چیه
تعداد عطری که دلم میخواد داشته باشم:
نمیدونم شمام اینطورین یا نه این شبا با روضه مادر خیلی یاد خانوم سه ساله میوفتم...
شکر خدا که روضه را داریم...
گاهی اوقات یه چیز کوچیک یا اتفاقی ناچیز جرقه‌ای می‌شه تا آدم تموم دردهای زندگیشو یه‌جا گریه کنه . .
گاهی "آرامشت" خیلی مهم‌تر از ثابت کردنِ منظورته..
مواظب باشید تو شلوغیای دور و برتون، آدمِ روزای تنهاییتونو گم نکنید
بر این اصل زندگی کُن بودنشان زیباست و نبودنشان ضرری ندارد....!
وقتی بهت فکر میکنم همینقدر اکلیلی میشم....:)
- تعریف من از عشق همان بود که گفتم عقلی که نمیخواست سر ِعقل بیاید :) -
هیزما رو که دیدم یاد یه چیزی افتادم ولی این هیزم کجا اون هیزم کجا اینا برا حب امیرالمومنین هیزم آوردن اونا برا بغض...
سکوت و اشک و احیا و علی بود کبودی‎ها و غم‎ها و علی بود به روی دوش یک تابوت اما شب تشییع زهرا و علی بود
ممنون میشم عزیزانی که میتونن و موقعیتشو دارن امشب برای عموی بنده نماز اول قبر بخونن حسن فرزند علی
مادرم رو کجا میبرند؟ گمونم برای شفا میبرند
ما،در‌دوجهان‌دل‌به‌توبستیم محبان‌تو‌هستیم🖤 #فاطمیه #ایام_فاطمیه
هدایت شده از عقیله
میگفت روضه امام حسن جگر پاره پاره و تشت خونی نیست، روضه امام حسن روضه کوچه و سیلی و مادره💔
بر اولی و دومی و سومی تا قیامت لعنت
بردشمن مادرم لعنت
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود
💔💔 ڪم ڪم فضٰاے عَرش‎•ڪه تاریڪ مےشود وقٺـِ غروبـِ •فاطمـہ نزدیڪ مےشود😭 🥀 💔 🖤
دادیم به حکاک عقیق دل و گفتیم حک کن به عقیق دل ما حضرت زهرا 🥀 💔 ◼️
میگفت فردای شهادت بانو مقداد داشت تو کوچه ها راه میرفت عمر اومد گفت مقداد بریم که باید دختر پیامبرو تشییع کنم مقداد خندید و گفت :دیشب علی دختر پیامبرو تشییع کرد عمر با خشم زد تو صورت مقداد مقداد پیرمرد بود!!! چندین قدم رفت عقب شروع کرد به گریه کردن عمر برگشت گفت ببین علی دلشو به کیا خوش کرده مقداد گفت من از درد سیلی گریه نمیکنم بهم بگو فاطمه رو هم همینجوری زدی؟(:💔
بسوز ای شمِع غم امشب، بساطِ غم مهیا است بسوز امّا تو با حسرت، شبِ هجرانِ زهرا است بسوز ای شمعِ غم امشب، علی با گل وداع دارد علی را درد زهرا وُ ، عدو را درد دنیا است شهادت حضرت زهرا تسلیت باد🖤