#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
تو را تا دیده ام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا از خود رها دیدم
تو را در سجده ی باران و بر سجاده ی صحرا
به هنگام قنوت برگ ها در ربنّا دیدم
تو در هفت آسمان سِیر و سفر میکردی اما من
تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم
کنار حِجر اسماعیل در سرچشمه ی زمزم
صفا و مَروه را گِرد تو در سعی و صفا دیدم
تو را دیدم که میچرخی گِرد خانه ات کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم
تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر
تو را مولود کعبه قبله ی اهل وِلا دیدم
تو را فرمانبَرِ یا ایُّها المُدَّثِّر از اوّل
تو را السابقون السابقون از ابتدا دیدم
تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی
تو را عاشق ترین دلداده ی قالوا بَلی دیدم
تو افکندی حجاب از روی کرَّمنا بنی آدم
که سیمای تو را آیینه ی ایزد نما دیدم
تو آدم را فراخواندی به عِلم اعلمُ الاَسماء
تو را در کشتی نوح پیمبر، ناخدا دیدم
اگر اعجاز موسایی عصا بود و یَدِ بَیضاء
سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم
نه تنها از تو شد عیسی، مسیحا دم
که از اول تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم
سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین بخشی
تو را روحِ قناعت، اسوه ی فقر و غِنا دیدم
زدی خود را به آب و آتش ای شمسِ جهان آرا
تو را پروانه ی پیغمبر از غارِ حَرا دیدم
به جولانگاه احزاب و نبرد و خندق و خیبر
به دستت تیغِ لاسَیف و به شَانت لافَتی دیدم
به یک ضربت که در خندق زدی در برقِ شمشیرت
جهانی را به لب اهلاً و سهلاً مرحبا دیدم
تلاوت کردی آیات برائت را به زیبایی
تو را خورشیدِ بامِ مکّه در اُمُّ القُری دیدم
تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر
تو را در بی نهایت تا کجا در ناکجا دیدم
چه میدیدم خدا را روزِ فتحِ مکّه با حیرت
خلیل بت شکن را روی دوشِ مصطفی دیدم
وَ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ را که میخواندم
تو را در لَیلَةُ المعراج با بدرُالدُّجی دیدم
سراغ آیه ی الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ رفتم
تمام آیه را وصف علیِ مرتضی دیدم
شُکوه و عزّت و هستی، کمال عشق و سرمستی
چه گویم من که روی دست پیغمبر چه ها دیدم
تو را در سایه ی باغِ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ
شکوفا یافتم مصداقِ مصباحُ الهدی دیدم
گُل روی تو در سَبَِّح إِسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى
تجسم کردم آری تا جمالِ کبریا دیدم
تو را در سوره ی حامیم تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تو را در آیه ی تطهیر و در قُل اِنَّما دیدم
تو را در نونِ الرَّحمان و عین عَلَّم القرآن
تو را در یای یاسین ترجمان طا و ها دیدم
تو را در قُلْ کَفی بِاللّه در وَالتّینُ وَالزَّیتون
تو را در لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى دیدم
نه تنها هست اوجِ رَأفتت در قافِ وَالقرآن
تو را در سوره ی والشّمسُ والطّور و ضُحی دیدم
تو را با چهره ی پوشیده و خرما و نان بر دوش
کنارِ زاغه های شهر کوفه بارها دیدم
نوازش از تو میدیدند فرزندانِ شاهد هم
تو را با گوهرِ اشک یتیمان آشِنا دیدم
به مسکین و یتیم از بس محبّت کردی و احسان
تو را در سوره ی انسان و متنِ هَلْ أَتَی دیدم
چه میدیدم خدا را در سکوتِ محضِ نخلستان
تو را در نیمه شب در گریه های بی صدا دیدم
شبی که شمعِ بیت المال را خاموش میکردی
تو را با بی ریایی خفته روی بوریا دیدم
تو رازِ غربت خود را به گوش چاه میگفتی
چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم
تو را پشت درِ آتش زده با زُهرَةُ الزَّهرا
صبور و مهربان در تیرِ باران بلا دیدم
اگر نامردمان دست تو را بستند آنها هم
اسیر پنجه ی تقدیر در تبَّت یدا دیدم
چه میدیدم در اِیوان نجف در کوفه در محرابِ مسجد هم
شهادتنامه ی فُزْتُ وَ ربِّ الکعبه را دیدم
کسی از آستانت دست خالی برنمیگردد
که در آیینه ی آیین تو مِهر و وفا دیدم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
کیستم من بنده ای از فرط عصیان شرمگینم
روز و شب باران خجلت بارد از ابر جبینم
خیزد از پرونده ی جرم و گناهم دود و آتش
خلق پندارند همچون لاله ی خُلدِ بَرینم
زاغ بودم لِیک در بین هَزاران بوده جایم
خار بودم سالها در باغ با گُل همنشینم
دانه ای با خود ندارم تا در این مَزرَع فشانم
هر چه هست از خِرمن فضل و معانی خوشه چینم
راه سخت و بار سنگین، پای خسته دست خالی
مرگ بر گِرد سر است و قبر دائم در کمینم
زینتی با خود ندارم اشکِ سرخ از دیده بارم
تا مگر رنگین به خونِ دیده گردد آستینم
نه نهالم تا دهم گُل، نه گُلم تا عِطر بخشم
با که گویم وای بر حالم که نه آنم نه اینم
خوی دیوَم باشد و دستم به دامانِ فرشته
رویِ زشتم باشد و مشتاق وصل حورُالعینم
روز اول داشتم بختِ سلیمان حیف کآخر
گشت غارت ناگهان با دست اهریمن نگینم
راه روشن، لیک غافل میروم با چشم بسته
وای اگر یکباره خود را در دل دوزخ ببینم
پاسخ مثبت به شیطان داده و تسلیم نفسم
من که آوای خدا افکنده از هر سو طنینم
بار معبودا !تو دانی با تمام کج رَوی ها
راست گویم خادم کوی امام راستینم
گر به دوزخ پا گذارم آتشم گردد گلستان
چون به دل باشد تَوَلّای امیرَالمؤمنینم
نِی عجب گر اهل محشر را معین و یار گردم
گر بُوَد مولا امیرالمؤمنین یار و معینم
شیرِ حق، نفس پیمبر، قائلِ قول سَلونی
آنکه حُبِّ اوست راهم آنکه مِهر اوست دینم
میرسد از منبر کوفه ندای او به گوشم
ای تمام خلق عالم من امامُ العالمینم
گمرَهان را رهنمایم مؤمنین را پیشوایم
مسلمین را مقتدایم مصطفی را جانشینم
من علی ام، عالی ام، دانای اسرار نهانم
کارپردا اَنجُم آرای سمایم کارپرداز زمینم
دائم هستم، قائم هستم، حاکم هستم، عالِم هستم
واصل هستم فاضل هستم مرشد روحُ الامینم
من به قرآن باء بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِم
مؤمنون و کوثر و طاها و قدر و یا و سینم
انبیا را جانِ جانم، نفسِ ختمُ الانبیاءام
اولیا را حکمرانم، عبد خَیرُالحاکمینم
آل عمران مائده اعراف توبه هود نوحم
مؤمن و شوری و فتح و صافّات و حشر و تینم
در مقام بندگی آید ز من کار خدایی
دستگیر کل خلق از اولین تا آخرینم
گفته قرآن چنگ باید زد به حبلِ الله جَمیعا
دست پیش آرید من حبلُ المتینم
من مُعزُّالمؤمنینم من مُذِّلُ المشرکینم
من بصیرُ بِالعبادم من هدیً للمتقینم
روز محشر کارپرداز اصحاب الشِّمالم
پیشوا و رهبر و مولای اصحابُ الیمینم
انَّما در شَأن من نازل شده ای اهل عالم
در رکوع خویشتن دادم به سائل چون نگینم
روح و مصداق أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَک منم من
زانکه آرامش به قلبِ پاک ختمُ المرسلینم
تا قیامت گر شود تفسیر از نهج البلاغه
نیست خطی از خطوط صفحه ی علمُ الیقینم
پرچمم نَصرُ مِنَ الله است و خود فتحاً قَریب
در نبرد ناکثین و قاسطین و مارقینم
آستانم آسمان است و زمین گیرد مَآلش
خود دهم فرمان و دست حق بُوَد در آستینم
دردمندان را دوایم بینوایان را نوایم
بی پناهان را پناهم بی مُعینان را معینم
خاک و باد و آب و آتش در پی فرمان گذاری
در شمال و در جنوب و در یسار و در یمینم
صبح خلقت بندگی آموختم خِیل مَلَک را
با طنینِ نغمه ی ایّاک نعبد نستعینم
رایت فتح الفتوحم آیت نصر خدایم
پیشتاز زاهدانم پیشوای عارفینم
باب شهرِ علم سرمد، کُفو زهرا، جان احمد
شیر و شمشیر پیمبر، مظهر جان آفرینم
من همان شاهم، که هنگام سحر، با روی بسته
با فقیران هم کلامم، با یتیمان همنشینم
من همان شاهم که میخندم به روی دردمندان
گرچه خود از غصه لبریز است قلبِ نازنینم
روز یارِ خَلق و شب همبازی طفل یتیمم
همنشینی با فقیری را به شاهی برگزینم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
ای علی گو ای فدایت جان و دل
ای تو را دست خدا در آب و گِل
ای علی گو قدر این دل را بدان
وَ ان یَکاد و چهار قُل بر آن بخوان
چشم ناپاک از دلِ پاک تو دور
یا علی گو تا زمانِ نفخِ صور
دل نه! این دل نیست اندر سینه ات
عکسی از مولاست بر آیینه ات
هر دلی کان خانه ی مولا بُوَد
خانه دارش حضرت زهرا بُوَد
چون که زهرا خانه دار خانه شد
قصرِ آباد، این دلِ ویرانه شد
شهی که از عُلُوِّ شأن، ثنای او خدا کند
دگر مدیحه ذاتِ او چگونه ماسوی کند
سزد که او به نطق خود ثنای خود ادا کند
که آگه از علی نبوده هیچکس به جز علی
ببخشد از تبسّمی وجود، ممکنات را
ستاند از تکلّمی قرار کائنات را
ز لطف و قهر میدهد حیات را ممات را
امیرِ کائنات و صاحب اختیار هر دلی
من ار به قبله رو کنم به عشق روی او کنم
اقامه ی صلاة را به گفتگوی او کنم
ز حجّ و بیت بگذرم طواف کوی او کنم
تمامِ عمر سر نهم به خاک پای آن ولی
الا که رحمتِ آیتی ز رحمت علی بُوَد
همه کتاب انبياء حکایت علی بُوَد
اَتَمِّ نعمت خدا ولایت علی بُوَد
بیا بیا به مرتضی بگو بگو بلی بلی
انکار خدای ازلی نتوان کرد
تفریق رسول از ولی نتوان کرد
ماتم که علی را به چه تشبیه کنم
تشبیه علی بجز علی نتوان کرد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت
که حتی ماورای دیدهی روح الامین باشد
خدا میخواست از رخسارهی خود پرده بردارد
خدا میخواست تا دست خودش در آستین باشد
علیٌ حُبّه جُنَّه ، قَسیم النارُ و الجَنَّه
خدا میخواست آن باشد ، خدا میخواست این باشد
علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج
به پیغمبر نشانش داد تا حق الیقین باشد
به جز نام علی در پهنه تاریخ نامی نیست
که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد
به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان
به جز او نیست وقتی صحبت از حبلُ المتین باشد
مرا تا خطبههای بیالف راهی کن و بگذار
که بعد از خطبه بینقطهی تو نقطه چین باشد
مرا در بیت بیت شعرهایم دستگیری کن
غزلهای تو بیاندازه باید دلنشین باشد
غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند
غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد
#شاعر: احمد علوی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
هر نصرُ مِن الله به شمشیر علی بود
هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود
در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند:
پیروزی اسلام به شمشیر علی بود
آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد
پیداست که از نعرۀ تکبیر علی بود
در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست
چون سینۀ دشمن هدف تیر علی بود
یک قوم در اندیشۀ تحقیر علی بود
یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود
گفتند و نماندند ولی نام علی ماند
الحق که علی شاهد تکثیر علی بود
حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد
این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود
صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام
تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟
فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمیشد
در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود
پیغمبر ما آینۀ حسن خدا بود
در آینه هر آینه تصویر علی بود
هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور
با یازده آیینه به تفسیر علی بود
از خاک نجف شاخۀ انگور بر آمد
این معجزۀ تاک به اکسیر علی بود
ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا
این دل همۀ عمر به تسخیر علی بود
#شاعر: جواد محمدزمانی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
از روزگار قسمت اگر این خرابی است
شُکرِ خدا که تُربتِ ما بوترابی است
از بس علی علی زِ لبم چکه میکند
یکسر تمام پیرهنِ من شرابی است
خورشید نَه جمالِ علی نقشِ سینه است
روزم که هیچ هر شبِ من آفتابی است
یک ذره از محبتِ مولا قیامت است
آری حسابِ عاشقِ او بی حسابی است
جُز رو به مرتضی دلِ ما رو نمیزند
تا مرتضی ست مَرد که زانو نمیزند
بر قُدسیان به جلوهی قِدیس میشود
قدوسیان به سجده که تقدیس میشود
معراج رفت و دید پیمبر که قبله کیست
تنها جمالِ اوست که تندیس میشود
با هر پیمبری به جمالی ظهور کرد
نوح و شعیب و موسی و جِرجیس میشود
میدان نیامده همهی عَمروعاص ها
در میروند و دامنشان خیس میشود
شوریدهایم و شیعهی آن شیر پروریم
ما کعبه ایم پایِ علی سینه میدریم
نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر
تا کعبه شد شبیه به بُتخانه بیشتر
بارِ خماریِ نَفسِ ما از این به بعد
اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر
حق میدهی که کافر زنجیریات شوم
جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر
زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما
پُر میشود زِ هدیهیِ شاهانه بیشتر
خُم را شکستهایم به سَر ، غرقِ بادِهایم
تا هست عُمر رو به علی ایستادهایم
با تو شروع میکنم امشب طواف را
افطار میکنم به مِیات اعتکاف را
از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد
هفتاد بار چرخ دَهَم آن مَطاف را
دارد خدا جلوسِ تو را نقش میزند
بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را
پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری
جبریل گُم نموده سَرِ این کلاف را
ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چَشم
جانم بخواه نَعره زنم اِی به روی چَشم
تکیه بزن به هیبت پروردگاریات
هو میکشم زِ طَنطَنهیِ ذوالفقاریات
تو ایستاده و ملکالموت میشود
در گیر و دارِ معرکه ، بازِ شکاریات
حتیٰ خدا سروده برایت قصیدهای
مدحی برای لحظهی دُل دُل سواریات
عباس هم به پشت سرت مشق میکند
تقلیدِ ضربههای زمین کوبِ کاریات
زینب چه داشت؟جز نَفس مرتضیٰ علی
زینب که بود؟سایهی شیر خدا علی
ما را برای خانهی خود پادری ببین
تکه مُذاب کورهی آن زرگری ببین
ما را که در غبار مدینه نشستهایم
مانند یازده پسرت مادری ببین
دارند صحن فاطمه را کار میکنند
جایی برای رفتگری نوکری ببین
وقت رکوع گِرد شما بال میزنیم
ما را برایِ بردن انگشتری ببین
شُکرش که زیرِ دِینِ علی پیر میشویم
داریم با حسینِ علی پیر میشویم
#شاعر :حسن لطفی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنین یا عَلِیَّ بْنَ اَبیطـالِب"
ﺷﺄﻥ تو در اندیشۀ ما جا شدنی نیست
درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست
هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست
تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست
طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد
بر خاک نوشتند علی ؛ در نجف شد
ماییم و دلی مست در ایوان طلایی
احسنت ! چه معماری انگشت نمایی
تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی
دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی
هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد
در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد
در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد
هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد
از برکت نام تو اَذان نیز اَذان شد
سردار بجز میثم تَمار نداریم
ما غیر علی با احدی کار نداریم
از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟
گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟
از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟!
هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست
نام تو شده قدرت بازوی پیمبر
در غَزوه اَحزاب تویی یک تنه لشکر
یک ضربه ات از کل عبادات فراتر
با فاطمه شد قدرت تو چند برابر
غیر از تو علی هیچ کسی حِصن حَصین نیست
یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست
باید که به رخ ها بکشانی هنرت را
آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را
رِندی کن و یک گوشه رها کن سِپرت را
صِفین محیاست بیاور پسرت را
چَشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل
وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل
#شاعر :مجید تال
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
سلامُ الله علیٰ مَن عِـندهُ اسـرار یزدانش
تعالیَالله از این منزلت، زین رتبه و شأنش
سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب، آری
شهادت میدهد بر عـلم او آیات قـرآنش
مُنـوّر کرد بیت الله را در شـام آغـازش
مُشرف کرد بیتالله را در صبح پایانش
کَلیم اللّه را دیدم کنار وادی طورش
خَلیل اللّه را دیدم یکی از ریزه خوارانش
صَفیُّ اللّه مـیفـرمــود :هـذا قُـرَّهُ عَـیـنـی
ذَبیحُ اللّه میفـرمود: ای جانم به قـربانش
اگر چشمش بیفـتـد بر جـمال بیمثال او
ز یوسف چَشم میبندد یقیناً پیر کنعانش
توسل کرد شیخ الاَنبیا بر حضرتش، فوراً
به ذکر یا علی مولا تَرَحُم کرد طوفانش
کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم
که گردید آتش نمـرودیان، آناً گـلستانش
عیانش را نفهـمیدند این مردم و پیغـمبر
چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟
چه بابایی! ابوطالب، سلامالله علیه آنکه
بود سنگنینتر از ایمان کل خلق، ایمانش
چه بانویی! که قرآن را مُزَیَّن کرده با کوثر
ندارد کُفو این بانو به غیر از شاه مردانش
دو آقا زاده دارد، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان
دلم را برده این لؤلؤ، و مجنونم به مرجانش
چه کرده با عطای لقمۀ نانی، که در قرآن
به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش
تمام انبیا بهر تبرک اذن میگیرند
که بردارند لقمه نانی از سر خوانش
سلامالله! علی مالک که فانی گشت در عشقش
سلامالله! علی قنبر که گردید از غلامانش
خودش که جای خود، ما را نکن تکفیر با این حرف
به اِذنالله «کُن» میآید از امثالِ سلمانش
به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟
که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش
نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا
الهـی جـان عـالـم بـاد قـربان نـمکـدانش
شنیدم از نبی، مولا به محشر میرود منبر
شنیدن دارد آن منبر که او باشد سخنرانش
یقیـن دارم سعادتمند میگـردد یقین دارم
اگر بر سجده افتد پیش پای او با توبه شیطانش
چگونه میتوانم از غلامی دم زنم اصلاً؟
در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش
جنان را دوست دارم تا شوم مهمانِ مولایم
به این امّید که گردم یکی از ریزهخوارانش
نلرزد دست و پایش، نه، نیاید خم به ابرویش
تمام خلق اگر مَرحَب شود آید به میدانش
کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است
که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش
نجف، آری به قدری صاحب قدر است که باید
زند طعنه به یاقوتِ جنان، ریگ بیابانش
خداوند اختیار مطلـقـش داده که میباشد
تمام عالم کون و مکان در تحت فرمانش
به اِذنِالله تام الاختیار است و دهد فرمان
زمین را بهر رویاندن، سَما را بهر بارانش
مَلَک را واجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید
فلانی را کن احیـا و فـلانی را بمیرانش
مقـامش را بنـازم، در کتابُ الله میبیـنم
قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش
بلا تردید خورشید فلک مستور میگردد
اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش
خدا در عالم بالا شبیهی آفرید ازاو
زیارت میکندفوجملک درعرش رحمانش
نظر کردم به عرش و فرش و کرسی و قلم، دیدم
به دست حـیـدر کـرار باشد کلّ ارکانش
اگر این مصرع شیرین نمیشد کفر میگفتم
خدا مبهوت مانده بهر تشریفات اسکانش
بنازم آن مَلاحت را که هنگام نظر کردن
به جای تیر، جان می گیرد از پیکان مُژگانش
خدا را؛ آرزو کردم یـتـیـم بیکسی بـاشم
چو دیدم طفل بیبابا نشسته روی دامانش
نمیسوزد در آتش، آنکه دارد حُبّ مولا را
اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش
نمیترسـم من از یَومَ یَفِرُّ المَرءِ مِن اُمِّهِ
نه چون پاکم، چون این آقاست آن جاپای میزانش
فقط راه امیرالمـؤمنین عرفان بالله است
کسیکه بیعلی عارف شود لعنت به عرفانش
چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کردند
و رفتند از پیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش
رها کردند باب علم را، رفتند این جُهّال
پیِ آن کس که دَلّال است بهر چهارپایانش
خلایق هر چه لایق أنکه پاکی را نمیخواهد
همان نامرد مَنحوس حرامی باد ارزانش
#شاعر محمد علی قاسمی خادم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
غرقِ در نور شدم پا تا سر
تا زنم دم ز علی بار دگر
قلم وحی بگیرید به دست
بنویسید به قلبم حیدر
روز اوّل به علی دادم دل
منم و مهر علی تا آخر
گرچه نشناختمش یک لحظه
همه عمر است مرا پیش نظر
پیشتر زآنکه بگویم مَدحش
هم قلم داد ندا هم دفتر
ها عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
رَبـُّه فِیـهِ تَجَلّا و ظَهَر
آفتابی که فروغش همه جاست
شهریاری که رفیق فُقراست
ناشناسی که بُوَد یار همه
دردمندی که به هر درد دواست
ما چه قابل که فدایش گردیم
آن که گردید فدایش زهراست
جان عالم نه، بگو جان رسول
شاه عالم نه، بگو عبد خداست
وَه چه عبدی که خدایی دارد
از سوی حق به قضا و به قَدر
ها عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
رَبـُّه فِیـهِ تَجَلّا وَ ظَهَر
شهریار دو سرا کیست؟ علی!
همنشین فقرا کیست؟ علی!
آنکه یک عمر برای اسلام
جان خود کرد فدا کیست؟ علی!
آنکه با دست یداللهیِ او
شد سر عَمرو جدا کیست؟ علی!
بر سر دوش نبی در کعبه
آنکه بگذاشته پا کیست ؟علی!
اوست در ذات الهی مَمسوس
اوست انسان ز انسان برتر
ها عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
رَبُـّه فِیـهِ تَجَلّا وَ ظَهَر
کیست این پای هوس را زنجیر
کیست این تیر خدا در تقدیر
شیر حق همدم اطفال یتیم
مرد اخلاص و دعا و شمشیر
به امیری جهانش چه نیاز
آنکه بر اژدر نفس است امیر
زهد و تقوا و جهاد و ایثار
شده هر چار به شأنش تفسیر
نخلها گشته ز اشکش سیراب
چاهها را زده آتش به جگر
ها عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
رَبـُّهُ فِیـهِ تَجَلّا وَ ظَهَر
روز بر قلب سپاهی زده چاک
شب نَهد چهره به سجادۀ خاک
روز خون میچکد از شمشیرش
شب کُند اشک یتیمی را پاک
روز بگرفته سر عَمرو به دست
شبش از خوف خدا بیمِ هلاک
میزند دور سرش بال زنان
مرغ شب نغمۀ روحی بِفداک
آفرینش همه خوانند این بیت
جن و انس و مَلک و شمس و قمر
ها عَلیٌ بَشرٌ کَیفَ بَشَر
رَبـُّه فِیـهِ تَجَلّا وَ ظَهَر
این همه مهر و وفا یعنی چه؟
صبر در سیل جفا یعنی چه؟
فرق بشکافته بر قاتل خویش
دادنِ سهم غذا یعنی چه؟
آن حکومت به سماوات و زمین
این تواضع به گدا یعنی چه؟
تیغ دادن به عدو در پیکار
از ره لطف و عطا یعنی چه؟
بنگارید به هر ریگِ روان
بنویسید به هر برگِ شَجر
ها عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
رَبـُّهُ فِیـهِ تَجَلّا وَ ظَهَر
رکن ارکان جهان کیست؟ علی!
سَرِّ پیدا و نهان کیست؟ علی!
آنکه در بستر پیغمبر خفت
از پی دادن جان کیست؟ علی!
آن که تا حشر، حکومت دارد
به زمین و به زمان کیست؟ علی!
آن که در پیکر پاک احمد'
بود چون روح و روان کیست؟ علی!
«میثم» این است و جز این نیست بگو
که علی هست همان پیغمبر
ها عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
رَبـُّهُ فِیـهِ تَجَلّا وَ ظَهَر
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
مبهوت، در تلألوِ نورِ خدایی اش
هستم تمامِ عمر سراپا هوایی اش
حتی دَمی جدا نشدند و نمی شوند
ایل و تبارم از نفسِ ایلیایی اش
مدیونِ مادرم که از آن لحظه ی نخست
بوده است ذکر نام علی لای لایی اش
از عهده ی اهالیِ افلاک خارج است
درکِ مقام و منزلتِ کبریایی اش
از اين جهان و جاذبه های هزار رنگ
ما را بس است گوشه ی ایوان طلایی اش
حتی به گَرد پای نجف هم نمی رسد
باغ بهشت با همه ی با صفایی اش
افلاک چیست؟ گرد و غبار عبای او
خورشید چیست؟ ذره ای از روشنایی اش
خورشید با تمام بزرگی و اقتدار
سهل است با اشاره ی او جا به جایی اش
سخت است در تصور امثال حبرئیل
وارد شدن به حیطه ی فرمانروایی اش
من تشنه ی ابوذر و مِقداد و میثمم
یاران دل سپرده ی قالو بَلَىٰ ایش
سر می دهند و سر به سلامت نمی برند
آنانکه گشته اند سراپا فدایی اش
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
تا مفتخر شدیم به شغل گدایی اش
حال و هوای این منِ با خود غریبه را
تغییر داده واقعه ی آشنایی اش
ما را یتیم کوی علی آفریده اند
ما را اسیر مَرحِمتِ هل اَتىٰ ایش
انسانِ کاملی است که در اوج بندگی
تردید کرده است بشر در خدایی اش
تنها علی شِناسِ جهان احمد است و بس
ما عاجزیم در صفتی ابتدایی اش
بفرست دم به دم صلوات محمدی
بر مُرتَضی و شاکله ی مصطفایی اش
در شرحِ ناب اَنفُسُنای پیامبر
در کوثر و حقیقت خَیرُ النِساییش
تا ریزه خوارِ سفره ی لطف حسن شدیم
حیران شدیم در صفت مجتبایی اش
بازار عشق بازی و ایثار و بندگی
رونق گرفت با پسر کربلایی اش
آن شاه تشنه ای که شمیم بهشت را
جا داده است در کفن بوریایی اش
هفتاد و دو قصیده ی رنگین و تابناک
جاری شدند در غزل نینوایی اش
ما را اسیر شرط و شروط خودش نِمود
در امتداد جلوه ی موسی الرضایی اش
تنها به ریسمان علی چنگ میزنیم
مرگ است و مرگ حاصل یک دم جدایی اش
در آفتاب حشر همه بهره می بریم
از سایه سارِ سلسله ی ماسَوایی اش
قبل از اَزل به سمت اَبد پر کشیده است
بی ابتدا است وسعت بی انتهایی اش
در آیه ی لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ خدا چقدر
بی پرده گفت از صفت اِنَّمایی اش
از چاه های کوفه بپرسید راز را
از کوفه ای که شهره شده بی وفایی اش
جز نخل های کوفه و جز چاه سر به زیر
آگاه نیست هیچ کس از پارسایی اش
فیض تولدش شده در خانه ی خدا
تکرار ناپذیر، چو خیبر گشایی اش
مستانِ بی خود از خود و مجنون صفت شدند
بینندگانِ منظره ی دلربایی اش
هرکس اسیر پیچ و خم زلف یار شد
هرگز امید نیست به یک دم رهایی اش
هرکس دخیل بست به انگورِ آن ضریح
امید بسته است به حاجت روایی اش
شرمنده است این قلمِ متهم به عشق
بارانِ شرم میچکد از نارسایی اش
#شاعر احمد علوی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
《نادِ عَلیّاً مَظهَرَ العَجائِب تَجِدهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوائِب، کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنجَلی بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ》
خدا میخواست چشمِ او فقط عینالیقین باشد
خدا میخواست دستِ او فقط حَبلالمَتین باشد
خدا میخواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد
خدا میخواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد
خدا خود را که مؤمن خواندمنظورش همین باشد
که میخواهد علی تنها امیرالمؤمنین باشد
خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت
خدا را شُکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت
صبا خاکِ وجودِ ما به آن عالیجناب انداخت
رُطبهای نجف وقتی دهانها را به آب انداخت
ضریح غرقِ انگورش مرا شَطِ شراب انداخت
صُراحی میکشم وقتی شرابش اینچنین باشد
دلم مست است تا ساقی امیرالمومنین باشد
علی منظور از مِیها از این هوهو و هِیهِی ها
علی میجوشد از هر لب لبِ ما یا لبِ نِی ها
علی موسیقیِ باران که میبارد پیاپی ها
فدای شاه راهش که به مژگان میکنم طی ها
سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و رِی ها
علی حق و علی حی و پس از این نقطه چین باشد
فقط وصفِ خدا وصفِ امیرالمومنین باشد
خدا وقتی بهشتی رویِ دامانِ نجف دارد
بهشت از دور رویایِ بیابانِ نجف دارد
چه غم دارد کسی که خُردهای نانِ نجف دارد
که زهرا هم دو چشمش را به ایوانِ نجف دارد
چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد
خدا را میتوان بینی اگر آئینه این باشد
خدا را شُکر مولایم امیرالمومنین باشد
به حیرت کعبه میبیند شکوهی آسمانی را
ظهورِ نقطهی بسمالله سَبْعالْمَثانِى را
نبی میبوسدش از لب همین جامِ دهانی را
به میدان میرود بیند زمین خانه تکانی را
به تیغ آبدارا و به هر سو سر پَرانی را
همیشه مرکبش دُلدُل برایِ فتح زین باشد
رمیدنهای لشکر از امیرالمومنین باشد
اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
بُوَد کان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
که از خاکِ نجف خود را به حوضِ کوثر اندازیم
به نامش بشکند هر سَد اگر دیوارِ چین باشد
ولیِّ رهبرم وقتی امیرالمؤمنین باشد
#شاعر حسن لطفی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #مدح_امیرالمؤمنين
#⃣ #میلاد_حضرت_علي
#⃣ #ولادت_حضرت_علي
#⃣ #اميرالمؤمنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
به بندگی نرسد بندهای به پای علی
قلم چه عاجز و لال است در ثنای علی
محب آل علی ام خوشم که اثباتِ
حلال زادگی من بُود به پای علی
علی امام من است و تمام عمرم را
شوم غلام کسی که بُود گدای علی
لبم که خورده به انگور زرد کُنجِ ضریح
شدم ز باده پرستان مبتلای علی
قسم به شأن "یَدُاللّه فَوقَ اَیْدِیهِمْ"
قبول حق نشود سِجده بی ولای علی
پیمبران که نه از جبرئیل خواهش کن
بپرسد از خود ایزد از ابتدای علی
نبی پس از شب معراج با تبسم گفت:
نشسته بین هِجاهای رَب صدای علی
نشانه ایست فقط سنگ کعبه فکر کنم
بهانه بوده بنایش فقط برای علی
از اینکه قبله شده زادگاه شاه نجف
زمانِ سِجده بُود در سرم هوای علی
زمانه بر سر جنگ ولایت مولاست
گرفته فاطمه در دست خود لوای علی
علی و فاطمه یک روح در دوتا بدناند
نوشتهام صد و ده فاطمه به جای علی
قسم به ضامن آهو که سر زد از آهو
فقط رضای خدا هست در رضای علی
#شاعر: علی اکبر نازک کار
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram