#⃣ #زمینه
#⃣ #زمزمه
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
بسوز ای دل پریشان شد پیمبر
شده صاحب عزا زهرای اطهر
بیا از دیده خون جاری کن امشب
برای حضرت موسی ابن جعفر
امید ما امین ما
همه دنیا و دین ما
امام هفتمین ما
گل زهرا فدای دین و قرآن شد
دلش خون در میان کنج زندان شد
آه واویلا واویلا واویلا (3)
✅ #بند_دوم
بگو تا حضرت معصومه آید
ز دیده خون دل جاری نماید
خبر کن حضرت موسی الرضا را
که شعر ماتم بابا سراید
همه ارض و سما غم شد
عزاداری و ماتم شد
دو چشم شیعه زمزم شد
از این ماتم که خون قلب پیمبر شد
عزای حضرت موسی ابن جعفر شد
آه واویلا واویلا واویلا(3)
✅ #بند_سوم
کجایی ای گل بابا، رضایم
غل و زنجیر من گرید برایم
اگر چه جان دهم در کنج زندان
ولی گریان شاه کربلایم
همه صحرا واویلا بود
میان خیمه غوغا بود
غریب و تشنه مولا بود
به روی نیزه ها می رفت سر مولا
امان از قلب زینب خواهر مولا
آه واویلاواویلا واویلا(3)
✅ #بند_پایانی
گل زهرا همه جانها فدایش
هزاران حاتم طایی گدایش
خدایا کی شود با هم بخوانیم
زیارتنامه در ایوان طلایش
دلم پر می زند سویش
فدای تار گیسویش
ملائک زائر کویش
خداوندا نمانم زیر دین او
به سر دارم هوای کاظمین او
آه واویلا واویلا واویلا (3)
✍ #یوسف_حق_پرست
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
مجروح تازیانه شده پای تا سرم
بال و پرم شکسته همانند مادرم
من آنقدر شکسته و مضروب و لاغرم
کوچکتر از عبای تنم هست پیکرم
من سالهای سال ، محنت کشیده ام
مانند فاطمه ، قامت خمیده ام
جانم رسیده است ، دیگر روی لبم
از بسکه طعنه و ، آزار دیدم
✅ #بند_دوم
ردی کبود مانده به اعضای پیکرم
من را نه مادرم بشناسد نه دخترم
از سوز زهر کینه شده خشک حنجرم
نام حسین را روی لب می آورم
جان میدهم خدا ، تنها و بی پناه
زندان من شده ، مانند قتلگاه
زنجیر بر تنم ، جان میدهم ولی
خندد به حال من ، سندی روسیاه
✍ #امیر_قربانی_فر
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #واحد
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
تو وارث رکن ولائی آقا
ذات منزه ات الهی آقا
ستاره هفتم زهرا آقا
تو بهترین گره گشایی آقا
کی میگه اسیری همه اسیرتن
حاتم های عالم همه فقیرتن
آدمهای دنیان که جرعه گیرتن
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
✅ #بند_دوم
حق عاشق ذکر و دعاته آقا
هفت آسمون به زیر پاته آقا
واشدن هر گره کور آقا
وابسته به یه نیم نگاته آقا
گوشه سیاه چال اگر چه پر غمه
ولی با تو آقا بهشت عالمه
اسم تو به هر غم شفا و مرهمه
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
✅ #بند_سوم
حق در مقامت در جلوسه آقا
فرشته خاکت می بوسه آقا
دختر تو ملیکه عشق آقا
گل پسرت سلطان طوسه آقا
تو کلیم عشقی همه غلامتن
آزاده عالم همه به دامتن
آسمونا فرش به زیر گامتن
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
✅ #بند_پایانی
موسای بی عصایی امّا آقا
عصای دست عالمینی آقا
گوشه زندون کربلاته آقا
تو وارث غم حسینی آقا
پیاله داغت ز غم لب به لبه
تو گوشه زندون همه روزات شبه
اسارتت آقا شبیه زینبه
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
✍ #مجتبی_صمدی_شهاب
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
تو کنج غربت اسیرم خدا خدا
اسیر بند و زنجیرم خدا خدا
کی میشه آروم بگیرم خدا خدا
الهی زودتر بمیرم خدا خدا
غریبم و خونجیگرم خلّصنی یا رب
از بچه هام بی خبرم خلّصنی یا رب
خدا ، خدا خلّصنی یارب
✅ #بند_دوم
غریب و بی هم سخنم تو کنج زندون
یوسف دور از وطنم تو کنج زندون
از بس لگد خورده تنم تو کنج زندون
خونی شده پیرهنم تو کنج زندون
اسیر دام و قفسم کاشکی بمیرم
بالا نمیاد نفسم کاشکی بمیرم
خدا خدا خلّصنی یارب
✅ #بند_سوم
یکیه شام و سحرم وای از غریبی
اسیر پستی کافرم وای از غریبی
مونده فقط خاکسترم وای از غریبی
دشنام میده به مادرم وای از غریبی
ازبسکه زیر دست و پا کشیدم آزار
شبیه زهرا میگیرم دستم به دیوار
خدا خدا خلّصنی یارب
✍ #مجتبی_صمدی_شهاب
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
بارونه ، حال و هوای چشمات
زندونه ، بیقراره اون اشکات
تاریکه ، همه روزا و شبهات
خلصنی ، شده دعای لبهات
بچه هات ازت بی خبرن
گوشه ی ، سیاه چالی
ناسزا که می شنوی باز
دلشکسته می نالی
هر غروب به زیر لگدا
روضه خون گودالی
زهرا برا تو میخونه باسوز
برات بمیرم ذی الساق المرضوض
مظلوم مسموم موسی بن جعفر
✅ #بند_دوم
آشوبه ، توی دل محزونت
ای وای از ، بدن پریشونت
شلاق ها ، شده بلای جونت
میمیرم ، برا لب پر خونت
وقتی که تورو سیلی زدن
یاد مادر افتادی
از تنت نمونده چیزی که
ذره ذره جون دادی
بعد اینهمه رنج و بلا
دیگه امشب آزادی
تو عرش اعلا ، غوغا به پا شد
زندان بغداد ، کرب و بلا شد
مظلوم مسموم موسی بن جعفر
✅ #بند_سوم
روتخته ، تن تو رو میذارن
از زندون ، غریبونه میارن
زنجیرها ، هنوز به تنت بسته ست
از این داغ ، ملائکه می بارن
هرچی بود برای تن تو
چن کفن رسید اما
کربلا بدون پیرهن
رو زمین تن آقا
مونده بود اونم چه بدنی
شد مقطع الاعضا
وقتی که غارت ، شد پیرهن او
اسبا دویدن ، روی تن او
مظلوم عالم جانم حسین جان
✍ #حسین_رحمانی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #شور
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
ای ذکر گره گشا یا باب الحوایج
یا من اسمه دوا یا باب الحوایج
یا من ذکره شفا یا باب الحوایج
ای آمین هر دعا یا باب الحوایج
مجزل العطایا کاشف البلایا
حسرت زیارت کاظمینت رو دارم
منتهی الرجایا ، واهب الهدایا
به دلم محبته نور عینت رو دارم
بر دلها جلا بده آقاجان
بر دردم شفا بده آقاجان
بحق امام رضا باز امشب
رزق کربلا بده آقاجان
یا موسی بن جعفر یا باب الحوایج
✅ #بند_دوم
ذکر مادر م تویی یا باب الحوایج
دین و باورم تویی یا باب الحوایج
سایه ی سرم تویی یا باب الحوایج
نور محشرم تویی یا باب الحوایج
تو اب الرضایی ، قبله ی دعایی
تو امید شیعه ها ، توی اوج بلایی
ای که با وفایی ، معنی سخایی
تو همیشه به فکر ، نوکر بی نوایی
ای درمون و چاره ، ای آقاجان
قلبم بیقراره ، ای آقاجان
مادرم برا تو نذری میداد
دریابم دوباره ای آقاجان
یا موسی بن جعفر یا باب الحوایج
✍ #حسین_رحمانی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
گریه که میکنم ، خاک زندان گِل میشه
پیکرم لگده ، چکمه ی قاتل میشه
زنجیر رو تنم ، همدم اذکارمه
باز دمه غروبه ، ناسزا افطارمه
من ذکرِ ، نا تمامم ، دل تنگه ، دخترامم
تو زندون ، روضه خونه ، شهر شامم
ای وای از، این غریبی
تاریکه و شده ، روز شب هام تکراری
عضو بدن من ، سلسله هست انگاری
لاغرمو نحیف ، استخون تنم شکسته
روی همه تنم ، ردی از شلاق نشسته
من گرمه ، ذکر یارم ، محزونم ، بیقرارم
تو زندون ، نیمه شبها ، روضه دارم
ای وای از ، این غریبی
یاد مادرمو ، این دلیل گریه هامه
بغض غریبیه ، آل حیدر تو صدامه
آب شده بدنم ، مثل مادر ناتوونم
مرگمو که میخوام ، مثل مادر نیمه جونم
من داغه ، بیکرونم ، افتادم ، نیمه جونم
بی تابه ، داغ یاسه ، قدکمونم
ای وای از ، این غریبی
احترام منو ، بی حیاها نگه نداشتن
پیکرمو سه روز ، رو پل بغداد گذاشتن
بی کسمو غریب ، اما واسم کفن آوردن
کربلا ولی آه ، حتی کهن پیرهنوبردن
زندونم ، کربلا شد ، این داغ و ، خواهرش بُرد
با سُمِّ ، مرکبا شد ، پیکرش خُرد
ای وای از ، این غریبی
✍ #حسین_رحمانی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #شور
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
کنج زندانم
چقدر تنگ دلم برا عزیزانم
رو به قبله شده ام بیا رضا جانم
کنج زندانم
بی گناهم من
بسته شد دستای من با حلقه ی آهن
حجت خدا کجا و سیلی دشمن
بی گناهم من
مانند مادرم شد جفاها به من
با تن کبودم جسم من شد کفن
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
من که میمیرم
هنوزم بسته میون قل و زنجیرم
ساق پای من شکسته و زمین گیرم
من که میمیرم
اشکا میباره
هر کی از غربت من شنید عزاداره
مرغ بسته بال و پر مگه زدن داره
اشکا میباره
زیر تازیانه غرق اشک و آهم
خلصنی یا الله مرگم را میخواهم
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
✍ #میثم_مومنی_نژاد
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #واحد
#⃣ #سبک_شهادت_امام_کاظم
#⃣ #موسی_بن_جعفر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
سوره ی نور است در کنج زندان
بسته در زنجیر شد دست قرآن
باب الحوائج موسی ابن جعفر
✅ #بند_دوم
سجاده ی او از خاک نمناک
در ظلمت محبوس شد ماه افلاک
باب الحوائج موسی ابن جعفر
✅ #بند_سوم
به ملاقاتش چه ظالمانه
دشمن می آمد با تازیانه
باب الحوائج موسی ابن جعفر
✅ #بند_چهارم
نوحه خوان گشته زهرای اطهر
زینت عرش است بر تخته ی در
باب الحوائج موسی ابن جعفر
✅ #بند_پایانی
یوسف زهرا افتاده در چاه
حضرت رضا آجرک الله
باب الحوائج موسی ابن جعفر
✍ #میثم_مومنی_نژاد
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_امام_کاظم
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #موسی_بن_جعفر
#⃣ #شهادت_امام_کاظم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَلسَّلامُ عَلَیکَ يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰه
اَللهمَّ کُن لولیَّک...
وقتش شده بیایی و درمانمان کنی
فکری به جسم زخمی ایمانمان کنی
یا بن الحسن! آقاجان!....
ما را فراق روی تو نزدیک کفر کرد
برگرد تا دوباره مسلمانمان کنی
ما آبرو بَریم به دردت نمیخوریم
حق میدهیم از همه پنهانمان کنی
ابری شدیم و راه به گریه نبرده ایم
داریم امید تا که تو بارانمان کنی
ما را کنون که تا حرم شاه راه نیست
ای کاش تا که زائر سلطانمان کنی
حالا که کاظمین نرفتیم کاش که
ما را غبار راه خراسانمان کنی
امشب که پای سفره موسی ابن جعفریم
در این عزا تو کاش که مهمانمان کنی
*امشب اومدی برا اون آقایی اشک بریزی که چهارده سال گوشه ی زندان بود،باب الحوائجِ این آقا،خوب جایی اومدید، بعضی هاتون گرفتاری دارید،مریض دارید، امشب شبِ آقا موسی بن جعفرِ، بخواهید از آقا...نَفَسِ موسی بن جعفر،نگاهش آدم رو عوض میکنه، زنِ بدکاره ای رو توی زندان آقا وارد کردن برای اذیتِ آقا، نَفَسِ موسی بن جعفر عوضش کرد، اومدن نگاه کنن ببینن چیکار کرده،آقا رو اذیت و آزار داده یا نه، دیدن اون زنِ بدکاره پشت سر آقا روی خاک افتاده، هی داره استغفار میکنه،العفو،العفو،سیدی،سیدی...*
زیر سنگینیِ زنجیر ، سرش افتاده
خواست پرواز کند ، دید پرش افتاده
میشود گفت کجا تکیه به دیوار زدهست
بس که شلاق به جان کمرش افتاده
*یاعلی ابن موسی الرضا ... مجلسِ بابای مظلومتِ آقا ...*
آدم تشنه عجب سرفهی خشکی دارد
چه قدر لختهی خون دور و برش افتاده
*من زود میخونم و میگذرم...*
گریه پیوسته که باشد ، اثراتی دارد
چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده
هرکس ایام کهنسالی عصا میخواهد
پسرش نیست ببیند ، پدرش افتاده
آن که از کودکیاش مورد حُرمت بودهست
وقت پیری به چه جائی گذرش افتاده
به جراحات تنش ، ربط ندارد اشکش
حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
*بمیرم برات، قریب به چهارده سال،از این زندان به آن زندان...
"اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ، بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ عَلَى أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ عَلَى جَدِّةِ فاطِمَةُ الزَّهراء"
یه وقت دیدن دَرِ زندان باز شد،نازنین بدنش روی تخت پاره ای بیرون اومد، سر از یه طرف آویزانه،پاها از یه طرف، یه نفر هم هی صدا میزنه: "هذا إمامُ الرَافَضَة"...
حسینی ها! کربلایی ها! انگار این رسم از کربلا و کوفه و شام باقی مانده بود،یه نفر سر بریده ی عزیز فاطمه رو بالای نیزه نشون مردم میداد، هی صدا می زد: "هذا رأسُ خارِجی" حسین.....
بی خودی نبود تو تشت طلا، هی قرآن تلاوت می کرد، تا بی بی زینب کبری سلام الله علیها وارد شد، اون وضع رو دید، صدا زد: " اَ مِنَ الْعَدْلِ یَابْنَ الطُّلَقاءِ! تَخْدِیرُکَ حَرائِرَکَ وَ اِمائَکَ، وَ سَوْقُکَ بَناتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم سَبایا"
برادر هم به یاری خواهر اومد، میان تشت طلا صدا زد: وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ"
امان از اون لحظه ای که خواهر دید،چوب خیزران برداشته شد،بر لب و دندان حسين... ناله بزن بگو: حسین....*
خدایا! به زندانی بغداد فرج امام زمان ما برسان، در ظهورش تعجیل بفرما، مارو جزو یارانش قرار بده، مرگ مارو شهادت در رکابش قرار بده، رهبرمان تا ظهورش حفظ بفرما، انقلاب ما به انقلاب امام زمان متصل بگردان، اموات ما، پدر و مادر ما ببخش و بیامرز، مارو حسینی زنده بدار عاشورایی بمیران، خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_امام_کاظم
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #موسی_بن_جعفر
#⃣ #شهادت_امام_کاظم
....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْکَرَمِ
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيك...
*سيد بن طاووس يه سلامي از امام زمان برا آقا موسي بن جعفر نوشته،نمي دونم بگم يا نه؟"السلام علی الْمُعَذَّبِ فى قَعْرِ السُّجوُنِ ،وَظُلَمِ الْمَطامیرِ، ذِى السّاقِ الْمَرْضُوضِ" "مَرْضُوضِ" يعني چي؟ يه وقت استخون مي شكنه بهش ميگن:"مكسور" يعني شكسته شده، اما اگه استخون با گوشت آغشته بشه،بهش ميگن: "مَرْضُوضِ" چه كردن نمي دونم، ساق پارو خرد كردن...
نانجيب سندی بن شاهک وقتي وارد زندان مي شد،وقتي موقع برگشتن نگاش مي كردن،مي ديدن داره از شلاقش خون مي چكه...*
زندانیی که غیر خدا در نظر نداشت
عمری شکنجه دید و کس از وی خبر نداشت
*دلا بره کاظمین و تو حرم آقا موسی بن جعفر علیهم السلام...*
هر روز، روزه بود ولی وقت شامگاه
جز تازیانه، قوت و غذایی دگر نداشت
صیاد را ببین که چه بیداد میکند
نه میکُشد مرا و نه آزاد میکند
یا فاطمه به جان تو سوگند، روزگار
زندانی از عزیز تو مظلومتر نداشت
*چه کردن با حجت خدا، گفت از روزنهٔ در به زندان نگاه کردم دیدم انگار لباسی روی زمین افتاده، دقت کردم دیدم بدن نحیف و لاغرِ حجت خدا، موسی بن جعفرِ، سالها گوشهٔ زندان با او چه کردن، جز مُشتی گوشت و پوست و استخوان، چیزی از نازنین بدنش نماند، بمیرم..*
جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود
زنجیر را ز گردن مجروح بر نداشت
*یه مجلسی گذاشت هارون ، گفت: لباس تازه به موسی بن جعفر بپوشونید،آوردن آقارو تو مجلس،میوه و غذا جلوی آقا گذاشتن، همه اش نقشه بود، یه عده رو هم از بزرگان جمع کردن،خواست بهشون بگه:موسی بن جعفر احترام داره کی میگه زندان افتاده؟
همه جمع شدن،نگاه می کردن، موسی بن جعفر هم نشسته،یهو آقا شروع کرد حرف زدن،گفت: همه دروغِ...زد بهم نقشه ی اون نانجیب رو
برگردوند آقا رو زندان، این سندیِ ملعون، این زندان بان یهودی، دَرِ زندون رو بست،شلاق و تازیانه را برداشت،گفت:چرا این کارو کردی؟ شروع کرد،اینقدر با این تازیانه به سر و صورت موسی بن جعفر زد....
ناله و فریاد من سودی به حال من ندارد
از که آزادی بخواهم این قفس روزن ندارد
زخم گردن، جسم نیلی، پای خون آلوده گوید
آسمان زندانی ای مظلوم تر از من ندارد
آنچنان افتاده ام از پا در این زندان که دیگر
دستِ من تابی که غُل بردارد از گردن ندارد
کس نگوید آخر ای بیدادگر صیاد، بس کن
مرغ بال و پرشکسته در قفس کشتن ندارد
*تا خبر پیچید که فردا امامتون رو آزاد میکنن، همۀ مَردم جمع شدن جلویِ زندانِ بغداد، یکی گفت: اگه آقارو ببینم دستش رو میبوسم، یکی گفت: اگه آقارو ببینم، میگم: آقا! هم من چشم انتظارت بودم و هم پدر و مادرم...اما عُمرِ پدر و مادرم کفاف نداد، به من گفتن: هر وقت آقارو دیدی سلامِ مارو به موسی بن جعفر برسون...
مَردم دیدن خیلی طول کشیده، یه عده ای نشستن، یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، جمعیت بلند شدن، گفتن:الان امام بیرون میاد، اما دیدن چهارتا حمّال، لنگۀ یه دری رو گرفتن، از اون لنگۀ در یه سری آویزانِ...
همۀ مردم اومدن زیر لنگۀ در رو گرفتن، یه مرتبه دیدن این در خیلی سنگینی میکنه... خدایا! به ما گفتن، موسی بن جعفر این همه سال تویِ زندان بوده، حضرت ضعیف و لاغر شده، پس چرا این قدر سنگینی میکنه؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پایِ موسی بن جعفر...
جا داره بگیم: یا موسی بن جعفر! آقا! غریب بودی،می دونم...چهارده سال زندان بودی،میدونم، دلت برا بچه هات پرپر میزد میدونم، تازیانه ات زدن میدونم، سیاه چال انداختنت، میدونم، ناسزا بهت گفتن، میدونم،عاقبت شهیدت کردن، بدنِ مطهرت رو روی لنگۀ در انداختن میدونم، بدنت رو آوردن رو پل بغداد گذاشتن اونم زیر آفتاب، میدونم... اما خبر دارم بهترین کفن هارو برات آوُردن، یعنی بدنت با همۀ صدماتی که داشت، اما بدنت رو میشد کفن کنند،من بمیرم برا اون بدنی که، هر طرفش رو که بلند میکرد، یه طرف رو زمین می موند، بمیرم برا اون بدنی که خواهر بدنِ پاره پاره رو دید نشناخت، اومد بِره سمت خیمه، شنید از حلقوم بریده یکی میگه: اُخَیَّ! خواهرم!....حسین....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_امام_کاظم
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #موسی_بن_جعفر
#⃣ #شهادت_امام_کاظم
....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
اللهُمَ صَلِ علی فاطمةَ وَأَبیِها وَبَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحَاطَ بِهِ عِلمُک
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمَامُ الصَّالِحُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمَامُ الزَّاهِد ،السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ، بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ عَلَى أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ عَلَى جَدِّةِ فاطِمَةُ الزَّهراء"
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ
وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
*شبِ یتیمیِ امام رضاست، شبِ یتیمیِ فاطمۀ معصومه است، شبِ باب الحوائجِ، خیلی آقامون موسی بن جعفر غریبِ، آخهروایت نوشته: آقای ما موسی بن جعفر، مدینه بود حرمِ پیغمبر بالا سر پیغمبر نماز میخوند. اومدن سراغش "فَقُطِعَ علیهِ صَلاتُه" با همون حال آقای ما رو میکشیدن می بردن، حضرت رو زندان به زندان جابجاش می کردن، خیلی از زندان بان ها عوض شدن با نالۀ موسی بن جعفر، اما این زندانِ آخری کارِ موسی بن جعفر رو تمام کرد، آخه زندان بان یه نامَردِ یهودی بود، آقا رو توی سیاه چالی انداختن،که به عِلمِ امامت شب و روز رو تشخیص میداد، روزها روزه میگرفت، اما سِندی ملعون برا حضرت تا افطار می آوُرد، اول آقارو تازیانه میزد...
من از آقا امام رضا معذرت میخوام، موسی بن جعفر صداش بلند میشد،نه برایِ تازیانه، می فرمود:هر چه قدر میخواهی من رو بزنی بزن، اما اسمِ مادرم فاطمه رو نیار، به بابام علی ناسزا نگو...
انقدر این زندان آخر به آقای ما سخت گذشت، صدا میزد: "یا مُخَلِّصَ الشَّجَر" ای خدایی که درخت رو از بين سنگلاخ از بین ریگزار، تو بلند میکنی تو سر بر میاری، "نَجِّنی مِن حَبسِ هارون" دیگه نجاتم بده، "خَلِّصنی مِن حَبسِ هارون وَ مِن یَدِه" دیگه از دست هارون نجاتم بده...*
هفت آسمان در دست های مهربانت بود
هر چند عمری سقف زندان آسمانت بود
با تازیانه روزه ات را باز کردند
اشکِ غریبی آهِ غربت آب و نانت بود
وقت قنوت آخرت خون گریه میکردند
زنجیر هایی که به دست ناتوانت بود
اما خدا را شکر این حرمت شکستن ها
دور از نگاه مضطرِ معصومه جانت بود
*یکی از زندان بان های موسی بن جعفر میگه: همچین که نگاه میکردم،از پنجره ای که رو به حیاط بود، دیدم موسی بن جعفر داره بیرون رو نگاه میکنه، هی زیرِ لب میگه: معصومه جان! گاهی میگه: رضاجانم! دلش برا بچه هاش تنگ شده بود
دختر اگه بابا رو نبینه زود بهانه میگیره...
بذار ببرمت یه جایِ دیگه؛ هی سه ساله دامنِ عمه رو می گرفت، هی میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگ شده...
پشت دروازۀ ساعات تا می اومدن بشینن، بی بی زینب بلندش میکرد، میگفت: عمه! نشین، می زَنَنِت، هی میگفت: عمه پاهام درد میکنه...
تا اینکه آوردنشون مجلسِ یزید، سَرِ بریده رو آوردن، گفتن: همۀ اُسرا بشینن، یه وقت زینب نگاه کرد دید این دختر رو پنجۀ پا ایستاده، عزیزم! مگه نمی گفتی پاهام درد میکنه؟ میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگِ،عمه ببین یزید داره با چوب به لبای بابام میزنه... عمه! ببین با سر بابام چه می کنن..*
بابا در این سفر که مرا با تو همسفر کردن
تو چوب خوردی و من تازیانه می خوردم
*خدایا به نازدانه ی ابی عبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها، به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram