🎙 #احمد_واعظی
#⃣ #تصویری
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
دوباره مادری رو ببین با اشک دیده
که رو خاکا با انگشت،چها تا قبر کشیده ..
زداغ روضه هایش فلک بی تاب میشه
زسوز ناله هایش ،دل سنگ آب میشه ..
میریزه اشک و میگه دل غمینم
لبالب داغ های آتشینم ..
به من ام البنین دیگر نگویید
که من ام البنین بی بنینم ..
بردن الماس مرا ، گلهای یاس مرا
تشنه در کنار آب، کشتند عباس مرا ..
ای وای از غریبی ..ای وای از غریبی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
السَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا زَوْجَةَ وَلِيّ اللّٰهِ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا زَوْجَةَ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْبَنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْعَبّٰاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طٰالِبٍ
کسی که خواستگار او امیرالمومنین بوده
یقینا خادم درگاه او، روح الامین بوده
کمال همنشین او را به اوج کبریا برده
چه فخری بهتر از اینکه علی را همنشین بوده
همیشه خدمت اولاد زهرا بود و ثابت کرد
ادب اینگونه و رسم وفاداری چنین بوده
لیاقت داشت باشد مادرِ عباس این بانو
که هم اهل شجاعت بوده، هم اهل یقین بوده
قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن
که این زن آسمانی بود، گر چه در زمین بوده
قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن
شبیه انبیا، او معجزه در آستین بوده
قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن
چه اعجازی ازین برتر که عباس آفرین بوده
قیامت میهمان سفره عباس میگردد
کسی که ریزه خوار سفره ی اُمّ البنین بوده
سپر میخواست تا دورِ حسین بن علی باشد
غرض از چار فرزندش در این دنیا همین بوده
بشیر از داغ اولادش خبر آورد امّا او
فقط پرسیده از حال "حسین" و ذکرش این بوده
*کاروان رسید مدینه ، اینجور نقل کردن یه بچۀ خردسال داره عباس این آقازاده سوارِ بر دوشِ اُم البنینِ .. کنارِ قبرِ پیغمبر شلوغِ مردا یه طرف ، زن ها یه طرف یه وقت دیدن این خانم آمد .. زن ها این صفوف رو شکافتند همه کنار رفتن یه عده ای اشاره می کنن بَشیر .. مراعات کن ...
اومد مقابلِ بشیر ، بشیر یه بشارتُ مژده بده یه خبرِ خوش بده .. بشیر حسینم برگشته ؟ خیلی وقته چشم به راهشم از حسینم چه خبر ؟
اُم البنین خبر داری عون رو کشتن ؟_فدایِ حسین از حسینم بگو ..
جعفرت رو کشن ؛ _فدایِ حسین میگم از حسینم بگو ..
عثمانتُ کشتن ؛میگم فدایِ حسین از حسین بگو ..
دید هرجوری حرف میزنه حماسه در حماسه متجلی ست .. گفت بزار براش روضه بخوانم .. اُم البنین خبر داری عمودِ آهنین به فرقِ عباست زدن ؟.. ناراحت شد ، بشیر میدونی داری چی میگی؟ پسرِ من قدِ رشیدی داشت ، دست هایِ بلند و قوی داشت ، مگه کسی میتونست انقدر بهش نزدیک بشه ؟.. عمود به فرقش بزنه ؟.. اگه بگی تیر باران شد کشته شد قبول میکنم .. پسرم یَلِ بی نظیرِ عربُ و عجمِ .. یه وقت دیدن شونه هایِ بشیر داره میلرزه .. صدا زد اُم البنین راست میگی به خدا ، اما اول کمین کردن پشتِ نخل هایِ علقمه .. دونه دونه دستاشُ بریدن .. تیر به چشمش زدن .. خبر داری رفته بود آب برا بچه هایِ حسین بیاره؟ .. تیر به مشکش زدن .. دیگه اینجا بود عمود به فرقش زدن .. یه دفعه همه زن هایِ مدینه صدایِ شیونُ و گریه شون بلند شد .. دیدن اُم البنین سلام الله علیها با همون جلالتُ جبروت ایستاده ، خم به ابرو نیاورده فقط نگاه کرد به بزرگانِ زن ها ؛ دیدید، میبینید چی داره میگه:
دیگر مرا اُم البنین مخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
*همه گریه کردن ، اُم البنین هنوز اشک نریخته .. تو احوالاتِ امام راحل هست وقتی خبر آقا مصطفی رو بهش دادن دیدن امام اصلاً گریه نمی کنه (این شوکت و بزرگیِ یه نفر) گفتن می خواید گریه کنه ؟یکی بیاد روضه بخواند.. تا اسم امام حسین اومد دیدن به پهنایِ صورت گریه می کرد این درسیِ که ما از اُم البنین یاد گرفتیم .. فرمود بشیر پسرامُ گفتی ، منو پسرهامُ و هر کسی زیرِ این گنبد کبوده ، همه فدایِ حسین .. دیگه بیا از حسین بگو .. همچین که گفت بینِ دو نهرِ آب ذبح الحسین من القفا .. قتل الحسین عطشانا ..ای حسین *
بشیر از داغ اولادش خبر آورد امّا او
فقط پرسیده از حال "حسین" و ذکرش این بوده
تمام عمر این مادر ز داغ چار فرزندش
حزین بوده حزین بوده حزین بوده حزین بوده
*چهار صورت قبر درست کرده بود .. پشتِ بقیع برا همدیگه روضه میخواندن، یه گوشه از روضه رو خانم زینب میخواند (زبان حاله)، یه گوشه از روضه رو اُم البنین، یه وقت سکینه بلند میشد؛ اُم البنین من شرمندهام .. من بودم مَشکُ رو دوشِ عباس گذاشتم «فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ ..» زینب سلام الله صدا میزد ام البنین شما که نبودی فقط شنیدی چه گذشت کربلا .. انقدر برا عباس و حسین داری ناله میزنی .. ام البنین داغ عباس با دلِ حسین کاری کرد .. روزِ عاشورا هر شهیدی رویِ زمین می افتاد اول حسینم میومد دم خیمۀ زن ها ما رو سر سلامتی میداد .. اما وقتی عباس رو زمین افتاد .. انگار دیگه کاری از حسینم بر نمیومد صدا زد .. «و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي ..» زینب به بچه ها بگو آماده اسارت بشن... ای حسین
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram