#موسیقی 🎼 محمد معتمدی 💚 سنگ قبر آرزو @simorgh1001

هرگز حسَد نبردم بر مَنصَبی و مالی اِلا بر آن که دارد با دلبَری وِصالی... #شعر #سعدى @simorgh1001

#موسیقی 🎼 «ای عاشقان تا آسمان راهی نمانده» 🎙با صدای محمد معتمدی @simorgh1001

واژه‌های #مجاز ساز واژه‌های #ایهام ساز واژه‌های #استعاره ساز #آرایه_های_ادبی ‌ @simorgh1001

#موسیقی #معین «ای خدا دستم بگیر...» @simorgh1001

🔖نقیضه‌گویی در اصطلاح ادبی نوعی تقلید طنزآمیز از یک اثر ادبی معروف است. شاعر یا نویسنده نقیضه‌سرا از سبک، قالب و طرز نگارش نویسنده و شاعر مشهوری تقلید می‌کند و قصدش از این کار انتقاد یا شوخ‌ طبعی است. نقیضه‌سرایی تقلیدی ظریف و هنرمندانه از آثار ادبی مشهور است. بنـــی آدم اعضــــای یکـدیگـــرنـد به جز قوم همسر که ویرانگرند😁 بنی آدم اعضای یکدیگرند سر یک ریالی به هم می‌پرند😅 چنان گفت رستم به اسفندیار که من گُشنه ام نان سنگک بیار😆 چنان گفت رستم به اسفندیار که من فوتبالیستم برو توپ بیار😉 توکزمحنت دیگران بی غمی چرابندکفشِ مَرا می جَوی🙃 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند😂 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند سر طاس کچلی را فر شش‌ ماهه زدند🤣 @simorgh1001

🔻گردون روزگار کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت...!!! چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم»😐😊 #دکتر_شریعتی #داستان_کوتاه @simorgh1001

برام هیچ حسی شبیه تو نیست #شعر #موسیقی @simorgh1001

#موسیقی محسن چاوشی @simorgh1001

#موسیقی 🎼 قطعه دلنشین «در جستجوی آرامش» با صدای 🎧 محمد معتمدی @simorgh1001

#دستور_زبان #روابط_واژگانی @simorgh1001

#موسیقی محسن چاوشی من جَلد تو هستم بر بام تو هستم تو شمس منی ، من خورشید پرستم مغرب همه اندوه اندوه غروب ات ای قبله مشرق ثنا گوی تو هستم ای نای گلویت همچون نی‌داوود حکم آنچه تو گویی من لال تو هستم گنجشک گلویم شرحه‌است چو منصور بر دار تو هستم غربال تو‌ هستم حیران تو گردد آن‌کس که بدیدت آن دم چو برفتی صد بار شهیدت می‌سوزم و نالم چون آتش نمرود باز آی گلستان بر داغ عبیدت ای طاق ثریا طاقت بنماندست ما را بستان از این ولوله بازار ای از سر لطفش خوش در تو دمیده هر دم که تو خواندیم انگار نه انگار ای سرمه کشیده روز و‌شب ما را ای سر ببریده نشناخته ما را پایان بده جانا این آمد و شد را راحت کن و بستان این خوف و رجا را @simorgh1001