eitaa logo
سیمرغ
941 دنبال‌کننده
213 عکس
335 ویدیو
443 فایل
کانال عرفان و ادبیات @simorgh1001 مدیر: دکتر یونس رضائی @Yones1368
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهش مثل خورشیدی که فکر صبح در سر داشت تشبیه گسترده تشخیص و استعاره مکنیه کنایه «محمد شریف» @simorgh1001
به تماشا ز بهشتِ رخ او قانع باش که گل و میوه این باغ به چیدن نرسد صائب فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قانع‌بودن @simorgh1001
بزرگترین اعتیاد ما آدمها حرف زدن از مشکلاتمونه. بشکنید این عادت رو! از خوشی ها حرف بزنید. @simorgh1001
ای عشــــق! ای تبلـــــور آن آرزوی سبــــــز برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن مستفعلن مفاعلن مستفعلن فعل ای عشق آرزوی سبز مصرع دوم «سلمان هراتی» @simorgh1001
انسان و سرنوشت.pdf
644.6K
✍ استادشهید مرتضی مطهری @simorgh1001
آزادی معنوی.PDF
2.35M
✍ استادشهید مرتضی مطهری @simorgh1001
چنان شنودم که مردی به سحرگاه به تاریکی از خانه بیرون آمد، تا به گرمابه رود؛ در راه دوستی از آن خویش بدید. گفت: موافقت کنی با من تا به گرمابه رویم؟ دوست گفت: تا به در گرمابه با تو همراهی کنم، لیکن در گرمابه نتوانم آمد، که شغلی دارم. تا به نزدیک گرمابه با وی برفت، بسر دو راهی رسیدند و این دوست پیش از آنک دوست را خبر دهد بازگشت و به راهی دیگر برفت؛ اتفاق را طراری از پس این مرد همی‌آمد، تا به گرمابه رود، به طراری خویش؛ از قضا این مرد بازنگریست طرار را دید و هنوز تاریک بود، پنداشت که آن دوست اوست، صد دینار در آستین داشت، بر دستارچه بسته از آستین بیرون کرد و بدان طرار داد و گفت: ای برادر، این امانت است، بگیر تا من از گرمابه برآیم به من بازدهی. طرار زر از وی بستاند و هم آنجا مقام کرد، تا وی از گرمابه آمد روشن شده بود، جامه پوشید و راست برفت، طرار او را بازخواند و گفت: ای جوانمرد، زر خویش بازستان و پس برو، که امروز من از شغل خویش بازماندم از جهت امانت تو، مرد گفت: این امانت چیست و تو چه بودی؟ طرار گفت: من مردی طرارم و تو این زر به من دادی تا از گرمابه برآيی، مرد گفت: اگر طراری چرا زر من نبردی؟ طرار گفت: اگر به صناعت خویش بردمی اگر این هزار دینار بودی نه اندیشیدمی از تو و یک جو باز ندادمی، ولیکن تو به زینهار به من سپردی و در جوانمردی نباشد که به زینهار به من آمدی، من بر تو ناجوانمردی کردمی شرط مروت نبودی. 📚 «قابوس نامه عنصرالمعالی» 🍃 💠باب بیست و دوم در امانت نگاه داشتن @simorgh1001
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست @simorgh1001