#داستان_کوتاه
می گویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر بـه زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی بـه دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید.
روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون بـه شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده بـه قافله سالار می دهد تا در شهر بـه برادرش برساند.
منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق بـه این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
چون قافله سالار بـه شهر و بازار محل کسب برادر می رسد و امانتی را می دهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان می کند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و بـه قافله سالار میدهد تا آن را در جواب بـه برادرش بدهد.
چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و بـه شهر و دکان وی میرود.
در گوشه دکان چشم بـه برادر داشت و دید که برادر زرگرش بازوبندی از طلا را روی بازوی لخت زنی امتحان می کند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان بـه زمین میریزد.
چون زرگر این را می بیند میگوید:
ای برادر اگر بـه دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترسی همه زاهد میباشند
@simorgh1001
مرغ دلم راهی قم میشود
در حرم امن تو گم میشود
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
به یمن میلادت، ذره ذره نور میشویم و قطره قطره حضور
و دل را به سرای کرامتت دخیل میبندیم تا در روز مقدس تولد تو با دستهای پاکت تطهیر شویم.
روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه میدهی و ما با دستانی پر از روشنی، از این حُسن بازمیگردیم؛ با دلهایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است.
ولادت#حضرت_معصومه (س) و #روز_دختر مبارک
@simorgh1001
گزیده_شاهنامه_فردوسی_به_تصحیح_و_گزینش_مصطفی_جیحونی.PDF
19.19M
#کتاب_بخوانیم
گزیده شاهنامه فردوسی
تصحیح و گزینش : مصطفی جیحونی
@simorgh1001
#داستان_کوتاه
✍مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر زیبا روی پیش یک کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد . کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر 🐂رو یک به یک آزاد می کنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری، می تونی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگ ترین و خشمگین ترین گاوی که تو عمرش دیده بود بیرون آمد. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه بهتری باشد، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذرد و از در پشتی خارج شود. دوباره در طویله باز شد. باور نکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درنده گی ندیده بود. با سم به زمین می کوبید، خر خر می کرد و وقتی او را دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشد، باید از این بهتر باشد. به سمت حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کند و از در پشتی خارج شود. برای بار سوم در طویله باز شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش را دراز کرد… اما گاو دم نداشت! …
⚜ زندگی پر از فرصت های دست یافتنی و بهره گیری از آنهاست . بعضی فرصت ها ساده هستند و بعضی مشکل . اما زمانی که به آنها اجازه می دهیم رد شوند و بگذرند( معمولا به امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگر وجود نداشته باشند، به همین دلیل اولین شانس را در يابيد.
@simorgh1001
#انگیزشی
مشکلات زندگي واسه نابود کردنت نيومدن؛
اونا اومدن تا بهت کمک کنند توانايي هات را کشف کني.
@simorgh1001
01.تذکرة الاولیا.pdf
889.2K
#کتاب_بخوانیم
تذکرة الاولیاء
عطار نیشابوری
@simorgh1001
گلستان_سعدی_به_کوشش_استاد_خلیل_خطیب.pdf
9.81M
#کتاب_بخوانیم
گلستان سعدی
با معنی واژه ها و شرح بیت ها و جمله های دشوار و برخی نکته های دستوری و ادبی
به کوشش: دکتر خلیل خطیب رهبر
@simorgh1001
Che Danestam_Homayoun Shajarian.mp3
8.28M
#موسیقی
همایون شجریان
چه دانستم...
@simorgh1001
#داستان_کوتاه
✍مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛ اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد. بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد. هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!!
قضاوت کار ما نیست قاضی خداست
@simorgh1001
کلیله_و_دمنه_تصحیح_علامه_حسن_زاده.pdf
13.52M
#کتاب_بخوانیم
کلیله و دمنه
تصحیح علامه حسن زاده آملی
@simorgh1001
Homayoun Shajarian - Man Koja Baran Koja (320).mp3
9.84M
#موسیقی
همایون شجریان
من کجا باران کجا؟
@simorgh1001
Homayoun Shajarian - Arayeshe Ghaliz (UpMusic).mp3
6.43M
#موسیقی
همایون شجریان
با من صنما دل یکدله کن...
@simorgh1001
حالات_و_سخنان_ابوسعید_ابوالخیر_محمدرضا_.pdf
7.92M
#کتاب_بخوانیم
حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر
تالیف : جمال الدین ابوروح لطف الله بن ابی سعد
مقدمه : تصحیح و توضیحات : محمدرضا شفیعی کدکنی
@simorgh1001
فیه_ما_فیه تصحیح فروزانفر .pdf
9.05M
#کتاب_بخوانیم
فیه مافیه
مولانا جلال الدین بلخی
تصحیح بدیع الزمان فروزانفر
@simorgh1001
Homayoun Shajaryan -Irane Man (320).mp3
17M
#موسیقی
همایون شجریان
ایران من
@simorgh1001
Homayoun Shajarian - Havaye Gerye (320).mp3
6.98M
#موسیقی
همایون شجریان
هوای گریه
@simorgh1001
Haft Peykar-Dastgerdi.pdf
16.06M
#کتاب_بخوانیم
هفت پیکر
نظامی گنجه ای
تصحیح و حواشی : حسن وحید دستگردی
به کوشش : سعید حمیدیان
@simorgh1001
@ketabkhanepdf--rahi moayeri.pdf
7.84M
#کتاب_بخوانیم
دیوان اشعار
رهی معیری
@simorgh1001
Homayoun Shajaryan - Gerye Kon (128).mp3
3M
#موسیقی
همایون شجریان
گریه کن
@simorgh1001
Homayoun Shajarian - Chera Rafti (320).mp3
10.34M
#موسیقی
همایون شجریان
چرا رفتی
@simorgh1001