🔖 فیش حقوقی امام علی علیهالسلام در یک روایت
#میلاد_امام_علی
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
سی نگار
#پادکست_تصویری 💠 سایه پدر 🔹 باباها یه قدرتن، یه برگ برندهان، یه دست توانان، یه پناهن، یه کوهن، ی
🔸آن روز کنج تنهایی و خلوت و دوری از پدرم این قصه را نوشتم...
ولی امروز لطف خدا شاملم شد و کنارشان هستم.
🔹کنار دو گوهر ناب... و فقط زل میزنم به چشمهایی که هنوز که هنوز است نگران فرزاندان خویش است و هنوز که هنوز است صلابت و اقتدار خود را در پس تمام شکستگیهای روزگار برای فرزندان خود حفظ میکند و فقط لبخند و عشق و امید را با هر مژه به همزدنی به آنها تزریق میکند.
#همیشه_زندگیتان_در_سایهسار_پدر
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
یا صاحبالزمان
از اینحایی که من هستم تا آنجا که تویی یک دنیا فراق و دلتنگی است
دعا میکنم برای آمدنت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
دو برادر شهید کنار پرچم سفید
🔻پرچم سفید در دست گرفته بود تا امنیت خود را تضمین کند و برای خانوادهاش جادهای برای عبور پیدا کند...🏳🕊
اما تیر وقاحت و سنگدلی و قساوت صهیونیست نه به رنگ پرچم اعتنایی کرد نه به ۱۳ سالگیاش...🍂
🔻رژیم خون آشام تنها به خون فکر میکند و بس
🔻حیات او به ریختن خون ناحق و ناجوانمردانه بسته است ...
#غزه
#کوتاه_نوشت
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
24.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
4_622181581112548615.mp3
5.29M
🎶 زيباترين ساقینامه پارسی
🎤خواننده : شهرام ناظری
📙شعر: ساقینامه آرتیمانی
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
الهی به آنان که در تو گُمند
نهان از دل و دیدهی مردمند
از آن می که در دل چو منزل کند
بدن را فروزانتر از دل کند
از آن می که چون شیشه بر لب زند
لبِ شیشه تبخاله از تب زند
مغنّی سحر شد خروشی برآر
ز خامان افسرده جوشی برآر
میای ده که چون ریزیاش در سبو
برآرد سبـو از دل آواز هُــو
#پادکست
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
هدایت شده از سی نگار
38.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ | سر ما و آستان ارادت دوست
♨️ #پیشنهاد_دانلود
🔻 نامه شهید سید مرتضی آوینی به امام خامنهای مدظله العالی
🎙 گوینده: محبوبه حقیقت
#شهید_آوینی
#تولید_سینگار
#پادکست_تصویری
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋
نعل دلهره
حدود بیست تایی بودند
از سمت راست شروع کردم به دیدن و برانداز کردنشان.
بعضیهایشان که نجیبتر بنظر میرسیدند را دستی بر سر و صورتشان کشیدم.
عجیب هیبت داشتند از نزدیک.
همه اسبهای مسابقه بودند و هیکلهای ورزیده داشتند...
مشغول غذا خوردن بودند ولی انگار با چشمهای درشتشان با آدم کلی حرف میزدند...
نگاهم از روی اسبها روی زمین افتاد
یک نعل کف اصطبل افتاده بود
دلم هری ریخت...
کمی مکث کردم و به دخترم نشان دادم
او هم یک آخ از نهادش بلند شد و پشت بند آن یک کلمه گفت:
امام حسین ...
رد شدم و رسیدم به اسب آخر و هیبتی که از نزدیک مشاهده میکردم و این شعر مقبل کاشانی در گوشم طنین انداخت:
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ...
#کوتاه_نوشت
#امام_حسین
✍ محبوبه حقیقت
@sinegaar ☕️📖🖋